مطلع ِعشقآنه
دوستان پیج درست شد همان پیج قبلی سرجاشه
دوباره پیج از دسترس خارج شد
هر چی آی دی پیج tarhe_velayat را هرچی می زنم نمیاد
پیج جدید را راه انداختم
Tarhe_velayat2
لطفا اطلاع رسانی کنید
#ازدواج_اسلامی
#ازدواجی_به_هنگام
#ازدواج_با_طلبه
#ازدواج_برای_خدا
#رهبری
#احکام
#معرفی_کتاب_خوب
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
پارت اول
توصیه ی حضرت آقا درباره ازدواج را جدی بگیرید.!!!!!
.
دیگر ازدواج تکلیف است تفریح نیست...
.
امام صادق (ع): چهار هزار شاگرد دارم دنبال چهلتا مرد میگردم
.
پسری که شرایط برات فراهم هست و ازدواج نمیکنی دختری که خواستگار داریو روش عیب میذاری جواب خدارو چی میدی فردای قیامت.....
.
بیایید یکم به خدا اعتماد کنیم خودش گفته اگر فقیر باشید از فضل خودم غنیتون میکنم...
. #ازدواج
#ازدواج_آسان
#ازدواج_موفق
#اردواج_زود
#ازدواج_های_دیر #ازدواج_برای_خدا
مطلع ِعشقآنه
#ساره
چگونگی ازدواج شهید سبز علی خداد با خانم اش .
حمیده عروسی گرفت و رفت خانه بخت و زندگی اش را شروع کرد و عفت هن نامزد گرفت. من هم #خواستگار داشتم. اما دوست داشتم همسرم #پاسدار باشد. دوستم عفت هم با کسی ازدواج کرده بود که در #کمیته بود. چیزی شبیه حمیده که همسزش در سپاه بود و رفته بود جبهه.
.
ماه رمضان سال۶۰رسید.۴هفته ماه مبارک رمضان #نمازجمعه [شهر #بابل]را از دست نمی دادیم؛ از خطبه ها آیت الله روحانی ، نمابنوه ولی فقیه #استان_مازنداران استفاده می کردیم.
.
حمیده نزدیک نماز رسیدبهم، بعدمدتها هم را دیده بودیم،احوالپرسی کردیم
گفت: تو کجایی معلومه؟
_هستم. خونه بودم. من جایی رو ندارم برم. شماها سرتون گرم[زندگیه] معلوم نیست کجایید!
خندید و گفت: خب حالا توام. میدونی چندبارزنگ زدم خونه تون، نبودی؟
گفت: ساره میرم یک گوشه جا پیدا کنم. بعدازنماز ضلع جنوبی دانشگاه همدیگر رو ببینیم.
مثل همیشه نمازجمعه در #دانشگاه_فنی_نوشیروانی_بابل برکزار می شد. گفتم: باشه! میام"
بعدنماز؛
بی مقدمه گفت: راستش امروز خونه تون زنگ زدم، کارت داشتم
_خیر باشه؟! _راستش، یه آقایی هست از دوستان صمیمی شوهرم. قصد_ازدواج داره؛ ما هم خواستیم تورو معرفی کنیم. خانواده اش تک روستا زندگی می کنند، خودش هم عضو سپاه تهران است"
در آن گرما این پیشنهادناگهانی. دقیقا آدمی که فکر می کردم این خصلت ها را باید داشته باشد به من پیشنهاد شده بود. با دهان روزه، شوکه شدن من بعید نبود. گفتم:
چرا به من میگی؟
یک نگاهی به من انداخت و گفت: یعنی چی؟ خب باید به تو بگم دیگه. به کی بگم؟" و بعد خندید.
به نظرم سوالم خیلی منطقی آمد گفتم: هب به بابا و مامانم می گفتی.
گفت: اول زنگ زدم ببینم نظر خودت جیه؟ صاف نمی شد برم و به پدر و مادرت بگم، بعدا بهمنمی گفتی چرا به من نگفتی؟ ...
حمیده دربین راه: اسمش علی است. سبرعلی خدادادی، ما علی آقل صداش می کنیم.
...
حمیده از دور چند مرد را نشانم داد.
_اون شوهرمه
می شناختمش،آقای اسدالله زاده.
ادامه داد: اون که کنارش ایستاده، اون یکی، اون علی آقاست
هول شدم. به حمیده گفتم: من برای چی نگاه کنم، شاید اصلا اتفاقی نیفته.
حمیده قاطی کرد وگفت: بابا تو حالا نگاه کن، ببین می پسندی؟
_نه ولش کن
حالا باآن حجابی که من داشتم و فقط چشم هایم مشخص بود. آقای اسدالله زاده که ما را از دور می بیند، به آقای خداداد می گوید: اون خانم که کنارهمسرم ایستاده را می گفتم
خداد با خنده ش گرفته بود: تو حالت خوبه! از دور دوتا زن چادری نشانم می دهی، می گویی آن یکی اس!
#ازدواج_پسر_سپاهی
#ازدواج_برای_خدا
#ازدواج_آسان
#ازدواج_انقلابی
کسی که بخواهد برای خدا تشکیل خانواده بدهد و از مجردی در بیاید با حداقل ممکن هم شروع می کند
لازمهی #ازدواج_برای_خدا داشتن روحیهی #قناعت است
شخص قناعتورز #غنی ست؛ نه آن کس که #ثروت دارست
دختر و پسر #حریص ،هرگز #ازدواج_اسلامی نخواهد داشت تا وقتی حریص است
کسی که بخواهد برای خدا تشکیل خانواده بدهد و از مجردی در بیاید با حداقل ممکن هم شروع می کند
لازمهی #ازدواج_برای_خدا داشتن روحیه ی #قناعت است
شخص قناعتورز #غنی ست نه آن کس که ثروت دار
دختر و پسر #حریص هرگز #ازدواج_اسلامی نخواهد داشت تا وقتی حریص است
با چند وقت بالاخره رفتیم خواستگاری دختر فامیل...
دانشجو بودم می خواستم طلبه بشوم گفته بودم از قبل...مشکلی نداشتند...
گفتگوها را کردیم... تهش بود...آخرش...گفتیم درمورد مهریه هم صحبت کنیم
تا گفتم مهریه گفت مهریه؟!
گفتم آره مهریه
گفت پسرفامیل اصلا خوشم نمیاد اسمش را هم نیار
گفتم آخه نمیشه که...
گفت چرا نمیشه مگه من تورو بهاطر پول میخام یا چیزی
من اصلا از مهریه خوشم نمیاد
گفتم دخترفامیل ... نمیشه به قرآن نمیشه باید یک چیزی تو عقدنامه نوشته بشود... که مالیت داشته باشد...
گفت یعنی نمیشه بنویسند من تو به این خوبی را بدون مهریه خواستم؟
گفتم نه نمیشه چیزی هم هست که پیغمبرخدا ص گذاشتن
گفت پس بخاطر #حرف_خدا بخاطر اینکه گفتن باشه بخاطر اَحدیت و وحدانیت خدا یک سکه.
حل شد؟
گفتم خیلی ممنون خیلی خوب اما میگمنمیخای ۱۴تاش کنیم جلو فامیل و اینا راحت تر باشی؟
گفت حالت خوبه؟ من میگم بخاطر خودخدا یکی #فقط_به_خاطرحرف_خدا بعد تو درمیایی میگویی #به_خاطر_حرف_مردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دست بردار از حرف مردم دست بردار...
گفتم وقتی حرف ات حقه من دیگه چه حرفی دارم
باشه ممنونمتم که اینقدر خدایی هستی
.
النبیءص: خیرالنساءامتی اقلهنّ مهراً
#مهریه #خواستگاری #ازدواج_برای_خدا
#تالش #ازدواج_فامیلی #طلبه
با چند وقت بالاخره رفتیم خواستگاری دختر فامیل...
دانشجو بودم می خواستم طلبه بشوم گفته بودم از قبل...مشکلی نداشتند...
گفتگوها را کردیم... تهش بود...آخرش...گفتیم درمورد مهریه هم صحبت کنیم
تا گفتم مهریه گفت مهریه؟!
گفتم آره مهریه
گفت پسرفامیل اصلا خوشم نمیاد اسمش را هم نیار
گفتم آخه نمیشه که...
گفت چرا نمیشه مگه من تورو بهاطر پول میخام یا چیزی
من اصلا از مهریه خوشم نمیاد
گفتم دخترفامیل ... نمیشه به قرآن نمیشه باید یک چیزی تو عقدنامه نوشته بشود... که مالیت داشته باشد...
گفت یعنی نمیشه بنویسند من تو به این خوبی را بدون مهریه خواستم؟
گفتم نه نمیشه چیزی هم هست که پیغمبرخدا ص گذاشتن
گفت پس بخاطر #حرف_خدا بخاطر اینکه گفتن باشه بخاطر اَحدیت و وحدانیت خدا یک سکه.
حل شد؟
گفتم خیلی ممنون خیلی خوب اما میگمنمیخای ۱۴تاش کنیم جلو فامیل و اینا راحت تر باشی؟
گفت حالت خوبه؟ من میگم بخاطر خودخدا یکی #فقط_به_خاطرحرف_خدا بعد تو درمیایی میگویی #به_خاطر_حرف_مردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دست بردار از حرف مردم دست بردار...
گفتم وقتی حرف ات حقه من دیگه چه حرفی دارم
باشه ممنونمتم که اینقدر خدایی هستی
.
النبیءص: خیرالنساءامتی اقلهنّ مهراً
#مهریه #خواستگاری #ازدواج_برای_خدا
#تالش #ازدواج_فامیلی #طلبه