eitaa logo
مطلع ِعشقانه
218 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
محب وصی،ولایت، طرح ولایت درراه رسیدن به خدا جنسیت شرط نیست، مهم بندگی‌ست فعالیت‌فرهنگی: برگزاری کلاس مجازی مباحثه کتاب مطلع عشق(رهنمودها رهبرانقلاب به زوج ها جوان) ارتباط بامدیر: @Hamie_din
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل۲۹ از کتاب روزگار می گذرد بدون توفف روزگار دستور دارد که متوقف نماند. آن چنان می گذرد که گویی از ماندن می هراسد؛ آن چنان که شیخ می هراسید. عصرخرداد ماه ، عرق ریزان، شیخ و بانو در سراچه نشسته بودند و در ِآن پیش کرده بودند. شیخ عرقچین برسرگذاشته و با یک تای قبا خود را باد می زد. تنه ی نخل را لمس و آن ورانداز کرد. _این نخل امسال خرما می دهد. شکفته شده، بارور شده ، بوی زندگی می دهد. _چه خوب. کاش یک درختچه ی ن هم داشتیم. فاش می کرد و عطر می پراکند. شیخ آمد ور درآستانه سراچه به در چوبی تکیه داد و به چشم های همسرش زل زد. _بانو گیس هایت سفید شده. _و ریش های تو، پسرعمو! _من چند سال دارم بانو؟ به کمیت، شصت و شش و به ویفیت، بیش از هزار، این جند ده رساله ای را که تو در این سال ها نگاشته ای، جناعتی در جند صد سال هم می توانند بنویسند و حتی شک دارم بتوانند بخوانند. _پس رحمت برای آیندگان بسیار درست کرده ام. _ آیندگان . . . اگر قدر بدانند. _سیدعلی به من گفته بود از وجود تو دو اثر برجا خواهد ماند که مانند دو رود در تاریخ جاری خواهد بود. به گپانم یکی از آن ها، هنین است که اهیرا دسته بندی و نرتب ش و دیگری. . . نمی دانم. به نیزای شیرازی سپرده ان مباحث ر تجمیع کند. شاید باقیات الصالحاتب باشد . . . شیخ جمله را ناتمام رها کرد و اشک هایش سرازیر ششد. _قدر دل نازک شده ای پسرعمو! _خودت هم داری یه می کنی؛؛ پنهان نکن. شیخ و بانو و را در هم آمیختند. _تو پای قول و قرارت ماندی بانو! به پای من رنج وشیدی و دم برنیاوردی. _امید دارم که اجر اندکی از قِبَل تو نصیبم شود. شیخ یک باره سکوت کرد و چشم هایش را بست. نفس عمیقی کشید و برخاست. _خبری شده پسرعمو؟! _نه؛ باید سری به سیدعلی شوشتری بزنم. هنسر شیخ عصا را به دست او داد و عبا را روی دوشش انداخت. _از سایه برو شیخ! آفتاب تند است. شیخ لبخندی زد و به راه افتاد. ص۲۱۱ تاب نخل و نارنج