eitaa logo
مشکات اهل بیت (ع)
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
862 ویدیو
44 فایل
✅ کانال رسمی ▫️نظرات قرآنی ▫️نظرات فقهی ▫️نظرات تاریخی ▫ ️دیدگاهها ◾️سیدحسین موسوی زنجانی 👈 برای عضویت کلیک کنید 🔻🔻 کانال مشکات در ایتا..👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit ارتباط با ادمین @S_A_M15511348
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 ادامه بحث مفلَّس محجور : از همه اینها که بگذریم بصورت بسیار واضح جهت راجح روایات به این سو است که امام می فرماید موضوع لزوم تقسیم اموال بدهکار به طلبکاران آن بدهکارانی است که اهل التوا وتثاقل یعنی اهل امروز و فردا کردن برای ندادن و اذیت کردن طلبکاران است و ربطی بغیر این دسته موذی و مال مردم خور ندارد . ولذا در تعدادی از روایات بحث سر اهل تثاقل و اهل التوای است و نه بدهکار معمولی. بعلاوه اگر بدهکار معمولی باشد می شود مصداق غارمین (بدهکاران)در باب زکات آن وقت وظیفه حاکم شرع کمک به آنها است و نه محجور کردن و زندانی کردن آنها. اگر فقهای عظام در این موضوع به باب زکات توجه می فرمودند قطعا فتوا می دادند اگر بدهکار بدهی اش بیش از اموالش باشد حاکم شرع وظیفه دارد بدهی او را از زکات پرداخت کند نه اینکه تمام راهها را بر روی او ببندد حتی نتواند در اموال خودش هم دخل و تصرف کند من در این بحث خیلی حالم منقلب شد. اسلام دین کمک به غارمین (بدهکاران عاجز از پرداخت بدهی ا) است. اما این بدهکار مظلوم مخلوط شده به مترصدین برای خوردن اموال مردم و شده جزء محجورین!!! کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
یک در خواست: استاد ما برای تحقیق درباره عرفان و تصوف و فلسفه نیاز به کمک داریم لطفا منابعی را معرفی فرمایید. ✅پاسخ: بحار چاپ ایران جلد 3 ص 75 و ج 61 ص327 تاریخ فلسفه و تصوف نمازی ص 83 تلبیس ابلیس ابن جوزی فصل 52 و الروضات ج 2 ص 223 و مستدرک نوری ج 3ص 486 و معجم البلدان ج 5 ص 315 و الغدیر ج3 ص 146 و کتاب سلسبیل اصطهباناتی ص 386 و کتاب قره العین فیض کاشانی و بیان الفرقان قزوینی ج 4 ص 154 و طبرسی در تفسیر سوره فیل و مقدمه البیان مرحوم آیت الله خوئی و بحار ج 108ص 185و بحار ج 10ص 392 وج 50 ص 312 و کتاب القرآن راوندی بحار ج 92 ص 174 و حاشیه مرحوم مرعشی در احقاق الحق ج1 ص 183 و 192 و بحار ج46 ص108 و ج47ص42 وج 77ص91 و ج47 ص232 و 360 و ج70ص122 و ج79ص307 و ج70ص118و ج10ص351و ج49ص275و ج70ص119و ج40ص328 و مستدرک نوری ج3ص387 وص372 والغدیر ج11ص188 و احقاق الحق ج1ص183و192و 202 وحیات الحیوان دمیری در ماده عجل وو کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
یک پیشنهاد در قالب سوال و یا درخواست تجدید نظر در مسئله محجور نبودن بدهکاران متعارف و غیر متخلف و لزوم بازنگری در این نظر خلاف اجماع کل فقهای عظام (جز تردید و اشکال شیخ یوسف بحرانی آن هم در عدم حجر و نه در پرداخت از زکات) :آیا در طول این 1300 سال بزرگان به این مطلب 《مبتلابه کل جوامع》عنایت نفرمودند!؟ یعنی متوجه نشده اند به این که مفلَّس و مفلِس جزء محجورین نیست و 1300 سال اشتباه و غفلت!؟ ✅پاسخ: چون اسلام دین غنی و بزرگی است و بیش از 40.000 روایت و 63000 مسئله و فرع فقهی دارد این بعید نیست که در مسائلی اجماعا اشتباه کنند و در اسلام حجتی بنام اجماع نیست حتی طبق نقل فخر رازی ، شافعی بیش از 300 بار قرآن را بازنگری کرد تا آیه پیدا کند که دلالت کند بر حجیت اجماع موفق نشد فقط واتبع غیر سبیل المسلمین(نسا 115) را پیدا کرد که خود فقهای سنی پاسخ دادند این آیه مربوط به جامعه ای است که رسول خدا (ص)در آن جامعه حضور\دارد و حجیت سبیل مسلمین بخاطر وجود مقدس رسول خدا (ص) در جامعه است و نه مطلقا هر جامعه. ✳️بلی بدهکاران غیر متخلف نه تنها محجور در اموال خود نیستند بلکه باید دولت اسلامی آنها را از زندان آزاد کند و از بیت المال از سهم غارمین بدهی آنها را بپردازد ❎بلی این اموال بدهکاران متخلف و کلاهبرداران است که دولت باید تقسیم کند بین طلبکاران و روایات باب حجر مربوط به این دسته مماطلین و ملتوین است. و این مسئله اجماعی می تواند در افکار عمومی بعنوان فتوای ضد فقرا و ضد محرومان و بیچارگان تلقی شود. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
پیشنهاد: اگر مسئله مربوط به بدهکاران را مفصل تر و مستند تر بیاورید یک تحول بزرگ در حوزه زندانها و بلکه مسائل مالی کشور بوجود می آید پیشنهاد می شود بحث را اگر ظرفیت دارد بیشتر بکاوید تا راه توجیه و فرار منتقدین مسدود شود . چون شما به جنگ اجماع تقریبا کل فقهای اسلام رفته اید باید مستند تر حرکت کنید. ✅ پاسخ: چون این مسئله بخاطر مبتلا به بودن از نظر حجم در حد یک کتاب است لذا مجبورم ریشه های مطالب را معرفی کنم تا ثابت کنم پیش از این حقیر , اگر جسارت نشود این مسئله خام بوده است و ایکاش در استنباط این مسئله به تمام این نکات ذیل توجه می شده که فقط به بعضیها توجه شده است . 🔸نکته اول: بدهکاران در سطح جهان به دو بخش تقسیم می شوند یک بخش بدهکارانی هستند که بدهی آنها بطور طبیعی و بدون تقصیر بدهکار بوجود آمده است. مثلا خشک سالی باعث شده یا زلزله و سیل اموالش را از بین برده و یا در اثر زیادی اولاد و یا در اثر ضعیف بودن سیاست اقتصادی دولتمردان و دولتها این بیچاره رفته از مردم قرض کرده و یا جنس گرفته . بنده عرض می کنم اصلا و ابدا در اسلام برای چنین بدهکارانی نه تنها مجازات نیست و مجحور نمی شوند بلکه دولت باید از سهم غارمین کمک کند و دیون او را ادا کند . در آیه 280 سوره بقره فرموده فنظره الی میسره یعنی به چنین بدهکاران مظلوم باید فرصت داده شود تا زمینه پرداخت بدهی شان فراهم گردد و برای احدی جایز نیست برای بازپرداخت بدهی متعرض چنین بدهکارانی شود. و کسی حتی حاکم حق تعرض ندارد تا چه رسد به محجور کردنشان. این بخش از بدهکاران از کتاب حجر بیرونند و برای احدی مشروع نیست او را از تصرف در اموالش محجور کند ولو دولت اسلامی. و اما بخش دوم از بدهکاران عبارتند از کلاهبرداران ، رانتخواران ، سود جویان و عمدتا کسانی که با وجود دارا بودن و به قول رسول خدا (ص) واجد بود مطل می کند لَیِّ می کند التوای می کند و امروز و فردا می کند و بدهی مردم را نمی دهد. این بخش از بدهکاران است که باید حاکم دستگیرشان کند و در تصرف اموال مردم که به جیب زده ممنوع می کند و این بخش از بدهکاران است که حاکم شرع زندانی می کند تا معلوم شود چقدر پول دارد تا از بدهکاران مظلوم بخش اول جدا شود . ⭕️اما متاسفانه در کتب فقهی در باب محجوران این دو بخش از بدهکاران را با هم مخلوط کرده فرموده اند باید کل بدهکارانی که بدهی شان بیش از اموالشان است در تصرف در اموالشان ممنوع ودمحجور شوند!! در کتب روائی این کلام رسول خدا (ص) که¡ لیّ الواجد یحل عرضه و عقوبته》در حدی گسترده و جا افتاده است که تنها در تفسیر قرطبی 9 مورد به آن استناد شده است. معنای روایت با مختصر تصرف این است: آن پولداری که با وجود پول , بدهی مردم را نمی دهد دست حاکم شرع را باز می گذارد تا او را بین مردم با زندان کردن و بازپس گرفتن پول مردم آدم کند. پس تمام روایات باب حجر مربوط به این کلاهبرداران است و نه بدهکاران معمولی مظلوم. 🔺توجه کنید اولین کس در حبس کردن بدهکاران شریح قاضی بوده (آخر جلد دوم الفقه علی المذاهب الاربعه) و نه رسول خدا و نه علی مرتضی و زندان کردن بدهکاران در حکومت امیرالمومنین درباره کلاهبرداران و واجدین و اهل تاخیر عمدی بوده و نه بدهکاران بدون مال و متعارف .پس یک بدهکار پول دارد اما پرداخت نمی کند،، حجر مال این است و یک بدهکار چون پول ندارد پرداخت نمی کند . درباره این قسم نه تنها دولت حق ندارد او را محجور و ممنوع از تصرف کند بلکه باید دولت محترم اسلام دست مبارک خود را ببرد جیب بیت المال تا از سهم غارمین بدهی او را پرداخت کند. نتیجه این شد در تمام کتب فقهی شیعه و سنی باید بدهکاران واقعی را از بین محجورین خارج فرمایند و فقط به اغنیا و بقول رسول خدا(ص) واجدین مماطل را محجور کنند که در واقع عنوان بدهکار ناشی از فقر ندارد بلکه کلاه بردار است . 📚مدارک و این تحلیل فقهی را درکتاب فقهیم آورده ام. از همین جا خطا و غفلت دیگر در کتب فقهی هویدا می شود و آن این که این مفلس نیست که محجور می شود بلکه بقول رسولخدا (ص) این واجدین هستند که باید محجور شوند. مفلس باید از حکومت کمک مالی از سهم غارمین بگیرد نه این که محجور و ممنوع از تصرف در اموال خود شود. اضافه می کنم وقتی روایات می گویند فرد مدعی و ورشکستگی پس از دستورحاکم اموالش بین طلبکاران تقسیم می شود ، این نشان می دهد این بدهکار با وجود اموال ادعا می کند توان پرداخت ندارم پس به هیچ وجه روایات حجر ناظر به بدهکار فاقد مال نیست بلکه برای تجمیع کنندگان اموال مردم است که مال مردم را در اختیار گرفته و نمی دهد . این مصداق است و نه بدهکار. و غفلت فقهای عظام از این مطلب باعث شده دو بدهکار راستگو و دروغ گوی مماطل و کلاهبردار با هم مخلوط شودند. و ظاهرا علت این خطا فتاوای اهل سنت است که از کتاب خلاف مرحوم شیخ الطائفه در باب منتشر شده است. خود مسئله
👆👇 10آن باب می رساند حجر مال آن بدهکاری است که دارد و نمیدهد. نه بدهکار فاقد مال و واقعی. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
استاد یک سوال : چرا آیت الله منتظری درس حج خود را پس از چند جلسه آغازین آن متوقف کرد؟ ✅پاسخ: بنده روایاتی راجع به حج تدوین کرده بودم که فقهای عظام در باب حج آنها را چندان مورد توجه قرار نداده بودند و یا ندیده بودند مانند روایت غریبه رفع القلم که از طوایف زیادی رفع قلم می کرد در حالی که در رفع قلم مشهور فقط از سه طایفه مرفوع است. آن روایات را دادم به ایشان تا ثابت کنم دو درس خارج مقدور نیست و چون ایشان درس زکات هم می گفت نمی شد دو درس خارج بفرمایند ولی ایشان اصرار داشت هر دو را تدریس کنند بنده در کنار جناب دری نجف آبادی امام جمعه فعلی اراک در درس حج نشسته بودم آیت الله منتظری فرمود این روایات را این آقای موسوی داده معلوم می شود نمی شود دو درس خارج را همزمان گفت چون معلوم می شود روایات دیگری هست که ندیده ایم پس به دو درس نمی رسیم لذا درس حج را متوقف می کنم و در همان جلسه آقای دری نجف آبادی از بنده پرسید آن روایاتی که به آقا دادی چه بود من هم یک نسخه دادم به آقای دری نجف آبادی. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سوال : اگر امکان داره و فرصت دارید درباره آن حادثه بسیار جالب که در سال 80 در مکه برای شما اتفاق افتاده نقل کنید که هر طلبه ای شنیده خیلی برایش جالب بوده است. ✅ پاسخ: بلی چون بنده تمام طول دوره زندگیم را همراه با فقر گذرانده ام هیچ وقت انتظار سفر به مکه نداشته ام. و اکنون هم علی رغم اصرار جناب سلیمان جاه در اردبیل برای اعزام مکرر به حج بعنوان روحانی حج جز یک بار آن هم اتفاقی به مکه نرفته ام و معتقدم باید به دیگران هم فرصت داد. در زمستان سال 80 در اردبیل مرحوم مروی معاون مرحوم شاهرودی رئیس قوه قضائیه وقت از مسئول امور روحانیون حج درخواست کرد بنده را که هیچ وقت مکه نرفته بودم بعنوان معین روحانی یک کاروان حج به حج اعزام کند. و ایشان هم قبول کرد و رفتیم حج . در مسجد شجره در حال غسل مستحبی برای احرام برق رفت و حوله احرام من افتاد داخل آب و من مجبور شدم با حوله خیس آن هم در ماشینی که باد از هر دو طرف می زند به مکه بروم به محض رسیدن به مکه به مدت 9 روز آن قدر مریض شدم که سابقه نداشت . شب و روز تک و تنها در هتل حمزه مخمس شیخ بهائی را با صدای بلند همراه با گریه شدید می خواندم و فریاد می کشیدم . چون زمان ورود ما به مکه شب بود جایی را ندیده بودم صبح که آفتاب طلوع کرد از طبقه نهم فندق حمزه با درد جانکاه برای اولین بار چشمم که به کوههای شرق مکه افتاد دیدم که گویا تمام سنگها زنده هستند اگر دستم برسد به آنها با من حرف می زنند. بهرحال شب و روز به اطراف و گاهی می توانستم بلند شوم به سنگها نگاه کنم به سنگهای احساسا زنده نگاه کرده فریاد می کشیدم: تاکی به تمنای وصال تو یگانه ...... اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه.... یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه..... مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو .... مقصود توئی کعبه و بتخانه بهانه ووو پس از خواندن بلند این شعرها بخدا عرض کردم اگر کسی میهمان من بشود و مریض شود از او پذیرایی می کنم من نمی دانم چقدر بنده ی بدی هستم که در خانه تو که میهمان تو هستم کسی حال مرا نمی پرسد!!؟ یک دفعه درب را زدند گفتم کیه گفت من ابوالفضل بهرام پور هستم آقای رضایی رئیس سازمان حج ایران ماشین خودش را داد به من و گفت سید هرجا هست سریعا برسان به دفتر سازمان حج ایران در عزیزیه مکه گفتم آقای عزیز من در حال مرگم توان حرکت ندارم گفت من حالیم نمیشه در را بازکن لباست را هر چه سریعتر بپوش , من دست تو را می گیرم گفتم برای چه می خواهند گفت نمی دانم شاید کتاب گفتگوی تمدنهای شما را خوانده علاقه شدید پیدا کرده گفتم رئیس سازمان حج از کجا می دانست من مکه هستم گفت همه چیز معلوم می شود. با زحمت فراوان رفتیم سازمان حج به محض ورود گفتم آقای رضایی !! من در حال مرگم . گفت این وزیر بهداشت ایران است و یا وزیر بوده خطاب به دکتر (ظاهرا) فرهادی نامی گفت سریعا سرپایی این سید را طوری معالجه می کنید در کمتر از ده دقیقه خوب شود و ایشان هم در دقایق اول چند آمپول زد همه چیز حل شد. مرا پس از شام برگرداند به هتل حمزه . یک دفعه گوئی از خواب بیدار شدم این چه حادثه ای بوده!! ماشین مال بالاترین مقام حج ایران ، مامور یک مفسر قرآن !! معالجه کننده یک وزیر!! معالجه سریع ترین. معالجات.! در هرحال هیچ وقت مبدا این حادثه را هیچ کداممان متوجه نشدیم . جز این که امر خدا بود. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سوال حوزوی: نگاه شما به بحث عدم جواز زندانی کردن بدهکاران غیر مقصر نتائج بسیار مهمی بدنبال دارد حتی اگر مسئولین به آن عمل نکنند در فضای فقهی ، مذهبی و فرهنگی بازتاب خوبی دارد و خواهد داشت. اگر چنین مواردی در نوشته ها و یا کتب فقهی شما هست باز منتشر کنید. ✅ پاسخ: در صدها مسئله چنین خلاء های تحقیقاتی و اجتهادی وجود دارد . بنده با یکی از مسئولین دفتر یکی از مراجع مفصل صحبت کردم که بزرگان چرا بعکس محجوریت بدهکاران ، علی رغم دلالت این همه روایات، همه بیماران مشرف و یا منتهی به مرگ را مطلقا از حجر خارج کرده و حتی اضافه فرموده اند : 《بلکه ظاهرا اگر مال خود را به کسی ببخشد یا ارزانتر از قیمت بفروشد اگر چه بیشتر از ثلث باشد و ورثه هم اجازه ندهند تصرف او صحیح است》 (مسئله شماره 2263 یکی از رساله های مراجع حاضر) ❇️ما عرض می کنیم اطلاق فرمایش این دسته از فقها در عصر انتشار مواد مخدر خطرناک که مانند شیشه و امثاله معتادین را تا مرگ بدرقه می کند و باعث می شود این بیمار معتاد تمام دار و ندار خود را بفروشد و شیشه بخرد در عصر ما مشکل ساز است . ممکن است بفرماید :《ما قبلا گفتیم اگر اسراف صدق نکند جایز است. ولی این اسراف است،》 باز عرض می کنیم آیا یک نیم گرم شیشه اسراف نیست؟! اگر اسراف است پس بفرمائید بیماری که تصرف او در اموال شخصی اش اگر منجر به فنا رفتن اموال او و خود او می گردد محجور است. اقلا این را بفرمایند. حاصل نظر بنده این است که بیماران منتهی به موت چند نوع است در مواردی مثل اعتیاد شدید به امثال شیشه تصرف او در کل اموالش ممنوع و محجور است نه تنها در ثلث فقط. ولذا چنین بیماری از عنوان مریض خارج می شود و داخل می شود تحت عنوان سفیه و یا مجنون چون فاقد حداقل تصمیم درست در اموال خودش است. و باید اطلاق فوق مقید بشود به اینکه بیماران اعتیادی و هر بیماری که تصرف او موجب اضمحلال تدریجی اموال خانواده است محجورند. و دولت اسلامی باید چنین افراد را محجور و ممنوع التصرف اعلام کند. این اولا وثانیا روایات دال بر این محجوریت بیش از روایات مجوّزه است. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سیدنا الجلیل! ماهو رایکم( فی باب الحجر) حول مرض الادمان بالمواد المخدره التی یوجب الادمان بها تهشّم اساس الاسره و تحطّمه کالشیشه ونحوه ؟ ✅الجواب: للمواد المخدره اقسام کما انه للمرض اقسام فبعضها کالشیشه فالادمان بها سبب لموت المدمن کما انه یوجب تهشّم العائله فعلی هذا فالادمان بها یوجب الحجر . و عدم التفکیک بین الامراض فی الکتب الفقهیه فی باب المحجورین سبب لان لا یدخل عده من المحجورین فیه .لعدم العنایه لدور المواد المخدره الحدیثه فی تحطّم الاسره والمجتمع . و هذا ادل دلیل علی عدم التطوّر اللازم فی ساحه الاجتهاد فی الکتب الفقهیه. ولنا فی هذه المسئله کلام آخر وهو ان مدمن الشیشه وامثاله اذا کان ادمانه شدیدافهو خارج عن عنوان المریض لانه من مصادیق المجنون لعدم تسلطه علی اعماله کلها کالمجنون فعلی هذا فکما ان المجنون محجور فی جمیع امواله حتی الثلث فکذالک مدمن الشیشه وامثاله.فلا ینحصر حجره بما زاد عن الثلث . کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سوال : یک سوال فقهی مربوط به حجر داشتم اگر جواب بدید ممنون میشم : در تحریر الوسیله حضرت امام قدس سره در کتاب حجر آمده ولایت جد پدری در عرض ولایت پدر برای طفل و باکره است . ظاهرا قریب به اتفاق فتوای فقها هم همین است حال مشکل این است آیا این زمینه اختلاف خانواده را فراهم نمی سازد فردا جد بگوید من نوه ام را که دختر است میخواهم به فلان خواستگار بدهم و پدر دختر بگوید من به آن خانواده دختر نمی دهم !؟ واقعا اگر ولایت پدر و جد در عرض هم باشد حداقل از هر صد ازدواج چند مورد به مشکل خواهد خورد. چه پاسخی داریم؟ ✅پاسخ: حالا گویا اطلاع ندارید مرحوم صدوق در هدایه فرموده مقدم است مادامیکه پدر زنده است وقتی پدر دختر بمیرد ولایت جد هم قطع می شود! درست خلاف روایات! حال بگذریم برگردیم به پاسخ شما. و اول جوابتان را بدهم تا در وسط بحث گم نشود. پاسخ این است نه خیر ولایت جد در عرض ولایت پدر نیست بلکه در طول ولایت پدر است وقتی پدر مرد و جد پدری زنده بود می شود ولیّ دختر. در یک کلام عرض بنده این است 《 لا ولایه للجد علی الصغیر مع وجود الاب》 این حاصل و نتیجه و پاسخ شما.. اما راه استدلال : اولا: پدر وارث دسته اول است و جد وارث دسته دوم . پس در ولایتشان هم عرض نیست. و بالعکس همانطوری که اگر نوه بمیرد و مال شخصی داشته باشد با وجود پدر و وارثین دسته اول ارث او به پدر می رسد به جد نمی رسد کذالک جد هم اگر بمیرد با وجود پدر و عمو ارثش به نوه نمی رسد. ثانیا : با وجود پدر هیچ تکلیفی درباره تامین هزینه زندگی نوه بر گردن جد نیست پس در تکلیف در اداره نوه جد با پدر هم عرض و هم سطح نیست. ثالثا : در فروع کافی جلد 5ص 395 فقط 6 روایت آورده دال بر اینکه جد با پدر در تصرف در اموال صغیر در عرض هم و بلکه گاهی مقدم بر پدر است. و از این 6 روایت جز اولی در سند باقی گیر رجالی و یا نقص فنی هست و غیر از این 6 روایت دیگر روایت معبری نیست و اگر باشد هم در حدی نیست که قادر به تعارض با روایات دال بر انحصار ولایت در پدر باشد بعلاوه در ذیل آیه شریفه یعفو الذی بیده عقده النکاح آیه 237 بقره در تفسیر البرهان 9 روایت و تفسیر عیاشی 4 روایت و در روایات حدائق جلد 23 صفحه 213 و 231 و 13روایت نقل کرده اند ( که جمعا 21 روایت است ) همه دلالت دارند ولّی طفل و یا دختر باکره فقط پدر است و بس و هیچ خبری از جد نیست و صاحب حدایق هم در ص 232 فرمود: فان مورد اخبارها علی کثرتها انما هوالاب او الابوین ولم یذکر الجد فی شی منها یعنی در بین این همه روایات کثیره خبری از ولایت جد نیست همه یا مربوط به ولایت پدر است و یا به ابوین (انصراف ابوین بوالدین است). رابعا : در کتاب نافع که ناظر به روایات است فقط پدر ولیّ است ونه جد و حدایق از عالم دیگر همین را نقل می کند که من نمی شناسم و رابعا بین روایات دال بر ولایت جد با وجود پدر سومین روایت دلالت دارد تا عصر امام صادق(ع) فقهای عراق دخالت جد در ازدواج باکره را مبطل عقد می دانسته اند و امام تناقض فتوای آنها با روایت شانرا ثابت کرد البته فقها از متن روایت طوری برداشت فرموده اند که گویا امام ولایت جد را امضا کرده در حالی که نه خیر امام تناقض فتوای آنها را با روایت مجعولشان افشا فرموده است. خامسا : 21 روایت دال بر انحصار 《 ولایت بر صغیر》 بر پدر و ولیّ , نبودن جد با وجود پدر طوری صریح است اگر در واقع جد هم عرض پدر باشد و امام نفرماید قطعا نقص در کیفیت بیان احکام متوجه معصوم می شود و چون امام معصوم چنین کاری نمی کند پس خبری از ولایت جد با وجود پدر نیست. سادسا : تنها در 9 روایت منقول در ذیل آیه درالبرهان 9 بار امام فرمود ولیّ دختر باکره پدر است و یا برادری که از سوی خواهرش متصدی امر ازدواج است جایش اینجا بود که از جد هم نام ببرد ولی در این 9 روایت اسمی از جد نیست. پس چون پدر زنده فرض شده سخنی از ولایت جد بر طفل و یا باکره نیست. ✳️حاصل اینکه ولایت جد پدری بر اطفال و دختر باکره فقط در زمانی است که پدر زنده نباشد و الا با وجود پدر ولایتی بر جد نیست. بگذریم از اینکه گاهی یکی از ناقلین علاقه داشته دختر برادرش را برای پسرش و یا برای دوستش بگیرد و برادرش موافقت نمیکرده می خواسته از طریق جعل روایت به پدرش ولایت بر نوه بسازد و برادرخود را از ولایت عقب بزند و دختر برادرش را از چنگ برادر بگیرد. وکم له من نظیر. ⭕️در هر حال آن شش روایت دال بر ولایت جد در زمان حیات پدر توان مقابله با 21 روایت صحیحه و یا معتبره ندارد که دلالت دارد با وجود پدر ،،جد کاره ای نیست . ❎بنابر این مانمی توانیم با فتوای حضرت امام قدس سره الشریف درباره هم عرض بودن ولایت جد با پدر همراهی کنیم. آنچه تعجب برانگیز است این است که در تفسیر شریف تسنیم از 21روایت موجود در منابع دست اول شیعه به 4تا دست پیدا کرده و آنچه خود امام تصریح فرموده را بدلیل بی اطلاعی از تفسیر امام از