eitaa logo
مشکات اهل بیت (ع)
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
926 ویدیو
45 فایل
✅ کانال رسمی ▫️نظرات قرآنی ▫️نظرات فقهی ▫️نظرات تاریخی ▫ ️دیدگاهها ◾️سیدحسین موسوی زنجانی 👈 برای عضویت کلیک کنید 🔻🔻 کانال مشکات در ایتا..👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit ارتباط با ادمین @S_A_M15511348
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال : یک سوال فقهی مربوط به حجر داشتم اگر جواب بدید ممنون میشم : در تحریر الوسیله حضرت امام قدس سره در کتاب حجر آمده ولایت جد پدری در عرض ولایت پدر برای طفل و باکره است . ظاهرا قریب به اتفاق فتوای فقها هم همین است حال مشکل این است آیا این زمینه اختلاف خانواده را فراهم نمی سازد فردا جد بگوید من نوه ام را که دختر است میخواهم به فلان خواستگار بدهم و پدر دختر بگوید من به آن خانواده دختر نمی دهم !؟ واقعا اگر ولایت پدر و جد در عرض هم باشد حداقل از هر صد ازدواج چند مورد به مشکل خواهد خورد. چه پاسخی داریم؟ ✅پاسخ: حالا گویا اطلاع ندارید مرحوم صدوق در هدایه فرموده مقدم است مادامیکه پدر زنده است وقتی پدر دختر بمیرد ولایت جد هم قطع می شود! درست خلاف روایات! حال بگذریم برگردیم به پاسخ شما. و اول جوابتان را بدهم تا در وسط بحث گم نشود. پاسخ این است نه خیر ولایت جد در عرض ولایت پدر نیست بلکه در طول ولایت پدر است وقتی پدر مرد و جد پدری زنده بود می شود ولیّ دختر. در یک کلام عرض بنده این است 《 لا ولایه للجد علی الصغیر مع وجود الاب》 این حاصل و نتیجه و پاسخ شما.. اما راه استدلال : اولا: پدر وارث دسته اول است و جد وارث دسته دوم . پس در ولایتشان هم عرض نیست. و بالعکس همانطوری که اگر نوه بمیرد و مال شخصی داشته باشد با وجود پدر و وارثین دسته اول ارث او به پدر می رسد به جد نمی رسد کذالک جد هم اگر بمیرد با وجود پدر و عمو ارثش به نوه نمی رسد. ثانیا : با وجود پدر هیچ تکلیفی درباره تامین هزینه زندگی نوه بر گردن جد نیست پس در تکلیف در اداره نوه جد با پدر هم عرض و هم سطح نیست. ثالثا : در فروع کافی جلد 5ص 395 فقط 6 روایت آورده دال بر اینکه جد با پدر در تصرف در اموال صغیر در عرض هم و بلکه گاهی مقدم بر پدر است. و از این 6 روایت جز اولی در سند باقی گیر رجالی و یا نقص فنی هست و غیر از این 6 روایت دیگر روایت معبری نیست و اگر باشد هم در حدی نیست که قادر به تعارض با روایات دال بر انحصار ولایت در پدر باشد بعلاوه در ذیل آیه شریفه یعفو الذی بیده عقده النکاح آیه 237 بقره در تفسیر البرهان 9 روایت و تفسیر عیاشی 4 روایت و در روایات حدائق جلد 23 صفحه 213 و 231 و 13روایت نقل کرده اند ( که جمعا 21 روایت است ) همه دلالت دارند ولّی طفل و یا دختر باکره فقط پدر است و بس و هیچ خبری از جد نیست و صاحب حدایق هم در ص 232 فرمود: فان مورد اخبارها علی کثرتها انما هوالاب او الابوین ولم یذکر الجد فی شی منها یعنی در بین این همه روایات کثیره خبری از ولایت جد نیست همه یا مربوط به ولایت پدر است و یا به ابوین (انصراف ابوین بوالدین است). رابعا : در کتاب نافع که ناظر به روایات است فقط پدر ولیّ است ونه جد و حدایق از عالم دیگر همین را نقل می کند که من نمی شناسم و رابعا بین روایات دال بر ولایت جد با وجود پدر سومین روایت دلالت دارد تا عصر امام صادق(ع) فقهای عراق دخالت جد در ازدواج باکره را مبطل عقد می دانسته اند و امام تناقض فتوای آنها با روایت شانرا ثابت کرد البته فقها از متن روایت طوری برداشت فرموده اند که گویا امام ولایت جد را امضا کرده در حالی که نه خیر امام تناقض فتوای آنها را با روایت مجعولشان افشا فرموده است. خامسا : 21 روایت دال بر انحصار 《 ولایت بر صغیر》 بر پدر و ولیّ , نبودن جد با وجود پدر طوری صریح است اگر در واقع جد هم عرض پدر باشد و امام نفرماید قطعا نقص در کیفیت بیان احکام متوجه معصوم می شود و چون امام معصوم چنین کاری نمی کند پس خبری از ولایت جد با وجود پدر نیست. سادسا : تنها در 9 روایت منقول در ذیل آیه درالبرهان 9 بار امام فرمود ولیّ دختر باکره پدر است و یا برادری که از سوی خواهرش متصدی امر ازدواج است جایش اینجا بود که از جد هم نام ببرد ولی در این 9 روایت اسمی از جد نیست. پس چون پدر زنده فرض شده سخنی از ولایت جد بر طفل و یا باکره نیست. ✳️حاصل اینکه ولایت جد پدری بر اطفال و دختر باکره فقط در زمانی است که پدر زنده نباشد و الا با وجود پدر ولایتی بر جد نیست. بگذریم از اینکه گاهی یکی از ناقلین علاقه داشته دختر برادرش را برای پسرش و یا برای دوستش بگیرد و برادرش موافقت نمیکرده می خواسته از طریق جعل روایت به پدرش ولایت بر نوه بسازد و برادرخود را از ولایت عقب بزند و دختر برادرش را از چنگ برادر بگیرد. وکم له من نظیر. ⭕️در هر حال آن شش روایت دال بر ولایت جد در زمان حیات پدر توان مقابله با 21 روایت صحیحه و یا معتبره ندارد که دلالت دارد با وجود پدر ،،جد کاره ای نیست . ❎بنابر این مانمی توانیم با فتوای حضرت امام قدس سره الشریف درباره هم عرض بودن ولایت جد با پدر همراهی کنیم. آنچه تعجب برانگیز است این است که در تفسیر شریف تسنیم از 21روایت موجود در منابع دست اول شیعه به 4تا دست پیدا کرده و آنچه خود امام تصریح فرموده را بدلیل بی اطلاعی از تفسیر امام از
سوال فقهی: از مطالعه مجموعه مطالب فقهی شما به این نتیجه رسیده ام که فصول اقتصادی فقه ما ربطی به مشکلات مسلمانان عصر ما ندارد و محرومین معاصر هیچ حصار مطمئنی از قوانین فقهی در شکل سیاست اقتصادی در قبال استثمار از آنها ندارد خوب این شد معرفی عیب کار این که خیلی مهم نیست بفرمایید چاره چیست؟ ✅پاسخ: توجه کنید: عبارت است از کوشش در دو وادی و در دو صحنه اول : شناسایی و شناخت ، مشکلات ، موضوع و درد موجود . دوم : حکم آن موضوعی که و یا ای که قبلا شناسایی شده . تمام. ⭕️اما فضای تحمیلی فقهای عظام را وادار کرد بتدریج از شناسایی حوادث دست بکشد چون مربوط به بوده . 🔷 پس نصف کار فقها رفت , ماند نصف دیگرش , استنباط احکام و چون نصف احکام هم با ممزوج بوده به حکومت تنه می زد مانند قضا و شهادات ، دفاع ، حدود و قصاص و دیات و مدیریت و تفسیر آیات اجتماعی و سیاسی , این بخش از هم رفت پی کار خودش . ماند آن احکامی که مربوط به بدن و عورتین و و نه و مانند کتاب , , و نه و !! وصیت مزارعه و مساقات که البته اگر شکل کلان نمی گرفت و الا آن هم میدان اجتهاد نداشت. و بالاخره کار حذف تدریجی حوزه اجتهاد آن قدر موفق بوده از کل بیش از 51 باب فقهی در که مورد قبول همه است در جلد اولش فقط 15 باب ماند و آنچه پژوهش بنده نشان می دهد تمام 45 حاشیه بر عروه همه تا باب وصیت یعنی آخر جلد اول است . اصلا جلد دوم و سوم عروه که احکام اقتصادی و اجتماعی خوانده می شود نخورده است علی ما تتبعت. و کل ابواب فقهی مطرح شده در دو جلد بعدی عروه نیز 6 باب است پس حدود 30 باب فقه که هسته اصلی ابواب اجتماعی و سیاسی و اقتصادی فقه است از حوزه اجتهاد بیرون است !! جالب این است در همان 21 باب عروه هم اگر در بابی که جنبه اقتصادی و اجتماعی دارد نیز اجتهادی صورت گرفته بخاطر بی ارتباطی با جهان خارج و بدون شناسایی موضوعی اجتهاد شده و حاصلی دارد که من باب مثال توضیح داده و معرفی می کنم. 🔷این حقیر پس از مطالعه تاریخ ، تاریخ بنام نگاهی به تاریخ جهان ،تاریخ و دیگر و مطالعه متون روایی شیعه مانند ووو و متون حدیثی اهل سنت مانند و اشراف به 150 متن اصلی کتب تاریخی و حدیثی اهل سنت و مطالعه متون از و و گرفته تا یک مختصر شناختی درباره سیر تاریخی تاسیس و تشکیل در تاریخ ملل پیدا کردم و متوجه این نکته شدم که شرکتها مولود بسیار طبیعی لزوم و در تولید و انتقال کالا بوده است . هنگامی که انسانها پی بردند به آنکه در ارتفاعات پیرامون زنبوران در 100 متری ارتفاع صخره ها عسل کندوی طبیعی دارند و اگر کسی به تنهایی برود بیاورد روزی فقط 4 بار می تواند بیاورد و هر بار هم فقط 25 کیلو می تواند حمل کند که می شود روزی 100 کیلو. و اما اگر 100 نفر باشند و طول هم و به ردیف بایستند و هر کدام با فاصله یک متری فرد دیگر در طاقچه ای بایستند و از فرد بالا دست گرفته و به فرد پایین دست بدهند چون راه نمی روند سهم هر کدام ده برابر می شود و این باعث شده تولید کنندگان عسل شرکت ابدان تشکیل دهند بدین معنا که همه کار کنند و محصول کارشان را به طور مساوی تقسیم کنند. حالا بر گردیم به فقه موجود. تقریبا اگر از حاشیه مرحوم آیت الله که در تصویر دیگر نظر مساعد دارند تمام فقهای 45 نفره قدس الله انفاسهم الزکیه فتوای داده است شرکت در اعمال و یا صحیح نیست. ! شرکتی که تولید را ده برابر بالا می برد و دلیل مستقل هم در کتاب و سنت نداریم بر بطلان آن جز عدم درباره غیر شرکت در و . حالا برویم به وادی تاریخ : ذهن شریفتان را ببرید به قرن 16 میلادی شخصی درشکه می ساخت و هر ماه فقط قادر بود یک درشکه بسازد . شخصی گفت ساختن چرخ ها مال من ، شخص دوم گفت ساختن بدنه مال من شخص سوم گفت ساختن میخ ها مال من، شخص چهارم گفت کار تودوزی مال من. شدند چهار نفر ، از آن جایی که تقسیم کار باعث حذف راه رفتن برای کار دیگر شد لذا تمرکز کارها باعث شد هر دو روز یک درشکه بسارند که عملا ماهی 15 درشکه شد و چون قرار شرکتشان این بوده سود مساوی تقسیم شود برای هر کدام بیش از چهار برابر قبلی حاصل داشت این شرکت ابدان و اعمال است که موتور محرکه برای بوجود آمدن دنیای جدید شد و اسم این تعاون در تولید و شرکت در اعمال می باشد و این شرکت بدون دلیل و در فقه ما باطل است. ! یعنی شرکتی که هیچ پیچیدگی ندارد فقط تقسیم کار معقول و طبیعی است که در مدت دو قرن باعث تولد دنیای صنعت جدید شد . حالا شرکتی که ستون فقرات صنعت بوده از نظر ما صحیح 👇👆
سوالی دارم مربوط به بحث قبلی شرکت . در همان باب شرکت , فقهای عظام کلیه شرکت ها را تقسیم کرده اند به چهار قسم شرکت عنان و شرکت اعمال یا ابدان و شرکت مفاوضه و شرکت وجوه و فقهای عظام تقریبا بالاتفاق فقط شرکت عنان را که شرکت در اموال است صحیح می دانند سه شرکت باقی را صحیح نمی دانند. حالا در این خصوص نظرتان چیست؟ ✅پاسخ: شرکت که عظام قدس الله اسرارهم می دانند خود دارد چرا که این شرکت معمولا است یعنی یک شرکتی است در و ای بوجود می آید که کنترل امور روزمره زندگی برای یک انسان دست تنها و بی کمک ممکن نیست و یا شدیده دارد چون باید هم گله ببرد به چراگاه و هم خرمن بکوبد و هم یونجه بچیند و هم کره از ماست در آورد و برای خرید به شهر برود. و در خانه از مریض پرستاری کند و این مشکل را سه همسایه دیگر هم دارند لذا مجبور می شوند تقسیم کار کنند یکی کل گله را ببرد برای چراگاه دومی مشکل خرمن ها را حل کند سومی چیدن یونجه ها را بر عهده گیرد وووو سپس محصول کار همه شان را کنند و در این تقسیم غرضشان این است در آمدهای خود از و و آنرا پس از حصول و احراز خود به شرکاء خود به نسبت سهم خود با رضایت خود هدیه کند و در تمام این درآمدهای قهری عدالت را و تساوی تقریبی را هم مراعات می کنند، و اگر ما مانع آنها بشویم و فتوای به عدم جواز صادر کنیم هم چاره ندارند , این شرکت را تنها راه زندگی می دانند. پس نظر حقیر این است این شرکت در این شرایط مشکل ندارد و در غیر این شرایط احتیاط کنیم. و اما شرکت هم مانعی ندارد که چند انسان آبرومند بخاطر نداشتن فعلی ، از کسانی مالی را به نسیه یعنی در بخرند و بفروشند و سود آن را بطور مساوی تقسیم کنند. و این شرکت معمولا در مواردی است یکی از اعضا در فروش آگاهی دارد دیگری در خرید و حمل و سومی در شناخت اجناس ووو که ما نظیر آنرا بین تجار فرش دیدیم که تنها راه زندگیشان بوده . در هر حال فقهای عظام این سه نوع شرکت اخیر را صحیح نمی دانند. و فقط شرکت اول یعنی و یا و را صحیح می دانند. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 @mousavizanjany
سوال : در تفسیر تسنیم جلد 5 صفحه 716 می نویسد: {عقل برهانی همانند نقل معتبر حجت است و فرقی بین بدیهی که بین است و نظری منتهی به بدیهی که مبین است نیست . تمسک به اطلاق یا عموم دلیل نقلی قبل از تحقیق در برهان عقلی (بین و مبین) نا صواب است.} در این خصوص چه نظری دارید ؟ ✅پاسخ: ما ابتدا فرمایش استادمان را با توجه به اطلاقش می پذیریم سپس نظر شریف معظم له را به مشکلات متولد از آن اطلاق جلب می کنیم 🔷یک: بیش از 30 تا 40 دارای که می تواند اجمالی درست کند فقط از طریق وارد شده که قرآن با رای ممنوع است و رای اینجا یعنی عقل . ⭕️پس اولین مانع اطلاق فرمایش ایشان دهها روایت است. 🔘پس کسی که این مطلب را می فرماید نمی تواند جبهه مورد هجوم این روایات را ترک کرده برگردد باید در مقابل هماورد طلبی این پهلوانان قوی حرفی برای گفتن داشته باشد 🔷دو : فراوانی داریم که باز در حد تواتر اجمالی است که می فرمایند هیچ چیزی از درک ابعاد بسیار وسیع دورتر از متعارف نیست، این دسته از روایات برای حجیت فرمایش ایشان زمینه ای باقی نمی گذارد پس آن بزرگواری که این قدر برای فهم قرآن عقل بشری را کافی و وافی می دانند بدون پاسخ در خور در قبال این دسته از روایات کثیره نمی توانند میدان را فتح شده تلقی کرده و خالی کنند. 🔷سه: این سوم اساسی تر است آیا تعبیر به ((حجت است)) در کلام شریف استاد به معنای این است که اگر مثلا عقل بگوید پس چون نداریم پس جد با وجود یک برادر نصف بشود! آیا استاد ملتزم این مقدار از داوری عقل در حوزه شرع هستند!؟ اگر هستند پس چرا باطل باشد این همان حرف ابو حنیفه است که همواره می کوبیم و اگر این مقدار نمی توانند جلو بروند پس لطفا باید دامنه ی اطلاق و یا عموم کلام ایشان تنگ تر شود. ⭕️پس هر دو طرف است. اما این حقیر عرض می کند عقل قرآن است و نه یکی از نقاط شرع خیز و احکام خیز اسلام ، عقل هر چه بیاور می شود و نه . ما نمی توانیم مولود عقل را بعنوان مولود شرع محسوب کنیم و اصلا و ابدا عقل از نقاط شرع خیز نیست بلکه عقل کوچک انسانی است از عقل کل یعنی شرع احکام را بگیرد و بین آنها و دهد و نه اینکه در کنار شرع با این همه بی خبری کارخانه تولید حکم شرع بزند. آن وقت هم شارع شود و هم . ما دو تا شارع نداریم . ما در فقه نداریم بلکه داریم که است و و بس . را برای کودتای ساخته بودند که وارد ما شد! کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 @mousavizanjany
سوال : استاد هر چه باشد عرفا به خدا از ما نزدیکترند ✅پاسخ: عرفا زیارت بایزید را بیش از صد نماز برای خدا می دانند توجه کنید : بر مزار پیر بسطام آمدم با صد نیاز.... از شرار عشق او کردم به یک دم صدنماز !! بدون رعایت برنامه ملاقات با خدا که خود خدا در بیان فرموده به خدا رفته اند. و ملاقاتی نیست. و بقول خودشان تحیر است و سرگردانی . ساختند بافتند باختند. ➖➖➖➖➖➖➖ سوال : با سلام بالاخره نفهمیدیم مسیحیت شریعت مستقل دارد که انجیل است و یا کتاب شریعتش همان تورات موسی است و یا شق ثالث دارد؟ ✅پاسخ: جواب کامل را امام صادق(ع) در عیاشی جلد 1 ص198 داده که و و مشترکات دین نوح و ابراهیم و موسی در واقعی آمده مانند , امر به معروف و نهی از منکر و تحریم و تحلیل ولی اختصاصی های انجیل است . اما احکام نیست بلی بخشی از محرمات بر بنی اسراییل تخفیفا حلال شده. و لذا مسیحیت نوعی دو هستند. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 @mousavizanjany