سوال فقهی:
از مطالعه مجموعه مطالب فقهی شما به این نتیجه رسیده ام که فصول اقتصادی فقه ما ربطی به مشکلات مسلمانان عصر ما ندارد و محرومین معاصر هیچ حصار مطمئنی از قوانین فقهی در شکل سیاست اقتصادی در قبال استثمار از آنها ندارد خوب این شد معرفی عیب کار این که خیلی مهم نیست بفرمایید چاره چیست؟
✅پاسخ: توجه کنید:
#اجتهاد عبارت است از کوشش در دو وادی و در دو صحنه
اول : شناسایی و شناخت #حوادث ، مشکلات ، موضوع و درد موجود .
دوم : #استنباط حکم آن موضوعی که و یا #حادثه ای که قبلا شناسایی شده . تمام.
⭕️اما فضای #تقیه تحمیلی فقهای عظام را وادار کرد بتدریج از شناسایی حوادث دست بکشد چون مربوط به #حکومتها بوده .
🔷 پس نصف #حوزه کار فقها رفت , ماند نصف دیگرش , استنباط احکام و چون نصف احکام هم با #سیاست ممزوج بوده به حکومت تنه می زد مانند قضا و شهادات ، دفاع ، حدود و قصاص و دیات و مدیریت و تفسیر آیات اجتماعی و سیاسی #قرآن , این بخش از #فقه هم رفت پی کار خودش . ماند آن احکامی که مربوط به #تطهیر بدن و عورتین و #عبادات_فردی و نه #سیاسی و #اجتماعی مانند کتاب #طهارت #صلات , #صوم , #زکات و نه #مالیات و #عوارض !! #ارث وصیت مزارعه و مساقات که البته اگر شکل کلان نمی گرفت و الا آن هم میدان اجتهاد نداشت.
و بالاخره کار حذف تدریجی حوزه اجتهاد آن قدر موفق بوده از کل بیش از 51 باب فقهی در #عروه که مورد قبول همه است در جلد اولش فقط 15 باب ماند و آنچه پژوهش بنده نشان می دهد تمام 45 حاشیه بر عروه همه تا باب وصیت یعنی آخر جلد اول است .
اصلا جلد دوم و سوم عروه که احکام اقتصادی و اجتماعی خوانده می شود #حاشیه نخورده است علی ما تتبعت. و کل ابواب فقهی مطرح شده در دو جلد بعدی عروه نیز 6 باب است پس حدود 30 باب فقه که هسته اصلی ابواب اجتماعی و سیاسی و اقتصادی فقه #شیعه است از حوزه اجتهاد بیرون است !! جالب این است در همان 21 باب عروه هم اگر در بابی که جنبه اقتصادی و اجتماعی دارد نیز اجتهادی صورت گرفته بخاطر بی ارتباطی با جهان خارج و بدون شناسایی موضوعی اجتهاد شده و حاصلی دارد که من باب مثال توضیح داده و معرفی می کنم.
🔷این حقیر پس از مطالعه تاریخ #ویلدورانت ، تاریخ #نهرو بنام نگاهی به تاریخ جهان ،تاریخ #طبری و #تواریخ دیگر و مطالعه متون روایی شیعه مانند #بحار ووو و متون حدیثی اهل سنت مانند #صحاح و اشراف به 150 متن اصلی کتب تاریخی و حدیثی اهل سنت و مطالعه متون #مارکسیستها از #مارکس و #انگلس و #لنین گرفته تا #گورباچف یک مختصر شناختی درباره سیر تاریخی تاسیس و تشکیل #شرکتها در تاریخ ملل پیدا کردم و متوجه این نکته شدم که شرکتها مولود بسیار طبیعی لزوم #تسریع و #تسهیل در تولید و انتقال کالا بوده است . هنگامی که انسانها پی بردند به آنکه در ارتفاعات پیرامون #همالیا زنبوران در 100 متری ارتفاع صخره ها عسل کندوی طبیعی دارند و اگر کسی به تنهایی برود بیاورد روزی فقط 4 بار می تواند بیاورد و هر بار هم فقط 25 کیلو می تواند حمل کند که می شود روزی 100 کیلو. و اما اگر 100 نفر باشند و طول هم و به ردیف بایستند و هر کدام با فاصله یک متری فرد دیگر در طاقچه ای بایستند و از فرد بالا دست گرفته و به فرد پایین دست بدهند چون راه نمی روند سهم هر کدام ده برابر می شود و این باعث شده تولید کنندگان عسل شرکت ابدان تشکیل دهند بدین معنا که همه کار کنند و محصول کارشان را به طور مساوی تقسیم کنند. حالا بر گردیم به فقه موجود. تقریبا اگر از حاشیه مرحوم آیت الله #مرعشی که در تصویر دیگر نظر مساعد دارند تمام فقهای 45 نفره قدس الله انفاسهم الزکیه فتوای داده است شرکت در اعمال و یا #ابدان صحیح نیست. !
شرکتی که تولید را ده برابر بالا می برد و دلیل مستقل هم در کتاب و سنت نداریم بر بطلان آن جز عدم #نص درباره غیر شرکت در #اعیان و #الاموال.
حالا برویم به وادی تاریخ #صنایع :
ذهن شریفتان را ببرید به قرن 16 میلادی شخصی درشکه می ساخت و هر ماه فقط قادر بود یک درشکه بسازد . شخصی گفت ساختن چرخ ها مال من ، شخص دوم گفت ساختن بدنه مال من شخص سوم گفت ساختن میخ ها مال من، شخص چهارم گفت کار تودوزی مال من. شدند چهار نفر ،
از آن جایی که تقسیم کار باعث حذف راه رفتن برای کار دیگر شد لذا تمرکز کارها باعث شد هر دو روز یک درشکه بسارند که عملا ماهی 15 درشکه شد و چون قرار شرکتشان این بوده سود مساوی تقسیم شود برای هر کدام بیش از چهار برابر #سود قبلی حاصل داشت این شرکت ابدان و اعمال است که موتور محرکه برای بوجود آمدن دنیای #صنعت جدید شد و اسم این تعاون در تولید و شرکت در اعمال #مانوفاکتور می باشد و این شرکت بدون دلیل #قرآنی و #حدیثی در فقه ما باطل است. !
یعنی شرکتی که هیچ پیچیدگی ندارد فقط تقسیم کار معقول و طبیعی است که در مدت دو قرن باعث تولد دنیای صنعت جدید شد .
حالا شرکتی که ستون فقرات صنعت بوده از نظر ما صحیح 👇👆