#درخواست_راهنمایی
عنوان:ادله ی شرطیت عدالت دروصی ازمنظر فقهای امامیه
یا: انظارفقهای شیعه درموردشرطیت عدالت در وصی و ادله ی آنها
سوال اصلی:ادله ی شرطیت عدالت در وصی ازنظر فقهای امامیه چیست؟
سوال فرعی:
1.ادله ی شرطیت عدالت در وصی چیست؟
2.نظرفقهای امامیه در موردشرطیت عدالت در وصی چیست؟
بیان مسئله:
وصیت ازجمله مسائلی هست که کاربرد زیادی در ابواب فقهی داشته در شرع مقدس اسلام برآن تاکید شده است بطوریکه درآیات وروایات مسلمانان به وصیت کردن امر شده اند.
در یک تقسیم بندی کلی وصیت به عهدی وتملیکی تقسیم شده است."وصی"از ارکان وصیت عهدی میباشد وبه کسیکه وصیت کننده به او وصیت میکند گفته می شود
ازنظر فقها وصی واقع شدن شخص زمانی مشروع است که شخص شرایط لازمه را داشته باشد از جمله این شرایط،عقل و بلوغ واسلام و...میباشد
اما دراینکه آیاعدالت هم ازشرایط وصی هست یا نه بین فقهای امامیه اختلاف نظر وجود دارد
باپذیرش دیدگاه هرکدام ازفقها ملزم به شرایط متفاوت برای وصیت خواهیم بود
ضرورت مسئله:
باتوجه به ثمراتی که شرط بودن یانبودن صفت عدالت برای وصی به دنبال دارد بررسی ادله و نظرات فقهای موافق ومخالف در این زمینه ضرورت پیدا می کند تا بتوان ریشه اختلافات آنها را بررسی کردواز میان دلیل هایی که ارائه داده اند نظریه ی جامع و دقیقی را در موردشرطیت عدالت وصی بدست آورد
سلام استاد وقتتون بخیر
Mahdi MohagheghFar:
سلام.
انظار و ادله را (اگر بحث اختلافی است) در نظر بگیرید.
ترتیب در سوالات فرعی رعایت شود. در بیان مسئله به تبیین ادله اشاره نشده.
حسنی:
سلام وقت بخیر
عنوان : حکم زکات مال التجاره و ادله آن از منظر فقهای شیعه
بیان مسئله : یکی از احکام مالی دین اسلام پرداخت زکات می باشد. این حکم، سود زیاد در کارهای اقتصادی را به نفع فقرا تعدیل می کند. متعلقات زکات در احکام اقلام مشخصی است که فقها بر سر وجوب یا استحباب پرداخت زکات در برخی از آن ها با یکدیگر اختلاف رأی دارند. یکی از مواردی که فقها در آن اختلاف کرده اند حکم زکات مال التجاره می باشد. این پژوهش درصدد است تا با بررسی آرا مختلف فقهای شیعه و ادله آن ها، دریابد کدام قول صحیح تر است.
سوال اصلی: حکم زکات مال التجاره و ادله آن از منظر فقهای شیعه چیست؟
سوالات فرعی
1. حکم زکات مال التجاره از منظر فقهای شیعه چیست؟
2.ادله فقهای شیعه در خصوص حکم زکات مال التجاره چیست؟
ضرورت: هدف از تشریع حکم زکات از میان برداشتن اختلاف طبقاتی و از بین بردن فقر در جامعه اسلامی است. در حالی که اگر زکات فقط به متعلقات نه گانه تعلق بگیرد مبالغ کمی بدست می آید که کمک چندانی به حل مشکل فقر نمی کند. فقهای شیعه درباره حکم تعلق زکات به مال التجاره دچار اختلاف هستند که نتیجه ی این اختلاف آراء، سردرگمی درباره ی حکم نهایی زکات مال التجاره می باشد که اگر این سردرگمی حل شود و مال التجاره هم یکی از متعلقات زکات قرار بگیرد کمک شایانی به حل مشکل فقر می کند. بنابراین اهمیت دارد که با بررسی انظار فقها و ادله ی آن ها زمینه برای انتخاب قول مختار فراهم گردد.
در این زمینه تحقیقاتی صورت گرفته ولی کامل و جامع نمی باشد و ضرورت دارد تحقیق جامعی در این زمینه صورت پذیرد.
Mahdi MohagheghFar:
تبیین قول مختار در تحقیقتان مطرح است یا نه؟
در هر صورت مطابق اقتضای پاسخ فوق کارتان را بازبینی کنید
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
4_288757256969782536.pdf
515.5K
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
سی اشکال رائج در تدوین طرح تحقیق
#دورهـمجازی
#طرحـتحقیق
👆
👆👆
الگوهای دیگر بند با توجه به موقعیت جمله موضوع در بند - بسط توصیف و پیامدگویی - بسط پیچیده (روش مقابله و مقایسه)
اخرین مطلب تکلیف ایستگاهی دوم روش تحقیق ۲ سطح دو دوره اموزش غیر حضوری است
[این متن قسمتی از کتاب جناب دکتر سلطانی است در کتاب اصول و روش نگارش دانشگاهی]
#ارزیابی
#طرح_تحقیق (قسمت اول)
#تکلیف_ایستگاهی
با سلام.
ضرورت به خوبی تنظیم نشده است.
در سوالات فرعی مبحث احکام مطرح نشده است.
موفق باشید.
#ارزیابی
#طرح_تحقیق (قسمت اول)
#تکلیف_ایستگاهی
با سلام.
تشکر
بیان مسئله بهتر می تواند تنظیم شود.
سوالات فرعی تجدید نظر شود.
ضرورت به خوبی تدوین نشده است.
موفق باشید
#فرهنگـپژوهش
ما شناسنامه داریم!
ایت الله جوادی آملی
دیدار با حوزویان استان مازندران؛ قم، 6 دیماه 1386
http://farsi.khamenei.ir/special?id=3950
همهی ما موظّفیم عالمانه و محقّقانه درس بخوانیم، به مقداری که میتوانیم. هیچ نباید نگران باشیم که چرا استعداد من این قدر است، استعداد من بالا نیست، به ما این مقدار دادند. إنَّ الغِنی وَ الفَقرَ بَعْدَ العَرضِ عَلَی اللهِ. هر کسی هر اندازه استعداد دارد، به همان اندازه مسئول است، ولی ما نباید بگوئیم از ما برنمیآید. شاید از ما برآمد. آن روزی که امینالإسلام طبرسی طلبه بود، فکر نمیکردند او مجمعالبیان بنویسد، یا صاحب مناقب، مناقب شهرآشوب بنویسد، یا مرحوم ملاصالح ساروی، شرح اصول کافی بنویسد. قدم به قدم این مناطق، زرخیز است. مهمترین کتاب را اینها نوشتند؛ همینها که طلبه بودند.
ما شناسنامه داریم. بچههای شیرخوارگاه و پرورشگاه و آنهایی که در بهزیستی زندگی میکنند، غالباً به جایی نمیرسند؛ چون نمیدانند پدران و مادرانشان کیست. اینها شناسنامه ندارند. اما بچههایی که شناسنامه و تبار دارند، غالباً به جایی میرسند. میگویند اجداد ما فلان بودند، ما چرا این راه را طی نکنیم؟ راز این که بچههای شیرخوارگاه غالباً به جائی نمیرسند، این است که احساس نمیکنند بتوانند به جایی برسند، اما ما شناسنامه داریم. این رجال علمی شناسنامهی ماست. الآن وقتی اَلمنار و امثال او از تفسیر طبری نام میبرند، میگویند طبری امامُ المفسّرین است. از ما مردان جهانی برخاستهاند، مردان خاورمیانهای و محلّی هم برخاستهاند. نمیتوانیم بگوئیم آیه محکمه یا فریضه قائمه یا سنّه عادله مال ما نیست. مادامی که باسواد نشویم، حوزه تحوّل پیدا نمیکند. سواد هم این نیست.
یک وقتی هم در نجف، هم در تهران یک کوچه به نام کوچهی صد تومانی بود، الآن هم هست. رازش این بود که یک تاجری در آن کوچه زندگی میکرد که سرمایهاش صد تومان بود. آن روز صد تومان بیشترین و مهمترین ثروت بود. روزی اگر کسی واقعاً میتوانست کفایه و مکاسب را خوب تدریس کند، جزو فضلای نامی بود، امّا الآن رائج و دارک است. این مقدار سواد، سواد نیست. این ارتباط دنیا به هم، پیدایش شبههها، القای اشکالات روزافزون کمرشکن و نفسگیر، این یک سواد خیلی عمیق میخواهد. اگر کسی واقعاً مسلّط شد که خوب رسائل و مکاسب تدریس کند، تازه اوّل درس خواندن اوست.
من وقتی وارد قم شدم و به درس مرحوم علامهی طباطبائی رفتم، چون بخش وسیع درسها را در تهران دیده بودم، پیشاپیش مطالعه میکردم و میدیدم که این درس خیلی برای من نافع نیست؛ اما وقتی وارد جلسات خصوصی علامه شدم، نفسگیر شد. در اصفهان وقتی زیر آن گنبد بزرگ مسجد امام یک صدا دادی، هفتبار جواب میشنوی. آدم وقتی از علامه یک سئوال و اشکال میکرد، میدید از هفت طرف جواب میدهد. آنجا تازه فهمیدم اوّل درس خواندن من است.
اگر کسی یک استعداد راقی در خودش حس میکند، نباید بگوید همین مقدار بس است. این تازه طلیعهی فضل است. چرا ما به اندازهی امینُالإسلام و بالاتر از او نشویم؟ این را که تقسیم نکردهاند. در امور دنیا و مادی گفتند بَس است، امّا در امور معنوی گفتند بگو زِدنی زِدنی زِدنی. این رَبِّ زِدنِی عِلماً مال همه است؛ کوثر است، مزیدش ضرر ندارد؛ تکاثر نیست که به ما بگویند قانع باش. در مسائل علمی تا میتوانیم باید بخواهیم و بگوئیم و برویم و بنویسیم و ارائه کنیم؛ راه هست. اگر کسی در خودش استعداد میبیند، خودش را هدر ندهد. این کار جایش در حوزه است. بدانیم مسئولیت خیلی مهم است و بدانیم جهان منتظر است. وقتی یک کتاب عمیق علمی در قم نوشته می شود، قبل از این که ایرانیها بفهمند، به شرق یا غرب میرود. میگوئید نه؟ تجربه کنید. آنها که ترقّی کردهاند، بیجا ترقّی نکردند. بالأخره سرزمین، سرزمین ارسطو و افلاطون است. آنها به دنبال علمند، تشنهی علمند. همین که یک مطلب علمی یک جایی منتشر شود، آنها به سراغش میآیند.
ما موظّفیم آیه محکمه، فریضه عادله و سنّه قائمه را ارائه کنیم. یعنی جهانبینی و حکمت و کلام و علوم اعتقادی یک بخش، اخلاق و مانند آن بخش دیگر، فقه و اصول هم بخش دیگر. با سوادی سطح بالا تا دیگر ما را جهان سوّم و چهارم نبینند. اگر از نظر تکنولوژی و صنایع و امثال ذلک جهان سوّم هستیم، در قرآن و عترت جهان اوّلیم. ما را در معارف و علوم باید جهان اوّل بدانند. آنها که چیزی ندارند. بسیاری از آنها واقعاً خوابند. اَلنّاسُ نِیامٌ إذا ماتُوا اِنْتَبَهُوا. ما نباید بگوئیم همان طوری که در ساخت و ساز و اتومبیلسازی و غیره جهان سوّم هستیم، در معارف و در الهیات هم جهان سوّم باشیم. باید در الهیات جهان اوّل باشیم.
https://telegram.me/mmf55/813
مرحوم مشکینی: اهتمام مرحوم سید کاظم یزدی - موقع مرگ فرزندش هم نوشتن را تعطیل نکرد!
(رحمه الله علیهما)
#فرهنگ_پژوهش
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
4_288757256969782469.pdf
694.8K
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
#طرح_تحقیق
چگونه یک طرح اجمالی تحقیق بنویسم؟ 👆
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
بنابه درخواست یکی از سروران بازنشر شده است.
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
4_288757256969782536.pdf
515.5K
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
سی اشکال رائج در تدوین طرح تحقیق
#دورهـمجازی
#طرحـتحقیق
👆
Mahdi MohagheghFar:
#بسط_پیچیده
#بسط_بیان تفاوت
#مجازی
سلام استاد گرامی
اگه ممکنه متن زیر در رابطه با بسط مقایسه را چک کنید.تشکر
بسط پیچیده(بیان تفاوت)
حکم حاکم با فتوای مجتهداز چند جهت تفاوت دارد. فتوا از نظر تعریف حکمی کلی است برای عموم.در حالیکه حکم حاکم عبارت است از دستور دادن به انجام و یا ترک کاری مشخص. همچنین در فتوا، تطبیق کردن حکم شرعی به مورد آن و تشخیص موضوع در اختیار مردم است ولی در مورد صدور حکم، تطبیق آن،به نظر حاکم است و مخاطبین دخالتی ندارند. به علاوه فتوا فقط برای مقلدین آن مجتهد لازم الاجراست و حجت شرعی به حساب می آید اما حکم حاکم اختصاص به مقلد ندارد و عمومیت و حجیت برای عموم مردم دارد. در نتیجه واضح است که حکم و فتوا از جهاتی دارای تفاوت اند.
Mahdi MohagheghFar:
سلام.
خوب است نتیجه را بهتر هم می توانید تنظیم کنید. ممنونم