eitaa logo
پرویزن
513 دنبال‌کننده
223 عکس
18 ویدیو
78 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه‌ی نقد آقای اسدالله شعبانی.m4a
19.88M
معرفی و نقدی کوتاه بر کارنامه‌ی شعری اسدالله شعبانی جلسه‌ی کی شعر تر انگیزد؟ گفتگو با اسدالله شعبانی شاعر کودکان ۱۰اردیبهشت ۱۴۰۲ مرکز مطالعات دانشگاه شیراز @mmparvizan
سخنرانی با موضوع گردشگری ادبی.m4a
17.35M
گردشگری ادبی شیراز و زمینه‌های ده‌گانه‌ی پیشنهادی همایش ملی گردشگری پارس ۱۱ اردیبهشت شیراز @mmparvizan
"یادداشتی درباره‌ی رباعیات مجموعه‌ی مرا به خاطره‌ی باد مسپار" ایرج صف‌شکن، داروساز شیرازی، از علاقه‌مندان به حوزه‌ی شعر و ادب در روزهای غربت شعر و شاعری است. از او مجموعه‌های متعددی در قالب‌های نو و سنتی(عمدتا سپید و رباعی) منتشر شده که تعدادی از این اشعار را انتشار نگاه به مخاطبان عرضه است. دفتر "مرا به خاطره‌ی باد مسپار" از این مجموعه‌هاست که بیشتر سپیدسروده‌های او را در بر می‌گیرد و در مجالی دیگر درباره‌ی آن سخن می‌گوییم. در بخشی از این دفتر با نام "شکوفه‌های خوش‌پوش"، بیست رباعی گنجانده شده که نشان‌دهنده‌ی فضای غالب رباعی‌های شاعر است. در ادامه، به چند نکته درباره‌ی این چارانه‌ها اشاره می‌شود: _ فضای کلی اشعار، سنتی است و کمتر نوآوری و اتفاقی تازه در آن‌ها دیده می‌شود. تصویرگرایی و کشف مضامین نو (با توجه به تعاریف جدید) و اندیشه‌گرایی عرفانی_ فلسفی (در جایگاه مولفه‌ی اساسی رباعی سنتی) در این اشعار، کمتر نمود یافته است. _ از آسیب‌های اصلی این اشعار و حتی سپیدسروده‌های شاعر، غلبه‌ی فضای کوششی بر جوشش‌های عاطفه‌مند است؛ کاستی‌ای که رباعی‌ها را تا حدودی شبیه هم ساخته است. _ یکی دیگر از آسیب‌ها، دودستگی ذهنی و زبانی شاعر، بدون در نظرگرفتن تمهیدات فرمی و شعری است. برای مثال، در شعر زیر که از مضمون داستان داش آکل صادق هدایت استفاده شده و از موفق‌ترین رباعی‌های مجموعه است؛ زبان سازگاری‌ای با فضای رباعی ندارد: از برج بلند تا سخی‌دستی خود در عربده‌های هرشب و مستی خود هرسوی نظر کنی فقط می‌بینی یک‌طوطی و مرجان و همه هستی خود که در آن، شاعر می‌توانست با تغییر ترکیب "سخی‌دستی" و "هر سوی نظر" مثلا به "هرسو که نظر"، کمی زبان شعر را با بافت معنایی آن هماهنگ کند. ضرورت رعایت وزن نیز، بارها شاعر را مجبور به تخفیف و تزیین‌های ناپسند واژگان کرده است؛ برای مثال در بیت‌های زیر و در واژه‌های "بُد" و "بگفت": پایان سفر رسید و ما منتظران آیینه بدیم و روبه‌رو می‌کردیم که در آن تعبیر روزمره‌ی "روبه‌رو کردن" با "بُدن" همسایه شده است. این بال که می‌سوخت به آن بال بگفت پرواز بدون بال آغاز شده در بیت زیر هم عبارت محاوره‌ی "پیچ تند"، هم‌تبار ِ" هر سوی شدن" شده است؛ بی‌ضرورت و تمهید شاعرانه: اما چه‌کنم که پیچ تند لب عمر هر سوی شدم به جستجو می‌آمد _ بیت دوم رباعی‌ها، از منظر پایان‌بخشی، نمایشی عمدتا ناموفق دارد. در بسیاری از این ابیات ابهامی بر آمده از "ضعف تالیف" به چشم می‌آید: همسایه‌‌ی دیوار به دیوار ولی می‌گفت: بخوان بانگ در گوش، منم یا: دانی که جهان چرا چنین بی‌پرواست تصویر نکرده بودم و آنی شد _ نکته‌ی آخر اینکه در همین چند رباعی محدود، ایرادهایی موسیقایی در حوزه‌ی علم عروض و قافیه می‌توان دید. از آن‌جمله است قافیه شدن واژه‌های "نشستیم/ گذشتیم" در بیت زیر: در حسرت دیدار نشستیم و نشد هر کوچه که بود ما گذشتیم و نشد @mmparvizan
"یادآوری یک امکان عروضی" در علم عروض به دلیل رواج دو اختیار "قلب/ جابه‌جایی هجای کوتاه و بلند" و "ابدال/ تبدیل دوهجای کوتاه به بلند و بالعکس"، ارکان عروضیِ هم‌طول (از نظر عدد وزنی) را می‌توان با هم جایگزین کرد. از مهمترین این ارکان: مفاعلن، مفتعلن، مفعولن، فعلاتن، هستند که عدد عروضی آن‌ها شش است و در سنت شعر فارسی، بارها با هم جایگزین شده‌اند؛ برای مثال در بسیاری از غزل‌های مولوی و خاقانی و دیگران، مفاعلن به مفتعلن تبدیل شده است؛ در غزلی به مطلع زیر از شهریار بارها از این کارکرد استفاده شده است: اگر ز روی مصلحت نگه ندارم برود وگرنه گریه می‌کنم نمی‌گذارم برود در مطلع مخزن‌الاسرار نظامی هم بر اساس همین امکان، تبدیل وزن "مفتعلن مفتعلن فاعلن" را به "مفعولن مفعولن فاعلن" می‌بینیم: بسم‌الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم ناآشنایی با این قابلیت عروضی سبب شده که برخی از اهل ادب، این بیت را به‌صورت بسمِ اِلاهِ الرَحَمنِ الرحیم بخوانند؛ حال آنکه این نوع قرائت سازگار با زبان و قابلیت شعر نیست. از منظر این اختیار عروضی، وزن مشهور بحر مجتث "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" به مفاعلن مفعولن مفاعلن فعلن تبدیل می‌شود و این کارکرد بارها در شعر شاعران شاخص از جمله سعدی تجربه شده است. از این نوع کاربرد است تبدیل "فاعلاتن فعلاتن فع" به "فاعلاتن مفعولن فع" در مصرع زیر از علی‌رضا قزوه: آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم روی محورِ تبدیل ارکان عروضی، می‌توان نحوه‌ی قرار گرفتن ارکان یادشده را اینگونه ترسیم کرد: مفاعن_ مفتعلن_ مفعولن_ فعلاتن یعنی هرچه این ارکان نزدیکتر به هم باشند، احتمال تبدیل آن‌ها به هم بیشتر است. البته استفاده‌ی متعدد و متنوع از این اختیار در یک شعر، ممکن است آن را از نظر آوایی_ موسیقایی برای مخاطب دچار کاستی کند؛ هرچند از منظر علم ریاضی و آواشناسی و سنت ادبی، این کاربرد کاملا صحیح است. البته متناسب با نوع شعر و زبان و فضای آن، استفاده از این اختیار تاثیری متفاوت بر مخاطب دارد. @mmparvizan
مقالهِ_'سه_گفتار_به_لهجه_شیرازی_قرن_نهم'،_محمدامین_ادیب_طوسی.pdf
657.5K
به مناسبت 15 اردیبهشت روز شیراز سه گفتار به لهج‏ه‌ی شیرازی قرن نهم ادیب طوسی نشریه‌ی دانشکده‌ی ادبیات تبریز @mmparvizan
شعری شیرازی پژمان فیروزبخش.pdf
1.24M
به بهانۀ روز شیراز گویش قدیمی شیراز به همراه بررسی غزلی از شمس پُس ناصر پژمان فیروزبخش مجله‌ی ایران‌شناسی @mmparvizan
گونه_های اصلی وزن در شعر شیرازی.pdf
407K
بررسی گونه‌های اصلی وزن و تحول آن در شعر گویش شیرازی محمد مرادی مجلۀ ادبیات و زبان‌های محلی ایران‌زمین @mmparvizan
"شیراز" در ولایت پارس شهری است که آن‌را به شکم شیر مانند کرده‌اند و از همه‌ی شهرها که گرداگرد اوست، نعمت آنجا آورند و از آنجا به جای‌های دیگر برند. و بنای آن محمدبن القاسم‌بن ابی‌عقیل، ابن عمّ حجّاج‌بن‌یوسف کرده است و دارالملک پادشاهان پارس است و هوای خوش دارد و نعمت فراخ باشد و درخت بسیار و میوه را حدّی نباشد. مجمل‌التواریخ والقصص، به تصحیح اکبر نحوی، ص ۷۲۸. @mmparvizan
رنگ در اشعار منزوی.pdf
281.4K
تنوع متمایز رنگ در اشعار حسین منزوی، محمد مرادی، مجلۀ شعرپژوهی دانشگاه شیراز ۱۶ اردیبهشت: سالگرد درگذشت حسین منزوی @mmparvizan
جریان شناسی غزل شاعران جوان.pdf
7.9M
جریان‌شناسی غزل شاعران جوان جنوب ایران: محمد مرادی به راهنمایی دکتر کاووس حسن‌لی ۱۳۸۷ دانشگاه شیراز نقد و بررسی محتوا و عناصر شاعرانه در غزل‌ شاعرانی چون: و... پ.ن: بخش غزل استان فارس از این پژوهش، در سال ۱۳۸۹ و به همت بنیاد فارس‌شناسی و قطب پژوهش‌های دانشگاه شیراز منتشر شده است. @mmparvizan
"به بهانه‌ی یادروز فردوسی" محقق ارجمند محمود مدبری، در کتاب "شرح احوال و اشعار شاعران بی‌دیوان"، ۴۴ بیت منسوب به فردوسی را از تذکره‌ها و منابع گوناگون جمع کرده‌است. (همان، صص ۳۹۹تا ۴۰۲) از منظر سندشناسی، این اشعار را می‌توان در سه‌دسته گنجاند؛ نخست قطعه‌ای با مطلع "دو چیز برِ تو بی‌خطر بینم" که در لباب‌الالباب به نام فردوسی آمده و به سبک شاعران سامانی همانندی دارد. دسته‌ی دوم اشعاری که عمدتا در مجمع‌الفصحا به نام فردوسی ثبت شده؛ هرچند با وجود شباهت سبک زبانی و ادبی و دقت هدایت در ماخذشناسی، احتمالا از فردوسی نیستند، ولی به زمان حیات او نزدیکند؛ از جمله اشعاری با مطلع‌های "شبی در برت گر برآسودمی" و "بیا بگوی که پرویز از زمانه چه خورد" و "حکیم گفت کسی را که بخت والا نیست". (همچنین نقل شده در مجالس‌المومنین) البته رباعیات نقل‌شده در مجمع‌الفصحا و قطعه‌‌ی "اگر به دانش اندر زمانه لقمان وار" و "مانند خدنگ گیو در جنگ پشن" نیز محتملا پیش از سده‌ی ششم سروده شده است. دسته‌ی سوم، ابیات شیعی منسوب به حکیم در قصیده‌ی "اگر بری به خم زلف تابدار انگشت" در ستایش امام علی(ع) است که نخست بار در مجالس‌المومنین قاضی نورالله آمده و از طریق آن در ادبیات دوران صفویه و قاجاریه به نام حکیم شهرت یافته؛ تا آنجا که هدایت هم دو بیت آن را در مجمع‌الفصحا نقل کرده‌است. با توجه به نوع ردیف اسمی و زبان و مضامین، این شعر قاعدتا پس از سده‌ی نهم سروده شده و به تبع آن برخی شاعران متاخر (عمدتا شاعران بازگشت)، قصایدی بر همین وزن و ردیف و قافیه، در ستایش امیر مومنان(ع) سروده‌اند. @mmparvizan