eitaa logo
پرویزن
514 دنبال‌کننده
232 عکس
22 ویدیو
81 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
« پیامبر(ص) و ویس و رامین فخرالدين اسعد گرگاني» فخرالدين اسعد گرگانی از نخستین منظومه‏‌سرایان ادبیات عاشقانه‌ی فارسی است که «ویس و رامین» او، بر عاشقانه‏‌های نظامی به‌ویژه «خسرو و شیرین» تاثیر گذاشته است. در ابیات نخستین این منظومه، شاعر گرگانی ابیاتی شکوهمند در ستایش نبی مکرم(ص) سروده است. او در آغاز مدح خود، به توصيف شرايط تاريك و گمراهي حاكم پيش از مبعث آن حضرت پرداخته و سپس از‏ ایشان با القابي چون: «آفتاب راست‏گويان، خجسته رهنماي راه‏جويان، چراغ دين، ابوالقاسم محمد(ص)، رسول خاتم، ياسين، احمد،‏ سيد فرزند آدم و رهنماي خلق عالم» ياد کرده است. در خلال ديگر ابيات اين نعت، فخرالدین اسعد به پيوند رسول اکرم(ص) با واژه‏‌های قرآن، بدر، خيبر و ماجرای فتح مكه اشاره کرده و در پايان از شفاعت حضرت مصطفي(ص) سخن گفته است. سادگی بیان و کهنگی واژگان از ویژگی‌های این شعر دینی است که حدود هزارسال از زمان سرایش آن می‌گذرد: كنون گويم ثناهاي پيمبر كه ما را سوي يزدان‏‌است رهبر چو گمراهي ز گيتي سر برآورد شب بي‏‌دانشي سايه بگسترد... به فضل خويش يزدان رحمت آورد ز رحمت نور در گيتي بگسترد برآمد آفتاب راست‏گويان خجسته‌رهنماي راه‌جويان چراغ دين ابوالقاسم محمد(ص) رسول خاتم و ياسين و احمد به پاكي سيّد فرزند آدم به نيكي رهنماي خلق عالم خدا از آفرينش آفريدش ز پاكان و گزينان برگزيدش نبوّت را بدو داده دو برهان يكي فرقان و ديگر تيغ برّان سخن‏گويان ازو خيره بماندند هنرجويان بدين جان بر فشاندند ...چو بشنيدند فرقان از پيمبر بديدندش به جنگ بدر و خيبر؛ بدانستند كان هر دو خدايي‏‌است پذيرفتنش جان را روشنايي‏‌است... به نور دين زدوده گشت ظلمت وز ابر حق فروباريد رحمت بشد كيشِ بت، آمد دين يزدان زمين كفر بستد تيغ ايمان سپاس و شكر ايزد چون گزاريم؟ مگر جان را به شكر او سپاريم بدين دين همايون كاو به ما داد بدين رهبر كه بهر ما فرستاد رسول آمد رسالت‏‏‌ها‏ رسانيد جهاني را ز خشم او رهانيد چه بخشاينده و مشفق خدايي‏‌است چه نيكوكار و چه رحمت‌نمايی‌است كه بر بي‏چارگي ما ببخشود رسولي داد و راه نيك پيمود... اگر شمشير بارد بر سرِ ما جز اين ديني نباشد در خور ما نگه داريم دين تا روح داريم به يزدان روح و دين با هم سپاريم خدايا آن‏چه بر ما بود كرديم تن و جان را به فرمانت سپرديم ز پيغمبر پذيرفتيم دينت بيفزوديم شكر و آفرينت ... مزن كردار ما را بر سر ما مكن پاداش ما را درخور ما كه ما بي‏چارگان تو خداييم هميدون ز امّتان مصطفاييم اگرچه‏ با گناه بي‏‌شماريم به فضل و رحمتت اميدواريم تو را احسان و رحمت بي‏‌كران است شفيع ما هميدون مهربان است چو پيش رحمتت آيد محمّد اميد ما ز فضلت كي شود رد؟ (ویس و رامین، صص ۷تا ۱۰) https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"تجلی" هوا هوای تجلی است، دوستان! صلوات! به شکر مقدم آن یار مهربان، صلوات! به دیده‌بوسی باران، درخت‌ها! لبخند! به پای‌کوبیِ خورشید، آسمان! صلوات! شهابی از وسط چشمه‌های نور گذشت ستاره‌های گهرریزِ کهکشان! صلوات! وزید باد بهار آی شاخه‌های جوان! به چشم‌روشنی باغ و باغبان صلوات! دوباره رو به چمن کرد شاهِ قبّه‌ی گل به یمن خنده‌ی شمشاد و ارغوان، صلوات! بر این دقایق زرّین و رنگ‌رنگ درود! بر این ترنم و آن شورِ ناگهان صلوات! تمام دشت شکوفاست از شقایق سرخ رسیده موسم آن رستخیز جان صلوات! هوا هوای تجلی است، دوست آمده است به "میم" اول "معشوق" عاشقان صلوات! (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
«سیمای پیامبر در شعر سده‏‌ی چهارم/ عصر سامانی» حضرت محمد(ص) یکی از سه پیمبری است که در اشعار دوران صفاری به نام او اشاره شده است. محمدبن مخلد سگزی در شعری که به مدح یعقوب در سال 251 سروده (۱۲۰۰ سال قبل)، او را معجزه‌ي پیامبر مکی معرفی کرده است: معجز پیغمبر مکّی تویی به کنش و به منش و به گوِشت(گفتار/گویش) (شاعران بی‌دیوان، ص ۱۴) در شعر سامانی پیامبر در حدود 14 درصد از مجموع اشارت دینی موجود در دیوان‌ها و اشعار موجود، حضور دارد و پس از علی(ع) دومین شخصیت این دوره است. تنها عصری که در آن نام رسول(ص)، پس از علی(ع) قرارگرفته (غیر از شعر پس از سده‌ی دهم)، دوران سامانی است؛ نكته‌اي که می‌تواند برآمده از نگرش مذهبی نزديك به شيعي حاکم بر شعر آن دوره باشد. از شاعران ساماني، رودکی در مدحش به سیرت نبی اشاره کرده است. او هم‌چنین تلمیحي پنهان، از روایت نامه‌نوشتن رسول به کسری بهره برده است. شهید بلخی هم سخن رودکی را «تلو نُبی» خوانده و ابوطیب مصعبی وزیر نصربن احمد سامانی در شعر شکوایی‌اش درباره‌ی جهان، براین که پیمبر «آن مرد تازی» تنها 63 سال عمر کرده حسرت خورده است: صد و اندساله یکی مرد غرچه(نامرد/ نادان) چرا شصت و سه زیست آن مرد تازی؟ (شاعران بی‌دیوان، ص ۵۶) بوشکور نخستین شاعری است که به مفهوم شفاعت رسول اشاره کرده، مفهومی که به صورتی آشکارا در یکی از ابیات دقیقی نیز دیده می‌شود. در نیمه‌ي دوم سده‌ي چهارم، اولین جایگاهی که در مقدمه‌ی منظومه‌ها درود فرستادن و نعتی کوتاه را درباره‌ي رسول می‌توان دید، مقدمه‌ی دانشنامه‌ی حکیم میسری(سروده:367-370) است. از شاعران این دوره کسایی بیش‌ترین اشاره را به رسول دارد؛ او بیش از همه در بیان حقانیت علی (ع) بین آن حضرت و رسول پیوند برقرار کرده و در قصیده‌ای که 370 سال پس از وقت پیمبر سروده، در تایید علی (ع) به نام و فضایل پیمبر چون علم و دانش او و مقام فخر انبیایی‌اش تلميح کرده است: آن نبی وز انبیا کس نی به علم او نظیر وین ولی، وز اولیا کس نی به فضل او قرین آن چراغ عالم آمد وز همه عالم بدیع وین امام امت آمد وز همه امت گزین... (دیوان کسایی، ص ۹۳) کسایی به فضل و برتری پیمبر بر دیگر انبیا و علی(ع) معتقد است و آن حضرت را نقطه‌ي مرکز دایره علم دو جهان معرفی می‌کند. او هم‌چنین برای آل پیامبر(ص) از عناوینی چون: عترت محمد، آل ياسين و آل عبا بهره می‌گیرد و در مرثیه‌ی امام حسين(ع) هم به پیوند آن حضرت با مصطفی (ص) اشاره کرده است. در شعر عصر سامانی عناوینی چون: پیغمبر، پیمبر، پیغمبر مکی، مرد تازی، رسول، نبی و پیغامبر در معرفي رسول(ص) کاربرد دارد. نام مصطفی هم بیش از دیگر نام‌های رسول(ص) درکنار محمد حضور دارد. از دیگر شاعران پایان سده‌ي چهارم و اوایل سده‏‌ی پنجم نیز در اشعاری مدحی از غواص و بندار رازی به نام رسول(ص) اشاره شده و ابوالیث طبری حدیثی از پیمبر نقل کرده است. در شاهنامه‌ي فردوسی هم، جدا از ابیات نعتی در آغاز کتاب، اشارات به پیغمبر هاشمي را به‏‌ویژه در داستان انوشیروان و هم‌چنین یزدگرد می‌توان دید؛ البته برخی از ابیات نعتی شاهنامه جزو ابیات الحاقی محسوب می‌شود. در خلال داستان اسکندر و اردشیر هم به شیوه‌ای که در منظومه‌ها رایج است، فردوسی در ابیات پایانی بر محمد(ص) درود فرستاده است. منجیک ترمذی نیز در وصف اسب از ترکیب «براق گام» استفاده کرده كه نخستین نشانه‌های معراج رسول در شعر این دوره است. https://eitaa.com/mmparvizan
"سیمای پیامبر (ص) در شعر فارسی" محمد مرادی کنگره‌ی جهانی پیامبر مهر آپارات - سرویس اشتراک ویدیو https://www.aparat.com/v/TbUSt (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
پرویزن
زمان تمدید تا آخر بهمن‌ماه
"گفتگویی درباره‌ی جشنواره‌های معناگرا و ادبیات پایداری" محمد مرادی به قلم آرش شفاعی روزنامه‌ی جام جم دهم بهمن‌ماه ۱۴۰۳ (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
"گفتگویی درباره‌ی شعر و شاعری و تجربه‌های شاعرانه" برنامه‌ی فارس اینه شبکه‌ی فارس نهم بهمن‌ماه۱۴۰۳ محمد مرادی فیلم کامل را از پیوند زیر ببینید: "https://telewebion.com/episode/0x111e4a8f" https://telewebion.com/episode/0x111e4a8f#:~:text=https%3A//telewebion.com/episode/0x111e4a8f (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
"به بهانه‌ی روز ویراستار: نسبت ویرایش و آفرینش ادبی" یکی از مهارت‌های مهم در حوزه‌ی زبان که به‌ویژه با رونق صنعت چاپ و نشر، اهمیتی بیشتر یافته، ویرایش است. در ادبیات کهن، خالقان اثر و نویسندگان و شاعران، عمدتا خود ویراستار آثار خود بوده‌اند. گاه نیز کاتبان و نسخه‌نويسان، در رونویسی آثار، آن‌ها را روا یا ناروا ویرایش می‌کرده‌اند. اما آنچه در روزگار ما و در پیوند ویراستاری و آفرینش ادبی، اهمیت دارد، توجه به نکته‌های زیر است. ۱_ اگر زبان را به سه لایه‌ی بیرونی و میانی و درونی تقسیم کنیم، تمرکز مهارت ویرایش، بر لایه‌ی بیرونی و تمرکز خلق ادبی بر لایه‌ی درونی است. لایه‌ی بیرونی زبان، می‌کوشد خود را با قراردادها و شباهت‌های زبانی و یکدستی سازگار کند و لایه‌ی درونی جایگاه تمایز و تفاوت و فردیت سبکی است؛ پس این دو لایه هدف‌هایی کاملا متمایز و گاه مغایر را پی می‌گیرند. در لایه‌ی میانی، زبان و بدنه‌ی آن اهمیت دارد و سلامت زبان از مهم‌ترین مسائل است؛ هرچند درستی و سالمی زبان از منظر یک خالق ادبی و یک ویراستار اشتراک‌ها و تفاوت‌هایی دارد. ۲_ تبعیت از رسم‌الخط و قوانین درست‌نویسی و کاربرد نشانه‌های سجاوندی، از مهم‌ترین قوانین ویراستاری است. در نشر آثار ادبی، هرچند می‌توان کوشید که به قراردادهای پذیرفته‌شده در رسم‌الخط و ویرایش فنی توجه کرد؛ باید دانست که در مواردی که شاعر یا نویسنده برای خروج از الگوهای مرسوم ویرایش، دلیلی ادبی دارد، اولویت با نظر نویسنده و شاعر است؛ حتی اگر رسم‌الخط یا نوع نشانه‌گذاری یا حذف آن، مغایر با تمام اصول ویرایش باشد. با این‌حال باید توجه کرد که در مواردی که شاعر یا نویسنده، هیچ‌توجیهی برای ساختارشکنی در برون زبان ندارد، رعایت یکدستی و قراردادهای ویرایش، یک اصل پذیرفته است. ۳_ اصرار بر ویرایش زبان متن ادبی، از نظر واژه‌های غیرفارسی یا پیراستن زبان از تصرفات نحوی یا خطاهای دستوری، در صورتی که آفریننده‌ی ادبی، دانسته (و صد البته دانسته و نه از کم‌سوادی زبانی) هدفی زیباشناسانه یا هنجارشکنانه در زبان دارد؛ چندان در صلاحیت ویراستار فنی و زبانی نیست و بهتر است ویراستاران از آن چشم‌پوشی کنند؛ هرچند این مسئله نباید مجوزی برای پلشتی‌های بی‌فایده و ناآگاهانه‌ی زبانی در اشعار و آثار داستانی باشد؛ چنانکه در بسیاری از آثار معاصر به‌وضوح دیده می‌شود. ۴_ آفرینندگان ادبی، در حوزه‌ی ویرایش فنی و گاه زبانی، نمی‌توانند ویراستاران خوبی برای آثار خود باشند؛ پس بهتر است در گفتگوی دوسویه‌ی نویسنده/شاعر و ویراستار، متن به بهترین صورت خود، روانه‌ی بازار نشر شود. (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
"آفتاب معرفت" کیست حق را و پیمبر را ولی؟ آن حسن‌سیرت، حسین‌بن‌علی(ع) آفتاب آسمان معرفت آن محمدصورت و حیدرصفت نُه فلک را تا ابد مخدوم بود زآنکه او سلطان ده‌معصوم بود قرة‌العین امام مجتبی شاهد زهرا، شهید کربلا تشنه او را دشنه آغشته به خون نیم کشته گشته سرگشته به خون آن‌چنان سر خود که برّد بی‌دریغ؟ کآفتاب از درد آن شد زیر میغ گیسوی او تا به خون آلوده شد خون گردون از شفق پالوده شد کی کنند این کافران با این همه؟ کو محمد؟ کو علی؟ کو فاطمه؟ مصیبت‌نامه، عطار نیشابوری (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"قسمت" جانم یقینی بی‌کران دارد، ذهن من از وسواس‌ها لبریز دینم پر از نجوای "یا قدوس"، دنیایم از خناس‌ها لبریز در جمعِ انبوهِ جگرخواران، وا کرده‌ام این سفره‌ی خون را زخم و نمک آماد‌ه و این بزم، از آن نمک‌نشناس‌ها لبریز این دشنه‌ی تشنه که از پهلو، خون می‌مکد داغ درونم را_ میراث دیروز برادرهاست، از سوده‌ی الماس‌ها لبریز * می‌رویم از گل ناشکیباتر، گل می‌دهم از باغ زیباتر اما لبم چون بغض، خشکیده است، رویای من، از داس‌ها لبریز پژمرده و رنجور و غمگینم، افسرده از صد داغِ دیرینم قلب مرا با خویش خوشبوکن، ای عشق! ای از یاس‌ها لبریز! تیغی بکش ای معنیِ جانم! نشتر بزن بر روحِ ایمانم بگذار تا جاری شود تا تو، این خونِ "از احساس‌ها لبریز" * در روزگار درد و بی‌دردی، در لحظه‌های مرد و نامردی ما را سری پر شور "قسمت" کن، از غیرت عباس‌ها لبریز https://eitaa.com/mmparvizan
مدايح_و_مراثي_حضرت_ابوالفضل.pdf
1.37M
"مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل در شعر فارسی" احمد احمدی بیرجندی از کوشاترین پژوهشگران ادبیات دینی است که تحقیقاتی گسترده و کاربردی در تاریخ ادبیات شیعی انجام داده است. کتاب پیشِ رو، گزیده‌ی اشعاری است که در ستایش علمدار کربلا سروده شده و به انتخاب ایشان، منتشر شده است. و ... احمد احمدی بیرجندی آستان قدس رضوی (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan