هدایت شده از روزنگاریهای یک ارتباط شناس
🍁پاییز می رسد یا می رود؟ :) ✅(ارتباط شناسی معنوی شعر تر در ادبیات ایران)- مسعود نوروزی راهی 🌹
در ادبیات ایران، شعر ماندگار و تاثیر گذار را شعرِ " تَر " نامیده اند.حالا چرا تر؟ این کلمه "تر" هم معنای تر و تازه بودن مضمون شعر را دارد که آن را ماندگار می کند و هم این که شعر ماندگار و تاثیر گذار، اشک آدم را در می آورد و چشم آدم را تر می کند پس ماندگار می شود.
معتقدم شعر، جریانی است که از چشمه خاطر شاعر می تراود اما باید در جویبار خاطر مردم جاری شود و ترشان کند تا بتواند شعر تر نام بگیرد.در حقیقت شعر که از ذهن شاعر می تراود و بر صفحه کاغذ می نشیند، کارش تمام نمی شود بلکه تازه جریانش شروع می شود و تا هر جا که مردم آن جریان معنایی شعر را در جویبار ذهن خود راه بدهند ، آن شعر هنوز ادامه دارد.
از نگاه حافظ شیرازی که پرسیده بود: کی شعر تر انگیزد؟ و خود جواب داده بود:خاطر که حزین باشد! (شاید این اولین مصاحبه یک شاعر در تاریخ ادبیات ما باشد!)، شعر تر از خاطر حزین خود شاعر نشأت می گیرد اما این حقیر بنا بر تجربه هم تاریخی و هم شخصی معتقدم که در شعر تر فقط حزین بودن خاطر خود شاعر ملاک نیست بلکه ذهن مردم مخاطب شعر هم باید با جریان آن شعر هماهنگ باشد و ارتباط بر قرار کند و خاطرشان تر شود.وگرنه این که شاعر خود بگوید و خود حزین باشد و خودش تر بشود(چشمش! نه جای دیگرش!) کفایت نمی کند.کما این که در تجربه تاریخی دیدیم که درباره همین شعر حافظ ابیاتش در نسخه های مختلف دیوانش فرق دارد! چرا؟ چون در ذهن مردم شعر حافظ آنگونه تری ایجاد کرده که نسخه اصلی شعر حافظ ایجاد نکرده لذا کلمات شعر اصلی حافظ را تغییر دادند به کلمات مورد علاقه خودشان...مثلا این بیت در نسخه قزوینی-غنی دیوان حافظ ، این شکلی آمده:
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش . پیرانه سر بکن هنری ننگ و نام را
و در چاپ تصحیح شده خانلری این گونه آمده:
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش . پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را!
و آدم اگر ارتباط شناسی معنوی شعر را نداند، همین طور انگشت به دهان می ماند که بلاخره بکن یا مکن؟ حافظ کدام را گفته؟ در حالی که حافظ هر کدام را گفته باشد، فرقی ندارد، مهم این است که جریان شعری که از ذهن حافظ شروع شده در جریان پیدا کردنش میان جویبارهای کوچه بازار اذهان عموم مردم فارسی زبان، کم کم صیقل خورده و شکل گرفته است! و از بکن به مکن رسیده!
اگر حافظ شعرش را می نوشت و توی خانه می گذاشت داخل صندوق و درش را قفل می زد و آن را در دسترس عموم مردم قرار نمی داد، و باز اگر باستانشناسی در حفاری های تاریخی یهو می رسید به صندوقخانه منزل حافظ و دیوان او را پیدا می کرد(فرض محال! که محال نیست) قطعا ما می فهمیدیم که اصل شعر حافظ چه بوده و شعرش از تغییر و تحریف نجات پیدا می کرد.ولی دیگر شعرش را که می خواندیم نمی دانستیم این حافظ اصلا کی هست؟ چی هست؟ چون شعرش با مردم ارتباطی نداشت! در بین مردم سابقه ای نداشت!
این که حافظ الان حافظ شده و سر سفره شب یلدا با دیوانش فال می گیرند و هر شعری که آمد؛ آن شعر سروده شده در قرن هشتم را به ماجراهای زندگی خصوصی خودشان در قرن کنونی یعنی پانزدهم ربط می دهند، همه به خاطر جاری بودن شعر حافظ در جویبارهای ذهن مردم از دیرباز تاکنون بوده که از عوارضش همین تفاوت ها در بکن و نکن هاست.وگرنه خود حافظ چه خبر از زندگی خصوصی مردم و عقد و ازدواج دختر دم بخت عذرا خانوم و نتیجه کنکور پسر ممد آقا دارد؟ بله! خاصیت شعر تر همین است! در ذهن مردم صیقل می خورد و تغییر می کند(بیاییم نگوییم تحریف!) و به همین خاطر است که مفتخر به عنوان شعر تر و ماندگار میشود!
خدا هم که این همه در قرآن هشدار داده که پیغمبر شما شاعر نیست و این کلام وحی، یعنی قران ، با تمام ظرافت و زیبایی اش، شعر نیست، از این رو است که مردم با کلام قرآن ، شعرِ تَر بازی در نیاورند و بر اساس علاقه شخصی آن را تغییر (که اینجا دیگر واقعا باید اسمش را گذاشت تحریف) ندهند!
این تجربه تاریخی را گفتم، بگذارید یک تجربه شخصی را هم بگویم.در مراسمی که به خاطر شب یلدا برگزار شده بود، مجری مراسم شعری قدیمی از من خواند که اولش شک کردم همان شعر من باشد اما ادامه که داد دیدم بله! خودش است.شک من به این خاطر بود که من در آغاز شعرم سروده بودم:پاییز می رسد... اما مجری محترم مراسم چون در شرف پایان پاییز و آمدن زمستان بودیم، خواند:پاییز می رود!
هدایت شده از روزنگاریهای یک ارتباط شناس
یک سرچ کوچولو توی اینترنت کردم دیدم بله! در جویبار خاطر بعضی ها که شعرم را دهان به دهان (و البته به عبارت دقیق تر: فوروارد به فوروارد) در شبکه های اجتماعی چرخانده بودند، رفتن پاییز بسی دل انگیز تر از آمدن پاییز جلوه کرده بود و معنای شعر تر را در "پاییز می رود" یافته بودند نه در "پاییز می رسد"! خب ذهن ایرانی در زمانه کنونی، گویا رفتن پاییز را دارای دل انگیزی و تری بیشتری می داند و بهتر می پسندد! لذا آغاز شعرم از "پاییز می رسد" کم کم به "پاییز می رود" تغییر پیدا کرده بود! من یک نفر شاعر یک طرف و ملتی در آن طرف! زور آنها بیشتر است لابد! به هر حال، نسخه " تر" شعرم را که در آن "پاییز می رود"، تقدیم می کنم.شما هم "تر" شوید این شب یلدایی:
پاییز می رود به هوای جدا شدن
از هر چه غیر عشق و رضای خدا شدن
کار خداست فرصت تغییرهای نو
سر بر زمین نهادن و سر در هوا شدن
سرد است گرچه جان هوا باز گرم شد
بازار داغ بوسه و آغوش وا شدن
از یادگار گرمی فصل گذشته شد
برگ درخت خونی و خون ها به پا شدن
ای بوی مهر و نم نم باران آذری
آبان توست جاری در جاده ها شدن
پاییز فصل رونق اشک است کاش کاش
از اشتیاق باشد و نه از جدا شدن
✅ مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس)
#ارتباط_شناس #مسعودنوروزی #مسعودنوروزی_راهی #جامعه #جامعه_شناسی #شعر #حافظ #تحریف #آموزش #مسعود_نوروزی_راهی #میم_نون_راهی #م_ن_راهی #یادداشت #نوشته #تغییر #یلدا #شب_یلدا #قرآن #ارتباط_شناسی_معنوی_شعر (توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است) www.bf.blogfa.com @rooznegari
هدایت شده از روزنگاریهای یک ارتباط شناس
#پاییز #شعر #عکسنوشت از #سروده #مسعود_نوروزی_راهی #ارتباط_شناس #میم_نون_راهی #م_ن_راهی #باران #اشک #اخلاق #ارتباط_شناسی_معنوی_شعر www.bf.blogfa.com @rooznegari
هدایت شده از روزنگاریهای یک ارتباط شناس
🥣ارتباط شناسی آشپز خانه ای🍽 ( ارتباط یابی ترشیجات در سفره غذا )🍯-خوردن ترشی و هر آنچه که تحریک کننده رشته های عصبی دهانی باشد(از قبیل فلفل و پیاز و سیر و...)، ریشه در حس پذیرش درد و رنج دارد، شخص در کنار لذت چشیدن طعم خوش غذا، دوست دارد تمام ظرفیت های موجود در دهان تحریک شود.طعم ملیح غذا، در سطح ابتدایی و با عمق اندک عصب های چشایی را تحریک می کند و مصرف کننده غذا اگر در روحیات خود آمادگی پذیرش رنج و درد را داشته باشد، خواهان آن است که دروازه ورود انرژی خوراکی به بدنش، با سطح بالای تحریک اعصاب دهانی(زبان و دیواره دهان) همراه باشد.😜 در جوامعی مانند هند🇮🇳 که از ادویه جات تند استفاده می کنند،🌶 شاهدیم که درد و رنج کشیدن از ارزش اجتماعی والایی برخوردار است و مرتاض های هندی 👳🏿♂️دارای مقام بلند و تشخص در میان هندیان هستند. در کشور ایران و زمینه فرهنگی ایرانی🇮🇷 نیز ترشیجات که سطح متوسط تری از تحریک کنندگی عصبی را نسبت به ادویه جات تند و فلفلی دارند، همان سنت پذیرش درد و رنج در سطح معتدل تر را متضمن هستند...پس باید توجه کرد که میل به استفاده از ترشیجات یا ادویه جات در طبخ غذا و یا مصرف آن همراه غذا، نشانه وجود زمینه پذیرش درد در متمایلان به چنین برساخت تغذیه ای است. پذیرش درد مترادف معانی تهور و دلیری و حرکات ناگهانی عصبی و قیام های اجتماعی نیز هست.یک جامعه که هم می تواند در مقابل دشمن شجاع و دلیر و جنگنده باشد و هم می تواند در بین خود به درگیری و آسیب زدن مشغول باشد. مادرها و زنها، این حاکمان بلامنازع آشپزخانه، می توانند با تنظیم برساخت غذایی در طبخ و عرضه غذا و چینش سفره وعده های غذایی خانوادگی، به شکل غیر مستقیم، سرنوشت و روحیات یک ملت را رقم بزنند.🍱مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس) #ارتباط_شناس #مسعودنوروزی #مسعودنوروزی_راهی #جامعه #جامعه_شناسی #آشپزخانه #غذا #آشپزی #آموزش #مسعود_نوروزی_راهی #میم_نون_راهی #م_ن_راهی #یادداشت #نوشته #زن #فلفل #سفره #ادویه #ارتباط_شناسی_آشپزخانه (توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است) www.bf.blogfa.com @rooznegari
هدایت شده از روزنگاریهای یک ارتباط شناس
موضوع ما انسان است
مسعود نوروزی راهی
our subject is human
m.n.raahi
موضوعنا الانسان
م.ن.راهی
+
آدرس وبلاگ شخصی:
bf.blogfa.com
توجه:آدرس دیگری نداریم:)
هدایت شده از روزنگاریهای یک ارتباط شناس
🎗جنگ های هورمونی🧬🦠✅مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس)✅
این جملات را در ذهن مرور کنید: 📂لایحه دفاع از حقوق زنان...👩🏻⚖️فمنیسم...🎤جنجال جهانی بر سر دفاع از حقوق زن...🔪خشونت مردان علیه زنان...
حالا این جملات را مرور کنید: حق تعدد زوجات و چند همسری برای مردان... 👩🦰👩🦳🧕🏻👧🏻جنبش دفاع از حقوق مردان... 👨🏻⚖️زن ها همه آسایش زندگی مردان را به خاطر خوشی و رفاه خود ربوده اند...🚶🏻♂️💇🏻♂️مردها تبدیل به برده زنان شده اند...
دقت کردید؟ هورمون استروژن از انسان موجودی با خصلت های زنانه می سازد و هورمون تستوسترون از همان انسان موجودی با خصلت های مردانه تولید می کند و به این ترتیب سبب ساز جدالی بی پایان بین دو جنسیت انسانی زن و مرد شده اند...یک دور باطل که عقل وا می ماند حق را بلاخره به کدام بدهد!👩🏻⚖️👨🏻⚖️..گِل را هم بمالی و بمالی، اگر پیاله 🥣بسازی ناچاری از آن استفاده پیاله ببری و اگر کوزه🍶 بسازی، ناچاری از آن به عنوان کوزه استفاده کنی...حالا آیا معقول است که کوزه های جهان قیام✊ کنند که چرا همیشه ما را پر از آب 💧 می کنند و تازه، همان آب را هم از ما در پیاله می ریزند؟ اما پیاله ها هم برای آب خوردن استفاده می شوند و هم برای خوردن غذا 🥘و تیلیت کردن نان 🥖در آن؟چرا در کوزه ها کسی غذا نمی ریزد و نمی خورد؟
یا از آن طرف پیاله ها قیام✊ کنند که چرا از ما بهره کشی می شود و این همه کار به گردن ما پیاله هاست اما کوزه فقط پر از آب می شود و یک گوشه می نشیند؟
آیا این تصورات از دعواهای پیاله ای و کوزه ای به نظرتان خنده دار است؟😜
این همان اتفاقی است که درباره جنسیت زن و مرد افتاده است.👩🏻⚖️👨🏻⚖️هورمون های استروژن و تستوسترون بنیان گذار دعواهای سیاسی و اجتماعی فراوانی شده اند! همان طور که کوزه و پیاله صرف نظر از کاربرد و ساختارشان، هر دو از خاک هستند، زن و مرد هم هر دو از خاک هستند و ماهیت خلقتشان برخلاف افسانه ها و خرافاتی که متاسفانه گاهی به دروغ آن را به دین نسبت می دهند،هیچ تفاوتی با هم ندارد! ⚖️پسر و دختر هردو انسانند! تنها فرقشان این است که پسرها هورمون تستوسترون شان زده بالا و دختر ها هورمون استروژن شان! همین!👶🏻👧🏻 آدم ها را از روی هورمون هایشان قضاوت نکنیم! زن و مرد هر دو روح دارند! به نظر شما چه کسانی سود می برند که تمرکز حواس آدم ها را از روی عملکرد روحشان به عملکرد هورمون هایشان منحرف کنند؟ و چرا؟ و سوال مهم تر این است که چرا ما باید این قدر راحت توی بازی آنها گیج و منگ شرکت کنیم و برایشان سود تولید کنیم و وقتی به هوش بیاییم که هم عمرمان را باخته ایم و هم روحمان را فرسوده کرده ایم؟ ارتباط شناسی جنسیتی به ما کمک می کند در این جدال مضحک بازی نخوریم.🙂
✅مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس)
(توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است)
وبلاگ شخصی مسعود نوروزی راهی برای دریافت مشاوره: www.bf.blogfa.com
#فمنیسم #دروغ #جنگ #فریب #تعددزوجات #تعدد_زوجات #تفکر #اندیشه #هورمون #استروژن #تستوسترون #مرد #زن #حقوق_زن #حقوق_مرد #ارتباط_شناس #مسعودنوروزی #مسعودنوروزی_راهی #جامعه #جامعه_شناسی #جنسیت #روح #انسان #آموزش #مسعود_نوروزی_راهی #میم_نون_راهی #م_ن_راهی #یادداشت #نوشته #آدم #دختر #پسر #ارتباط_شناسی_جنسیتی @rooznegari