eitaa logo
مسعودنوروزی،ارتباط‌شناس
802 دنبال‌کننده
898 عکس
127 ویدیو
9 فایل
سوادرسانه از مسیر سواد ارتباط می‌گذرد || برای ارتباط با مسعود نوروزی (ارتباط شناس) در وبلاگ BF.blogfa.com پیام بگذارید. || ارتباط با ادمین: @zzohur
مشاهده در ایتا
دانلود
#بشر برای #رسیدن به #ماه #جاذبه #زمین #مبارزه کرد اما... #عکسنوشت از #سخنرانی #مسعود_نوروزی_راهی #ارتباط_شناس #میم_نون_راهی #م_ن_راهی #کره_ماه #اخلاق #ارتباط_شناسی_اخلاق @mnrahi
🍁پاییز می رسد یا می رود؟ :) ✅(ارتباط شناسی معنوی شعر تر در ادبیات ایران)- مسعود نوروزی راهی 🌹 در ادبیات ایران، شعر ماندگار و تاثیر گذار را شعرِ " تَر " نامیده اند.حالا چرا تر؟ این کلمه "تر" هم معنای تر و تازه بودن مضمون شعر را دارد که آن را ماندگار می کند و هم این که شعر ماندگار و تاثیر گذار، اشک آدم را در می آورد و چشم آدم را تر می کند پس ماندگار می شود. معتقدم شعر، جریانی است که از چشمه خاطر شاعر می تراود اما باید در جویبار خاطر مردم جاری شود و ترشان کند تا بتواند شعر تر نام بگیرد.در حقیقت شعر که از ذهن شاعر می تراود و بر صفحه کاغذ می نشیند، کارش تمام نمی شود بلکه تازه جریانش شروع می شود و تا هر جا که مردم آن جریان معنایی شعر را در جویبار ذهن خود راه بدهند ، آن شعر هنوز ادامه دارد. از نگاه حافظ شیرازی که پرسیده بود: کی شعر تر انگیزد؟ و خود جواب داده بود:خاطر که حزین باشد! (شاید این اولین مصاحبه یک شاعر در تاریخ ادبیات ما باشد!)، شعر تر از خاطر حزین خود شاعر نشأت می گیرد اما این حقیر بنا بر تجربه هم تاریخی و هم شخصی معتقدم که در شعر تر فقط حزین بودن خاطر خود شاعر ملاک نیست بلکه ذهن مردم مخاطب شعر هم باید با جریان آن شعر هماهنگ باشد و ارتباط بر قرار کند و خاطرشان تر شود.وگرنه این که شاعر خود بگوید و خود حزین باشد و خودش تر بشود(چشمش! نه جای دیگرش!) کفایت نمی کند.کما این که در تجربه تاریخی دیدیم که درباره همین شعر حافظ ابیاتش در نسخه های مختلف دیوانش فرق دارد! چرا؟ چون در ذهن مردم شعر حافظ آنگونه تری ایجاد کرده که نسخه اصلی شعر حافظ ایجاد نکرده لذا کلمات شعر اصلی حافظ را تغییر دادند به کلمات مورد علاقه خودشان...مثلا این بیت در نسخه قزوینی-غنی دیوان حافظ ، این شکلی آمده: ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش . پیرانه سر بکن هنری ننگ و نام را و در چاپ تصحیح شده خانلری این گونه آمده: ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش . پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را! و آدم اگر ارتباط شناسی معنوی شعر را نداند، همین طور انگشت به دهان می ماند که بلاخره بکن یا مکن؟ حافظ کدام را گفته؟ در حالی که حافظ هر کدام را گفته باشد، فرقی ندارد، مهم این است که جریان شعری که از ذهن حافظ شروع شده در جریان پیدا کردنش میان جویبارهای کوچه بازار اذهان عموم مردم فارسی زبان، کم کم صیقل خورده و شکل گرفته است! و از بکن به مکن رسیده! اگر حافظ شعرش را می نوشت و توی خانه می گذاشت داخل صندوق و درش را قفل می زد و آن را در دسترس عموم مردم قرار نمی داد، و باز اگر باستانشناسی در حفاری های تاریخی یهو می رسید به صندوقخانه منزل حافظ و دیوان او را پیدا می کرد(فرض محال! که محال نیست) قطعا ما می فهمیدیم که اصل شعر حافظ چه بوده و شعرش از تغییر و تحریف نجات پیدا می کرد.ولی دیگر شعرش را که می خواندیم نمی دانستیم این حافظ اصلا کی هست؟ چی هست؟ چون شعرش با مردم ارتباطی نداشت! در بین مردم سابقه ای نداشت! این که حافظ الان حافظ شده و سر سفره شب یلدا با دیوانش فال می گیرند و هر شعری که آمد؛ آن شعر سروده شده در قرن هشتم را به ماجراهای زندگی خصوصی خودشان در قرن کنونی یعنی پانزدهم ربط می دهند، همه به خاطر جاری بودن شعر حافظ در جویبارهای ذهن مردم از دیرباز تاکنون بوده که از عوارضش همین تفاوت ها در بکن و نکن هاست.وگرنه خود حافظ چه خبر از زندگی خصوصی مردم و عقد و ازدواج دختر دم بخت عذرا خانوم و نتیجه کنکور پسر ممد آقا دارد؟ بله! خاصیت شعر تر همین است! در ذهن مردم صیقل می خورد و تغییر می کند(بیاییم نگوییم تحریف!) و به همین خاطر است که مفتخر به عنوان شعر تر و ماندگار میشود! خدا هم که این همه در قرآن هشدار داده که پیغمبر شما شاعر نیست و این کلام وحی، یعنی قران ، با تمام ظرافت و زیبایی اش، شعر نیست، از این رو است که مردم با کلام قرآن ، شعرِ تَر بازی در نیاورند و بر اساس علاقه شخصی آن را تغییر (که اینجا دیگر واقعا باید اسمش را گذاشت تحریف) ندهند! این تجربه تاریخی را گفتم، بگذارید یک تجربه شخصی را هم بگویم.در مراسمی که به خاطر شب یلدا برگزار شده بود، مجری مراسم شعری قدیمی از من خواند که اولش شک کردم همان شعر من باشد اما ادامه که داد دیدم بله! خودش است.شک من به این خاطر بود که من در آغاز شعرم سروده بودم:پاییز می رسد... اما مجری محترم مراسم چون در شرف پایان پاییز و آمدن زمستان بودیم، خواند:پاییز می رود!
یک سرچ کوچولو توی اینترنت کردم دیدم بله! در جویبار خاطر بعضی ها که شعرم را دهان به دهان (و البته به عبارت دقیق تر: فوروارد به فوروارد) در شبکه های اجتماعی چرخانده بودند، رفتن پاییز بسی دل انگیز تر از آمدن پاییز جلوه کرده بود و معنای شعر تر را در "پاییز می رود" یافته بودند نه در "پاییز می رسد"! خب ذهن ایرانی در زمانه کنونی، گویا رفتن پاییز را دارای دل انگیزی و تری بیشتری می داند و بهتر می پسندد! لذا آغاز شعرم از "پاییز می رسد" کم کم به "پاییز می رود" تغییر پیدا کرده بود! من یک نفر شاعر یک طرف و ملتی در آن طرف! زور آنها بیشتر است لابد! به هر حال، نسخه " تر" شعرم را که در آن "پاییز می رود"، تقدیم می کنم.شما هم "تر" شوید این شب یلدایی: پاییز می رود به هوای جدا شدن از هر چه غیر عشق و رضای خدا شدن کار خداست فرصت تغییرهای نو سر بر زمین نهادن و سر در هوا شدن سرد است گرچه جان هوا باز گرم شد بازار داغ بوسه و آغوش وا شدن از یادگار گرمی فصل گذشته شد برگ درخت خونی و خون ها به پا شدن ای بوی مهر و نم نم باران آذری آبان توست جاری در جاده ها شدن پاییز فصل رونق اشک است کاش کاش از اشتیاق باشد و نه از جدا شدن ✅ مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس) (توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است) www.bf.blogfa.com @rooznegari
#پاییز #شعر #عکسنوشت از #سروده #مسعود_نوروزی_راهی #ارتباط_شناس #میم_نون_راهی #م_ن_راهی #باران #اشک #اخلاق #ارتباط_شناسی_معنوی_شعر www.bf.blogfa.com @rooznegari
🥣ارتباط شناسی آشپز خانه ای🍽 ( ارتباط یابی ترشیجات در سفره غذا )🍯-خوردن ترشی و هر آنچه که تحریک کننده رشته های عصبی دهانی باشد(از قبیل فلفل و پیاز و سیر و...)، ریشه در حس پذیرش درد و رنج دارد، شخص در کنار لذت چشیدن طعم خوش غذا، دوست دارد تمام ظرفیت های موجود در دهان تحریک شود.طعم ملیح غذا، در سطح ابتدایی و با عمق اندک عصب های چشایی را تحریک می کند و مصرف کننده غذا اگر در روحیات خود آمادگی پذیرش رنج و درد را داشته باشد، خواهان آن است که دروازه ورود انرژی خوراکی به بدنش، با سطح بالای تحریک اعصاب دهانی(زبان و دیواره دهان) همراه باشد.😜 در جوامعی مانند هند🇮🇳 که از ادویه جات تند استفاده می کنند،🌶 شاهدیم که درد و رنج کشیدن از ارزش اجتماعی والایی برخوردار است و مرتاض های هندی 👳🏿‍♂️دارای مقام بلند و تشخص در میان هندیان هستند. در کشور ایران و زمینه فرهنگی ایرانی🇮🇷 نیز ترشیجات که سطح متوسط تری از تحریک کنندگی عصبی را نسبت به ادویه جات تند و فلفلی دارند، همان سنت پذیرش درد و رنج در سطح معتدل تر را متضمن هستند...پس باید توجه کرد که میل به استفاده از ترشیجات یا ادویه جات در طبخ غذا و یا مصرف آن همراه غذا، نشانه وجود زمینه پذیرش درد در متمایلان به چنین برساخت تغذیه ای است. پذیرش درد مترادف معانی تهور و دلیری و حرکات ناگهانی عصبی و قیام های اجتماعی نیز هست.یک جامعه که هم می تواند در مقابل دشمن شجاع و دلیر و جنگنده باشد و هم می تواند در بین خود به درگیری و آسیب زدن مشغول باشد. مادرها و زنها، این حاکمان بلامنازع آشپزخانه، می توانند با تنظیم برساخت غذایی در طبخ و عرضه غذا و چینش سفره وعده های غذایی خانوادگی، به شکل غیر مستقیم، سرنوشت و روحیات یک ملت را رقم بزنند.🍱مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس) (توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است) www.bf.blogfa.com @rooznegari
موضوع ما انسان است مسعود نوروزی راهی our subject is human m.n.raahi موضوعنا الانسان م.ن.راهی + آدرس وبلاگ شخصی: bf.blogfa.com توجه:آدرس دیگری نداریم:)
🎗جنگ های هورمونی🧬🦠✅مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس)✅ این جملات را در ذهن مرور کنید: 📂لایحه دفاع از حقوق زنان...👩🏻‍⚖️فمنیسم...🎤جنجال جهانی بر سر دفاع از حقوق زن...🔪خشونت مردان علیه زنان... حالا این جملات را مرور کنید: حق تعدد زوجات و چند همسری برای مردان... 👩‍🦰👩‍🦳🧕🏻👧🏻جنبش دفاع از حقوق مردان... 👨🏻‍⚖️زن ها همه آسایش زندگی مردان را به خاطر خوشی و رفاه خود ربوده اند...🚶🏻‍♂️💇🏻‍♂️مردها تبدیل به برده زنان شده اند... دقت کردید؟ هورمون استروژن از انسان موجودی با خصلت های زنانه می سازد و هورمون تستوسترون از همان انسان موجودی با خصلت های مردانه تولید می کند و به این ترتیب سبب ساز جدالی بی پایان بین دو جنسیت انسانی زن و مرد شده اند...یک دور باطل که عقل وا می ماند حق را بلاخره به کدام بدهد!👩🏻‍⚖️👨🏻‍⚖️..گِل را هم بمالی و بمالی، اگر پیاله 🥣بسازی ناچاری از آن استفاده پیاله ببری و اگر کوزه🍶 بسازی، ناچاری از آن به عنوان کوزه استفاده کنی...حالا آیا معقول است که کوزه های جهان قیام✊ کنند که چرا همیشه ما را پر از آب 💧 می کنند و تازه، همان آب را هم از ما در پیاله می ریزند؟ اما پیاله ها هم برای آب خوردن استفاده می شوند و هم برای خوردن غذا 🥘و تیلیت کردن نان 🥖در آن؟چرا در کوزه ها کسی غذا نمی ریزد و نمی خورد؟ یا از آن طرف پیاله ها قیام✊ کنند که چرا از ما بهره کشی می شود و این همه کار به گردن ما پیاله هاست اما کوزه فقط پر از آب می شود و یک گوشه می نشیند؟ آیا این تصورات از دعواهای پیاله ای و کوزه ای به نظرتان خنده دار است؟😜 این همان اتفاقی است که درباره جنسیت زن و مرد افتاده است.👩🏻‍⚖️👨🏻‍⚖️هورمون های استروژن و تستوسترون بنیان گذار دعواهای سیاسی و اجتماعی فراوانی شده اند! همان طور که کوزه و پیاله صرف نظر از کاربرد و ساختارشان، هر دو از خاک هستند، زن و مرد هم هر دو از خاک هستند و ماهیت خلقتشان برخلاف افسانه ها و خرافاتی که متاسفانه گاهی به دروغ آن را به دین نسبت می دهند،هیچ تفاوتی با هم ندارد! ⚖️پسر و دختر هردو انسانند! تنها فرقشان این است که پسرها هورمون تستوسترون شان زده بالا و دختر ها هورمون استروژن شان! همین!👶🏻👧🏻 آدم ها را از روی هورمون هایشان قضاوت نکنیم! زن و مرد هر دو روح دارند! به نظر شما چه کسانی سود می برند که تمرکز حواس آدم ها را از روی عملکرد روحشان به عملکرد هورمون هایشان منحرف کنند؟ و چرا؟ و سوال مهم تر این است که چرا ما باید این قدر راحت توی بازی آنها گیج و منگ شرکت کنیم و برایشان سود تولید کنیم و وقتی به هوش بیاییم که هم عمرمان را باخته ایم و هم روحمان را فرسوده کرده ایم؟ ارتباط شناسی جنسیتی به ما کمک می کند در این جدال مضحک بازی نخوریم.🙂 ✅مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس) (توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است) وبلاگ شخصی مسعود نوروزی راهی برای دریافت مشاوره: www.bf.blogfa.com @rooznegari
فرق #دختر و #پسر ... @mnrahi
#عشق مرا می کشد به سوی تو آیم ... ( #عکسنوشت #شعر از #مسعود_نوروزی_راهی #ارتباط_شناس #میم_نون_راهی #م_ن_راهی ) @mnrahi
🇨🇳کمونیست های عزیز! 🗣بی خیال شوید! ✋✅مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس) 🚶🏻‍♂️ بلاخره رفقای کمونیست طرفدار خلق قهرمان ایران، دست از پیرمردبازی برداشتند و سراغ جوان های دوستدار شبکه های اجتماعی آمدند! در شبکه های اجتماعی فارسی زبان آثاری از استیکرهای حاوی مفاهیم کمونیستی دیده می شود که در آن نماد های کمونیستی و چپ، با شخصیت های فانتزی استیکری ترکیب شده اند و در همان فرهنگ کاربردی استیکرها زیر دست جوان های بی خبر از تاریخ خونبار این مفاهیم کمونیستی در گوشی های هوشمند موبایل رد و بدل می شود.😅 🧐نمادهایی مثل ستاره و داس و چکش تا لقب هایی مثل رفیق (ترجمه لفظ "تاواریش" که در مرام کمونیستی لقب هر عضو کمون است) تا دخترها و پسرهایی که از این نمادها استفاده می کنند، پیش خودشان بگویند عجب سبک و استایل نازی دارد این گونه عشق و لاو در کردن برای هم! و در ناخودآگاهشان به این مفاهیم و سبک تفکر علاقمند و هوادار کمونیسم شوند! 👫به عرض داداشیا و آبجیای گل برسانم شمایی که از این استیکر ها برای هم استعمال می کنید ، این را هم بدانید که در مرام چریک های کمونیست، عشق و دوست داشتن جنس مخالف یک تابو محسوب می شد و جرم بود و حتی امکان داشت سبب پاک سازی اون دو رفیق محترم شود که عاشق هم شده بودند! (نه عزیزانم پاکسازی یعنی حذف فیزیکی نه حمام و نظافت! ملتفت نشدید؟ سر به نیستشان می کردند! اینو از روی خاطرات خود کمونیست های قدیمی که الان خودشان هم زیرخاکی شده اند می گویم.)🔪🧨💣 البته اگر ازدواجی هم بود به دستور رده های بالا و در راستای اهداف والای کمونیستی بوده است.بدون عشق و خواست اون زوج! بی رحمانه است! نه؟💔 شاهکار کمونیست های دگردیس یافته اسلامی ، یعنی رفقای مجاهدین خلق هم که مشهور است:انقلاب ایدئولوژیک طلاق! که در آن همه آقایان مجاهدین خلق به دستور مجاهد کبیر مسعود رجوی، زن های خود را طلاق دادند تا زنان و مردان مجاهد، با خیال راحت و به دور از فکر و خیال کارهای بد بد، به مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی مشغول باشند.البته در خبر نقل است که همزمان خود مسعود خان رجوی در واحد اختصاصی خود در اردوگاه اشرف عراق با معشوقه های خود در حال بحث ایدئولوژیک بی پرده البته در پشت پرده بودند! بگذریم! خب؟ چه خبر شده دقیقا؟ مدت ها بعد از فروپاشی شوروی و انحلال حزب کمونیست و فروریختن دیوار برلین، چه شده که چپ ها تازه در ایران از خواب بیدار شده اند و فعال؟ از آن تجمع دانشجویان چپ در دانشگاه تهران که ظاهرا علیه رفتار حراست دانشگاه بود گرفته تا حضور عده ای از آنها در مراسم شانزده آذر 98 در دانشگاه تهران؟ ایران در فضای سیاسی کنونی، در تقابل با آمریکا، به یارگیری در شرق دست زده است. روسیه که البته مدت هاست کمونیسم را دفن کرده و از آن می گریزد! می ماند چین! آیا روابط محکم ایران با چین کمونیست در دوران تحریم های شدید آمریکا سبب شده چپ های کمونیست در ایران فضای تنفس را باز ببینند؟ یک تناقض در اینجا وجود دارد: کالاهای وارداتی از چین کمونیست در بازار ایران خود سبب ساز نابودی تولیدی های ایرانی و بیکاری کارگران وطن شد و حالا کمونیست های هوادار کارگر در سایه چینی های کمونیست، دم از کارگر و برداشتن تبعیض طبقاتی می زنند؟ خنده دار نیست؟😄( ادامه مطلب در بخش پایین)
ادامه مطلب از بالا: >>>> مرحوم عادل خان رفائی، پدرزنم، که الان آسوده از غم روزگار در بهشت زهرا خوابیده، از قدیمی های صنعت کفش دست ساز ایرانی در تهران بود، از کارگرانی بود که در اثر همین واردات کفش چینی، وضع اقتصادی اش افت کرد و تا آخر عمرش از چین و چینی ها بد می گفت که صنعت کفش ایران را با آن کفش های آشغالی شان نابود کردند.او مرد و ندید این روزها را که همراه من بخندد!😂 کمونیسم گزاره های مذهبی را نه تنها در حکومت بلکه در زندگی عادی مردم هم رد می کند و ظاهرا این خطای دید که حکومت مذهبی در ایران مردم را به ستوه آورده اپوزوسیون را دلگرم کرده که آبی از آتش کمونیسم در ایران کنونی چهل سال بعد از انقلاب اسلامی گرم می شود! خب! با این حساب رضاخان از همه کمونیست تر بود که هم حوزه های علمیه را محدود کرد و هم حجاب را سرکوب! آخرش هم که مملکت را به قحطی و نداری کشید و هنوز هم کوپن های نان دوران آقا رضا قلدر در عتیقه فروشی های تهران امروز پیدا می شود! می فهمید نان کوپنی یعنی چی؟ نان کلا نبود و خیلی ها هم که کوپن به دست در صف نان بودند می شندیدند که:تمام شد!بروید! اعلیحضرت رضاخان هم که زورش به قحطی نمی رسید، دست به اقدامات نمایشی و پوپولیستی می زد! مثلا نانوایی که به او اتهام احتکار نان زده بودند را بدون بررسی راست و دروغ ماجرا در تنور نانوایی انداخت! اما خب! این کارها که شکم مردم گرسنه را سیر نمی کرد! سابقه عملکرد اعلیحضرت باعث شد که در شهریور20 وقتی از تهران به تبعیدگاهی در جنوب آفریقا تشریف فرما شد، مردم در یک جشن ملی به شادمانی دست زدند! آیا ملت ایران دوباره علاقمند به تجربه دوران رضاشاه است؟ مگر عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده می شود؟ تشدید مشکلات معیشتی و اقتصادی ( که از حدود سال 90 به بعد به دلیل تحریم خارجی و البته کاسبی داخلی ها از تحریم شروع شد و تا کنون هم ادامه دار است) و نیز حس شدید نابرابری های اقتصادی در مردم، باز باعث این خطای دید شده که مردم ایران کمونیسم را نجات بخش خواهند یافت چون به هر حال کمونیسم نوید دهنده برداشتن فاصله های طبقاتی و برابری همه خلق است و همه را رفیق همدیگر می داند که در کمون باید مثل هم از امکانات برابر استفاده کنند. اما عملا در تاریخ کشورهای کمونیستی اثبات شد این حرف ها فقط روی کاغذ و در شعارها باقی ماند و خود رهبران کمونیست با استفاده از امکانات ملت زندگی مرفهی داشته اند و مردم در فلاکت بوده اند و عملا در کشور همه چیز بر اساس سبک رفتار اجتماعی آن کشور و باند بازی و انحصار و سوء استفاده پیش می رفت و خبری از برابری آرمانی کمونیستی نبود.پس دیگر کمونیست ها می آیند که چه برگ برنده ای رو کنند؟ تجربه شوروی گویای همه چیز است! خاطرات جان به در بردگان از چنگ استالین را بخوانید تا حساب کار دستتان بیاید! کتاب سفر به شوروی جلال آل احمد هم بد نیست!او خودش در جوانی کمونیستی دو آتشه بود! خلاصه کلام این که:کمونیست های عزیز! بی خیال شوید! ✅مسعود نوروزی راهی (ارتباط شناس) (توجه:استفاده از این نوشته ها با ذکر نام نویسنده و منبع آن در رسانه های دیگر آزاد است) وبلاگ شخصی مسعود نوروزی راهی برای دریافت مشاوره: www.bf.blogfa.com #دروغ
📝برش مطبوعاتی مطلب " کمونیست های عزیز! بی خیال شوید! "📚مناسب چاپ در اندازه A4 📄برای نصب در تابلو اعلانات🔖 لینک دانلود با کیفیت اصلی: http://s6.picofile.com/file/8383670100/sticker_2.jpg
✅شعری که سردار سلیمانی سفارش سرودن آن را داده بود!🇮🇷اردیبهشت سال 95، در مراسم یادواره شهدا ، آقای سلیمانی را دیدم.گفتم سردار! اون متن "یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم" که توی فلان مصاحبه ات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی؟( یک مصاحبه قدیمی از ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعرگونه ای را خوانده بودند با این مضمون: یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم حسرتا این گل خارا، همه جا رانده منم پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت آنکه نا رفته و جا مانده منم) خندید. گفت:چطور؟؟ فاتحانه گفتم چون نه وزن داره نه ردیف نه قافیه! حالا نوبت او بود که پاتک بزند.دست گذاشت روی شانه ام و گفت:شعر اصلی ما در میدان جنگ است!وزن ما روی سینه دشمن! ردیف ما صف بچه های رزمنده! قافیه ما فریاد الله اکبراست! بعد رو کرد و با بقیه گپ زد و من مبهوت از این حاضر جوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت:خدا کنه شهید بشم و تو برام شعر با وزن و قافیه بگی! هیچی دیگه! از اردیبهشت 95 تا دی ماه 98 راه دوری نبود! سردار! این هم آن شعری که سفارش دادی! 7 صبح جمعه 13 دی از شهادتت خبردار شدم.معطل نکردم و همان آن شروع کردم به سرودن این شعر! تو هم معطل نکن!دعا کن ما هم با شهادت بیاییم پیشت! قسم به سرخی انگشتر سلیمانی به مرگ دیو! شهیدا تو زنده می مانی چه پادگان تو ای عشق خاک بی مرزیست صفوف پاکی و افغان، عراقی، ایرانی به دشمنان تو چشاندی همیشه طعم ترس همیشه با شهدا داشتی تو مهمانی نداشتی سر ترس و مصافشان رفتی میان مرکز دشمن گذشته از جانی نریخت قطره ای از این مذاکره بر جام که ریخت خون تو اکسیر ابر بارانی به جام سرخ شهادت زدی تو بوسه عشق چه مست در شب جمعه ترانه می خوانی جهان اگر شده آباد، از شهیدان است که جوی خون به درخت وطن دهد جانی مباد تا به ابد خانه کسی ویران که هر شهید شده ضامن خیابانی برای نام شهیدان بمیرم ای وطنم که زنده ایم همه از چنین جوانانی سزای خامنه ای عزیز تبریک است که دارد این همه او قاسم سلیمانی چه باک از تن صد پاره تا که هست حسین تو مرد جنگی و راهی میان میدانی مسعود نوروزی راهی @rooznegari bf.blogfa.com
نکته ای جالب از تشییع پیکر پاک #سردارسلیمانی در #کربلا @mnrahi bl.blogfa.com
تصویر پیکر پاک #سردارسلیمانی بعد از #شهادت - #هشدار: تصویر #دردناک است. ((بخوان #مصیبت #قاسم که قطعه قطعه شد آخر)) bl.blogfa.com - @mnrahi
📡 : که سفارش آن را داده بود همزمان با روز با پیکرش در چاپ شد!🗞 مشاهده مطلب در وبسایت آن : https://www.javanonline.ir/fa/publications/2771/40423 - bf.blogfa.com - @mnrahi
📝خامنه ای عزیز!خسته نباشی "📚مناسب چاپ در اندازه A4 📄برای نصب در تابلو اعلانات🔖 لینک دانلود در اندازه اصلی: http://s6.picofile.com/file/8384250726/555_1.jpg 🇮🇷برسد به اتاق فرماندهی نبرد🇮🇷 🌹خامنه ای عزیز خسته نباشی🌹 🖋از:مسعودنوروزی راهی خامنه ای عزیز خسته نباشی کاخ و صف دشمن از تو شد متلاشی ای قدم راست در جهان کجی ها دست تو شد رهنمای این شب ناشی مستی جام ولایت است به سر ها طعنه زنان را بگو تو پاسخ فاشی چون که عمودی زدند طعنه بر این عشق پس افقی می روند آن همه لاشی مردم محروم امیدشان به ولایت چشم ولایت به حق نه حرف و حواشی ملک سلیمان که نیست خانه دیوان تا تو در این سرزمین ولیّ خداشی یک سخن از عشق موشکیست بالستیک عشق ندارد نیازِ تانک و کلاشی کاش بیاید امام عشق ظهورش کاش بیاید در آن زمان که تو باشی راهی عشق است آن که همسفرت شد بذر ولایت به راه رفته بپاشی مسعود نوروزی راهی 📝
✈️تست هوش رفتاری:دموکراسی و دیکتاتوری را تشخیص بدهید👓 ✅مسعود نوروزی راهی(ارتباط شناس) در این یادداشت اسم کشورها مهم نیست!دو تا کشور داریم که با اسم یک و دو از آنها یاد می کنیم...اسم کشورها مهم نیست، رفتارشان مهم است! شما به عنوان یک انسان، با دارا بودن ساده ترین هوش رفتاری، می توانید تفاوت های رفتاری یک سیستم دیکتاتوری سانسورگر با یک سیستم مردمسالار و دموکراتیک که معتقد به اطلاع رسانی صادقانه به مردمش هست را تشخیص دهید.پس به این یادداشت و گزاره هایش دقت کنید: روز جمعه ژنرال بلندپایه کشور "یک" در کشور همسایه شان به همراه یکی از مقامات نظامی همان کشور همسایه، توسط نیروهای نظامی کشور" دو" ترور می شود.این ترور خواست ملی مردم کشور دو نبوده بلکه نیروهای خاص حکومتی و نظامی پشت درهای بسته در تصمیمی جنون آمیز و محرمانه و ناگهانی تصمیم به اجرای این حمله می گیرند و آن ژنرال را ترور می کنند. کشور "یک" دچار عزایی عمومی می شود. پیکر ژنرال ترور شده در شهرهای مختلف کشور "یک" با حضور میلیونی مردم تشییع می شود. تخمین ها نشان می دهد که بیش از ده میلیون نفر از آن کشور در مراسم های تشییع جنازه حضور عملی داشتند و فریاد انتقام سر می دادند و خواستار واکنش به این ترور بودند.شدت ازدحام در تشییع جنازه آخر، به شکلی بود که ده ها نفر زیر دست و پا و در اثر فشار جمعیت جان دادند. پس از چند روز تشییع جنازه، بلاخره در روز چهارشنبه ، کشور "یک" در جواب تروریسم حکومتی کشور "دو" ، به پایگاه های نظامی کشور "دو" در همان کشور همسایه، با هماهنگی مقامات همان کشور همسایه،حمله موشکی می کند. دقیقا در همان روز که کشور "یک" حمله موشکی کرد، هواپیمایی مسافری در نزدیکی پایتخت همان کشور که به تازگی از باند فرودگاه برخاسته،دچار نقص فنی می شود و دستگاه های ارتباطی اش نیز از کار می افتد و بدون توانایی اطلاع دادن به فرودگاه، از کریدور پروازی تعریف شده خارج می شود تا به فرودگاه برگردد.نیروهای نظامی کشور "یک" که به دلیل حمله موشکی به پایگاه های دشمن، احتمال می دهند دشمن بخواهد واکنشی نشان بدهد، در آماده باش کامل به سر می برند، آنها ناگهان در رادار یک شیء پرنده ناشناس مشاهده می کنند که در کریدور های پروازی تعریف شده حرکت نمی کند.آن روز پروازهای زیادی انجام شده بود و فرودگاه ها تعطیل نبود.هواپیماهای زیادی در کریدورهای تعریف شده در حرکت بودند اما آن شی پرنده که در کریدور هوایی تعریف شده حرکت نمی کند، هواپیما یا پهباد بیگانه و دشمن تلقی می شود و در اولین واکنش، برای حفظ امنیت کشور مورد اصابت پدافند هوایی خودکار تنظیم شده بر مبنای سیستم های کامپیوتری پیچیده قرار می گیرد که عامل انسانی مستقیم در آن دست ندارد. خب.این مقدمه و توضیحات نسبتا طولانی را گفتم تا برسیم به این پرسش مربوط به هوش رفتاری...حالا بدون این که کاری به این حرف ها داشته باشید که کشور اسم کشور یک و دو چی بود، فقط رفتار کشور یک و دو را بعد از این حادثه مشاهده کنید: رفتار کشور یک: پس از آن حمله موشکی که به خواست فریادهای میلیونی انتقام مردم کشورش انجام داده، بعد از دو سه روز بررسی شواهد، مسئولیت سقوط هواپیمای مسافربری را بر عهده می گیرد و نیروهای مسلح کشور یک، به خاطر هدف قرار گرفتن آن هواپیما عذرخواهی می کنند و مسئولیت آن را می پذیرند.ضمن این که آمار دقیق کشته شده ها ، چه در حادثه مورد اصابت قرار گرفتن هواپیما و چه در تشییع جنازه ها، دقیق و صادقانه و بدون لاپوشانی و مخفی کاری اعلام شده است.این خبررسانی صادقانه و پذیرش مسئولیت، دقیقا با دستور و تاکید رهبر و عالی ترین مقام کشور "یک" انجام شده است. رفتار کشور دو: پس از حمله موشکی، حتی از اعلام تعداد تلفات خودش، چه کشته شدگان و چه زخمی ها خودداری می کند و عالی ترین مقام یعنی رییس جمهور آن کشور در کمال وقاحت به شکلی سخیف می گوید:هیچ تلفاتی در آن حمله نداشته اند و به پایگاهی خالی حمله شده است.در حالی که فیلم های منتشر شده در شبکه های اجتماعی از سوی سربازان کشور دو که لحظه حمله موشکی در آن پایگاه حاضر بوده اند، بهترین گواه بر دروغ بودن ادعای مقامات کشور دو است.کسانی که تصمیم به قتل یک ژنرال را در فضایی بسته و محرمانه به اجرا گذاشتند و مسبب واکنش های بعدی شدند و اکنون فعالان سیاسی و دیگر رده های نظامی کشور خودشان منتقد این رفتار و تصمیم انحصارگرایانه اند. توجه کنید! در نهایت این یک تست هوش رفتاری بود نه بحث سیاسی یا نظامی! مهم هوش رفتاری خود شماست. هوش رفتاری شما چه می گوید؟ رفتار کدام کشور دموکراتیک و بر مبنای خواست مردمش است و برای افکار عمومی حق دانستن قائل است و در مقابل کدام کشور زیر سلطه یک دیکتاتور خطرناک است؟ آیا درکش سخت است؟ ارتباط شناسی سیاسی و نظامی لازم نیست! همین ارتباط شناسی ساده کافی است برای فهمیدن رفتار دموکراتیک و رفتار دیکتاتوری...
چون کسی به آنها شک نمی کند ! #عکسنوشت از #گفته های #مسعود_نوروزی_راهی #ارتباط شناس @mnrahi #میم_نون_راهی#م_ن_راهی #دیکتاتور#دیکتاتورها #چهره#مهربان#خطر
من از ناله چک چک باران چکاوک شدم می پرم تا آن سیه ابر بارنده باران سیه ابروی عاشق گریان مسعود نوروزی راهی www.bf.blogfa.com @mnrahi
Ravayat-E-Yek-Estefa.pdf
6.58M
کتاب خاطرات دوست خوبم آقای محمدسرافرار (رییس سابق صدا و سیما) که تابستان امسال برایم فرستاده بود را بلاخره امروز تمام کردم.من کتاب خوان قهاری هستم و این کتاب 270 صفحه ای را دو روزه باید تمام می کردم اما جزییات جالبی که در کتاب بود، مرا به مطالعه دقیق تر ترغیب کرد! او در این کتاب از تجاربش در برون مرزی صدا و سیما تا ریاست بر سازمان صدا و سیما و سپس استعفایش نوشته.خواستم یادداشتی درباره این کتاب بنویسم دیدم هر جور بنویسم باز کم است.با اجازه خود آقای سرافراز کل کتاب را اینجا گذاشتم برای دانلود.برای کسانی که دوست دارند بدانند در پشت پرده صدا و سیما چه خبر است.اگر در جایی از کتاب اشتباه تایپی دیدید بدانیداین نسخه ای که دست من بود نسخه قبل از انتشار رسمی است که هنوز ویرایش نشده بود.....مسعود نوروزی راهی www.bf.blogfa.com - @mnrahi