همسر شهید✨
احسان، به #زیارتعاشورا علاقه عجیبی داشت. همیشه در جیبش بود و می خواند. 🌹
دو رکعت نماز به #استغاثهبهحضرتفاطمه(س) را هم به خودش واجب کرده بود. 🌷
که هر روز بعداز نماز مغرب می خواند. هم رزم سوریه اش، آقای احدی، گفت: احسان صبح همان روز شهادتش که می خواست برود منطقه برای شناسایی، چفیه اش را روی زمین پهن کرد و برعکس همیشه همان صبح نماز استغاثه اش را به جا آورد. انگار خودش از شهادتش آگاه بود و می خواسته نمازش را ادا کرده باشد.🌺
یک تسبیح #تربت هم داشت که همیشه در دستش بود و ذکر می گفت. همیشه به من می گفت: «با تسبیح تربت ذکر بگو، چون یه وقتی اگر فرصت نکنی یا مثلا نرسی ذکر بگی، این تو دستت هم که باشه، ملائکه به جای شما ذکر می گن.»🌈
#محبت در زندگی ما دو طرفه بود و همین زندگی مان را شیرین کرده بود.🌸
من در کنارش #آرامش واقعی را تجربه کردم و او هم همیشه به من می گفت: « آرامش زندگی ام.» واقعا چه چیزی بالاتر از اینکه در کنار همسرت احساس آرامش داشته باشی و او هم تو را آرامش زندگی اش بداند. ❤️
9⃣
مادر بزرگوار شهید✨
فرزندم #گذشت، #مهربانی، #صداقت و #مردانگی را از کودکی آموخت 🌺
و در فضای خانواده یادگرفت چگونه انسان باشد و به دیگران بیندیشد.
هرگز پایش را مقابل ما دراز نکرد؛ سر به زیر و حرف گوش کن بود و هیچ وقت صدایش را بلند نکرد.🌸
پسرم #اهلمطالعه و خواندن کتاب از کودکی بود، برنامه #دعا خواندن و #زیارتعاشورا را همراه با صبحانه راه میانداخت. 🌹
حتی وسایل سادهای رابه عنوان طبل و سنج قرار داده و بچههای محل را دور خودش جمع میکرد و به #عزاداری میپرداخت.🙂
میگفت:ما برای شهدا و امام حسین (ع) طبل سنج میزنیم. بعدها که بزرگتر شد؛ یکی از برنامههای همیشگی وی حضور در دستههای عزاداری به همراه دوستانش بود.🌈
در دوران دبستان #نماز میخواند و اهل اقامه #نماز _اول_وقت بود همیشه مورد تشویق مسئولان مدرسه قرارمیگرفت.🍃
فرزندم از دوران نوجوانی متدین و به دنبال #یادگیری بود، نوار سخنرانیهای #مرحومکافی که در مهدیه تهران سخنرانی میکرد را گوش میداد. #سحرخیز و اهل نماز اول وقت بود.💚
4⃣