•••🌸•••༻﷽༺•••🌸•••
#آموزشی
#اعراب_آیات
#جلسه_صد_و_سی_و_دوم
✅ موضوع: اعراب آیه ۱۱۷ سوره بقره
👈بَدِیعُ السَّمٰواتِ و الارضِ و إِذا قضی أمراً فإِنّما یقُولُ لهُ کُن فیکُونُ.
هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها میگوید: «موجود باش!» و آن، فوری موجود میشود.
بَدِیعُ: خبر برای مبتدای محذوف و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری
السَّماواتِ: مضاف إلیه و مجرور، علامت جر کسره ظاهری
وَ: حرف عطف، مبنی بر فتح، غیر عامل،
محل اعراب ندارد.
الارضِ: معطوف بر «السماوات» و مجرور بنا بر تبعیت
و َ: حرف عطف، مبنی بر فتح، غیر عامل، محل اعراب ندارد.
إِذا : ظرف و متضمن معنای شرط، متعلق به جواب شرط، مبنی بر سکون و محلا منصوب
قَضَی: فعل ماضی، مبنی بر فتحه مقدر. ضمیر مستتر «هُوَ» ، مبنی، محلا مرفوع، فاعل
أمراً: مفعول به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری
فَ: حرف ربط برای جواب شرط، مبنی بر فتح، غیر عامل، محل اعراب ندارد.
إِنّما: ادات حصر، مبنی بر سکون، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد.
یقُولُ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری. ضمیر مستتر «هو»، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل
لَ: حرف جر، مبنی بر فتح، عامل، محلی از اعراب ندارد.
هُ: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور به حرف جر
لَهُ: جار و مجرور، متعلق به «یقُولُ»
کُن: فعل امر تام، مبنی بر سکون. ضمیر مستتر «أنتَ»، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل
فَ: حرف استیناف، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد.
یکُونُ: فعل مضارع مرفوع تام، علامت رفع ضمه ظاهری. ضمیر مستتر «هو»، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل
•••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•••
برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (إعراب آیات بر مبنای کتاب إعرابالقرآنالکریم و کلمةاللهالعلیا)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
•••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•••
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸•••
#آموزشی
#صرف_و_نحو
#جلسه_صد_و_سی_و_دوم
✅موضوع: تفاوت واو معیت با واو عاطفه
👈واو عطف: این نوع از «واو» باعث میشود یک جمله به جمله دیگر یا یک کلمه به کلمهای دیگر متصل شود و از آن تاثیر بپذیرد. در ترکیبی که «واو» عطف وجود دارد، تقدم و تأخر چندان مهم نیست.
🔹مواضعی که نمیتوان «واو» را عاطفه گرفت:
۱. در صورتی که عطف بین دو کلمه، معنای حقیقی صحیح نباشد.
مثال : سَافَرَ أَخُوْکَ وَ الصّبْحَ.
(برادرت به همراه صبح مسافرت کرد)
🍃 چون مصاحبت در این مثال، مجازی است نمی توان واو را عاطفه گرفت چو صبح شایستگی رفتن به سفر را ندارد.
۲. در صورتی که «واو» بعد از ضمیر متّصل غیر مؤکّد به ضمیر منفصل واقع شود؛
مثال: سَافَرْتُ وَ أَخَاکَ.
(با برادرت به مسافرت رفتم)
۳. در صورتی که «واو» بعد از ضمیر مجرور قرار بگیرد.
مثال: سَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ إِخْوَتَهُ.
(بر او به همراه برادرانش سلام کردم)
🍃 «واو» به معنای «مَعَ» و «إِخْوَة» مفعولٌ معه است چون اگر «واو»، حرف عطف بود باید حرف جرّ بر معطوف تکرار میشد.
•••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•••
✅ در آیه ۱۱۷ سوره مبارکه بقره:
واو عطف، دوجمله «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» و «إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا» و دو کلمه «السَّمَاوَاتِ» و «الْأَرْضِ» را به هم عطف میدهد.
•••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•••
برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتاب مبادی العربیه و نحو کاربردی متوسطه و نحو قرآن)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
•••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•••
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghi
الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)
تک تک گلبرگهاے گلم را
به یاد عطر وجودتان مےبویم
مشامم آکنده میشود
از این رایحهے بهشتے
و لحظاتم مالامال مےگردد از حس حضورتان
گل خوشبوے هستے
دیدنتان آرزویم است
متی تِرانا وَ نَراک
آقاجان
این روزها هم میگذرد
این روزهاے دلتنگے
این روزهاے دورے و بیقرارے
این روزها میگذرد و
وقتِ مهربانے مےآید
وقتِ آمدنِ تو ...
مےآید روزے که مےآیے و
دستِ دلمان را میگیرے
و از دلتنگے و غم نجاتمان میدهے
آه که دلم پَرمیزند براے مهربانےات
حضرتِ مهربانترین .
ٖدر افق آرزوهایم
تنها أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج را میبینم...
#مولاےمهربانغزلهاےمنسلام✋
┄┄┄┅••🌸✻🌸••┅┄┄┄
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
CQACAgQAAxkBAAGwpZBmXi_V1XcrELQlNnmPLRXmxmVETgACsw8AAgpskFBEIsD8s0ZgATUE.mp3
زمان:
حجم:
4.1M
💫استادپناهیان:
[ غربال در آخرالزمان
مسئلهی بسیار روشنی ست!✨
#اللهماجعلعواقبامورناخیرا🤲
@moassese_nooralyaghin
✨امام رضا علیهالسلام فرمودند:
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست، مگر ایـن که 10 خصلت را دارا بـاشـد:
1 ـ از او امید خیر باشد.
2 ـ از بدى او در امان باشند.
3 ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد.
4 ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد.
5 ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود.
6 ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
7 ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبوبتر بـاشد.
8 ـ خـوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد.
9 ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد.
1٠ ـ سپس فرمود: اما دهمى! و چیست دهمى؟
به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
(تحفالعقول،ص442).
┄┄┄┅••🌸✻🌸••┅┄┄┄
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••🌸◈﷽◈🌸•••═•*
#آموزشی
#شرح_نهجالبلاغه
#حکمت_بیست_و_دوم_بخش_هشتم
┄┄┅••🌸✻🌸••┅┄┄
《لَنَا حَقٌ إِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى؛ 》
┄┄┅••🌸✻🌸••┅┄┄
👈سوال هفتم :چگونه می توان دوران دوری امیرمؤمنان از خلافت را با توصیف ایشان در این حکمت پیوند زد؟
امیرمؤمنان 25 سال دور از وادی خلافت، دور از این مقام و پست خدادادی زندگی کرده است. قدرت را در دست نداشته است، نتوانسته حکم قرآن را با استفاده از قدرتمندی شخص اول جامعه اسلامی در میان جامعه پیاده کند، ( این همان چیزی است که مولا در این حکمت می فرمایند: در ردیف دوم پشت شتر سوار شده بود و اختیار کامل اداره شتر را در دست نداشت.) بعد از آنکه به تعبیر خودش وزیربوده نه امیر،مثل یکی از آحاد رعیت زندگی کرده و فقط به دستگاه های اداره کننده، آنجا که لازم بوده مدد رسانده، آنجا که لازم بوده آنها را از انحراف دور کرده، راه را به آنها نشان داده، زیربازویشان را گرفته و البته حتی یک ساعت در خانه ننشسته، از فعالیت های اجتماعی کناره نگرفته است. ( همان، صص61 و 62) ( با اینکه مردم به علت عدم رشد و شعور اجتماعی و فقدان معرفت به امام، امیرمؤمنان علیه السلام را رها کردند اما ایشان هرگز مردم و مصالح اسلام و مسلمانان را رها نکرد هر چند که رنج های فراوانی در این راه کشید. مانند شخصی که در ردیف دوم روی شتری نشسته است و راه طولانی شبانه را با همان وضعیت دشوار طی می کند و همواره در سختی و مشقت است. (وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى)
نتیجه گیری
1.با رسیدن حق به صاحبان آن نظم در امور و اجتماع جریان خواهد یافت. اما عوامل بسیاری نظیر شیطان، هوای نفس، دنیاطلبی و طمع در مقام با این اصل سازگار نیست؛ طوری که اغلب؛ لازمه دستیابی به قدرت و تحقق خواهش های نفسانی، پایمال کردن حق و محروم کردن دیگران از حقوق خود می باشد. مکتب اسلام همانگونه که ظالم را مورد عتاب و نکوهش قرار می دهد ظلم پذیری را نیز منفور می داند. در واقع عدم روشنگری، سکوت و تسلیم در برابر ظلم و همچنین نداشتن انکار قلبی زبانی و عملی و اعتراض به ظالم نکوهیده است. (لا یمنع الضیم الذلیل؛ ) (چون ذلت با صبر ایجابی منافات دارد. )مظلوم باید به محض آماده دیدن بستر، فرصت را غنیمت شمرده و به رسوا کردن ظالمان بپردازد. (مانند حضرت زینب سلام الله علیها که با خطبه های شیوا و کوبنده خود بنیان حکومت ظلم و جور امویان را متزلزل کرد.) طبع بلند، آزادگی و منش کریمانه و شجاعانه ائمه اطهار علیهم السلام مخالف پذیرش ظلم، سر فرود آوردن در برابر ظالم و پذیرش ذلت است. (هیهات منا الذله)
2. رهبر عظیم الشأن شیعه یعنی امیرمؤمنان علی علیه السلام و همه پیروان و دنباله روان راهش با شخص کاری ندارند؛ دنبال یک راهی هستند، دنبال یک هدفی در حال راهپیمایی هستند؛ هر که در آن راه هست با آنهاست، هر که بر علیه آنها حرکت می کند و تلاش می کند دشمن آنهاست؛ هر اسم و عنوانی می خواهد داشته باشد و در هر سطح و مقامی می خواهد باشد؛ از بنی امیه باشدیا از بنی عباس و یا خلفای عثمانی؛ به هر صورت آن که علیه راه خدا راه می رود، شیطان است. (منشور حکومت علوی، آیت الله سیدعلی خامنه ای، صص 64-66)
3- امیرمؤمنان آن کسی است که قدرت برایش اصل نیست. آن کسی که قدرت برایش اصل است به راحتی از اصول و دین می گذرد؛ دین برایش اصالتی ندارد و در مجامعی که اسلام در آن مطرح نیست برای رسیدن به قدرت از همه ارزش ها می گذرد. (حق در محاق، مجموعه سخنرانی های مقام معظم رهبری، 7/8/1368)
┄┄┅••🌸✻🌸••┅┄┄
📌توجه:هرگونه نشر یاکپی برداری ازتمام یا بخشی ازپیام بدون ذکرنام کانال اشکال شرعی دارد.
┄┄┅••🌸✻🌸••┅┄┄
موسسه نورالیقین
مرکزتخصصی تفسیروعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin