eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
138 دنبال‌کننده
51 عکس
65 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته شعر به پابوسی غمی در من شکسته آینه ی بغض مبهمی در من دوباره شال عزای تورا به سر کردم که اشک زنده کند شور ماتمی در من دلم خوش است به اینکه دوباره قد بکشد به یاد داغ تو حزن مجسمی در من به سینه میزنمت دست نوکری حسین ! بریز مستی ناب دمادمی در من غم مصیبت سرخ تو آتشم زده است مگر که شعله کشد عشق تو دمی در من شنیده می شود از گوشه گوشه ی قلبم صدای جاری اندوه عالمی در من به لطف گریه برای تو باز هم گل کرد هلال دیگر ماه محرمی در من . https://eitaa.com/mobahelerey
1_12405841882.mp3
2.63M
از محضر قدسی خدا رخصت از حضرت ختم الانبیاء رخصت از دست علی شیر خدا رخصت از فاطمه خیر النساء رخصت 🎙️ ؛ https://eitaa.com/mobahelerey
در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست حتی در آسمان کبودش ستاره نیست گرچه سفیر لایق رویت نبوده ام دیگر به کوفه نیز امیدی دوباره نیست درها به روی باغ نگاهم که بسته شد دیدم درون باطنشان جز شراره نیست دعوا سر بریدن راس ستاره هاست فرقی میان مقتل و دارالعماره نیست سنگی که خورد بر لب و دندان مسلمت بدتر ز نعل مرکب صدها سواره نیست انگشتر تو رفت به یغمای ساربان غارت شده پیرهن و گوشواره نیست سقا و مشک و ظهر عطش... آه ای فرات آبی جز اشک، سهمیه ی گاهواره نیست پرپر شده به تیر سه شعبه گلوی عشق لب تشنگی سزای گل شیرخواره نیست باید خضاب کرد به خون حنا و اشک در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست آغوشت ای حسین پناه رقیه است سهمت ز زندگی بدن پاره پاره نیست https://eitaa.com/mobahelerey
قد قامت العزا همه عالم سیاه‌پوش تیر سه‌ شعبه‌ای به گلو، نیزه‌ای به گوش قد قامت العزا لب قرآن و خیزران تشت طلا و باده و فریاد نوش‌نوش آتش، هجوم، تیر، عطش، تازیانه، سنگ پای برهنه، هلهله، کف، ناله و خروش از پیش و پس تنوره‌کشان حجله‌حجله سر خورشید را کجا سر نی بوده ساق‌دوش!؟ الله‌اکبر از تن عریان چ‌ ا ک‌ چ‌ ا ک... شاعر بس است؛ سوختم، این زخم را بپوش دیگر توان ضجه ندارد چکامه‌ام دارد دوباره می‌شکند بغض در گلوش سر می‌بُرند باز جوانان کاوه را پررونق است مطبخ ضحاک ماردوش قدقامت‌ الخطابه‌ٔ غرّای زینبی تا لرزه افکند به تن هرچه خودفروش حیّ علی الحسین که مانده‌ست بی‌سپاه کو غیرتی که آید از این ماجرا به جوش! https://eitaa.com/mobahelerey
از اسب سفید خود جدا افتاده یک ماه که در قاب خدا افتاده سربند حسین در تمام صحرا در گوشه دشت کربلا افتاده https://eitaa.com/mobahelerey
شب اول ماه محرّم۱۴۰۳ لبریز دردم آمدم دارو بگیرم مُهر اجابت از دَمِ یاهو بگیرم ای کاش از دست تلاطم های دنیا در ساحل امن شما پهلو بگیرم از دور هر شب زائر هستم این بار باید اذنِ رو در رو بگیرم با خیل غم‌ها الفتی دیرینه دارم اما نشد تا با فراقت خو بگیرم دلتنگ هستم همیشه تا حاجت یک عمر را از او بگیرم بستم دخیلِ قلب خود را بر ضریحش شاید برات از بگیرم https://eitaa.com/mobahelerey
من یادگار رفته از یادم جماعت محنت نصیب ماتم آبادم جماعت من منطق نامردها را می شناسم سوز و گداز دردها را می شناسم من روزگاری در صدف دُر دانه بودم نورِ دو چشم مادرم در خانه بودم من مَحرَمِ راز پدر با چاه بودم لحظه به لحظه از غمش آگاه بودم من شاهد پیشانی و شمشیر بودم با این مصائب از جوانی پیر بودم من ناله های مادرم را می شنیدم من ضربِ سیلی را به روی لاله دیدم من در مدینه پُشت در آلاله دیدم داغ خزانِ یاسِ هجده ساله دیدم من بُلبُل داغ حَسن بودم،نبودم؟ مرثیه خوانِ یاسمن بودم، نبودم؟ من شمع سوزان و فروزان حسینم بسته به هم جان من و جان حسینم از کودکی نی نامه را تمرین کردم با جان و دل از کربلا تمکین کردم من خواهر زینب سفیر نینوایم وادی به وادی با نوایش هم نوایم در کربلا هم پای زینب گریه کردم تنها نه آنجا بلکه هر شب گریه کردم من عطرِ اشکِ چشم های یاس بودم من شاهد بی دستی عباس بودم وقتی حسینم رفت میدان نُدبه خواندم افشاگری کردم برایش خطبه خواندم در خیمه ها دلواپس عباس بودم سنگ صبور غنچه های یاس بودم هر لحظه در ذهنم بلائی رخنه می کرد دلشوره های نینوائی رخنه می کرد گفتم زبانم لال اگر اکبر بمیرد ای وای اگر از تشنگی اصغر بمیرد گفتم:برادر پیش مرگت اُمِ کُلثوم گردد فدای ساز  و برگت ام کلثوم تنها خدا فهمید عُمقِ ماجرا را شرح مصیبت های تلخ کربلا را من هم سفر با کاروان شام بودم چون کوهی از آتشفشان آرام بودم من خار چشم دشمن مُزدور بودم طوفانِ از چشم لعینان دور بودم من در رسای "ما رَایتَ"خطبه خواندم آنی در آن جا از برادر جا نماندم هر جا که زینب از نفس افتاد گفتم با خشم و آه و ناله و فریاد گفتم یا ایهاالنامرد این رسم شرف نیست این رسم برخورد مسلمان با صحف نیست بعد از محمد بیعت و پیمانتان کو؟! نامردها پس غیرت و وجدانتان کو؟! ای کوفیان این سَر سرِ فرزند مولاست راس حسین ابن علی دل بند زهراست ای نان به نرخ روزها دین تان کو؟! بی چشم و روها مذهب و آئینتان کو؟! ما جرعه نوشان می قالو بلائیم پیش از تولد با شهادت آشنائیم ما جده ی سادات و آل مصطفی ئیم آیا گدای نان و خُرمای شمائیم؟! ای روسیاهان تا قیامت ننگ تان باد نفرین ما بر حیله و نیرنگ تان باد آری جماعت من سفیر کربلایم کلثومم و مظلومه شیر خدایم با این همه در روضه هاتان بی نصیبم زیرا شبیه غربت مولا غریبم من در حقیقت عُنصُرِ نقش آفرینم در غمگساری با غم زینب قرینم من اُمِ کُلثومم جماعت می شناسید؟! یک عمر مظلومم جماعت میشناسید؟! https://eitaa.com/mobahelerey
بر روی نی قرآن تلاوت می کنی تو با آیه های حق قیامت می کنی تو تنها نه بر اهل زمینی میر و سروَر بر آسمانها هم سیادت می کنی تو آغاز معراجت به روی نیزه ها بود آنجا خدایت را زیارت می کنی تو زنگار دل را از سیاهی ای حسین جان با یک نظر کردن طهارت می کنی تو نازم به آن غیرت که از بالای نی هم اطفال را نیکو حمایت می کنی تو بر کاروان غم بسوی شام هجرت با جذبه ات زیبا صیانت می کنی تو هر قدر سنگ از بام ها پرتاب کردند بر شامیان قرآن تلاوت می کنی تو با قطره های خونِ خود در طشتِ زرّین اسلام را نیکو عمارت می کنی تو خواهد (محمد) از تو امّید شفاعت دانم که مولایم شفاعت می کنی تو https://eitaa.com/mobahelerey
مجروح و زخمی است و ببخشد شفا ،حسین(ع) لب تشنه است و می دهد آب بقا حسین(ع) ما از حسین(ع) ،هیچ نخواهیم جز حسین(ع) آری نموده حاجتِ ما را روا،حسین(ع) عشق حسین(ع) درسِ خدا دوستیِ ماست این سان که دل سپرده به عشقِ خدا حسین(ع) عالم فدایی اش که جدا شد سرش ز تن اما نشد ز راه حقیقت جدا،حسین(ع) ای کربلاییان بشناسید قدرِ خویش یارانِ خویش را ببرد کربلا حسین(ع) سهم شهادت است نصیب حسینی یان گردد شهید هر دل مانوس با حسین(ع) جان را به کف گرفته به سویش شتافتیم شاید دهد نصیب شهادت به ما حسین(ع) باعاشقانِ راه ولایت مگو جز او راز شهادت است به لبیک یا حسین(ع) https://eitaa.com/mobahelerey
گفتم حسین قافیه ها ریخت بر زمین باران غم بدون صدا ریخت بر زمین چشم به خون نشسته‌ من یادش اوفتاد نزدیک عصر، خون خدا ریخت بر زمین وقتی که آفتاب دو تا شد میان ظهر از ابرِ سرخ، اشک عزا ریخت بر زمین از کام کوفیان که وفا را ندیده اند یک عمر، درد و وا اَسَفا ریخت بر زمین اکبر که رفت، سینه ی ارباب تنگ شد با رنج و غصه روح دعا ریخت بر زمین قاسم که رفت در دل میدان و برنگشت از عرش، تشت سبز حنا ریخت بر زمین بعد از شکستن سر سقا و قطع آب انگار کوه جود و سخا ریخت بر زمین تیر سه شعبه آمد و در قتلگاه عشق چشم قضا و دست رضا ریخت بر زمین با تیر اشقیای زمان در رکاب یار خونی عزیز از شهدا ریخت بر زمین شب شدتمام دشت وَدنیا به‌خویش دید هفتاد و دو اصول بقا ریخت بر زمین وقتی سر حسین به نیزه جلوس کرد بی شک ستون کرب‌و‌بلا ریخت بر زمین https://eitaa.com/mobahelerey
باغبان گلهای خود را کربلا آورده است یک گلستان لاله با آلاله ها آورده است طور سینا را که نه ، فوجی پر از حور و ملک از بهشت فاطمه در کربلا آورده است در غریبستان غم شاه زمین و آسمان با دو چشم‌خونفشان چند آشنا آورده است دشت جانسوز بلا در دامنش با شور عشق آیه آیه کوثر از بیت ولا آورده است عشق با ترسیم زیبای نسیم عاشقی تا ابد در سینه ها نور خدا آورده است روضه ی خون خدا در عرش حق پیچده است از همان دم که قدم در کربلا آورده است دشمن از تن پیرهن دزدید عریان شد حسین مادرش را گو فلک یک بوریا آورده است https://eitaa.com/mobahelerey
هدایت شده از دنج تنهایی
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که برای دختری بوی پدر آورده بود انگار به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید برای شام؛ رویای سحر آورده بود انگار چه رویایی؟سراسر خون چه رویایی لبالب زخم پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار.... لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار اگر چه درد ها را یک به یک در گوش بابا گفت زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار @denj_tanhaii
روز و شب یا‌حسین بر لب‌هاست زائرِ دردهای‌ِ دل ، زهراست ناله‌ی کهف با رقیه به راه نوحه خوانش خدیجه‌ی کبراست مشت‌ِ خاکی که در ازل خون شد راز دار‌ِ مصیبتی عظماست جگرِ کوه ِ منتشر در باد لبِ عباس آب‌ِ خضرِ بقاست بر سر نیزه‌هاست در رهوار ماه و خورشیدِ خونچکان پیداست آه پیداست؟ نه ، پیدا نیست سِرِ زینب ، همیشه ناپیداست روزها خود، همیشه شام بلاست شام‌ها کوفه‌ای که پر غوغاست ماتم آست آی! ماتم و زهرا سوگوار ِ تمام ِ آینه‌هاست ای تجلی‌گه بزرگ ِ خدا انتظارِ تو جمعه‌ها تنهاست دل ِ کودک، سرِ بریده به دست گنج‌ِ ویرانه‌های این دنیاست پیرِ شب، مستِ تشنگی در آب درته‌ِ ظلمت، آب را می‌خواست آب شد نور و جاودان تابید تا شهید از دل ِ بقا برخاست آه ای شب روان ِ بی حاصل صبح‌ِ صادق در انتظار شماست فجر گلگون شده‌است و خونِ حسین آفتاب ِ همیشه‌ی فرداست https://eitaa.com/mobahelerey
ای کاش که پای روضه جان می دادیم تا معنی عشق را نشان می دادیم در مکتب بی نظیر عاشورا کاش با قلبِ شکسته امتحان می دادیم https://eitaa.com/mobahelerey