محبت خدا
#دستهای_پنهان #قسمت_یازدهم دانش پاي میفشارد. 4 -تو در پی کسبی و درخبر است که «کاسب دوست خداست.
#دستهای_پنهان
#قسمت_سیزدهم
او در خلوت
از من درخواست لواط میکرد، اینکار به گفته شـیخ احمدبراي آنها مؤّکدمنع شده است، اما خالد در واقع اعتقادی به دین نداشت
اما ، اگرچه به ظاهر و پیش دوسـتانش به آن تظاهر میکرد. او به نمازجمعه میرفت، اما روزهای دیگر نمیدانم
نمـاز میخوانـد یـا نـه؟ ولی مـن از ایـنکـارخـودداري میکردم، بـه گمـانم او بـا دیگرکـارگرانش چنین میکرد. یکی از
کارگران جوان و زیبا از «سلانیک» و یهودي بود که مسـلمان شده بود،گاهی باخالدبه قسمت پشت مغازه که انبارچوب
ّ
بود میرفتنـدو وانمود میکردنـدکه میخواهنـدانبـار را مرتب کننـد، اما من میدانستم که آنها در پی انجام کاری دیگری
هستند.
من در مغازه غذا میخوردم و براين ماز به مسـجدمیرفتم. تا وقت نماز عصـر در مسـجدمیماندم و پس از نماز راهی خانه
شیـخ احمـدمیشـدم. درخانه او دوساعت به آموختن قرآن و زبانهاي ترکی و عربی میپرداختم. هر آدینه زکات پولی را
که در یکهفته به دست آورده بودم به وي میپرداختم. این زکات در واقع رشوه اي بودکه من براي تـداوم روابط به او می
دادم تا مرا بهتر آموزش دهد. او در آموزش قرآن، مبانی اسـلام و ریزه کاريهاي دو زبان عربی و ترکی ازچیزي فروگذاري
نمیکرد.
هنگامیکه شیخ احمد دریافت که من همسر ندارم از من خواست که با یکی از دخترانش ازدواج کنم. من خودداري کردم و
گفتـم:که نـاتوانم وچـون دیگر مردان قـادر به ازدواج نیسـتم. البته این مطلب را پس از آنکه او بر اینکـار پافشـاري کرد و
تهدیدکرد روابطش را با من خواهد برید این عذر را آوردم
#دستهای_پنهان
#قسمت_چهاردهم
وي گفت: ازدواج سـّنت پیامبرصـلی االله علیه وآله وسـلم است.
پیامبر گفته است:«هر
کس ازسنت من سرپیچی کند از من نیست»
من چاره اي ندیدم جز آنکه این بیماري دروغین را بهانه کنم.شـیخ این سـخن را پذیرفت و پیوندهاي دوستانه و محبت آمیز
دوباره بازگشت.
ّ
پس از دوسـال اقامت در اسـتانبول اجازه گرفتم که به وطنم بازگردم
اما شـیخ نپـذیرفت. اوگفت:چرا میخواهی بروي؟ در
اسـتانبول هر چه دلت بخواهدوچشـمانت بپسـندد فراهم است.خدا، دین و دنیا را در آن گرد آورده است. و افزود تو پیش از
این گفته بودی که پـدر و مادرت مرده انـدو برادري هم نداري؛ پس در همین شـهر مسـکن اختیارکن.شـیخ به دلیل دوستی با من
پافشـاري میکردکـه بمـانم من هم به او بسـیار دلبسـته شـده بـودم، اما وظیفه ملی مرا به بازگشت و ارائه گزارش
مشروح از اوضاع پایتخت خلافت و دریافت دستورات جدیدفرا میخواند.
در مدت اقامتم در اسـتانبول ماهانه گزارشـی از تحولات
و مشاهداتم براي وزارت مستعمرات میفرستادم. به یاد دارم که یک
بار در گزارشم درخواست صاحب مغازه را در مورد لواط آوردم، پاسخ شگفت آور آن بودکه اگر اینکار در دست یابی به
هدف کمک میکنداشکالی ندارد.
هنگامیکه پاسخ را خواندم آسـمان گردسـرم و چرخیدباخود اندیشـیدم چگونه رؤساي من از فرمان دادنه چنین کار زشتی شرم نمیکنند ؟
ّـ اما نـاگزیر بودم که این جـام را تـا پایـان بنوشم، بنـابراین کارم را ادامه دادم و لب فرو بسـتم.
💠🌀💠🌀💠
#شرح_حکمت ۸۹
✨امیر المؤمنین _علی_علیه السلام _می فرماید :
✨وَمَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظ.✨
🔰کسی که در درون وجودش واعظی داشته باشد خداوند حافظی برای او قرار خواهد داد.
✍واعظ نفسانى , يعنى وجدان بيدار و تقواى درونى
داشته باشد ↘
كه در برابر گناهان به او هشدار دهد،
لطف پروردگار بر او سايه خواهد افكند و او را از گزند حوادث محفوظ مى دارد
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
@mohabbatkhoda
سلام به همه شما بزرگواران
صبحتون بخیر و آرامش
🔶 امیدوارم که سختی های روزگار باعث نشده باشه که روحیه ی خودتون رو از دست داده باشید.☺️
آدم اگه توی سختی ها روحیه خودش رو ببازه دوبرابر ضرر خواهد کرد.❗️
🔵باشه سختی هست ولی اگه انسان خودش رو عبد خدا بدونه، کارش آسون خواهد شد✅
ولی اگه خواست تنها بره جلو حتما توسط روزگار درهم خواهد شکست...‼️
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
❄️#قانون_رنج❄️
#مثال_رنج_داخل_دین_و_رنج_خارج_دین
رنج اجباری دو نوع هست:
❄️#رنج_داخل_دین
کسایی که رنج داخل دین دارند اینها بار اضافه #فکری ندارند،آسانتر مشکلاتشون را حل می کنند کسایی هستند که می توانند رنج را داخل #دین مصرف کنند و از رنج افزایش صفت بیرون می کشند یعنی این رنج براشون آسون میشه و رشد دهنده میشه☺️
⚪️دین رنج ها و بار های اضافه را حذف میکنه چطوری؟🤔
با جملاتی مثل #خدابزرگه، غصه نخور، خدا تو را تنها نمیزاره ،خدا با توست و ...☺️
✍مثلا من پول شهریه ندارم بهتر بگم خدا #روزی رسونه،خدایا من امید به تو دارم, فقط تو را دارم.... ❤️
با این جمله ها و توکل داشتن به خدا رنجمون آسون میشه,
وقتی آسون میشه لذت دریافت میکنیم و رنج برداشته میشه.
هرچه قدر مشکلاتمون بیشتر حل میشه #رشدمون هم بیشتر میشه.😊
❄#رنج_خارج_دین
⚪️رنج بارهای اضافه را زیاد میکند چطوری؟🤔
با #افکار منفی و #ناشکری
در همان مثال شهریه, بهم فشار میاد و فکرهای منفی میکنم, میگم پول شهریه ندم دیگه نمی تونم درس بخونم, تو دهان ها میوفتم،آیندم چی میشه؟ 😣عمرم تو این مدت چی میشه؟☹️ حرف هایی که اطرافیان به من می زنند #روح و روانم را بازی میگیرند اینا چی می خواد بشه؟ 😔همه ی اینها به غیر از اینکه پول شهریه نداریم بدیم, خودش #فشار محسوب میشه و رنجمون را بیشتر میکنه🙂
❄️البته یه سری آدم هایی داریم که #داخل دین هستند یعنی دین دارند به ظاهر, ولی رنج هاشون خارج دین هست 😐
یعنی تا زمانی که براشون مشکلی پیش نیامده کاملا خوب ولی همین که براش یه #مشکلی پیش میاد خارج دین می شه😟 خدا و پیغمبر و عالم هستی را زیر سوال می بره و نسبت به رنجشون خیلی شکایت می کنند
@mohabbatkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ موثرترین درمان #سرطان
حکیم حسین خیراندیش
♨️ گناه عامل غلبه طبع سودا
غلبه سودا هم عامل سرطان و بیماری های روحی روانی
@mohabbatkhoda
محبت خدا
#دستهای_پنهان #قسمت_سیزدهم او در خلوت از من درخواست لواط میکرد، اینکار به گفته شـیخ احمدبراي آنه
#دستهای_پنهان
#قسمت_پانزدهم
در روز وداع با شیخ ، او با چشم اشکبار
به من گفت: فرزنـدم خدا به همراهت اگر به این شـهر بازگشتی و مرا زنده نیافتی به یادم باش؛ ما در روز بازپسـین یکدیگر را
ّ
نزد پپامبرصـلی الله علیه وآله وسـلم خواهیم دید. من نیز واقعًا بسیار اندوهگین شدم و اشکهاي گرمی فشاندم اما وظیفه مهم
تر از احساسات بود.
بخش سوم
وزارت، نُه دوست دیگرم را نیز همچون من به لندن فراخوانده بود، ولی از بخت بدتنهاشش نفر بازگشتند.
اما چهار نفر دیگر: یکی-چنانکه دبیرکل گفت - مسـلمان شـده و در مصـر مانده بود و دبیرکل خشـنود بودکه او رازش را
ّ
ا
برملاـ نکرده اسـت. دیگري بـه روسـیه رفته بـود، او در اصـل روسـی بـود. دبیرکـل بسـیار نگران به نظر میرسـید، نه ازجهت
بازگشت او به میهنش، بلکه میپنداشت که اوجاسوس روس ها براي وزارت مستعمرات بوده و اکنون پس از انجام مأموریت
به کشور خویش بازگشته است.
دبیرکل در مورد نفرسوم گفت:که وقتی درشهر عماره در نزدیکی بغداد «وبا»شایع شده، به این بیماری مبتلا شده و در گذشته است
اما از نفرچهارم خبري در دست نبود، وزارت رّدش را تاشـهرصنعا در یمن دنبال کرده بود
،گزارش هاي او تا یک سال به طور پیوسـته به وزارت میرسـید، ا
ّ
اما پس از آن،گزارش ها قطع شـده بود و وزارت
ّ
علاوه بر تلاش هایش نتوانسـته بودخبري از او به دست آورد. وزارت از دست دادن این چهار نفر را فاجعه میدانست. زیرا ما
در مورد هرفرد به دّقت حسـاب میکنیم.
مـا مّلتی هستیم کوچـک با اهـداف بزرگ و از دست دادن هر انسانی در این سـطح برای ما فاجعه است
محبت خدا:
#دستهای_پنهان
#قسمت_شانزدهم
ّ
دبیرکل پس ازشـنیدن گزارش هاي
اولیه ام، مرا به کنفرانسـی فرسـتادکه باحضورگروهی از کارکنان وزارت مسـتعمرات به
ریاست شخص وزیر تشکیل شده بود. این کنفرانس به گزارش هاي ماشش نفرگوش فرا میداد.
ّ
همکـارانم و من گزارش هایی از مهمترین فعالیت های مان ارائه کردیم، وزیر دبیرکل و برخی حاضـرین مرا تشویق کردنـد.
اما
من دریافتم که کارکرد من پس ازجرج بلکود و هنري فانس در درجه سوم قرار دارد.
ّ
من از نظر آموزش زبـانهـاي ترکی، عربی، قرآن وشـریعت موفقیت کاملی به دست آورده بودم، اما از جهت ارسال گزارش هایی که ضـعف هاي دولت عثمانی را براي وزارت آشـکارکنـد، توفیقی نداشـتم.
کنفرانس پس ازشـش ساعت کار به پایان رسید سپس دبیر کل
توجه مرا به این اشکال جلب کرد، گفتم: وظیفه من آموختن زبان،شریعت و قرآن بود، بنابراین من وقتم را برای کارهای دیگر صرف نکردم
اما اگر براي سـفر آینده به من اعتمادکنید،چنان خواهم کرد. دبیرکل گفت: بی تردیدتو
موفق بوده ای ّ
اما من امیدوارم در این بخش نیز توفیق یابی.
ّ
همفر! تو درسفر آینده دو وظیفه بر عهده داري:
1 -نقطه ضـعف مسـلمانها راکه ما میتوانیم ازطریق آن به مسـلمانها آسیب برسانیم، دریابی؛ و این پایه پیروزي بر دشمن
است.
2 -اگر این نقطه ضـعف را یـافتی بر آن یورش بـبر؛ اگر توانسـتی چنین کنی بـدانکه موّفق ترین ِمزدورانی، وشایسـتگی اخذ
نشان افتخار وزارت را داري.
شش ماه در لنـدن به سـر بردم، در این مدت با دختر عمویم(ماريشواي)که یک سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم. من
در این هنگام بیست ودوسال داشتم و او بیست و سه ساله بود
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
🍃🌸نمک سفره ی آقاچقدرشیرین است
🌸🍃حرمت نان و نمک لازمه ی هر دین است
🍃🌸برکت زندگیم ازنمک ارباب است
🌸🍃ذکرمولا که بگیری همه چی تضمین است
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@mohabbatkhoda
💠 تدبیر امام صادق(ع) در زمان تنگدستی و سختی معیشت برای گشایش مالی
🔻امام صادق(ع) به فرزند خود محمّد فرمود:
فرزندم! از آن خرجى، چقدر اضافه آمده است؟
عرض كرد: چهل دينار.
فرمود: برو و آنها را صدقه بده.
عرض كرد: فقط همين چهل دينار باقى مانده است.
حضرت فرمود: آنها را صدقه بده؛ زيرا خداوند عزّوجلّ عوضش را مىدهد. مگر نمىدانى كه هر چيزى كليدى دارد و كليد روزى، صدقهدادن است، پس آن چهل دينار را صدقه بده.
محمّد چنين كرد، و ده روز بيشتر بر امام صادق (ع) نگذشت كه از جايى چهارهزار دينار به ايشان رسيد
سپس فرمود: ای پسرم ما در راه خدا چهل دینار بخشیدیم و خداوند به ما چهار هزار دینار بخشید.
👈🏻منبع: كافي: ج۴، ص۱۰
@mohabbatkhoda
محبت خدا
#دستهای_پنهان #قسمت_پانزدهم در روز وداع با شیخ ، او با چشم اشکبار به من گفت: فرزنـدم خدا به همر
#دستهای_پنهان
#قسمت_هفدهم
. او دختري با هوش متوسط ، زیبارو و داراي سـطح فکري عادي بود. و من در این زمان بهترین روزهاي زنـدگیم
را بـا وي گذرانـدم. هنگـامیکه مـا روزها را در انتظار میهمان جدیـدمان سپري میکردیم، وزارت به من دسـتور دادکه باید
متوج عراق شوم.
این دسـتور باعث تأسف من شدآن هنگامیکه در انتظار تولّدکودکم بودم؛
اما دلبسـتگی به میهن و نیز علاقه به مشهور
ّ
شـدن در میان همکارانم بر احساسات همسـري و فرزنـدي چیره شد؛ و برخلاف خواست همسـرم که میگفت: این سـفر را به
بعـداز به دنیا آمـدن کودکمان موکول کن، آنرا پـذیرفتم. در روز وداع هر دو به تلخی گریستیم. او به من گفت:حتمًا برایم
نامه بفرست و من نیز با نامه از آشـیانه تازه طلایی مان به توخبرخواهم داد؛ این سخن طوفانی در من به پاکرد تا آنجاکه می
خواسـتم ازسـفر صـرف نظرکنم، ولی احساسـات خود راکنـترل کردم و بـا اوخـداحافظی کردم و به وزارت رفتم تـا آخرین
رهنمودها را بشنوم.
شش ماه بعددر بصره بودم، عشایري که در آن دوطایفه اسـلامی(شیعه وسّنی) زندگی میکنند،چنانکه برخی اهالی
آن عرب و بعضی دیگر فارس و اندك دیگر مسیحی هستند.
براي نخستینبار در زندگی باشـیعیان و فارس ها دیدارکردم؛خوب است که در موردشیعه وسّنی هم چیزي بگویم.شیعیان
پیروان علیبنابیطالب علیه السـلام هسـتندو او داماد پیامبرشان بوده است:شوي دخترش فاطمه و پسـر عموي پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم،
،شیعیان میگویندپیامبرشان. محمد صلی الله علیه و آله وسلم
پس از خود علی به خلافت برگزیده و فرزندانش یکی پس از دیگری خلیفه هستند
۲۲