□●نامه ای از مرحوم آيت الله سيد اسماعيل اصفيائی (قدس سره)
(پدر بزرگوار حضرت #استاد_فاطمی_نيا)
كه در سفری در ماه مبارك رمضان برای خانواده شان نوشته بودند :●□
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
□○عمده مطلب كه از زمين و آسمان بزرگتر است، ماه مبارك رمضان است.
فرزندانم كه شنيده ام مريض هستيد ، هر سه از روزه اجتناب كنيد.
□○بيائيد يك روزه ای بگيريد كه بر همه واجب است، حتی بر مريض بستری و آن هم روزه گرفتن از حرام و گناه است كه در تمام عمر افطار ندارد ، ولو يكبار هم كه باشد ممنوع است.
□○و عوض دعاهای جوشن كبير و امثالش، سكوت از ياوه و بيهوده گفتن، بسيار عمل خوب و نتيجه ی عالی دارد و بدون آن ، نماز و دعاها خيلی فايده ندارد.
#سيد_اسماعيل
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
□●استعانت رسول خدا در جنگ بدر به نماز حاجت، برای غلبه بر کفار●□
□●امروز روز هفدهم ماه مبارك رمضان است و جنگ بدر اتّفاق افتاد؛ جنگ خيلى سختى بود! پيغمبر استعانت به نماز حاجت جستند، و در تمام دوران جنگ پيغمبر مشغول خواندن نماز و دعا بودند؛ و در تمام جنگ هاى اسلام يگانه جنگى كه از اوّل تا به آخر پيغمبر به دعا مشغول بودند، همين جنگ است. «۱»
(۱). الإرشاد، المفيد، ج ۱، ص ۷۳؛ دلائل النبوّة، ج ۳، ص ۴۹
□●از على عليه السّلام روايت است كه مى گفت:" روز بدر چون مقدارى جنگ كردم، شتابان برگشتم تا ببينم پيامبر صلى الله عليه و سلّم در چه حال است و چه مى كند.
□●ديدم آن حضرت در سجده است و مى گويد: «يا حىّ يا قيّوم» و چيز ديگرى بر آن نمى افزود، به صحنه برگشتم و دوباره بازگشتم ديدم هم چنان در سجده است و همان ذكر را مى گويد، باز هم به صحنه برگشتم دفعه بعد هم كه آمدم هم چنان در سجده بود و همان ذكر را تكرار مى فرمود؛ و آن قدر ادامه داد تا فتح نصيب گرديد!"
□●متن سخنرانی مرحوم علامه طهرانی در رابطه با امیرالمومنین علیه السلام●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
■●خدایا اعتراف می کنیم حق ماه مبارک رمضان را ادا نکردیم اما امید به فضل تو داریم●■
#امام_زین_العابدین_علیه_السلام:
■●اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ، وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَةِ، وَ لَكَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ، وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ، فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِيهِ مِنَ التَّفْرِيطِ أَجْراً نَسْتَدْرِكُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِيهِ، وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَيْهِ.
■●بار پروردگارا! حمد مخصوص توست در حالى كه به بدیهای خويش اقرار و اعتراف می کنیم که حقّ تو و ماه مبارک را ضایع کردیم، و در پیشگاه تو از اعماق دلمان پشيمان شده ايم و از سر صدق با زبان پوزش مى طلبيم.
■●پس در برابر کوتاهی كه در اين ماه در طاعت و بندگی تو، از طرف ما صورت گرفته، ما را پاداشى ده تا به فضل تو بر آن فضيلتهای مورد انتظار در این ماه دست يابيم و از انواع ذخایری که همه بدان اشتیاق دارند چیزی به عنوان عوض دریافت کنیم.
■● #صحیفه_سجادیه ،دعای۴۵●■
#وداع_با_ماه_رمضان
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#سوره_توحید □ترجمه آيات در تفسیرالمیزان□ ○به نام الله كه رحمان و رحيم است بگو او الله يگانه است
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
□قل هو الله احد1⃣
□كلمه (#هو) ضمير #شأن و ضمير #قصه است، معمولا در جايى بكار میرود كه گوينده #اهتمام زيادى به #مضمون جمله #بعد از آن داشته باشد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم □قل هو الله احد1⃣ □كلمه (#هو) ضمير #شأن و ضمير #قصه است، معمولا در جايى بك
□بیان آیه (۱) سوره توحید□
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
قل هو الله احد1⃣
#تفسیرالمیزان
□كلمه (#الله) مورد #اختلاف واقع شده، #حق آن است كه (علم به #غلبه) براى خداى تعالى است، يعنى #قبلا در زبان عرب اسم #خاص براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد #بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين #غلبه استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام #خاصى دارند.
☑️فرق بين (#احد) و (#واحد) و #معناى احد بودن خداى تعالى
□كلمه (احد) #صفتى است كه از ماده (#وحدت) گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز #وصفى از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد #فرق است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه #قابل_كثرت و #تعدد نباشد، نه در #خارج و نه در #ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود، به #خلاف كلمه واحد كه هر واحدى يك #ثانى و #ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با #انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش #دومى فرض شود، باز #خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.
□مثالى كه بتواند تا #اندازه اى اين فرق را روشن سازد اين است كه:
وقتى مى گويى (#احدى از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را #نفى كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را.
اما اگر بگويى: (#واحدى از قوم نزد من نيامده ) #تنها و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و #منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين #تفاوت كه بين #دو كلمه هست، و به خاطر همين معنا و #خاصيتى كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در #هيچ كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى #استعمال نمى شود، (و #هيچ وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد)
بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است #منفى، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام #ايجابى استعمال مى شود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□امّ سلمه میگويد:من در هنگام نزول آيه تطهير در كنار در اطاق نشسته بودم و عرض كردم:اى رسول خدا آيا من
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
□●عصمت انبياء و ائمه طاهرین علیهم السلام منافاتى با اختيارى بودن افعال آنان ندارد●□
□●تمام انبياء و مرسلين و أئمّه طاهرين و اولياى مقرّبين و ساير افراد بشر داراى اختيار مى باشند و راه خدا و سلوك معرفت را بايد با اراده آهنين، و قدم راستين طى كنند، و رضاى محبوب را بر خواهش خويش ترجيح دهند تا به مطلوب برسند. بنابراين هر كس برود مى رسد، و هر كس نرود نمى رسد.
□●افعال و كردار امامان و پيغمبران، اضطرارى و مجبورى نيست به طورى كه افعال حسنه از آنان همچون درخشش برليان بدون اختيار از آنها سر زند، و آنها اصلًا توان و قدرت معصيت و تقدّم رضاى نفس را در خود نداشته باشند. اگر چنان بود ايشان امتيازى بر ساير افراد خلقت نداشتند...
□●بلكه آنها همگى انسانند، بشرند، داراى اراده مى باشند، از روى اختيار گناه نمى كنند، و رضاى خداوند تعالى را بر خواسته هاى نفسانى مقدّم مى دارند تا كم كم به جائى مى رسند كه خواست در آنها باقى نمى ماند و خواست نفسانى آنها و خواست خداوند محبوب يكى خواهد شد. ديگر در آنجا يك اراده و اختيار بيشتر وجود ندارد، و آن اختصاص به ذات اقدس لا يزالى و لم يزلى دارد كه از دريچه و آئينه اين انسانِ از خود گذشته و به خدا پيوسته ظهور و تجلّى نموده است.
□●#امام_شناسى، ج۱۵، ص۲۸۱و۲۸۲●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره توحید□ #تفسیرالمیزان □و اصل در معناى #صمد همان معنايى است كه از #ابى جعفر دوم (عل
□بحث روایتی سوره توحید□
#تفسیرالمیزان
□و در كتاب #توحيد از #وهب بن وهب قرشى از امام #صادق (علیه السلام) از آباى گرامى اش (علیه السلام) روايت آورده كه اهل #بصره به #حسين بن على (علیه السلام) #نامه اى نوشته، و در آن از كلمه(#صمد) پرسيدند، حضرت در پاسخشان اين نامه را به ايشان نوشت:
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
اما بعد، مبادا در #قرآن كريم #خوض كنيد. و در آن #جدال راه نيندازيد، و بدون #علم و از روى #مظنه و #سليقه درباره آن چيزى مگوييد، كه از #جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود:
كسى كه بدون #علم در باره قرآن سخن بگويد، #نشيمنگاه او پر از #آتش خواهد بود، و خداى سبحان #خودش كلمه (#صمد) را تفسير كرده، بعد از آنكه فرمود: (الله احد الله الصمد)، آن را با #دو آيه بعد تفسير نموده، فرمود:
(لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد).(۴)
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
■●امام صادق علیه السلام: قم حرم اهل بیت است●■
■عنِ الصَّادِقِ علیه السلام :
إِنَ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ.
■امام صادق علیه السلام فرمودند :
برای خداوند حرمی است و آن مکه است، برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است، برای امیرالمومنین حرمی است و آن کوفه است، برای ما اهل بیت حرمی است و آن شهر قم است که به زودی فرزندی از فرزندان من به نام فاطمه معصومه در آنجا دفن می شود، کسیکه او را زیارت کند بهشت بر او واجب می شود.
■●بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۱۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
□بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ راهها را باز میکند، نیّتها را مستقیم میکند، همهجا همراه انسان است. امیدوارم به هرجا که میروید به اسم خدا حرکت کرده باشید.
اسم حضرت زهرا(سلام الله عليها) هم اسم خداست. اسامی ائمه (عليهم السّلام)، اسم خداست. مگر نمیگوییم
□یا فاطِرَ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضِ بِحَقِّ فاطِمَة؛
یعنی آن کاری را که از او برمیآید، نسبت میدهیم به اسم فاطمة،
□یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یا قَدیمَ الْاِحْسانِ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ ،
□ای کسی که احسان و ریزشهایت قدیمی است به حق حسین.
□یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمّدٍ یا عالیُ بِحَقِّ عَلی.
□دیدید افعال خدا با این پنج اسم مبارک برده شد، والّا خدا اسم ندارد، رسم ندارد، غفّار نیست، ستّار نیست، عَفُوّ نیست. کسی نبود تا او عَفُوّ باشد. عَفُوّ کسی را میگویند که از قدیم قدیم عفو کرده باشد. کسی نبود که او را عفو کند. پس صفت ندارد.
□ثانیا" اگر ذهنمان مشغول صفتش شود، از موصوف میمانیم. تا کی به غفّاریت و ستّاریت؟ مگر چقدر گناه داریم که دائم بگوییم یا غفّار یا غفّار! گفت: من کی غفّار بودم؟! من خیلی بالاتر از غفّارم. آیا حتما" باید یک گناهکاری را بیامرزم تا بشناسید که من غفّارم! اگر گناهکاری نبود چه؟ در آن صورت لابد غفّار نبودم؟ اگر گناهکاری نبود چه کسی غفّار بود؟ پیدا نبود. پس خدا اسم ندارد، رسم ندارد، صفت هم ندارد.
#یاعلی
□○ #طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب دوم، مجلس اول
صفحه ى ١٧و١٨○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
■●چرا مباهله؟ آیا راه دیگری نبود؟●■
■●در بعضی از اوقات كه طرف مقابل به هيچ قِسْم، حاضر برای شنيدن سخن حق نيست و به خوبى، خودِ حق را دريافته لكن حاضر براى تسليم و تبعيّت نيست، و مى خواهد به هر وسيله اى كه بتواند فرار كند و شانه خود را از تحمّل بار حقّ خالى كند و حرف خود را كه بر اساس خيالات باطله، نفس امّاره براى او زينت داده است به كُرسى بنشاند؛ چاره اى جز مباهله نيست.(ص۲۴۵)
■●اينجاست كه ديگر نوبت مباهله می رسد، چون منطق و سخن حقّ و استدلال و بيّنه براى كسى مفيد و مؤثّر است كه حاضر براى تلقّى و قبول حقّ و ادراك واقع باشد، امّا براى گروهى كه هر چه بر آنان حقّ بيشتر روشن گردد بر اصرار خود و انكار خود بيشتر مى افزايند، چه سودى خواهد داشت.(ص۲۴۳)
■● #رساله_مودت.
مرحوم علامه طهرانی رضوان الله علیه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
■●آری نفس ناطقه ی انسانی با دو نور علم و عمل صالح با طراوت می ماند
وگرنه به سوی دارالبوار می رود که سرزمين نفس بائر مي گردد.
■●و هرگز از تنور سرد شعله بر نخيزد لذا آنان که شکم دائر دارند را چون دلی باير است پيرند و طراوت انسانی ندارند که:
«الهی! آزمودم تا شکم دائر است دل باير است.»
■●خلاصه آن که هر چه در مسير استکمال نفس ناطقه به مراتب عاليه ی کمالات انسانی ارتقا يابی به همان اندازه جوانی هر چند به حسب ظاهر و عرف مردم، پير باشی.
■●پیر و جوان، ص ۲۰
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●روزهای پايانی زندگی پيامبر صلی الله●■ ■●روزهای پایانی ماه صفر را می گذرانيم و در آستانه ی بیست
■●فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند
■●روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله (۲)
#بِسْمِ_اللهِ_الرَّحْمَنِ_الرَّحِیم
■●اِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ (١)وَ رَاَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دِینِ اللهِ اَفْوَاجًا (۲) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا (۳)
بعد از نزول این سوره، پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم در نمازها حال عجیبی پیدا کرده بودند؛ بعد از تکبیرةالاحرام و قبل از اینکه قرائت سوره ي حمد را آغاز کنند، مکث و سکوتی می كردند و بعد می فرمودند:
■●«سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِه اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیْهِ» چون آن سوره دستور داده بود که «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ» پیامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم هم اين دستور را اجرا می كردند. از رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم علّت را پرسیدند كه تغيیر در نحوهی نماز خواندن شما چيست كه بعد از نزول سورهی نصر، شما به اين حالت در نماز عمل ميكنيد؟ پيغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: علّت این است که خبر مرگ مرا به من داده اند.
■●پيغمبراكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم بعد از فرودآمدن سورهی «اِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ» اين سوره را براي مردم تلاوت كردند، طلیعه ي این سوره خبر از پیروزی، نصرت الهی و فتح می دهد «اِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ» خبر از این می دهد که مردم گروهگروه به دین خدا وارد می شوند «وَ رَاَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دِینِ اللهِ اَفْوَاجًا» ظاهراً خبر، خبر شادی است؛ لذا اصحاب به همدیگر با خوشحالی بشارت می دادند؛ امّا نقل شده است که وقتی این آیات نازل شد، عبّاس عموی پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم بهشدّت می گريست. پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم از عموی خود پرسیدند: چرا شما میگریید درحالیکه دیگران با نزول این سوره شادمان هستند؟ عبّاس به پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم عرض کرد: گمان میکنم این سوره حامل پیام رحلت شما باشد و پیغمبراكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم هم تأیید کردند و فرمودند: آری! خبر مرگ و پایانیافتن دوران رسالت را برای من آورده است.
■●اُمِّ سَلَمه همسر پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم نقل می كند که این اواخر، پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم نمینشستند، برنمی خاستند، نمی آمدند و نمي رفتند؛ مگر این جمله را تکرار میکردند: «سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیْهِ».
■●پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم هفت، هشت روز قبل از رحلتشان، دست امیرالمؤمنین عليه السّلام را گرفتند و فرمودند: (بیماری پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم روز شنبه یا یکشنبه آغاز شد) من مأموریت دارم که برای اهل بقیع، استغفار و طلب مغفرت کنم. با امیرالمؤمنین عليه السّلام به بقیع رفتند. پیامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم به مدفونین در قبرستان بقیع سلام کردند و برای آنها طلب مغفرت کردند. بعد فرمودند: آنچه را كه هماکنون در آن قرار دارید، گوارای شما باشد. اگر شخص کمی فكر كند، این حرف معنای عجیبی دارد؛ پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم حالتی که اصحابشان از دنیا رفتند را ظاهراً بر حالت خودشان ترجيح ميدهند. به آنها می فرمايند: گوارایتان باشد! یعنی پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم از غصّه و غم سنگینی رنج میبرند. پیامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم اطراف خودشان را می بينند و می دانند چه خبر است؛ چه گرگانی برای دریدن حقیقت اسلام و نابودکردن خاندان رسالت دندان تیز کرده اند. این عبارات را اهلسنّت هم نقل کردهاند؛ فرمودند: آنچه الآن در آن هستید، گوارایتان باشد! بعد فرمودند: فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند. کلیدهای خزائن زمین را به من عرضه کردند و اينكه عمر من جاودان باشد و تا این عالم برپاست، اصلاً نمیرم و پس از آن هم بهشت جاودان از آن من باشد و گفتند: می خواهي اینها یا دیدار پروردگار خودت را انتخاب کن و من دیدار پروردگارم را برگزیدم و انتخاب کردم. بعد پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم به امیرالمؤمنین عليه السّلام فرمودند: جبرئیل هر سال یکبار، قرآن را بر من عرضه می كرد؛ امسال دوبار این کار را کرد و این نشانه ي آن است که امسال، سال آخر عمر من است و مرگ من نزدیک است؛ این نشانه ي نزدیک بودن مرگ من و رفتن من از این عالم است.
#ادامه_دارد..
■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei