eitaa logo
محمدتقی دشتی
370 دنبال‌کننده
12 عکس
1 ویدیو
0 فایل
برخی‌معتقدند‌من‌متخصص‌مدیریت‌وحقوق‌عمومی ام. برخی‌مرا استراتژیست‌میدانند.خودم معتقدم کارشناسی مسئله شناس و راهبردپرداز هستم و در زمینه : کارآمدسازی سیستم ها و نظام حکمرانی روش مسئله محور راهبردگرا(SPM) انطباق مداوم مسئله‌محور(PDIA) فعالم. @Dmtd52 ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا مرده است؟ چه جدیدی در حال جایگزین شدن است؟ ✅ طبق نظریه ای، ، لایه فوقانی است و می تواند تمام ملل مرتبط با یک را در درون خود جای دهد و تعارضی با ندارد. گاهی این هویت فوقانی دچار اختلال می شود و ملت های مربوط به یک دین متفرق و متشتت و گاهی همدیگر می شوند. ✅ از زمانی که بزرگانی چون ، شیخ محمد ، و... درصدد احیای جهان اسلام و تفکر واحد برآمدند، حدود یکصدسال می گذرد. (ره) با رهبری ، ایده احیای را عینیت بخشید و امید را در قلب مسلمین زنده کرد به نحوی که ایران به سرعت در منطقه و جهان تأثیرگذاشت و بارقه های احیای امت اسلامی درخشیدن گرفت. حتی این اثرات اکنون هم مشاهده می شود. ✅ اما در نقطه مقابل، جریانات رقیب، متخاصم و معاند در و البته متاثر از غربی ها، تلاش کردند اثرات را خنثی کنند و آن را به یک انقلاب و نهایتا تقلیل دهند. ✅ جبهه انقلاب اسلامی با تمام توان و تلاش از شکل گیری برای دنیای اسلام جلوگیری می کنند و البته موفقیت زیادی هم به دست آورده اند. ✅ حال سوال این است که آیا احیای امت اسلامی که بعد از سقوط تقریبا از بین رفت و با فعالیت های بزرگان جهان اسلام در حال احیا بود، مرده است؟ این که علیرغم جنایات بی‌شرمانه علیه و ، هنوز حرکت جدی از سوی اکثریت کشورهای اسلامی مشاهده نمی شود، نشانه مرگ مسلمانان نیست؟ آیا عادی سازی روابط کشورهای اسلامی با نشان دهنده فروپاشی نیست؟ حتی نیز دیگر مثل سابق واکنش نشان نمی دهند و بی تفاوت تر شده اند. آیا این نشانه شومی نیست؟ ✅ در وهله اول به نظر می رسد که دیگر امیدی به احیای نباشد. اما اگر از این واقعیت تلخ بگذریم، اتفاق دیگری در حال رقم خوردن است. یعنی در حال شکل گیری است که الزاما مربوط به یک دین و مذهب و حتی اسلام نیست و آن هویت « مبارزه با ظلم و حمایت از مظلومان» است. به نظرم این با ارتباط معنایی و آرمانی هسته های متعدد از نقاط مختلف جهان در حال بزرگ تر شدن است و چه بسا جایگزین خواهد شد. نشانه های زیادی از این واقعیت دیده می شود. مستدام باد. ان شاءالله. @mohammadtaghidashti
سلام علیکم یکی از واقعیات موثر بر معادلات اجتماعی، چه در مقیاس سازمانی، چه شهری، چه کشوری و چه جهانی، میزان قدرت همراهی با عدل مطلوب و مقابله با ظلم (در هر نوع و اندازه‌ای) است؛ چه اینکه کنش و واکنش ما تحت عنوان یا شیعی باشد، چه تحت لوای "مبارزه با ظلم و حمایت از مظلومان". واقعیت این است که در پیچیدگی‌های عجیب جوامع و حکمرانی و دانش در این روزگار و با فقدان دسترسی به حجت بالغه الهی در علم و عمل، با اضطراری مواجهیم که مراتب سنگینی از قاعده عقلائی-شرعی "الضرورات تقدر بقدرها" و راهبرد تقیه را پیش روی ما می‌گذارد. این مطلب در مواجهه با دشمنان داخلی و خارجی و بلکه در مواجهه با تصور و تلقی خودمان از دشمن و دشمنی چیست؟ چرا معتقدان به سیاست سازش، همواره به این واقعیت تمسک می‌کنند اما منتقدانش غالبا یا همیشه به پاسخ‌های شعارگونه و هیجان‌محور اکتفا می‌کنند، حتی در نوشتارهای علمی‌شان؟ چرا سخن دانش‌بنیانِ کارآمد گره‌گشایی در میانه‌ی این دو (اعتقاد و انتقاد) به چشم نمی‌آید؟ چرا تلقی عمومی از چنین مسائلی، حتی در فضای نخبگانی، نگاه صفر و یکی است، و نظرات جامع‌نگر "مبنا-واقع"مدار، سهم کافی در سبد گفتمان سیاسی-اجتماعی نمی‌یابد یا تحمل نمی‌شود؟ اساسا آیا این ارزیابی بنده از مسئله درست است؟ اگر نه، کدام عنصر/عناصر را نادیده گرفته‌ام؟ با تشکر
نقد یکی از مخاطبان عزیز به مطلب اخیر با عنوان : « آیا هویت اسلامی مرده است ؟ چه هویت جدیدی در حال جایگزین شدن است؟ » 👆👆👆👆
انا لله و انا الیه راجعون عرض تسلیت به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله