eitaa logo
مهندسی فرهنگی .راهبردها .راهکارها
371 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
284 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا •
مشاهده در ایتا
دانلود
📚حکایت چند خط روزه سيّد شرف الدّين جبل عاملى صاحب كتاب «المراجعات» مى گويد: يكى از مسيحيان ثروتمند لبنان نزدم آمد و گفت: مى خواهم مسلمان شوم، وظيفه ام چيست؟ گفتم: دو ركعت نماز صبح بخوان و سه ركعت نماز مغرب.گفت: مسلمانان هفده ركعت نماز مى خوانند! گفتم: مسلمانى آن ها يك مقدار قوى شده اسـت، از اين جهت پيامبر اسلام براى تازه مسلمانان، بنابر نقل تواريخ، دو ركعت نماز صبح و سه رکعت نماز مغرب را دستور می دادند، اكنون كه شـما مسلمان شده ايد، همين اعمال را انجام بدهيد كافى اسـت. كم كم اين شخص تازه مسلمان، قوى شد، و بـه مساجد مى رفت و مانند ساير مسلمانان، نمازهاى پنجگانه را بـه جا مى آورد. تا اينكه ماه رمضان فرارسيد، ايشان سراسيمه نزد من آمد و گفت: آيا من هم بايد روزه بگيرم؟ گفتم: خير، روزه مربوط بـه كهنه مسلمان ها اسـت، مسلمانان صدر اسلام، پس از مدّت طولانى كه از بعثت پيامبر گذشت، بـه روزه گرفتن مأمور شدند گفت: مى خواهم روزه بگيرم. گفتم: هر اندازه كه آمادگى دارى روزه بگير. همين روش باعث گرديد كه درسال دوّم، تمام ماه رمضان را روزه گرفت، و اكنون او از مسلمانان نيرومند لبنان اسـت، نماز شبش ترك نمى شود، و مهم‌ترين بودجه ها و كمبودهاى مالى جنوب لبنان را تأمين مى كند. https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
در سفر عرفانی ، مسافر نیست که حرکت می‌کند بلکه مسیر حرکت می‌کند. سالک مرکز است و راز موفقیت این است که او با هیچ حرکت‌کننده‌ای حرکت نکند. بگذار شادی‌ها بیایند و بروند، غم‌ها بیایند و بروند، ترس‌ها بیایند و بروند؛ تو فقط بمان و از دنبال‌کردن چیزها دست بردار... سزاوار نیست که آسمان به دنبال ابرها راه بی‌اُفتد. سالک هدف است و همه‌ی هستی، دست به دست هم داده است تا او را نشانه رود، تا او را آباد کند، پس تو فقط بمان و از تیررس چیزها مگریز. وقتی سالک آماده باشد، استاد از راه می‌رسد. استاد در لباس تمام پیش‌آمدهایی است که برایت رخ می‌دهند؛ چه خوشایند و چه دردناک؛ پیش‌آمدها در قالب مرشد نمایان خواهند شد. وقتی همه‌ی وجودت صرف صبوری می‌شود، صرف مشاهده می‌شود، صرف سکوت می‌شود..، همه‌ی هستی به هلهله می‌آید، تو متبرک می‌شوی، تسلیم می‌شوی و هستی ترا غرق در رضایتی عظیم خواهد کرد... https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🩸صورت خراشیدن حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با دیدن سر بریده | به خاطر آوردن بدن کبود صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها با دیدن بدن کبود حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که حضرت رقیه سلام اللّه علیها سر پدرش سلام اللّه علیه را دید 📋 بَکَتْ بُکاءً شديداً وَ لَطمَتْ صَدرَها و خَمَشَتْ وَجهَها ▪️گریه شدیدی کرد و به سینه‌اش لطمه زد و صورتش را خراش داد. 🥀 تا اینکه اطرافیان یزید ترسیدند،مردم متوجه عزاداری او شوند، امر به سکوت کردند و ولی حضرت رقیه سلام اللّه علیها آرام نمی‌گرفت تا اینکه آمدند او را با تازیانه آنقدر زدند که در همین حین بود که حضرت رقیه سلام اللّه علیها جان داد. از روی ترس شورش مردم، به حضرت زینب سلام اللّه علیها گفتند که همان نیمه شب او را دفن کند. 🔖 وقتی که حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها مشغول کفن و دفن آن مظلومه سه ساله شد، 📋 فبَکَتْ زينبُ حينئذٍ و اَخَذَتْ بِتَقْبيلِ جَنبِها لَمّا ذَکرَتْ مِن مصائبِ اُمِّها فاطمةِ سلامُ اللّهِ علیها. ▪️ آثار ضربه های تازیانه را در پهلوی حضرت رقیه سلام اللّه علیها دید، یاد کبودی های روی بدن مادرش فاطمه زهرا سلام اللّه علیه افتاد و اثر ضربه ها را می‌بوسید و شدیدا گریه می‌کرد. 📚مجموعه علي بن احمد بن عبدالعلي الاصفهاني ( تاريخ کتابت ٧٨٠ هجري قمري) ج١ ص١٨٠ ✍ روی قبرم بنویسید که دور از وطنم جای سِنّم بنویسید که پیر از مِحنم بنوسید که غسّاله مرا غسل نداد بنویسید شبیه پدرم بی کفنم بنویسید مرا عمه حلالم بکند بنویسید نشد بوسه به دستش بزنم بُهت غسّاله از این بود که دید افتاده چند تا لکه ی مشکوک به روی بدنم کاش می شد به کسی این همه زحمت ندهم کاش می شد که خودم قبر خودم را بکنم خواستم یک دو وصیت کنم اما هر بار جای آن لخته خون ریخت برون از دهنم بسکه زهرا شدم آخر نتوانست کسی در بیارد ز من سوخته ام، پیرهنم رفتم و قصه ی لالایی مادرها شد ماجرای وسط خیمه ی غم سوختنم بنت الحسین سلام الله علیها و علی ابیها https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
دیشب کنار شمع از بال‌وپرم گفتم او می‌چکید و من هم از چشم ترم گفتم هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟ مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم تا تحت قبه کاملاً مشغول تو باشم حاجات را به کفشداری حرم گفتم در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم جای شمارا هیچ‌کس در دل نمی‌گیرد و الله این را با تمام باورم گفتم :: گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو هر بار که از دخترت به دخترم گفتم از خشکی لب‌ها و ذبحت با لب‌تشنه امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
badeh-end.pdf
42.41M
▪️جذبهٔ ملکوتی نفس قدسی آن حضرت، محبّین و موالیان ایشان را خیلی سریع از "طریق الحسین علیه‌السّلام" به وادی عشق و محبّت وارد نموده، و در صورت توجّه و ثبات قدم، از بادهٔ وحدت، سرمست می‌کند. 📚 کتاب «باده توحید در کربلای عشق» حکمت باطنی و درک توحیدی از ابتلائات وقایع روز عاشورا را شرح، و برخی از کلمات دُرربار حضرت سیّدالشّهدا علیه‌السّلام و أدعیهٔ منسوب به ایشان را، توضیح داده است. 🆔 Nooremojarrad_com https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🩸حکایت زنی از اهل شام، که می‌خواست آب و نان برای رقيه خاتون سلام‌الله‌علیها ببرد ... در نقلی آمده است: 🥀 در شام زنی بود به نام "حمیده"؛ پسری داشت به نام "سعید". روزی پسرش غبارآلود آمد خانه؛ حمیده پرسید: کجا بودی؟ گفت: به دیدار اسيران رفته بودم؛ از مدینه پیامبر صلی اللّه علیه وآله بودند. 🥀 حمیده برخواست آمد سمت خرابه؛ دید غلامان زنگی و ترکی و رومی با لباس سرخ ایستاده اند بر در خرابه و به کسی اجازه ورود نمی‌دهند. حمیده دید طفل کوچکی آن قدر گریه کرده که چشمانش متورم شده و یک طرف صورتش خاکی است. 🥀 حمیده پرسید: شما کیستی؟ حضرت رقيه سلام‌الله‌علیها فرمود: دختر امام حسین علیه السلام؛ از پدر و عمویش پرسید؟ بی بی فرمود:همه را کشته‌اند. حمیده گفت: کاری نداری انجام دهم؟ 🥀 حضرت با صدای آهسته فرمود: قدری آب و نان می خواهم.‌ حمیده رفت آب و نان آورد،هر کار کرد نگهبانان نگذاشتند. پنج مرتبه تلاش کرد در آن شب نتوانست آب و نان را برساند تا اینکه صبح آمد دید جمعی از زنان دور قبری خاکی گریه می‌کنند. 🥀 زینب کبری صلوات اللّه علیها رو به حمیده فرمود: آب و نان را برگردان که آن دختر دیگر بین ما نیست... 📚جامع المجالس(نسخه خطی) ص١٢٩ ✍ نمی‌دانم از این ویران نشین داری خبر یا نه نمی‌دانم که می‌مانم عزیزم تا سحر یا نه سفر کردی بدونِ من نگفتی پیر می‌گردم تو که کُشتی مرا می‌آیی آخر از سفر یا نه از آنچه بر سرم آمد از این کوچه به آن کوچه نمی‌دانم که بشناسی مرا بارِ دگر یا نه شنیدی ؟ جانِ بابا گفت این همسایه بر طفلش تو هم می‌گویی از نیزه به من جانِ پدر یا نه گرسنه راه می‌رفتم گرسنه خواب می‌رفتم بگو نان خشک‌ها را دیده‌ای در هر گذر یا نه چرا در شهر بد هستند با طفلانِ بی بابا بگو دیدی که می‌خندند بر این خونجگر یا نه دلم می‌خواست از دستِ عمویم آب می‌خوردم کمی هم روضه می‌خواندم به گوش مَشک ، دریا نه عمو با پشت ، چندین بار از ناقه زمین خوردم نمی‌دانم که می‌میرم از این دردِ کمر یا نه بیابان بود و تنهایی و ترس و زجر و تاریکی به من می‌گفت میایی خودت ای دردِسر  یا نه خودم می‌آمدم اما نمی‌دانم چرا می‌زد بگویم از شبی که زد برایت بیشتر یا نه چه زود اُفتاد دندانهای شیری‌اَم میان راه فقط این نه ، ببین مانده برایم مویِ سر یا نه سرِ سجاده می‌گفتی شبیهِ مادرم هستی شدم حالا شبیه مادرِ در پشتِ در یا نه تو هَم آن پیرزن دیدی که مویم را کشید و گفت : ببینم شانه می‌آید به مویِ شعله‌ور یا نه سلام الله علیهم https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ میگن چطور ممکنه صدای حضرت رقیه سلام الله علیها از خرابه به کاخ یزید رسیده باشه؟ اونایی که می‌خوان منکر ماجرای کربلا بشن همچین شایعاتی رو‌ مطرح می کنن پاسخش رو ببینید و نشر بدین کا.منت یا رقیه خاتون بذارید🙏🏻 استاد راجی https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
‍ ‍ 🏴 شب چهارم فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) پس از شهادت خاندان عقیل، حضرت امّ المصائب، عقیله بنی هاشم (سلام الله علیها) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) فرستاد. در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: "به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند." جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: "اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است." نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زماني که هر یک از بنی هاشم به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (علیه السلام) براي تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. 🌾🌾🌾🌾 مادر به خيمه و دو جوانش به قتلگاه پا مي كشند راه نفس باز وا كنند در آخرين نفس كه نفس بر لب آمده مي خواستند مادر خود را صدا كنند اما زخيمه گاه نيامد بجاي او زود آمدند تا سرشان را جدا كنند عباس اگر نبود كه چيزي نمانده بود می خواستند هر چه كه تيغ است جا كنند... الا لعنة الله على القوم الظالمين علیه السلام سلام الله علیهم https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
4_6010138120308132752.mp3
1.66M
کي رفته اي زدل که تمنا کنم تو را کي بوده اي نهفته که پيدا کنم تو را غيبت نکرده اي که شوم طالب حضور پنهان نگشته اي که هويدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدي که من با صد هزار ديده تماشا کنم تو را چشمم به صد مجاهده آيينه ساز شد تا من به يک مشاهده شيدا کنم تو را بالاي خود در آينه چشم من ببين تا با خبر زعالم بالا کنم تو را مستانه کاش در حرم و دير بگذري تا قبله گاه مؤمن و ترسا کنم تو را خواهم شبي نقاب ز رويت بر افکنم خورشيد کعبه، ماه کليسا کنم تو را گر افتد آن دو زلف چليپا به چنگ من چندين هزار سلسله در پا کنم تو را طوبي و سدره گر به قيامت به من دهند يک جا فداي قامت رعنا کنم تو را زيبا شود به کارگه عشق کار من هر گه نظر به صورت زيبا کنم تو را رسواي عالمي شدم از شور عاشقي ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را با خيل غمزه گر به وثاقم گذر کني مير سپاه شاه صف آرا کنم تو را شعرت ز نام شاه، فروغي شرف گرفت زيبد که تاج تارک شعرا کنم تو را https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
کفشهایم را پُر از شن کرده بودم آمدم خاک بر فرق و محاسن کرده بودم آمدم پیش رویِ مرکبم پایِ پیاده آمدم غرقِ ذکرِ مادرِ این خانواده... آمدم بی ادب بودم ولی  بی ادعایم کرده‌ای من امیرِ لشگری بودم گدایم کرده‌ای من گرفتم راهِ تو یا تو گرفتی راهِ من راهزن من بودم اما تو گرفتی راهِ من سنگها آورده‌ام تا بشکنی آئینه‌ام حقِ من این بود  دستِ رَد زنی بر سینه‌ام من گنهکارم به رویِ من بیاور لااقل بد گرفتارم به رویِ من بیاور لااقل تا که دیدی  شعله دارد خِرمنم گفتی بیا دست خود را بسته‌ام بر گردنم گفتی بیا راهِ تو بستم به روی خود نیاوردی چرا بشکند دستم به روی خود نیاوردی چرا دستِ من وا کردی و گفتی پَرَت بالا بگیر سَربِزیرم دیدی و گفتی سَرَت بالا بگیر مژده دادی مادرِ عالم مرا بخشیده است باورش سخت است زینب هم مرا بخشیده است لطفِ زهرا بود اگر مَرهونِ آن چادر شدم صبح حُر بن یزید و حال  تنها حُر شدم شاعر: https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
موضوع: ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ سلام علیکم، بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند در قرآن کریم: (لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ وَیقْدِرُ ۚ إِنَّهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ) محمد/7. كلید‌های آسمان‌ها و زمین برای اوست، برای هر كه بخواهد رزق را توسعه می‌دهد و یا تنگ می‌گیرد، همانا او به هر چیز آگاه است (و توسعه و تضییق او بر اساس علم و حكمت است). : 1. «مقالید» جمع «مِقلید» به معنای كلید است. كلید وسیله باز و بستن است و کسی که کلید زمین و آسمان در اختیار اوست می تواند رزق را باز کند یا ببندد. 2. كلیدهای رزق و روزی، گاهی عواملی مادی هستند كه واسطه فیض می‌شوند، نظیر باران كه وسیله زنده شدن خاك و زمین می‌گردد، «فأحیا به‌الأرضَ» (بقره/164) گاهی نیز اسمای الهی است كه نمونه آن را در دعای سمات می‌خوانیم: اسئلك باسمك الذی اِذا دُعیتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ اَبوابِ السَّمآءِ لِلفَتحِ بِالرَّحمَةِ انفَتَحَت؛ "خداوندا، تو را به آن اسمی می‌خوانم كه اگر بر درهای بسته‌ی آسمان‌ها خوانده شود، با رحمت تو گشوده می‌شود." 1. توسعه یا تنگی رزق نشانه‌ی مهر یا قهر الهی نیست، زیرا قرآن درباره برخی می‌فرماید: (فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا یرِیدُ اللّهُ لِیعَذِّبَهُم بِهَا) توبه/55."سرمایه و فرزند كفار سبب شگفتی تو نشود زیرا كه خداوند اراده كرده آنان را با همین امكانات در همین دنیا عذاب كند." 2. اگرچه توسعه یا تنگی رزق و معیشت در دست خدا است لیكن انسان نباید از تلاش باز ایستد. قرآن فرمان می‌دهد: (اِبتَغُوا مِن فَضلِ‌الله) جمعه/10؛ "به دنبال فضل الهی بروید و برای كسب مال تلاش كنید. و نیز می فرماید: (و أن لیسَ لَلانسانِ الا ما سَعی) 3. رزق همیشه مادی نیست، چرا كه در دعا می‌خوانیم: اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیةِ "خداوندا، توفیق اطاعت و بندگی خودت و دوری از گناه را روزی من كن." 4. قرآن كلیدهای توسعه را به ما آموخته می‌فرماید: 1. شکر نعمت:(لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ)(ابراهیم/7) اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود." 2. استغفار (اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ... یرْسِلِ السَّمَاء عَلَیكُم مِّدْرَارًا » (هود/52)"از پروردگارتان استغفار كنید، او برای شما باران می‌فرستد." 3. تقوا و اطاعت الهی (وَ مَن یَتَقِ اللهِ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً و یَرزُقهَ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ»(طلاق/2و 3)"هر كه نسبت به خدا پروا داشته باشد، او را از بن‌بست نجات داده و از راهی كه محاسبه نمی‌كند، روزی می‌دهد. خداوند بر رزق و روزی مادی و معنوی همه ما بیفزاید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا تا نکشته است مرا طعنه اغیار بیا من همه عمر تو را جستم و نایافته ام تو عنایت کن و یک لحظه به دیدار بیا من که از کوی طبیبم نگرفتم خبری تو که دانی چه گذشته است به بیمار بیا جان به تنگ آمده بس در قفس کهنه به تن بهر آزادی این مرغ گرفتار بیا همه جا گشتم و دستم به وصالت نرسید تو بنه پای به چشم من و یک بار بیا یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تواند رخ بر افروز دمی بر سر بازار بیا با وجودی که همه مست تماشای تو اند لحظه ای را بتماشای من زار بیا چه شود جلوه دهی خانه تاریک مرا روز من شب شده اینک بشب تار بیا خواب را راه ندادم بحرمخانه چشم ز انتظارم مکش ای دولت بیدار بیا در فراقت نه همین سوختم از اول عمر تا دم مرگ همین است مرا کار بیا سخن آخر میثم سخن اول اوست سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🩸ضربه‌ که به دست عبدالله «علیه‌السلام» زدند، ناله کشید:«وا أُمّاه…» مرحوم علامه مجلسی چنین نقل می‌کند: 🥀 وقتی که در میانه گودال قتلگاه، عبدالله بن الحسن علیهماالسلام در برابر حرمله ملعون (و یا به نقلی أبجر بن کعب) ایستاد و فرمود: ای‌زنازاده! عمویم را می‌کشی؟! 📋 فَضَرَبَهُ بِالسَّیفِ فَاتَّقاهُ الغُلامُ بِیَدِهِ فَأطَنَّها إلَی الجِلد ▪️آن نانجیب با شمشیری خواست ضربه‌ای به سیدالشهداء علیه‌السلام وارد کند که عبدالله علیه‌السلام دستش را جلو آورد و ضربه شمشیر دست او را به پوستی آویزان کرد. 📋 فإذًا هِیَ مُعلّقةٌ فَنادیٰ الغُلامُ «یا أمّاه» ▪️در همان هنگام که دستش به پوستی آویزان شد، ناله‌ای از دل کشید و فریاد برآورد:«آه … ای مادر!» 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۵۳ ✍ ابن الکریمم و پسرِ شاهِ بی حرم از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم من از تبارِ شیرِ جمل هستم ای سپاه ده ساله ام ولی ز رگ و خونِ حیدرم خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم خونِ حسن میانِ رگم موج می زند گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه افتاده شاه رویِ زمین در برابرم تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست بی اختیار ناله زدم وای مادرم تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید پاشیده شد به ضربه ی یک تیر،حنجرم ممزوج شد حسین و حسن زیرِ ضربه ها اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما باجانِ فاطمه که چنین تا نمی‌کنند جان دادنِ غریب تماشا نمی‌کنند زهرا نشسته گوشه ی گودالِ قتلگاه باحالِ مادر از چه مدارا نمی‌کنند خالی کنید دورِ عمویِ غریب من دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش این گونه بغضِ سینه ی خود وا نمی کنند در پیشِ چشم عمه رها کن محاسنش شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند آقایِ عالم است برهنه نکن تنش بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند علیهماالسلام https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ای کاش که من خاک سر کوی تو باشم دلدار منی یابن الزهرا تو یارمنی یابن الزهرا هرکس به کسی نازد و من هم به تو نازم ای کاش جان بر سر کوی تو ببازم می خانه دگر جای من بی سو پا نیست روزی من خسته چرا کرب وبلا نیست تو دین منی یابن الزهرا آیین منی یابن الزهرا ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن رهمی به من سوخته ی بی سرو پا کن آخر سحری دامن لطف تو بگیرم یک بوسه زنم بر لب تو گاه بمیرم ای تاج سرم یابن الزهرا من منتظرم یابن الزهرا عجل الله
◾️السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک 🔰 مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام از طریق: صفحه نورمجرّد در آپارات 👇 https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live ⏰ از یکشنبه اول ماه محرم‌الحرام ۱۴۴۶ حدود ساعت ۴:۲۰ صبح 💠 بیت حضرت آیت الله حسینی طهرانی (مدظله‌العالی) 🆔 Nooremojarrad_com https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى جهان ز دود ستم شد سیاه در بر چشمم فروغ صبح سعادت، خدا کند که بیایى در این کویر خطرزا که نیست راه گریزی دلیل راه هدایت، خدا کند که بیایى سموم باد خزانی گرفته گلشن دین را بهار باغ ولایت، خدا کند که بیایى رسیده جان به لب از انتظار طولانی تسلی دل امت، خدا کند که بیایى به شیعیان تو دنیا شده است همچو جهنم شمیم روضه‌ی جنّت، خدا کند که بیایى هزار جمعه به یادت، چه ندبه‌ها که نکردم تو ای تجلّی رحمت، خدا کند که بیایى نشسته‌اند گروهی به آرزوی نگاهی سحاب جود و کرامت، خدا کند که بیایى تو اصل صوم و صلاتی، تو مایه‌ی برکاتی تویی خلاصه‌ی خلقت، خدا کند که بیایى امام حاضر و غایب، تو سیدی و تو صاحب تویی نتیجه‌ی عصمت، خدا کند که بیایى به شیعیان تو پناهی، به ذات حق تو گواهی به حق حق تویی حجت، خدا کند که بیایى به یادت ای گل نرگس، چه شعرها که سرودم ز روی عشق و محبت، خدا کند که بیایى شب ولادتت ای گل،‌ کند ثنای تو «خسرو» ز پشت پرده‌ی غیبت، خدا کند که بیایى عجل الله تعالی https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد نیامدی
🔴خبر فوری شنیده‌ها حاکی از آن است که حر بن یزید ریاحی یکی از ژنرال های ارتش دشمن که زیر نظر یهود است، از فرمان وزیر جنگ عبیدالله سرپیچی کرده و قصد پیوستن به سپاه حزب الله حسین علیه السلام را دارد؛ خبرگزاریها اعلام کردند از ماهیت عملکرد سپاه حزب الله امام حسین نیز معلوم است که او به گذشته افراد کاری ندارد؛ راستگرای مسیحی، جناح چپ عثمانی و اصلاح طلبان اموی و افراطیون اصولگرای نادم در سپاه او جای دارند؛ تمام خبرگزاریها و رسانه های تصویری و مجازی به کل عالم مخابره کردند اگر کسی تصمیم به تغییر بگیرد و گذشته‌اش را تکرار نکند، فرمانده کل قوای حزب الله حسین علیه السلام چشم به روی بدی‌هایش می‌بندد. خداااااااااااا یه گوشه چشم این فرمانده که به حر و زهیر کرد قسمت من خراب بنما 😭🤲 https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
😍یزید دقیقا همان چیزی است که شماها امروز میخواهید اهل عشق و حال است عرق‌ ناب ایتالیایی میخورد و ادکلن‌های اروپایی میزند🥂 لباس‌های جذاب می‌پوشد و خوشتیپ است🤵🏼🧣🕶 پارتنر چشم‌آبی خارجی دارد👁 مشاوران کروات‌بسته رومی دارد👔 پِت و حیوان‌خانگی دارد؛ انیمال‌لاوِر است اهل شعر و شاعری است و عاشقی دل‌خسته💔 روشنفکر است و به مردم‌اش آزادی‌های فردی و جمعی می‌دهد دیسکوها و کلاب‌های بزرگ برای جوان‌ها ساخته💃🎸 به عقاید همه اقشار احترام میگذارد میخواهی عابد و عارفی سینه‌سوخته با پیشانی پینه‌بسته در مدینه و بصره باش🧎🏻‍♂ یا جوانی بی‌دین و اهل دنس و کلوپ در دمشق👯🕺 یا یک زن فاحشه در کوفه همه را در دایره‌ی اسلام خود نگه‌ می‌دارد ⚠️میگوید کسی را طرد نکنید دوقطبی درست نکنید➡️⬅️ برای بت‌پرست‌های شام، بت‌های بزرگ و طلایی از شرق‌آسیا وارد میکند و برای مسلمان‌های دوآتیشه، مسجد‌های متنوع و مختلف می‌سازد🕌 وفادار به آرمان «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» دین را قاطی سیاست‌ نمیکند از یهودی و مسیحی و مسلمان به یک اندازه در دربار خود استفاده می‌کند🕍⛪️🕋 معتقد به دولت فراگیر و پلورالیسم دینی است برای سلبریتی‌ها ارزش و احترام قائل است و هوای‌شان را دارد به سفارش یک‌ سلبریتی، مهم‌ترین زندانی سیاسی خود را آزاد میکند یزید تمام صفاتی که در جهان مدرن امروز به‌عنوان «ارزش» شناخته می‌شوند را دارد✅ هرازگاهی نگاهی به ارزش‌هایتان بیندازید رسانه در بلندمدت صفاتی را که قبلا تف و لعن می‌کردید به‌عنوان ارزش و نقطه‌قوت به‌ خوردتان می‌دهد ❗️به خودتان که می‌آیید می‌بینید عاشق ویژگی‌های دیو کودکی‌هایتان شده‌اید! به نظرتون یزید آشنا نیست؟... السلام https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است 💠 خورشید آسمان و زمین نور مشرقین 💠 پروردهٔ کنار رسول خدا ، حسین کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا 🔸آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد 🔸کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی وین خرگه بلند ستون بی‌ستون شدی کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان سیماب‌وار گوی زمین بی‌سکون شدی کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک جان جهانیان همه از تن برون شدی کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست عالم تمام غرقه دریای خون شدی گر انتقام آن نفتادی بروز حشر با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی 🔹آل نبی چو دست تظلم برآورند 🔹ارکان عرش را به تلاطم درآورند برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند آن در که جبرئیل امین بود خادمش اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند پس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها افروختند و در حسن مجتبی زدند وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند وز تیشهٔ ستیزه در آن دشت کوفیان بس نخل‌ها ز گلشن آل عبا زدند پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید بر حلق تشنهٔ خلف مرتضی زدند اهل حرم دریده گریبان گشوده مو فریاد بر در حرم کبریا زدند 🔸روح‌الامین نهاده به زانو سر حجاب 🔸تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید جوش از زمین بذروه عرش برین رسید نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب از بس شکستها که به ارکان دین رسید نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید باد آن غبار چون به مزار نبی رساند گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید یکباره جامه در خم گردون به نیل زد چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید کرد این خیال وهم غلط کار، کان غبار تا دامن جلال جهان آفرین رسید 🔹هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال 🔹او در دلست و هیچ دلی نیست بی‌ملال ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر دارند شرم کز گنه خلق دم زنند دست عتاب حق به در آید ز آستین چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند از صاحب حرم چه توقع کنند باز آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند 🔸پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل 🔸شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار زار گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر افتاد در گمان که قیامت شد آشکار آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل گشتند بی‌عماری و محمل شتر سوار با آن که سر زد آن عمل از امت نبی روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار 🔹وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد 🔹نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید هرجا که بود طایری از آشیان فتاد شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد بر زخم‌های کاری تیغ و سنان فتاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🚩عده ای از دانشجویان اروپایی واقعه کربلا رو بازسازی و به صورت چند بعدی دراوردن و هرکسی میبینه از دستگاه نمیتونه تحمل کنه🏴🏴🏴 https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
17.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای کتک خوردن شمر تعزیه از مردم و جان دادنش و اتفاقات عجیب بعد از آن😭 فدای تو بشم ای حسین جان ای عزیز زهرا سلام الله علیها علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
از هجر تو طبیعت ما گریه می کند چشم تمام آینه ها گریه می کند چشم انتظار آمدنت شیر خواره ای است گهواره ای به کرب و بلا گریه می کند پای سه ساله ای که پر تاول آمده است دارد به اشک و دعا گریه می کند در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای دارد کنار دست جدا گریه می کند گودال سرخ روز عطش نعره می کشد از روضه های خون خدا گریه می کند
🩸سخت ترین مصیبت دنیا ... در نقلی آمده است که از امام صادق عليه‌السلام پرسیدند: 🥀 سخت ترین امور دنیا چیست؟ حضرت فرمود: اینکه جوانی پیش روی پدر بمیرد. 🥀 این را حضرت فرمودند و گریه کردند و بعد فرمودند: به خاطرم آمد جدّم امام حسین علیه‌السلام را که در روز عاشورا چگونه فرزند رشیدش علی اکبر علیه‌السلام را در مقابل چشمانش به شهادت رساندند! 📚جامع النورین،سبزواری، ص٣٣٣ ✍ هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام من جوانم را غریق موج اهن دیده ام مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش هستی ام را روی دستم ارباً ارباً دیده ام یک تنه می رفت بر جنگ علی نشناس ها وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام بی دفاع از کوچه های سنگ و آهن می‌گذشت مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت
میراب آب بود و لب تشنه جان سپرد عشاق چون به درگهِ معشوق رو کنند از آب دیدگان تنِ خود شستشو کنند اول قدم ز جان و سرِ خویش بگذرند در خون دل، تهیه ی غسل و وضو کنند از تیغ دوست بر تنشان زخمی ار رسد آن زخم را ز سوزن مژگان، رفو کنند هر تیر آب دار که آید زشَست دوست آن تیر را به سینه‌ی سوزان فرو کنند قربانِ عاشقی که شهیدان کوی عشق در روز حشر رتبه‌ی او آرزو کنند عباس نامدار که شاهان روزگار از خاک کوی او طلب آبرو کنند میرابِ آب بود و لب تشنه جان سپرد می خواست آب کوثرش اندر گلو کنند بی دست ماند و داد خدا دست خود به او آنان که منکرند بگو رو به رو کنند گر دست او، نه دست خدایی است، پس چرا از شاه تا گدا، همه روسوی او کنند درگاه او چون قبله‌ی ارباب حاجت است باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند ذاکر برای آن که مسمّی به اسم اوست امید آن که عاقبتش را نکو کنند شاعر: مرحوم سید عباس جوهری (ذاکر) سلام الله https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a