#داستان_شب
💎آبگیری که #ماهیهای کوچولو و چند تا قورباغه در آن زندگی می کردند.
کنار آبگیر #تنگ کوچولوی شیشه ای هم بود، که یه ماهی کوچولوی قرمز توش زندگی می کرد.
هر روز #پرنده ها دور آبگیر جمع می شدند و آب می خوردند. یک روز وقتی همه ی #پرنده ها رفتند، یک #پرنده سفید اومد و نشست کنار تنگ ماهی و پرسید: تو چرا نمی ری تو آبگیر #پهلوی ماهیهای دیگه؟ #ماهی قرمز گفت: من از اون ماهیها و قورباغه ها می ترسم.
پرنده گفت: #ولی دنیای واقعی تو اونجاست. می خوای #تنگ آبتو بندازم تو آبگیر؟
ماهی با تردید گفت: نه. پرنده گفت: #دوست داری با نوکم تُنگتو بلند کنم و ببرم تو #لونۀ خودم که تنها نباشی؟
ماهی گفت: دلم می خواد ولی می ترسم، پرنده #خداحافظی کرد و رفت.
مدت ها گذشت، آبگیر #خشک شد. یک روز پرنده آمد تا #سری به ماهی بزند و #احوالپرسی کند.
ماهی گفت: آبگیر #خشک شده، می شه تنگمو با نوکت بلند کنی و ببری تو لونت؟
پرنده گفت: دیگه #پیر و فرسوده شده ام توان بلند کردن این تنگ رو ندارم. پرنده #خداحافظی کرد و رفت و ماهی تنهای تنها ماند.
🌟فرصتهای #خوب زندگی به انتظار ما نمی نشینند، برای #پیشرفت کردن تردید نکنید از فرصتهایتان استفاده کنید.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan
#داستان_شب
پسربچه اي #پرنده زيبايي داشت. او به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
حتي شبها هنگام #خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد.
اطرافيانش كه از اين همه #عشق و وابستگي او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند.
هر وقت #پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را تهديد مي كردند كه الان #پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با التماس مي گفت: نه، كاري به پرنده ام نداشته باشيد. هر كاري گفتيد #انجام مي دهم.
تا اينكه يك روز #صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با #سختي و كسالت گفت، خسته ام و خوابم مياد، برادرش گفت: الان#پرنده ات را از قفس رها مي كنم، كه پسرك #آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم.
كه با آزادي او خودم هم #آزاد شدم.
👈اين حكايت همه ما است.
تنها فرق ما، در نوع پرنده اي است كه به آن دلبسته ايم.
پرنده بسياري #پولشان، بعضي قدرتشان، برخي موقعيتشان، پاره اي #زيبايي و جمالشان، عده اي مدرك و عنوان #آكادميك و خلاصه شيطان و نفس، هر كسي را به چيزي بسته اند و ترس از رها شدن از آن، #سبب شده تا ديگران و گاهي نفس خودمان از ما #بيگاري كشيده و ما را رها نكنند.
✨پرنده ات را آزاد کن✨
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#واقعیت
🍃 زن از نـــگاه #دکتــر_شریعتـــی:
زن اگر #پرنـــده آفریده میشد؛حتمأ « #طــــاووس »بود
اگر #حیـــوان بود؛ حتمأ « آهـــو »بود
اگر #حـــشره بود ؛ حتمأ « #پروانــــه » بود
اما او« #انســـان »آفریده شد ...
تا« #خــواهر »و « #مـــادر,» باشد و ...«,#عشـــق »...
#زن چنان «#بـــزرگ » است که
« #اشــرف_موجـــودات »خداســت ...
تا حدی که یک #گـــل🌹 او را #راضـــی می کند ٬
و یک #کلـــمه❤️ او را به #کشتـــن می دهد...
پــس ای مرد #مواظـــب_باش !!!
💠 #شگفــت_انگـــیز است...
زن در #کـــودکی درهای #بــرکت را به روی « #پــدرش » میگشاید...
در #جــوانی #دیــن « #شوهـــرش » را کامــل می کند.
و هنگامیکه « #مـــادر » می شود...
( #بهشــت زیر پـــای اوست)
قـــدرش را بدانیـــم....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
😍 @mojaradan