eitaa logo
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3هزار ویدیو
184 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘نعمت نهان و هدايت پنهان كمال الدين -با سندش به نقل از ابو حمزۀ ثمالى،از عبد الرحمان بن جندب،از فضيل بن خديج-:كميل بن زياد نخعى گفت: 🍃امير مؤمنان،على بن ابى طالب عليه السلام، دست مرا گرفت و مرا پشت كوفه برد.زمانى كه به بيابان رسيديم،نفسى كشيد و فرمود: 🔰«اى كميل ! اين دل‌ها پيمانه‌هايى هستند و بهترين آنها،پرگنجايش‌ترين آنهاست.... بارخدايا ! آرى،زمين از كسى كه حجّت خدا را بر پا دارد،خالى نمى‌ماند،خواه آشكار و علنى،يا بيمناك و گم‌نام،تا مبادا حجّت‌هاى خدا و برهان‌هاى روشن او از ميان برود؛امّا آنان چند نفر و كجايند؟ به خدا سوگند،آنان جمعيتى اندك اند،و در عين حال،جايگاهى بلند [ در پشگاه خدا] دارند. خداوند با آنان حجّت‌هاى خود و نشان‌هاى روشنش را نگه مى‌دارد، تا آنها را به همانندهاى خودشان بسپارند و در دل‌هاى همسان‌هاى خود بكارند. دانايى به حقيقت امور،به آنان هجوم آورده و آنها با روح يقين در آميخته‌اند،و آنچه ناز پروردگان، سخت ديده‌اند، آنها آسان پذيرفته‌اند، و آنان به آنچه نادانان از آن وحشت دارند،مأنوس‌اند. آنها با تنشان در زمين و همراه آن هستند؛امّا روحشان به برترين جايگاه،پيوسته است. 🔰اى كميل ! آنان خليفه‌هاى خدا در زمين او هستند و دعوت كنندگان به دينش. وه كه چه اشتياقى به ديدنشان دارم.از خداوند براى خودم و شما طلب آمرزش مى‌كنم». 📗 كمال الدين:ص 290 ح 2، 📗نهج البلاغة:حكمت 147، 📗تحف العقول:ص 170، 📗نزهة الناظر:ص 57 ح 40، 📗بحار الأنوار:ج 23 ص 45 ح 91. @mola_amiralmomenin_as
(ع) 🔘پرتو اوّل: خداشناسى: ▪️آنچه در شناخت خدا ممكن نيست: ✔️خداشناسى به وسيله حواس 🔘 امیرالمؤمنین على عليه السلام: در وصف خداى عز و جل -: به خاطر بزرگى عظمتش، ديده‌ها به او نمى‌رسند؛ چرا كه پرده‌هايى بر ديدگان افكنده كه در وجودش نفوذ پيدا نمى‌كنند، و حجاب‌هاى ويژه‌اش از [شدّت] استوارى، در راه [دستيابى به] آن صاحب عرش نمى‌شكافند. اوست كه همه كارها با خواست او انجام مى‌پذيرد. 📗التوحيد: ص 52 ح 13 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 276 ح 16. ♻️امیرالمؤمنین على عليه السلام: «لم يَنتَهِ إلَيكَ نَظَرٌ، ولَم يُدرِككَ بَصَرٌ. أدرَكتَ الأَبصارَ، و أحصَيتَ الأَعمالَ‌.»- در حال خطاب به خداى عز و جل -: هيچ نگاهى به تو نمى‌رسد، و هيچ چشمى تو را نمى‌بيند. نگاه‌ها را تو در مى‌يابى، و كارها را تو بر مى‌شمارى. 📗نهج البلاغة: الخطبة 160؛ جواهر المطالب: ج 1 ص 351 وراجع بحار الأنوار: ج 95 ص 424. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
🔘ويژگى‌هاى #خوارج #بخش_پنجم 2️⃣بى‌بصيرتى 🔘استاد شهيد، مرتضى مطهرى(ره) در اين‌باره مى‌گويد: ✔️
🔘ويژگى‌هاى 3️⃣تعصّب، لجبازى و ستيزه‌گرى 🔘 مردمانى بودند سخت متعصّب، لجباز و ستيزه‌گر. آنان خود را حق مى‌پنداشتند و همۀ حقيقت را نزد خود مى‌ديدند و هنگامى كه به دور از خردورزى به نتيجه‌اى مى‌رسيدند، احتمال خطا در آن نمى‌دادند و بر آن سخت مى‌ايستادند و لجاجت مى‌كردند و ستيزه مى‌نمودند. ✔️امام على(ع) در سخنى كه پس از دريافت خبر نتيجۀ حكميت با آنان گفت، چنين توصيفشان كرد: «شما مخالفت‌وار، و سخن‌ناپذير و ستيزه‌كار، از اطاعتم سر باز زديد.» (نهج‌البلاغه، خطبۀ 35.) از همان ابتداى شكل‌گيرى در آخرين روز نبرد در پيكار نشان دادند كه سخت سر و سخن‌ناپذيرند و بر آن‌چه به نظرشان حق آمده است بى‌محابا مى‌ايستند و مى‌ورزند. همين ويژگى آنان را به شورشگرى مى‌كشاند و به پيامدهاى آن هيچ نمى‌انديشيدند. امام(ع) در آخرين خطبۀ خود در روز جنگ به آنان گفت: «اى گروهى كه دشمنى از روى ستيزه و لجاجت، شما را به شورش كشانده و هوس از حقيقت بازتان داشته، و شتابزدگى جاهلانه، شما را در پىِ‌ خود بُرده است، و در اشتباه و پيشامدى گران فرو افتاده‌ايد! » (تاريخ الطبرى، ج 5، ص 84.) آن‌چه را به چنان شورشگرى كشاند، ويژگى‌هاى آنان، از جمله تعصّب، لجبازى و ستيزه‌گرى آنان بود؛ و به سبب همين و بود كه در پيكار زير بار هشدارهاى (ع) نرفتند، و پس از پى بردن به اشتباه بزرگ خود، حاضر به پذيرش همۀ واقعيت نشدند، و بازگشت به حق برايشان بسيار دشوار بود. امام(ع) در آخرين هشدارها و خيرخواهى‌هاى خود، خطاب به آنان گفت: «من همواره شما را از اين حكميت نهى كردم، ولى شما چون مردم خلاف پيشه از رأى من سرپيچيديد.» (نهج‌البلاغه، خطبۀ 36.) ♦️تعصب، لجبازى و ستيزه‌گرى دريچۀ دل آدمى را مى‌بندد و تفكّر را به تباهى مى‌برد و عقل را به بند مى‌كشد. امام على(ع) سخت تلاش كرد تا با موعظه‌ها و هشدارهاى خود، دل آنان را نرم سازد و ايشان را به فكر كشاند و راه تعقل را برايشان بگشايد. 📓کتاب "دامگه شیطان"، اثر مصطفی دلشاد تهرانی. @mola_amiralmomenin_as
🔘ويژگى‌هاى 4️⃣جمود و خشك‌مغزى 🔘جمود و خشك‌مغزى از ويژگى‌هاى برجستۀ است، و به همين سبب آنان درك درستى از امور نداشتند؛ اندازۀ ديدشان تا نوك بينى‌شان بود، و از قرآن جز لفظ‍‌ و رسم، و از ايمان جز شور و شعار نصيبى نداشتند. اين‌گونه بود كه چون قرآن‌ها بر سر نيزه شد، آن‌گونه رفتار كردند، و در موضوع داورى، نتوانستند بپذيرند كه انسان‌ها به قرآن رجوع كنند و با رويكرد درست بدان، از آن راه‌حل جويند. «قرآن نوشته‌اى است نگاشته شده بر روى كاغذ ميان دو جلد، و به زبان سخن نمى‌گويد، و ناچار از داشتن مترجم و روشنگرى از انسان‌ها است. اين انسان است كه اگر از احكام قرآن شناخت كافى و قدرت استنباط‍‌ درست، و خالى از غرض و مرض داشته باشد، حكم درست را از قرآن كه داراى احكام كلى و هميشگى است، و از سنّت و سيرۀ رسول خدا كه جنبۀ عملى و اجرايى و موردى آن احكام را دارد، استخراج مى‌كند.» (ع) اين امر را به يادآور شد، ولى پذيرش آن براى چنان دشوار بود كه پيوسته به تعيين حَكَم براى يافتن راه‌حل از قرآن اعتراض مى‌نمودند. امام(ع) به آنان فرمود: «بى‌گمان ما افراد بشرى را به داورى نگمارده‌ايم، بلكه قرآن را داور ساخته‌ايم، و اين قرآن تنها، نوشته‌اى است نگاشته ميان دو جلد، به هيچ زبانى سخن نمى‌گويد، و ناچار از داشتن سخنگويى است؛ و ترديدى نيست كه افراد بشرى از زبان آن سخن مى‌گويند. هنگامى كه آن گروه از ما خواستند كه قرآن را ميان خود داور كنيم، ما دسته‌اى نبوده‌ايم كه از كتاب خداى والا جايگاه رويگردان باشيم. و خداى پاك از هر كاستى گويد: «فَإِنْ‌ تَنٰازَعْتُمْ‌ فِي شَيْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ‌ إِلَى اللّٰهِ‌ وَ الرَّسُولِ‌» (نساء: 59) «پس اگر در چيزى به ستيزه با يكديگر برخاستيد، آن را به خدا و پيامبر برگردانيد». پس بازگردانيدن آن به خدا، داورى كردن به كتاب او است و بازگردانيدن به پيامبر، گرفتن شيوۀ رفتار آن بزرگوار است. از اين روى، اگر از سرِ راستى به كتاب خدا داورى كنند، ما از ديگر مردمان براى بهره‌مند شدن از آن داورى سزاوارتريم؛ و اگر به شيوۀ رفتار پيامبر خدا(ص) گردن نهند، باز هم ما بدان شايسته‌تريم.» ✔️جمود و خشك‌مغزى، از مردمى سرسخت مى‌ساخت، به گونه‌اى كه اين ، ايشان را به انكار واقعيات مى‌كشاند، و اجازه نمى‌داد به راحتى، حقيقت را بپذيرند و بدان تن دهند، چنان كه پس از سخن گفتن (ع) با آنان و دليل آوردن بر درستى اقدامات خود، در ميان خود فرياد برآوردند كه با ايشان هم زبان نشويد و سخن نگوييد. وحشت داشتند كه مبادا تحت تأثير قرار گيرند و باورهاى منجمدشان فرو ريزد. در روز نبرد، پيش از درگيرى، امام(ع) با سخن گفت و مسائل را روشن كرد. عبداللّٰه بن وَهْب احساس خطر كرد كه سخنان امام(ع) مؤثر افتاده و جمعى را به بازنگرى كشانده است، پس براى آن كه به سخن امام(ع) گوش نسپارند، به ياران خود فرمان داد كه نيزه‌هاى خود را در برابر على(ع) و يارانش به كار گيرند و شمشيرها را از غلاف به در آرند كه مبادا چون روز حروراء كه جمعى بازگشتند يا به على(ع) پيوستند، اينان نيز از راه به در شوند. 📓کتاب "دامگه شیطان"، اثر مصطفی دلشاد تهرانی. @mola_amiralmomenin_as
🔹خروج پیامبر اکرم(ص) از غار ثور و هجرت به مدینه إِذۡ هُمَا فِي الغَارِ إِذيَقُولُ لِصَحِبِهِ لَا تَحزَن إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا - سوره توبه، آیه 40 هنگامى كه كافران از مكه بيرونش كردند در حالى كه يكى از دو تن بود، آن زمان هر دو در غار [ثور نزديك مكه] بودند، همان زمانى كه به همراهش گفت: اندوه به خود راه مده خدا با ماست. پيامبراکرم(ص)شب دوشنبه چهارم از غار بيرون آمد و چون از قديد حركت فرمود، سراقة بن مالك بن جعشم در حالى كه سوار بر اسب بود به تعقيب آن حضرت پرداخت. پیامبر(ص)او را نفرين فرمود و دست و پاى اسب او به زمين فرو شد. سراقه گفت: اى محمد، از خدا بخواه تا اسب مرا نجات دهد، من برمى‌گردم و كسانى را كه در تعقيب تو هستند را برمى‌گردانم. پيامبر(ص)چنان فرمود و سراقه برگشت و به گروهى از مردم برخورد كه در جستجوى پيامبر(ص)بودند. گفت: برگرديد كه من تمام اطراف را جستجو كردم و مى‌دانيد كه من نشانه‌هاى پاى اشخاص را خوب مى‌شناسم! آنان از تعقيب دست برداشتند. 📘الطبقات الکبری - جلد1 - صفحه 179 (ترجمه استاد محمود مهدوی دامغانی) 🌐 مشاهده تفسیر و اطلاعات کامل پیرامون آیه در پایگاه : quran.inoor.ir/fa/ayah/9/40 🌐 مشاهده رویداد خروج پیامبر از غار ثور در پایگاه : tarikh.inoor.ir/fa/event/page/2H1HG 📀 آشنایی با نرم‌افزار جامع منابع تاریخ (نورالسیره 3) در : noorsoft.org/fa/software/View/74118 مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) : پیشگام در داده پردازی هوشمند علوم اسلامی www.noorsoft.org @mola_amiralmomenin_as
♻️ و ⁉️آيا پروردگارت را آن گاه كه پرستيده‌اى، ديده‌اى‌؟ ١ - ابوالحسن موصلى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: يكى از دانشمندان يهود خدمت امير مؤمنان على عليه السلام شرفياب شد و گفت: اى اميرمؤمنان! آيا پروردگارت را آن گاه كه پرستيده‌اى، ديده‌اى‌؟ فرمود: واى بر تو! من پروردگارى را كه نديده‌ام پرستش نكنم. عرض كرد: او را چگونه ديده‌اى‌؟ فرمود: واى بر تو! ديدگان او را به نگاه چشم نبينند، بلكه دل‌ها او را با دريابند. @mola_amiralmomenin_as
✔️ 🏴حضرت سكينه سلام الله علیها بنت الحسین علیه السلام دختر بزرگوار «ع»، كه در علم، معرفت، ادب، توجّه به حقّ‌ و جذبۀ پروردگار، كم نظير و مورد توجّه خاصّ‌ پدرش ابا عبد الله الحسين «ع» بود. نام اصلى او را آمنه، امينه، اميمه يا امامه هم نوشته‌اند. لقب سكينه (يا سكينه) از طرف مادرش «» به او داده شد. او كه خواهر «» هم بود، در حضور داشت و در ، سنّ‌ او حدودا ده تا سيزده سال بوده است. اين را از آنجا گفته‌اند كه «ع» روز به او لقب «خيرة النّسوان» (برگزيدۀ زنان) داده است و اين با كودك بودنش نمى‌سازد. شرح آنچه به مصيبتهاى او در حادثۀ مربوط‍‌ مى‌شود، در كتابهاى مقتل (از جمله در نفس المهموم) آمده است. روز ، چون «ع» هنگام وداع با اطفال و زنان، ديد كه دخترش سكينه از زنان كنار گرفته و در حال گريستن است، به او فرمود: سيطول بعدى يا سكينة فاعلمى منك البكاء اذا الحمام دهانى لا تحرقى قلبى بدمعك حسرة مادام منّى الرّوح فى جسمانى فاذا قتلت فانت اولى بالّذى تأتينه يا خيرة النسوان ١ اين دختر بزرگوار، كه به تعبير شيخ عباس قمى «زنى با حصافت عقل و اصابت رأى و افصح و اعلم مردمان به زبان عرب و شعر و فضل و ادب» بوده است، ٢ پس از بازگشت از سفر كوفه و شام، در خانۀ پدر خود، تحت كفايت «ع» قرار گرفت. وى، محضر سه امام (امام حسين، امام سجاد و امام باقر) عليهم السلام را درك كرد. نوشته‌اند: خانه‌اش مركز تجمّع شعرا و محلّ‌ مناقشه و بحث و نقد ادبى بود. به شاعران بزرگ همچون فرزدق و جرير، صله عطا مى‌كرد. سكينه همچنان در مدينه مى‌زيست، تا آنكه در پنجم ربيع الاول سال ١١٧ هجرى در زمان هشام بن عبد الملك پس از هفتاد سال، در مدينه در گذشت. قبر او نيز در مدينه است. 🔘مقام روايى سكينه عليها السلام سكينه از پدرش امام حسين(ع) و عمه‌اش ام كلثوم روايت كرده است. فاطمه بنت على‌بن الحسين و فائد مولى عبيدالله از او روايت كرده‌اند. احاديثى از پدرش از رسول‌الله درباره فضيلت حاملان قرآن؛ و ستايش شيعيان حضرت على در شب معراج پيامبر نقل شده است. @mola_amiralmomenin_as