eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
253.8هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
54 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
تو اگر می خواهی برو شهرها را فتح کن، اما من آدم ها را فتح می کنم و از جمله تو را، اسمش را بگذار مکر زنانه 📖از پرنده های مهاجر بپرس 👤سیمین دانشور 👳 @mollanasreddin 👳
وقتی چترت خداست بگذار ابر سرنوشت هر چقدر می‌خواهد ببارد وقتی دلت با خداست بگذار هر کسی می‌خواهد دلت را بشکند وقتی توکلت با خداست بگذار هر چقدر می‌توانند با تو بی‌انصافی کنند وقتی امیدت با خداست بگذار هر چقدر می‌خواهند نا امیدت کنند وقتی یارت خداست بگذار هر چقدر می‌توانند نارفیق باشند بگذار آسمان ببارد باکی نیست تو با خدا بمان چون چتر خدا بزرگترین چتر دنیاست ‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌ 👳 @mollanasreddin 👳
✅ می خوام ✅ یه ✅ دست دوم ✅خودم می ذارم ✅ می خوام بدونم ✅ کسی هست که ✅ بخواد کمکی بکنه؟ ✅ مابقی رو خودم می ذارم ❌ سلام بچه ها من میخام برای یک نفر موثق ی دوتیکه سیسمونی دست دو بگیرم 150 خودم میزارم میخواستم بدونم کسی هست ک بخاد کمکی بده اگر 50 تومنم جور شه خودش خیلی خوبه مابقی رو خودم میزارم طرف واقعا نداره 👳 @mollanasreddin 👳
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 روزی در یک مجلس فردی از مردی بدی می گفت و ناسزا بارش می کرد پسر ان مرد در مجلس حضور داشت و می شنید .پسربسیار ناراحت شدو مجلس را ترک کرد . خدمت پدر رسید و با ناراحتی شنیده هارا برای پدر گفت .پدر از جا بلند شدو رفت و بعداز کمی وقت برگشت .زیر بغل پدر یک فرش ابریشمی گرانقیمت بود. پدر دستی به شانه ی پسرش زد و گفت برای تو ماموریتی دارم برو این هدیه را نزد همان شخص ببر و از او تقدیر و تشکر کن .. پسر متعجب و حیران امر پدر را اطاعت کرد و نزد ان شخص رفت و هدیه را تقدیم کردو از او تشکر کرد مرد شرمنده شد و هیچ نگفت . پسر برگشت نزد پدر گفت پدر جان امرتون رو اجرا کردم اما متحیر م چرا شما به جای این که عصبانی و ناراحت بشوید از او تقدیر و تشکر کردید . پدر لبخندی زد و گفت پسرم امروز این شخص با چندین کلمه حاصل ساعتها عبادتش را به حساب من جاری کرد و مرا خشنود ساخت ایا من نباید بابت این همه نیکی او تشکر کنم؟!!! عاقلان را اشارتی کافیست.... ♡••♡••♡••♡••♡ 👳 @mollanasreddin 👳
داخل‌ چادر ، همه‌ بچه‌ها جمع‌ بودند ، می گفتند و می‌خنديدند هر كسی ‌چيزی‌ می‌گفت‌ و به‌ نحوی بچه‌ها رو شاد می‌كرد فقط‌ يكی‌ از بچه‌ها به‌ قول ‌معروف‌ رفته‌ بود تو لاك‌ خودش‌! ساكت‌ گوشه‌ای‌ به‌ كوله‌ پشتی‌ اش‌ تكيه‌ داده‌ بود و توی لاک خودش بود. بچه ها هم مدام بهش تیکه می انداختن و می خندیدن اما اون چیزی نمی گفت یهو دیدم‌ رو کرد به جمع و گفت‌: ـ بسّه‌ ديگه‌، شوخي‌ بسّه‌! اگه‌ خيلی‌ حال‌ دارين‌ به‌ سوال‌ من‌ جواب‌ بدين‌ همه‌ جا خوردیم. از اون‌ آدم‌ ساكت‌ اين‌ نوع‌ صحبت‌ كردن‌ بعيد بود. همه ‌متوجه‌ او شدند. ـ هر كی‌ جواب‌ درست‌ بده‌ بهش‌ جايزه‌ میدم‌ با تعجب‌ گفتم‌: «چه‌ مسابقه‌ای ميخوای‌ بذاری‌» پرسید: آقايون‌ افضل‌ الساعات‌ (بهترين‌ ساعتها) چیه؟ پچ‌ پچ‌ بچه‌ها بلند شد ، يكی گفت‌: ـ قبل‌ از اذان‌، دل‌ نيمه‌ شب‌، برای‌ نماز شب‌. ـ غلطه‌، آی‌ غلطه‌، اشتباه‌ فرمودين‌. ـ می ‌بخشين‌، به‌ نظر من‌ اذان‌ صبح‌ وقت‌ نماز و...! ـ بَه‌َ، اينم‌ غلطه‌!! ـ صلاة‌ ظهر و عصر و...! خلاصه هر كسی یه چیزی گفت‌ و جواب ایشون همچنان " نه " بود نيم‌ ساعتي‌ از شروع‌ بحث‌ گذشته‌ بود، همه‌ متحير با كميی دلخوريی گفتند: «آقا حالگيري‌ می‌كنيا، اصلاً ما نمی ‌دونيم‌. خودت بگو» او هم وقتی کلافه شدن بچه ها رو دید ، لبخند زد‌ و گفت‌: ـ از نظر بنده‌ بهترين‌ ساعتها ، ساعتی هستش كه‌ ساخت‌ وطن‌ باشه ساعتی که دست‌ِكوارتز و سيتي‌ زن‌ و سيكو پنج‌ رو از پشت‌ ببنده‌... بعدش با خنده‌ از جا بلند شد و رفت‌ تا خودش‌ رو برای‌ نماز ظهر آماده‌ كن 👳 @mollanasreddin 👳
@BookTopانجمن شاعران مرده.pdf
1.78M
📚 داستان کتاب انجمن شاعران مرده درباره‌ تغییر است. نانسی اچ.کلاین‌بام، روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی است. او رمان‌های متعددی نوشته که بیشترشان در سینما مورد اقتباس قرار گرفته‌اند. فیلم «انجمن شاعران مرده» در سال ۱۹۸۹ به کارگردانی پیتر ویر و پیش از چاپ رمان آن ساخته شد و توانست جایزه بهترین فیلم مراسم اسکار آن سال را به خود اختصاص دهد. 📕 ✍🏻 👳 @mollanasreddin 👳
دیگر نمی‌خواهم غصه بخورم. هرچیز شده، باید می‌شده و هرچیز نشده، نباید می‌شده، می‌خواهم بعد از این زیاد فکر نکنم و زیاد دقیق نباشم و زیاد توجه نکنم... می‌خواهم آرام باشم؛ مگر چقدر زنده می‌مانم که تمام عمرم به فکر و خیال بگذرد؟! 👳 @mollanasreddin 👳
خار و میخك - قسمت ۷.mp3
9.32M
🎙| مقاومت و امید 🔸روزگار سخت است، اما امیدمان به آینده‌ای بهتر، مانند نخل‌های سرزمینمان، ریشه در اعماق وجودمان دارد... 🖼 قسمت هفتم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه میخوای بی دردسر لاغر بشی حتما این معجون گیاهی را امتحان کن 😍 دیگه برای لاغری سراغ روش های پرخطر و پر هزینه نرو چون میتونی با این معجون گیاهی ماهی 3تا5 کیلو بدون هیچ عوارضی لاغر بشی😍 برای دریافت این چربی سوز گیاهی و خونگی با 50% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/OVs0w https://landing.saamim.com/OVs0w
هدایت شده از قاصدک
🤣پارسال برا یلدا 🍉یه دسرهایی درست کردم که همه مهمونا شاخ درآوردن😄😄 یه ایده هایی پیاده کردم که هیچ کس باورش نمیشد😁 اخه مگه میشه باگت قرمز باشه ☺️🌭 لبو به این شیرینی باشه😋🫕 شامم که نگم دیگه😁🥗🍱 خلاصه رمز موفقیتم اینجاس😅👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/990577507C991be9edef یـــــــــلدا کــــ🌪ــــولاک بپا کن😍😅👆
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌ ✍ آموزش دستخط زیبا برای بزرگسالان، کودکان و نوجوانان با هر سن و سالی به راحتی یاد میگیری زیبانویسی فارسی، انگلیسی، امضا، اعداد 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/606994433C62b63e4222 هر روز فیلم از نوشتن با مداد و خودکار👆 ‌‌
میانِ اینهمه گرفتاری و روزمرگی مگر آدم چه میخواهد جز یک "دلِ" گرم و فنجان چای شیرین که بدونِ فکروخیال نوشید و آرام گرفت... صبحتون بخیر و شادی 👳 @mollanasreddin 👳
لاتیأس... ‏إن‌ماتَ‌في‌صدركَ‌غُصنٌ، غدًاسيزرع‌اللّه‌لك‌بُستان. ... اگرشاخه‌ای‌درسینه‌ات‌بمیرد، فرداخداوند،باغی‌برایت‌خواهدکاشت💐 👳 @mollanasreddin 👳
(حَلوای لَن ترانی،تا نخوری ندانی) : حَلوای لَن ترانی تا نخوری ندانی یعنی تا این بلا سرت نیاید نمی‌فهمی . تا دچار این درد یا این وضع نشوی درک نمی‌کنی. حلوا خوردن معمولا" آدمی را به یاد مراسم ختم کسی می‌اندازد و حلوای کسی را خوردن یعنی مردن او. از آنجا که مردم خواندن واژه‌ی لَن تَرانی را درست در نیافته بودند ؛ هرکسی آن را به گونه‌ای خوانش می‌کرد . یکی تَنتَنانی دیگری به گونه‌ای دگر . امّا لن ترانی درست است . لن ترانی اشاره به داستان موسی و قومش در قرآن است که قوم موسی از او می‌خواهند خدا را به ایشان بنمایاند و هرچه موسی بدیشان می‌گوید شدنی نیست ؛ همچنان مردم پافشاری می‌کردند و آیه « لن ترانی یعنی هرگز مرا نخواهی دید » فرود می‌آید . {قالَ رَبِّ أرِنـی أنظُر إلَیکَ . قالَ لَن تَرانی ولکِن انظُرْ إلی الجَبَلِ فَإن استَقَرَّ مَکانَـهُ فَسَوفَ تَرانی.} 143 أعراف گفت پروردگارا خودت را به من نشان بده . گفت هرگز مرا نخواهی دید ولی به کوه بنگر . اگر در جایش ماند؛ مرا خواهی دید. مردم همراه موسی (ع) برای دیدن خدا به سوی کوه راه می‌افتند که با جلوه گر شدن خدای به کوه آذرخشی می‌آید و جز موسی همگان نابود می‌شوند و موسی به درگاه خدا ناله می‌کند که من چگونه نزد قوم برگردم و چه بگویم . آیا بگویم همه کشته شدند؟ و ... پس این زبان زد ( ضرب المثل) ریشه از این داستان دارد . این زبان زد را وقتی به کار می‌برند که بخواهند به کسی هشداری دهند و بگویند تو که نمی‌دانی با انجام این کار چه بر سرت خواهد آمد و چه خواهد شد. 👳 @mollanasreddin 👳
سوال: اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شده‌اید نگران نمی‌شوید؟ البته که می‌شوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن می‌زنید: الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شده‌ام‌! اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و… آیا باز هم همین عکس العمل را نشان می‌دهید؟ نـه! با بی‌خیالی از کنارش می‌گذرید. برای کسانی که ورشکسته می‌شوند، اضافه وزن می‌آورند یا طلاق می‌گیرند یا آخر ترم مشروط می‌شوند این حوادث دفعتاً اتفاق نمی‌افتد. یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار و سپس می‌پرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟ زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده می‌شود، مثل قطره‌های آب که صخره‌های سنگی را می‌فرساید. اصل قورباغه‌ای به ما هشدار می‌دهد که مراقب شرایطی که به آن عادت می‌کنید باشید! ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم می‌روم؟ آیا من سالم‌تر، مناسب‌تر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشته‌ام هستم؟ و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم. 📕 ✍🏻 👳 @mollanasreddin 👳
پذیرش هیچ‌کس پدربزرگ را نمی‌دید. از نادیده‌ گرفتنه شدن متنفر بود. خواست جلب توجه کند. عکس قدیمی را روی میز دخترش گذاشت. دختر اعتنا نکرد. خشمگین شد. عکس را روی یخچال چسباند، در جیب نوه‌ گذاشت و آن‌قدر تکرار کرد که خانه را عوض کردند. پدربزرگ نمی‌پذیرفت. نمی‌پذیرفت مرده. |ماهان ابوترابی| 👳 @mollanasreddin 👳
nahaee.mp3
10.44M
به من نگو... اهل کدام شهر دنیایی؟ به همین زودی‌ها جهان از دهکده خالی خواهد شد با چشمه و درخت و کوه با دلی کاهگلی منتظرت هستم ... 👳 @mollanasreddin 👳
چند غلط‌ املایی‌ در فضای مجازی غلط 👇 درست👇 پرهیزگار پرهیزکار مطمعن مطمئن پلمپ پلمب راجب راجع به تُ تو باش باشه بزار بذار 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
🔴دوست داری های روزای اول زندگی مشترکت رو دوباره تجربه کنی؟🙈 ✓مهم نیست چند ساله ازدواج کردی😉 با چندتا کاربردی میتونی بازم همسرت بشی🥰 اینجا کلی تجربیات از زندگی مشترک برای زندگی شادتر باهات به اشتراک گذاشته میشه بزن رو لینک وببین😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2956394754Cd5f192b49f
📚 🌟عنوان:در کربلا چه گذشت🌟 ✍️به قلم:شیخ عباس قمی 🖨ناشر:انتشارات کتاب جمکران 📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹 کتاب در کربلا چه گذشت در ۵ بخش نوشته شده است: 📓باب اول: در مناقب امام حسین (ع) و ثواب گریستن بر آن حضرت، 🖋باب دوم:وقایع پس از بیعت مردم با یزیدبن معاویه 📓باب سوم:در وقایع پس از شهادت 🖋باب چهارم:پس از شهادت حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین (ع) 📓باب پنجم:در ذکر فرزندان امام حسین (ع) و زوجات آن حضرت 🖋خاتمه:درشرح حال توّابین وخروج مختار واقعهٔ کربلا جنگی بود که در تاریخ ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری (برابر با۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد.روز نبرد به روز عاشورا معروف شده است.این جنگ میان سپاه کم‌تعداد «حسین بن علی»، نوهٔ پیامبر اسلام و سپاه اعزامی از سوی «یزید»، خلیفهٔ اموی و در نزدیکی محلی به نام «کربلا» رخ داد.دلیل «یزید بن معاویه» برای جنگ، بیعت‌نکردن حسین بن علی با او بود. در مقابل حسین بن علی حکومت و زمام‌داری یزید بن معاویه را غیرشرعی و غیرقانونی می‌دانست؛ حکومتی که برخلاف پیمان صلح «امام حسن مجتبی» و «معاویه بن ابی‌سفیان» بود و به‌شکلی مورثی به یزید رسیده بود. امام حسین (ع) حکومت اموی را ظالم و گمراه می‌دانست و برای تغییر جهت جامعهٔ اسلامی به‌سوی مسیری دیگر قیام کرد. 📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹 👳 @mollanasreddin 👳
باید روسری سپید را در گندم گیسوانت ، گره می زدی . تا خورشید از موج ساقه های بلند آن به روز سلام می کرد . بهار را تو به ایوان می آوردی در پیراهنی سبز و چین دار . با شکوفه هایی که سنجاق می کردی ، کنار موهایم. 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
حقایقی درمورد دندان که نمیدانستی! بزن رو دندان ها😳👇🏻👇🏻 🦷🦷🦷🦷🦷🦷🦷 🦷🦷🦷🦷🦷🦷🦷 🦷🦷🦷🦷🦷🦷🦷 🦷🦷🦷🦷🦷🦷🦷 🦷🦷🦷🦷🦷🦷🦷 🦷🦷🦷🦷🦷🦷🦷 ❗️تا پاک نشده چک کنید
شب توی سنگر نشسته بودیم و چرت می زدیم شب مهتابی زیبایی بود فرمانده اومدتوی سنگر و گفت: اینقدر چرت نزنین ، تنبل میشن به جای این کار برید اول خط ، یک سری به بچه های بسیجی بزنین بلند شدیم و رفتیم به طرف خاکریز های بلندی که توی خط مقدم بود بچه های بسیجی ابتکار خوبی به خرج داده بودن مقدار زیادی سنگ و کلوخ به اندازه ی کله ی آدمیزاد روی خاکریز گذاشته بودند که وقتی کسی سرش را از خاکریز بالا می آورد بعثی ها آن را با سنگ و کلوخ اشتباه بگیرند و اون رو نزنن اما بر عکس ما خیال می کردیم که این سنگ ها همه کله ی رزمنده هاست رزمنده هایی که پشت خاک ریز کمین کرده اند و کله هایشان پیداست یک ساعت تمام با سنگ ها و کلوخ ها سلام و علیک و احوالپرسی کردیم و به آنها حسابی خسته نباشید گفتیم و بر گشتیم ! صبح وقتی بچه ها متوجه ماجرا شدن تا چند روز ، بهمون می خندید 👳 @mollanasreddin 👳
خار و میخك - قسمت ۸.mp3
8.2M
🎙|مبارزۀ خاموش در دل اردوگاه 🔸امیدمان را در دل می‌پروراندیم، اما سایه سنگین اشغال بر سرمان سنگینی می‌کرد... 🖼 قسمت هشتم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرا کسی میفهمید چی شده تا خود گزارشگر گفت😁 مخترعین ایرانی 🇮🇷 محصولی رو تولید کردن که بدون ورزش و رژیم لاغرت میکنه✌🏻 نظرات مردم خیلی جالبه 👌🏻 اینم لینک اصلی سایت این محصول چربی سوز با 50درصد تخفیف 👇🏻😍 https://landing.saamim.com/fsrBn https://landing.saamim.com/fsrBn