#دیالوگ_های_ماندگار
تنهایی بزرگت میکنه
اونقدر بزرگ که شاید دیگه هیچوقت تو زندگی هیچکس جا نشی!
🎥 شوالیهتاریکی
👳 @mollanasreddin 👳
#شعر
بگو کجایی اکنون؟
کجایی؟
کجای این جهان مُدوّر؟
که فاصلهات
از هرکجا که هستی
تا من به قامتِ
یک عمر حسرت است؟
#حامد_نیازی
👳 @mollanasreddin 👳
#تیکه_کتاب
عکسهای قدیمیمان خیلی گول زنندهاند، آدم فکر میکند در آن عکسها زندگی میکند، در صورتی که اینطور نیست، شخصی که ما در این عکسها نگاهش میکنیم دیگر وجود ندارد، و او هم اگر میتوانست ما را ببیند خودش را در ما نمیشناخت...میگفت، این کیست که این جور غمگین مرا نگاه میکند.
📕 #همەی_نامها
✍🏻 #ژوزه_ساراماگو
👳 @mollanasreddin 👳
#داستانک
🍂پائیز بود و سرخپوستها
از رئیس جدید قبیله پرسیدند که
زمستان پیش رو سرد خواهد بود یا نه.
از آنجایی که رئیس جدید از نسل
جامعه مدرن بود از اسرار قدیمی
سرخپوستها چیزی نیاموخته بود.
او با نگاه به آسمان نمی توانست
تشخیص دهد زمستان چگونه خواهد بود.
بنابراین برای اینکه جانب احتیاط را
رعایت کند به افراد قبیله گفت که
زمستان امسال سرد خواهد بود
و آنان باید هیزم جمع کنند.
چند روز بعد ایدهای به نظرش رسید.
به مرکز تلفن رفت و با اداره هواشناسی
تماس گرفت و پرسید: «آیا زمستان
امسال سرد خواهد بود؟»
کارشناس هواشناسی پاسخ داد:
«به نظر می رسد این زمستان واقعاً
سرد باشد.»
رئیس جدید به قبیله برگشت و به
افرادش گفت که هیزم بیشتری
انبار کنند. یک هفته بعد دوباره از مرکز
هواشناسی پرسید: «آیا هنوز فکر میکنید
که زمستان سردی پیش رو داریم؟»
کارشناس جواب داد: «بله، زمستان
خیلی سردی خواهد بود.»
رئیس دوباره به قبیله برگشت و به
افراد قبیله دستور داد که هر تکه
هیزمی که میبینند جمع کنند....
هفته بعد از آن دوباره از اداره هواشناسی
پرسید: «آیا شما کاملاً مطمئن هستید که
زمستان امسال خیلی سرد خواهد بود؟»
کارشناس جواب داد: «قطعاً و به نظر
میرسد زمستان امسال یکی از سردترین
زمستان هایی باشد که این منطقه به خود
دیده است.»
رئیس قبیله پرسید: «شما چطور میتوانید
این قدر مطمئن باشید؟»
📍کارشناس هواشناسی جواب داد:
«چون سرخپوستها دیوانه وار
در حال جمع آوری هیزم هستند.»
👳 @mollanasreddin 👳
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ یه قرار بذاریم از اون جا به بعدو با هم بریم.
❌ یه قرار بزاریم ازونجا به بعدو باهم بریم
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
👳 @mollanasreddin 👳
4_6006075832865395394.mp3
زمان:
حجم:
8.49M
#موسیقی_بیکلام
اینطور نیست که حرفی برای گفتن نداشته باشیم؛ در حقیقت حرفهای ناگفتهی زیادی داریم اما چون هر آنچه که تا به امروز گفتهایم بیفایده بوده،
دیگر سکوت کردهایم...
👳 @mollanasreddin 👳
#طنز_جبهه
پسرك صدای بز را از خود بز هم بهتر درمیآورد.
هر وقت دلتنگ بزهايش ميشد، میرفت توی يك سنگر و معمع میكرد.
... يك شب ، هفت نفر عراقی كه آمده بودند شناسايی،
با شنيدن صدای بز ، طمع كرده بودند كباب بخورند.
هر هفت نفر را اسير کرده بود و آورده بود عقب.
توی راه هم كلی برايشان صدای بز درآورده بود.
میگفت چوپانی همين چيزهايش خوب است.
👳 @mollanasreddin 👳
اگر روزی خواستی گریه کنی
مرا صدا بزن
قول نمیدهم بتوانم بخندانمت
ولی میتوانم با تو بگریم
اگر روزی برآن شدی که بگریزی
در این که مرا صدا بزنی
هیچ درنگ مکن
قول نمیدهم از تو بخواهم که بمانی
ولی میتوانم با تو بگریزم
اگر روزی نمیخواستی با کسی سخنی بگویی مرا صدا بزن
تا با هم سکوت کنیم.
ولی اگر روزی مرا صدا زدی
و من پاسخت ندادم
به نزد من بشتاب
زیرا قطعاً من به تو نیاز خواهم داشت...
#گابریل_گارسیا_مارکز
👳 @mollanasreddin 👳
خار و میخك - قسمت ۱۸.mp3
زمان:
حجم:
10.77M
🎙#روایت_شب| حملۀ سربازان صهیونیست
🔸در خواب عمیقی فرو رفته بودم که با صدای فریاد مردان در خانه از خواب بیدار شدم. ضربۀ محکمی به در اتاق خورد و تعدادی لولۀتفنگ به سمت ما نشانه رفت...
🖼قسمت هجدهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
👳 @mollanasreddin 👳
من دلم روشن است
به تمام اتفاقات خوب در راه مانده
به تمام روزهای شیرین نیامده
به لبخندی که یک روز بر لبمان مینشیند
صبح بخیر💛
👳 @mollanasreddin 👳
#معرفی_کتاب
در نیمه ی اول قرن بیستم، باغبانی بود که از گورستانی که مقبره ی ژولیت در آن بود، مراقبت می کرد. گردشگرها برای دیدن آرامگاهش به این قبرستان می آمدند، تیره بختان در آنجا گریه می کردند. صحنه هایی که باغبان هر روز شاهد آن ها بود، تحت تاثیرش قرار می داد، از این رو، پرنده هایی را تربیت کرد که به دستورش روی شانه های روح های غمگین می نشستند و با نوکشان آن ها را یواشکی می بوسیدند.این موضوع کم کم کنجکاوی همه را برانگیخت و نامه هایی از سراسر دنیا به ژولیت ارسال می شد و از او نصیحت های عاشقانه در خواست می کردند.
📕 کنسرتویی به یاد یک فرشته
👤 #اریک_امانوئل_اشمیت
👳 @mollanasreddin 👳
#تیکه_کتاب
تنها زمانی صبور خواهیم شد که
صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.
و آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست
بلکه حوصلهی کوچک و آرزوهای بزرگمان است.
📕 #جان_شیفته (https://t.me/BookTop/)
✍🏻 #رومن_رولان
👳 @mollanasreddin 👳