📌 تاریخ با چاشنی تخیل
فکرش را نمیکردم، میان یک داستان دهه پنجاه، آن هم درست وسط بعدازظهر ۱۱ بهمن ۵۷، یک نفر شاه را پشت درختهای سیاهی ببیند.
با دو تا مار، که فِش فِش کنان روی دوشش، منتظر نشستهاند. تا مغز جوانهای انقلابی را توی کاسه چینی طلایی دو دستی تقدیمشان کنند.
کتابی که لابهلای کلمههایی که مورچهوار پشت سر هم ردیف شدهاند، اسیر نمیشوی.
گاهی دوبال برایت باز میکند تا از بالای درخت، تاریخ انقلاب را بشنوی. از زبان آدمی به اسم محمود، که بالای درخت زندگی میکند. و چند روز درخت به درخت دنبال ریحانه دختر همسایهشان میگشت. تا پیدایش کند. ولی ردی از او پیدا نکرد.
یا بعد از تظاهرات راهت را باز میکند، بروی توی خانه تاریکی تا تیر نخوری.
آخر سر برای اینکه دست گاردیها نیفتی، راهی زیرزمین همان خانه میشوی. جایی که آدمها اگر به خودشان نمیآمدند و برای فرار کاری نمی کردند، گربه میشدند. هیجانانگیزتر اینکه همان گربههای پلنگ شده، به جان ساواکیها میافتادند.
اگر دنبال خواندن یک داستان تاریخی با مزه تخیل و واقعیت هستید، «سوره آفلین» آقای اکبری دیزگاه انتخاب خوبی است.
#معرفی_کتاب
#سوره_آفلین
✍ #کوثر_شریفنسب
به محفل نویسندگان منادی بپیوندید 👇
https://eitaa.com/monaadi_ir