eitaa logo
پسرفاطمه(عج)
6.3هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
15.1هزار ویدیو
82 فایل
﷽ ❤ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ‍ ⚠️ تبادل فقط باکانالهای مذهبی وآموزشی بالای 2 کا ادمین نظرات ، پیشنهادات و تبادل ⬅️ @SeydAli_Alavi تبلیغات ارزان ⬅️ @tabtarefe
مشاهده در ایتا
دانلود
#محرم در راه است 🏴 خوش بحال کسانی که 🏴 هم زنجیر میزنند !!🏴 و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند ..🏴 هم سینه میزنند !!🏴 و هم سینه ی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند ..🏴 هم اشک میریزند !! 🏴 و هم اشک از چهره ی انسانی پاک میکنند ..🏴 هم سفره می اندازند !!🏴 هم نان از سفره کسی نمیبرند ..🏴 آنوقت با افتخار میگویند : 🏴 #یاحسین (ع)🙏💚 ✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴«ملت حماسه» می‌خوانند #امام_خمینی(ره): مجلس عزا برای این نیست که گریه کنند برای سید الشهدا و اجر ببرند- البته این هم هست - بلکه مهم، آن #جنبه_سیاسی است چنانچه، واقعاً بفهمند و بفهمانند که این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه این قدر ارج پیدا کرده، آن وقت ما را «ملت گریه» نمی‌گویند، ما را «ملت حماسه» می‌خوانند ✅ @montazar
پسرفاطمه(عج)
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت۸۱ .ما از داخل يك شيار باريك با شيب كم به سمت نوك تپه حركت كرديم در بالاي ت
۸۲ آخر آذر ماه بود. با ابراهيم برگشتيم تهران. در عين خستگي خيلي خوشحال .بود .مي گفت: هيچ شهيد يا مجروحي در منطقه دشمن نبود، هر چه بود آورديم بعد گفت: امشــب چقدر چشم هاي منتظر را خوشحال كرديم، مادر هر كدام .از اين شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش براي ما هم هست من بافاصله از موقعيت استفاده كردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خودت دعا مي كني كه گمنام باشي!؟ منتظر اين ســؤال نبود. لحظه اي ســكوت كرد و گفت: من مادرم رو آماده كردم، گفتم منتظر من نباشه، حتي گفتم دعا كنه كه گمنام شهيد بشم! ولي باز .جوابي را كه مي خواستم نگفت چند هفته اي با ابراهيم در تهران مانديم. بعد از عمليات و مريضي ابراهيم، هر شب بچه ها پيش ابراهيم هستند. هر جا ابراهيم باشد آنجا پر از بچه هاي هيئتي .و رزمنده است ٭٭٭ دي مــاه بود. حــال و هواي ابراهيــم خيلي با قبل فرق كــرده. ديگر از آن !حرف هاي عوامانه و شوخي ها كمتر ديده مي شد .اكثر بچه ها او را شيخ ابراهيم صدا مي زنند ابراهيم محاسنش را كوتاه كرده. اما با اين حال، نورانيت چهره اش مثل قبل است. آرزوي شهادت كه آرزوي همه بچه ها بود، براي ابراهيم حالت ديگري .داشت !در تاريكي شب با هم قدم مي زديم. پرسيدم: آرزوي شما شهادته، درسته؟ ،خنديد. بعد از چند لحظه سكوت گفت: شهادت ذره اي از آرزوي من است من مي خواهم چيزي از من نماند. مثل ارباب بي كفن حســين7 قطعه قطعه .شوم. اصاً دوست ندارم جنازه ام برگردد. دلم مي خواهد گمنام بمانم ،دليل اين حرفش را قباً شنيده بودم. مي گفت: چون مادر سادات قبر ندارد .نمي خواهم مزار داشته باشم .بعد رفتيم زورخانه، همه بچه ها را براي ناهار فردا دعوت كرد فردا ظهر رفتيم منزلشــان. قبل از ناهار نماز جماعت برگزار شد. ابراهيم را فرســتاديم جلو، در نماز حالت عجيبي داشت. انگار كه در اين دنيا نبود! تمام !وجودش در ملكوت سير مي كرد بعد از نماز با صداي زيبا دعاي فرج را زمزمه كرد. يكي از رفقا برگشت به من گفت: ابراهيم خيلي عجيب شده، تا حالا نديده بودم اينطور در نماز اشك !بريزه در هيئت، توســل ابراهيــم به حضرت صديقــه طاهره3بــود. در ادامه ،مي گفت: به ياد همه شــهداي گمنام كه مثل مادر سادات قبر و نشاني ندارند .هميشه در هيئت از جبهه ها و رزمنده ها ياد مي كرد ٭٭٭ اواسط بهمن بود. ساعت نه شب، يكي توكوچه داد زد: حاج علي خونه اي!؟ آمدم لب پنجره. ابراهيم و علي نصرالله با موتور داخل كوچه بودند، خوشحال .شدم و آمدم دم در .ابراهيم و بعد هم علي را بغل كردم و بوسيدم. داخل خانه آمديم ،هوا خيلي ســرد بود. من تنها بودم. گفتم: شــام خورديد؟ ابراهيم گفت: نه .زحمت نكش گفتم: تعارف نكن، تخم مرغ درســت مي كنم. بعد هم شــام مختصري را .آماده كردم گفتم: امشب بچه هام نيستند، اگر كاري نداريد همين جا بمانيد، كرسي هم .به راهه ابراهيم هم قبول كرد. بعد با خنده گفتم: داش ابرام توي اين سرما با شلوار كردي راه مي ري!؟سردت نمي شه!؟ !او هم خنديد وگفت: نه، آخه چهار تا شلوار پام كردم بعد سه تا از شلوارها را درآورد و رفت زيركرسي! من هم با علي شروع به .صحبت كردم نفهميــدم ابراهيم خوابش برد يا نه، اما يكدفعه از چا پريد و به صورتم نگاه كرد و بي مقدمه گفت: حاج علي، جان من راست بگو! تو چهره من شهادت !مي بيني؟ توقع اين ســؤال را نداشتم. چند لحظه اي به صورت ابراهيم نگاه كردم و با آرامش گفتم: بعضي از بچه ها موقع شــهادت حالــت عجيبي دارند، اما ابرام !جون، تو هميشه اين حالت رو داري ســكوت فضاي اتاق را گرفت. ابراهيم بلند شد و به علي گفت: پاشو، بايد سريع حركت كنيم. باتعجب گفتم: آقا ابرام كجا!؟ .گفت: بايد سريع بريم مسجد. بعد شلوارهايش را پوشيد و با علی راه افتادند 💕join ➣ @montazar 🔹 🔹 ❣ سهم تبلیغی شما: حداقل ارسال به یک نفر❣👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
️از قلب داغدیده ندا می رسد بیا ️از حنجر بریده ندا می رسد بیا ای داغدار لعل لب و چوب خیــــزران عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان(عج) ✅ @montazar
4_5989805826733246231.mp3
3.54M
✅ معنا و مصداق‌های و ❗️ برخی می‌خواهند امر به معروف را در محدوده خاصی زندانی کنند ✔️ رهبر معظم انقلاب بالاترین تخلف‌هایی را که نیاز به امر به معروف و نهی از منکر دارند، برمی‌شمارند ✅ @montazar
#خوشبحال_کسیکه_هرشب_کربلاباشه😍 #این_حال_خوبتو_باگناه_خراب_نکنی_رفیق حضرت #آیت_الله_بهجت 🍃 مجلس #روضه را حساب کنید که کربلاست، وقتی که می‌خواهید به #روضه بروید، اگر سؤال کردند که کجا می‌روید، نگویید می‌رویم روضه، بگویید می‌خواهیم برویم کربلا ✅ @montazar
4_5816560340799849658.mp3
6.72M
✅شور/امان از گودال 🎤نریمان پناهی ۱۳۹۷ ☑️ @montazar
📝امام رضا(ع) وقتى ماه محرم مى رسید پدرم را كسى خندان نمی دید و غم و اندوه بر او چیره می گشت تا روز #عاشورا فرا مىرسید و روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و روز گریه او بود. 📚 بحارالانوار، ج ٤٤، ص ۲۸٤ ☑️ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«تنها»،❗️ «ماهی» که،❓ 💔«شهادت» ندارد، «شعبان» است و، «تنها»،❗️ «ماهی» که،❓ ⚜«تولّد» ندارد «محرّم» است، این،‼️ یعنی،⁉️ 💢⭕️« »، محور « و » است ⭕️💢 @montazar
🏴 🔸ایت الله بهجت (ره):: امام، معصوم از اشتباه است، ولو آن‌ها(غیرشیعه) خیلی جاها ـ نعوذبالله ـ به امام اشتباه نسبت داده‌اند، حتی به سیدالشهدا سلام‌الله‌علیه هم [نسبت می‌دهند که] فریب اهل کوفه را خورده است. [آیا] وقتی شنید مسلم را کشته‌اند هم فریب اهل کوفه را خورد؟! بااینکه بیان خود سیدالشهدا است که با اهل کوفه مدارا کن و جنگ نکن؛ با آن‌ها ابتدای به جنگ نکن‌ [بااین‌حال باز می‌گویند حضرت فریب اهل کوفه را خورد]. 🔸 [مسلم و کوفیان] دور دارالاماره جمع شده بودند. از بالای دیوارهای دارالاماره، امثال شمر و دیگر دروغ‌گوها می‌گفتند: «قشون شام در راه است. راستی‌راستی دیگر عطا را از شما و از ذریۀ شما قطع می‌کند. آن‌ها یکی‌دو نفر و ده نفر که نیستند. از عهدۀ آن‌ها برنمی‌آیید.»؛ از این دروغ‌ها و از این اباطیل. با این دروغ‌ها [اطرافیان مسلم] را متفرق می‌کنند؛ لذا هرکسی دست یکی از خویشانش را گرفت و از اطراف مسلم برد. 📚 رحمت واسعه، ص۸۱ ✅ @montazar