قصه_تسبیحات_حضرت_زهرا_.mp3
3.78M
#قصــــہ_های_خالــــہ_نـبــات
📚عنوان: تسبیحات حضرت زهرا(س)
🎤گوینده: خانم نظری
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
گل های خوش عطر من💐
خاله نبات مهربون و دوست داشتنی🤩 ما امشب هم با یکی دیگه از قصه های شنیدنی از ائمه علیهم السلام💞 اومدن پیش شما فرشته ها 😘
فرشته هایی که عاشق اهل بیت علیهم السلام💖 هستن و حرف هاشون رو گوش میکنن و عمل میکنن👏👏
دوستهای خوب من موافقین قصه امشب خاله نبات جون رو بشنویم👂❓
@montazer_koocholo
#داستان
#امام_جواد_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#چهارشنبه
داستان این هفته: این قلب من است!
قسمت اول:
یکی بود یکی نبود . شهر بغداد بود و یک مرد تک و تنها که قلبی پر از کینه داشت😒 . ان قلب پر ازکینه اولش صاف بود درست شبیه اب چشمه اما چتد تا از دوستانش انقدر امدند و رفتند و گوش های او را از حرف دروغ پر کردند تا این که قلب او خانه خشک کینه شد 😞، اسم او بود "حسین ابن عبد الوهاب"
یک روز صبح حسین به سراغ رود دجله رفت افتاب اول صبح☀️ هنوز گرمای خودش را نشان نداده بود . آسمان شهر کمی غبار الود بود و اب دجله تند تر از همیشه پیچ و تاب میخورد و به جایی دور می رفت ، حسین قدم زد و کمی فکر کرد ، راه رفت و با خودش حرف زد ، او هر بار می ایستاد و رو به دجله میکرد و میگفت: ای کاش قلب کوچک من از غم و غصه ازاد میشد ! کاش کینه دلم را پیش پایت خالی میکردم و ادم عصبانی کینه توزی نبودم! 😔
ناگهان چشمش به کسی افتاد که در چند قدمی او ایستاده بود ، خوب نگاهش کرد و با خود گفت: نه فکر نمیکنم او باشد ، او الان باید در خانه بزرگ و زیبایش غرق در خواب باشد‼️.
جلو رفت و فکر کرد: هرکه باشد باید هم صحبت خوبی برای من باشد 😊
اما خوب که نگاه کرد فوری ایستاد پاهایش برای رفتن سست شد .
قلبش به تاپ تاپ افتاد و با عصبانیت 😠گفت: ای وای او در اینجا چه کار میکند؟ تمام خشم و عصبانیت من برای اوست ، او همان مردی است که امام شیعیان است!
حسین فکر کرد از همان راهی که امده برگردد اما برنگشت و گفت: چرا من برگردم بهتر است کاری کنم تا او از جلوی چشمم دور شود ، همان کسی که چند روزی است مرا به خاطر کارهایش عصبانی کرده 🙄
برگشت و به دور و برش نگاه کرد . کسی در انجا نبود .تصمیم گرفت جلو برود و تمام کینه اش را سر مرد غریبه خالی کند . احساس میکرد اینطوری سبک میشود و دیگر خشمگین نیست🙁
_خوب است تا تنهاست ، با حرفهای پر طعنه و نیش دارم او را اذیت کنم . و عقده دلم را سرش خالی کنم ، اگر خشمگین شد با او گلاویز خواهم شد....😏
#ادامه_دارد
#والدین_بخوانند:
فرزند شما باید بداند به عنوان یک انسان صاحب ارزش است و مانند سایرین مورد احترام است. این حس به فرزندان میآموزد که اگر خود را محترم نشمارند، نمیتوانند احترام دیگران را حفظ کنند.
فرزندتان را تشویق کنید تا به خوبی از خودش مراقبت کند طمینان حاصل کنید که به اندازه کافی استراحت میکند لباس آراسته و پاکیزه میپوشد و از خوراک مناسب و کافی برخوردار است.
کودکان به همان چیزهایی اعتقاد پیدا میکنند که والدین به آن اعتقاد دارند.
@montazer_koocholo
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
این قسمت: بهترین هدیه
ایا میدانید بهترین هدیه ایی که خداوند برای بندگانش فرستاده چه نام دارد⁉️
افرین! بهترین هدیه #قرآن_کریم است 📖، قران کریم توسط #حضرت_محمد_ص به دست ما رسیده است😌
راستی شما وقتی هدیه با ارزشی از یک دوست عزیز دریافت میکنید ، با ان هدیه چطور رفتار میکنید ؟! حتما میگویید: مراقب ان هستم از ان با دقت استفاده میکنم😊
#امام_رضا_علیه_السلام🌟 هم با قرآن کریم همین طور رفتار میکرد ، بار ها سفارش ایشان را شنیدم که به دوستان خود میفرمود: سعی کنید بعد از #نماز_صبح پنجاه ایه از قرآن بخوانید🌻
یک نفر از دوستان #امام_رضا_علیه_السلام تعریف میکرد و میگفت: #امام_رضا_علیه_السلام هر سه روز یک بار تمام قران را از اول تا اخر میخواند و درباره ایه ها فکر میکند 👌
🌸خوش به حال کسی که مثل #امام_رضا_علیه_السلام🌟 روزش را با خواندن قران شروع کند و یا با خواندن قرآن به پایان برساند.😇
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: توقرار داد و بهم زدی
پیام اخلاقی: رطب خورده منع رطب چون کند!
@montazer_koocholo
shodeam9saleh_3.mp3
4.36M
#قصــــہ_های_حــنــاجون
📚عنوان: راستگویی ابوذر🤩
🎤گوینده: خانم وزیری
ستاره های تابان🌟
حناجون مهربون امشب هم با یکی دیگه از حکایت های شیرین قرآنی اومدن پیش ما💫🔸🌸
حناجون با این حکایت ها ما رو وارد دنیایی از اطلاعات و آگاهی میکنن و اتفاقاتی رو که در گذشته های دور افتاده، داستانش رو برامون تعریف میکنن🗣 که نه تنها شنیدنش👂 شیرین و جذابه بلکه کلی چیزهای خوب خوب هم ازش یاد می گیریم🧡💚
بریم با هم بشنویم این حکایت های رنگی رو❓💫
@montazer_koocholo
#داستان
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#پنجشنبه
#روز_زیارتی
داستان این هفته: زبان نگاه
قسمت دوم
محمد به پدرش نگاه کرد. پدرش مثل او ساکت بود و سرش را به دیوار تکیه داده بود ، محمد منتظر بود تا پدرش حرفی بزند و از امام علیه السلام کمک بخواهد ، اما او فقط به سوال و جوابهای مهمانان گوش میداد ، احساس کرد پدرش خجالت میکشد.😔
یکهو #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام🌟 رو به پدرش کرد و گفت: ای علی ابن ابراهیم! چرا پیش ما نمی ایی؟☺️
پدرش که منتظر چنین سوالی نبود ، خود را کمی جابه جا کرد و گفت: ای اقا! با این سر و وضعی که داریم خجالت میکشیم ، خدمت شما برسیم 😢
امام گفت: ان شا ء الله درست میشود 😊
باز چند نفر از امام سوال کردند امام جوابشان را کوتاه داد. بعد بیشتر مهمان ها بلند شدند که بروند ، پدر محمد هم بلند شد که برود. ، او با تعجب نگاهی به پدر کرد.🙃
لبهای پدر جنبید: برویم!
محمد برخاست و از در خارج شد ، وقتی پا در حیاط گذاشت، اهسته گفت:پدر! مگر فراموش کرده ایی چه میخواستیم‼️
پدر گفت: برویم پسرم! به نظرم او فهمید برای چه امده ایم!😊
_اخر تو که چیزی به او نگفتی🙄
_چرا گفتم، نه با زبانم با نگاهم!😉
_چه میگویی پدر اگر احترامت را نداشتم، میگفتم....
_اه.... تو چه میفهمی! هنوز به انجا نرسیده ایی که بفهمی چه میگویم
از در خارج شدند محمد این بار بلند تر گفت: ای همه راه را امده ایم بیهوده! اگر قرار بود همه با نگاه صحبت کنند ، پس خدا برای چه به ما زبان داده است⁉️
_ای پسر! تو نمیدانی! او فهمید چه میخواهیم، اگر میخواست کمک میکرد.😞
صدای پیرمرد غمگین بود.😥
هنوز از خانه امام علیه السلام خارج نشده بودند که صدایی گفت: شما دو نفر بمانید!😊
محمد و پدرش پشت سرشان را نگاه کردند،خدمتکار امام بود ، او دو کیسه کوچک در دست داشت و گفت: این برای علی ابن ابراهیم که پانصد درهم💰 است ، این هم برای تو محمد که سیصد درهم💰 است، ارزویتان براورده شد😍
چشم های پیرمرد برق زد و اشک توی چشمانش جمع شد🤩 .
محمد با خوشحالی خواست دست خدمتکار را ببوسد😘 ، او گفت: نه...نه...! من کاری نکرده ام این را مولایم #امام_حسن_عسکری داده است.🌟
خدمتکار برگشت.
پدر و پسر به هم نگاه کردند.، محمد گفت: حق با تو بود پدر ! تو با نگاهت حرف زدی و او حرفهای بی صدایت را شنید☺️
پدر لبخند زد و گفت: او جانشین پیامبر است و از دل همه خبر دارد .😇
#پایان
@montazer_koocholo
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#حدیث_روز
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
كليد تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ في بَيْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْكَذِبَ.»:
تمام پليدي ها در خانه اي قرار داده شده و كليد آن دروغگويي است.
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پنجشنبه_های_شهدایی🌷
این هفته: شهید احمدی روشن🌸
✨ یار امام زمان باید مثل شهیدی احمدی روشن #اهل_مطالعه باشد☺️
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: من ارزششو ندارم
پیام اخلاقی: خود را لایق دانستن
shodeam9saleh_.mp3
4.62M
#قصــــہ_های_خالــــہ_نـبــات
📚عنوان: گردنبند حضرت زهرا(س)
🎤گوینده: خانم نظری
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
گل های خوش عطر من💐
خاله نبات مهربون و دوست داشتنی🤩 ما امشب هم با یکی دیگه از قصه های شنیدنی از ائمه علیهم السلام💞 اومدن پیش شما فرشته ها 😘
فرشته هایی که عاشق اهل بیت علیهم السلام💖 هستن و حرف هاشون رو گوش میکنن و عمل میکنن👏👏
دوستهای خوب من موافقین قصه امشب خاله نبات جون رو بشنویم👂❓
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 منتظر کوچولو های عزیزم سلام🖐
صبحتون بخیر😍
روز #جمعه روز زیارتی #امام_زمان_عج عزیزمون هسته💚
پس بیایین سلام ویژه اقا رو بخونیم☺️
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن_مهدوی
🎞قسمت پنجم: موضوع #مهمانی
❤️امام زمان ارواحنافداه مهمانی رفتن و مهمانی دادن را دوست دارند.😊
@montazer_koocholo
#ان_مرد_می_اید
داستان این هفته: #غیبت_خضر_نبی
نامش "تالیا" بود ولی به او به او #خضر میگفتند چون هرجا که مینشست یا نماز میخواند زمین زیر پایش سبز و خرم میشد.😍
پدرش مال و نعمت زیادی داشت اما #حضرت_خضر_علیه_السلام دوست دار حکمت بود و به راهنمایی انسان های بیچاره میپرداخت . وقتی به پیامبری رسید مردم را به سوی خدا دعوت کرد. ✨
روزی حضرت خضر از یکی از بازار های بنی اسراییل عبور میکرد ، فقیری از او کمک خواست ، خضر علیه السلام گفت: ای مرد با ایمان! چیزی ندارم که به تو بدهم .
فقیر گفت: اثار نورانیت در چهره تو میبینم ، تو را به ابروی خدا قسم به من کمک کن! .😌
خضر علیه السلام گفت: مرا به ابروی خدا قسم دادی، چیزی ندارم ، پس مرا به عنوان غلام در این بازار بفروش و پولش💰 را برای خودت بردار.
فقیر پرسید: ایا چنین کاری شایسته است؟⁉️
خضر گفت: من نمیتوانم نام خدا را نادیده بگیرم، مرا بفروش.
فقیر حضرت خضر را به مبلغ چهار صد درهم💰 فروخت و ان پول را برای خود برداشت و رفت.
خضر علیه السلام نزد اربابش ماند، ولی دید اربابش کاری به عهده او نمیگذارد. روزی به اربابش گفت: تو مرا برای خدمت خریده ایی ، دستور بده تا کاری برایت انجام دهم. 😉
تاجر گفت: تو مرد سالخورده ایی هستی، دوست ندارم به زحمت بیفتی😊
خضر علیه السلام گفت: نه کار برای من زحمت نیست.☺️
تاجر سنگ بزرگی در گوشه خانه اش را نشان داد و از خضر علیه السلام خواست تا ان را بیرون ببرد، برای بیرون بردن ان شش کارگر نیاز بود، اما خضر علیه السلام ان را به تنهایی جا به جا کرد.😊
تاجر باور نمیکرد که خضر علیه السلام بتواند ان کار را به تنهایی انجام دهد. پس از مدتی تاجر تصمیم گرفت به مسافرت برود او خضر علیه السلام رابه عنوان امین در خانه گذاشت و از او خواست مقداری خشت درست کند تا او بر گردد.
تاجر به مسافرت رفت و پس از مدتی بازگشت باور نمیکرد که حضرت خضر علیه السلام ساختمان خانه او را محکم و عالی درست کرده باشد. 👏
تاجر به او گفت: تو را به ابروی خدا قسم میدهم بگو کیستی و کارت چیست؟
خضر علیه السلام گفت: تو مرا به ابروی خدا قسم دادی، من خضر هستم که نامم را شنیده ایی، فقیری از من درخواست کمک کرد، چیزی نداشتم به او بدهم، اما چون مرا به ابروی خدا قسم داد، از ناچاری خود را غلام او نمودم او من را به تو فروخت و پولش💰 را گرفت و رفت.
تاجر از اینکه او را نشناخته بود معذرت خواهی کرد و گفت: پدر و مادرم به فدایت. اختیار من با توست ، میخواهی تو را ازاد کنم تا هرجا میخواهی بروی!😇
خضر گفت: دوست دارم ازاد باشم تا به عبادت خدا بپردازم.😇
پس تاجر او را با احترام ازاد کرد و خضر علیه السلام گفت: سپاس خدایی که توفیق بندگیش را به من عطا کرد و مرا از گناه نجات داد
در این مدت که خضر علیه السلام در خانه تاجر بود، از میان قومش #غایب شده بود و کسی او را نمیشناخت.
در روایتی از امام رضا علیه السلام داریم که میفرماید: که حضرت خضر علیه السلام از اب حیات خورده و زنده است او پیش ما می اید و به ما سلام🖐 میکند ولی ما او را نمیبینیم.
پیام اخلاقی این هفته: حضرت خضر علیه السلام مونس تنهایی #امام_زمان_عج است.💚 امام صادق میفرماید:
چون خداوند اراده فرموده عمر طولانی به #امام_زمان_عج عنایت کند و بسیاری از بندگان به طولانی بودن عمر طولانی ایشان اشکال خواهند گرفت، به همین دلیل عمر بنده خوب خدا حضرت خضر را طولانی کرده است ، تا تشبیهی برای عمر طولانی #امام_زمان_عج باشد🌟
@montazer_koocholo