کانون منتظران ظهور
مجموعه داستان #همه_نمیرسند 4⃣ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | ▪️روز چهارم | #
مجموعه داستان #همه_نمیرسند 5⃣
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
▪️روز پنجم | #ضَحّاک_بن_عبدالله_مشرقی
👈 ضحاک از #گزارشگران واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(علیه السلام) ملاقات کرد.
✨امام حسین(علیه السلام) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیهالسلام علت عدم همراهیاش را جویا شد.
📌ضحاک دعوت امام را #مشروط، قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو د فاع کند - در کنارت - نیافتم، #بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیهالسلام پذیرفت. (اوج رحمت امام برای نجات یک نفر)
ضحاک در #صبح_روز_عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت و #نماز_ظهر را همراه امام به جای آورد.
او وقتی که دید سپاه بنیامیه به دستور #عمر_بن_سعد اسبهای یاران امام (علیه السلام) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمیآورند، اسب خود را در خیمهای #پنهان_کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.
▪️ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیهالسلام، دو نفر از دشمن را که پیاده میجنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلواتاللهعلیه، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد.»
وقتی دیدم #یاران امام حسین(علیه السلام) کشته شدهاند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نماندهاند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما #چه_شرطی_بود؟
✨حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه میتوانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ (رحمت امام به کسی که از میدان میگریزد)
#ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمهای پنهان کردهام و به همین جهت بود که پیاده میجنگیدم.»
پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد #گریخت.
ـــــــــــــــــــــ پ . ن :
👌#تسلیم، شرط عشق است!
و #عاشق، شرط نمیگذارد!
اگر شرایط اینطور باشد هستم!
و اگر آن طور باشد، من نیستم!
تسلیم، #شرط_امنیت_امام است، و ما در نقطهای، دیگر برای امام خطرناک نیستیم، که به عشق میرسیم!
عاشق چیزی به نام #شرط نمیداند!
اینجا را میتوانم، آنجا را نمیتوانم، ندارد!
عاشق میماند و #ماندن، برایش موضوع اصلی است ... "ماندن" تمامِ شرط است برای او!
من فقط میخواهم که #باشم زیر سایهات همین!
هرطورکه باشد / هرکجا که باشد /
فقط باشم ! (فَمَعَکم، مَعَکم، لا مَعَ غـیرِکُم)
💥#اگر_اهل_شرطیم!
اهل "با این کمبود نمیتوانم"
اهل "با این اوضاع نمیمانم"
اهل "انتخاب نحوهی ماندن"
امام را به چشم سر هم که ببینیم، #ضحاک_درونمان شرط میگذارد برایش!
و بالاخره از همراهی امام، #میگریزیم!😔
✘ آری #همه_نمیرسند !
فقط آنهایی میرسند که قصدِ رسیدن دارند در #هرحال_و_اوضاع_و_شرایطی!
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
کانون منتظران ظهور
مجموعه داستان #همه_نمیرسند 5⃣ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | ▪️روز پنجم | #ض
مجموعه داستان #همه_نمیرسند6⃣
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز ششم | #شبث_بن_ربعی
از اشراف کوفه و شخصیتهای بیثبات و حزب باد در تاریخ اسلام.
👈 #شبث، از مخالفان عثمان و #فرماندهان سپاه حضرت علی(علیه السلام) در جنگ #صفین بود.
او در مسیر حرکت به سوی نهروان، به خوارج پیوست اما با سخنان امام برگشت و فرماندهی قسمتی از سپاه امام را در جنگ نهروان به دست گرفت. او از کسانی بود که علیه حُجْر بن عَدی شهادت داد.
📌 در واقعه کربلا، از کسانی بود که به امام حسین(علیه السلام) #نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیاید؛ اما با تسلط #ابن_زیاد بر کوفه تغییر موضع داد و در پراکنده کردن اهالی کوفه، از اطراف مسلم بن عقیل #نقش به سزایی داشت. در روز عاشورا با آنکه فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت؛ "اما سعی میکرد تا خود را کمتر نشان دهد". (یکی از مشخصههای افراد بی ثبات)
👈 او برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(علیه السلام) #تمایلی_نداشت و هنگامی که ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، #تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد.
در روز عاشورا فرماندهی نیروهای پیاده سپاه #عمر_بن_سعد را بر عهده داشت. وقتی که سپاهیان عمربن سعد از شهادت مسلم بن عوسجه #خوشحالی میکردند. شبث آنان را سرزنش کرد. (دودلی ... گاهی این سو و گاهی آن سو)
شبث، پس از واقعه عاشورا، به شکرانه شهادت امام حسین(علیه السلام)، #مسجدش در کوفه را (که سابقا حضرت علی(علیه السلام) از نماز خواندن در آن نهی کرده بود) #تجدید_بنا کرد.
▪️در قیام مختار از سوی عبدالله بن مطیع به مقابله با مختار پرداخت. او در شورش اشراف کوفه بر ضد مختار نیز نقش اساسی داشت.
ـــــــــــــــــــــــ پ. ن :
▪️تکلیف کار هر کسی را، #تکلیف_دل اوست که مشخص میکند!
در میان جمعی که با محبت و عقاید و سبکِ زندگی ما همسو نیستند، حالمان از اینکه ما اهل رعایت حدود شرعی هستیم چطور است؟
#افتخار_میکنیم و سر بالا میگیریم و پای محبتمان میایستیم؟
یا سعی میکنیم کمتر دیده شویم و از آنچه هستیم، در جمعی که شبیه ما هستند- رضایت نداریم!
👌 میزان استقامت هر انسان را #عشق_او مشخص میکند.
عشق وزن میدهد!
سنگینی و ثبات و ریشه میدهد به انسان!
حزب باد، این ریشه را ندارند که با هر پیشنهادی، میتوان آنان را خرید!
کمی فکر باید کرد:
#قیمت_ما_چند_است؟
همین الآن قیمت ما معلوم است!
پرداختن به چه چیزی، مانع ما برای وقف شدن برای #اماممان است؟ همان همهی قیمت ماست ...
و همان #تعیین_کنندهی انتخاب ماست، حتی اگر امام را با چشم سر ببینیم.
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
کانون منتظران ظهور
مجموعه داستان #همه_نمیرسند6⃣ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز ششم | #شبث_ب
مجموعه داستان #همه_نمیرسند7⃣
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
▪️روز هفتم | #قبیله_بنی_اسد
#حبیب_بن_مظاهر به حضور امام آمد و گفت: در نزدیکی ما قبیلهای از بنی اسد هست، آیا به من #اجازه_میدهید آنان را برای یاریتان دعوت کنم، #شاید خدا بوسیله ایشان از شما دفاع کرد.
✨امام علیهالسلام فرمودند: #مانعی_ندارد.
#حبیب شبانه بطور ناشناس نزد آنان رفت و گفت: من بهترین چیزی را برای شما آوردهام که مهمانی برای گروهی بیاورد. آمدهام تا شما را برای #یاری_امام دعوت کنم. #عمر_بن_سعد امام را محاصره کرده است. شما خویشاوندان من هستید، پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت امام بشنوید تا بدین وسیله به #شرافت_دنیا_و_آخرت نائل شوید.
90 مَرد دعوتش را #اجابت_کردند و متوجه امام حسین علیهالسلام شدند!
👈در همین موقع مردی از آن قبیله #خارج_شد و این جریان را برای عمر سعد شرح داد.
عمر سعد کسی بنام #ازرق را به همراه #چهارصد_سوار راهی قبیله بنی اسد نمود.
📌زمانی که بنی اسد میخواستند شبانه به سوی امام حرکت کنند، لشکر عمر سعد در کنار فرات راهشان را #بست. درحالیکه فقط کمی فاصله تا امام مانده بود.
#جنگ_خطرناکی بین آنان رخ داد و #بنی_اسد تاب مقاومت نداشتند، شکست خوردند و بازگشتند.
▪️هنگامی که حبیب بن مظاهر به سوی امام برگشت و جریان را شرح داد.
امام فرمود: لا_حول_و_لاقوة_الا_بالله
ــــــــــــــــــــــــ پ. ن :
«لا حول و لا قوة الا بالله»
یعنی حبیب، بِدانکه یار #فقط_خداست و لا غیر!
در راه خدا، باید #یاری طلبید/
باید #لشگر ساخت /
باید همه را یکی یکی #صدا کرد/
امّا دلخوش به هیچ کس نبود #جز یک نفر!
👌همان الله که "حول" و "قوه"ای نیست مگر از او!
✘ و اما ماجرای ما:
امان از لحظهای که فرماندهای به خطا میافتد و تصور میکند کسی برایش منشأ اثر است!
این #خداست که دست از آستین او یا دیگری بیرون آورده و دینش را یاری میکند، و این ممکن است یادت برود.
📌و امان از روزی که #سربازی فداکاریهایش برای فرماندهای را به یاد داشته باشد و بشمرد و به سبب آنان #برای_خود جایگاه ویژهای توقع داشته باشد!
#هر_دو_حالت، فراموش کردنِ
"لا حول و لا قوه الا بالله" است ...
و #شروع_سقوط_انسان، از توحید !
از مسیر توحید !
از مسیر یاری آیین توحید!
و انسانی که یکدل و موحد نیست #جا_میماند از معیّت امام، حتی اگر او را به چشم سر ببیند! پناه بر خدا.
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور
کانون منتظران ظهور
مجموعه داستان #همه_نمیرسند9⃣ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | ▪️روز نهم | #عبی
▪️مجموعه داستان #همه_نمیرسند🔟 (آخر)
▪️روز دهم | #حرّ_بن_یزید_ریاحی
👈 ماجرای مردی که #رسید
✨ امام حسین علیهالسلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد.
به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای #انتقال_امام نزد ابنزیاد اعزام شده بود و از اینرو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صفآرایی کرد.
#حرّ گرچه اقدامی سختگیرانه کرد، اما رفتارش با امام #محترمانه_بود؛ حتی یکبار به حُرمت خاص حضرت فاطمه سلاماللهعلیها نیز اشاره کرد.
👈در روز عاشورا، #عمر_بن_سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و #حرّ را فرمانده بنیتمیم و بنی هَمْدان کرد.
با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید.
حرّ چون #تصمیم_کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(علیه السلام) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو میخواهی با این مرد (امام) بجنگی؟»
▪️گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسانترین آن افتادن سرها و بریدن دستها باشد.»
حُر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود میپذیرفتم؛ ولی امیر تو (#عبیدالله) نپذیرفت.»
پس #حُر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشهای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(علیه السلام) نزدیک شد.
مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حُر گفت: «آیا میخواهی حمله کنی؟»
حُر در حالیکه میلرزید #پاسخی_نداد.
مهاجر که از حال و وضع حر به #شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من میپرسیدند: شجاعترین مردم کوفه کیست تو را نام میبردم، پس این چه حالی است که در تو میبینم؟»
حُر گفت: «به درستی که خودرا میان بهشت و جهنم میبینم و به خدا سوگند اگر تکهتکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»
حُر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمهگاه امام(علیه السلام) حرکت کرد.
▪️گفتهاند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، #طلب_بخشش_کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی.
ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن :
👈بعضی پُل ها خراب کردنی #نیستند!
که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو میریزد!
یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب میکند آدم را : #ادب است!
حتی اگر #وسط_سپاه_حق باشی، #بیادب_که_باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماّ در فتنهای همهی سعادت را میگذاری و میروی!
ولی اگر این پُل #فرو_نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزشها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت میکشاند.
👌 آری #همه_نمیرسند؛
امّا چشمان حُرّ #کور_نشده_بود، و دوراهیِ انتخاب را دید!
حُر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید!
نه به سپاه امام ... که به #معیّت_امام در دنیا و آخرت رسید.
الحمدالله
@montazeranzohoor_m
#منتظران_ظهور