🌱 #روایت_یک_دیدار
🔻 قسمت سوم
🔹دانشگاه شریف مراسمی در چیذر و سر مزار مصطفی گرفته بود و همهی خانوادهاش آنجا بودند. رهبر انقلاب اول رفتهاند خانه شهید رضایینژاد و بعدش میآیند اینجا. یک تیم هم رفته چیذر و دارد توی گوش خانوادهی آنها میخواند که یک مسئولی در راه منزل شماست!
یک چیزی در مایههای رئیس بنیاد شهید یا سرداری از سپاه. و معلوم است خانواده مقاومت میکنند که:
خوب بگویید آنها هم بیایند اینجا سرمزار.
🔹تیمی که رفته بود چیذر بالاخره موفق میشود و معلوم نیست با چه ترفندی راضیشان میکند به آمدن. بالاخره آنها آمدند و ما هم رفتیم بالا. خانهی شهید یک آپارتمان حدود ۸۰ متری و دو اتاقه بود و ساده.
دو تا کامپیوتر روی میزی بزرگ در سالن خانه و دو عکس از رهبر به دیوارها و خانه پر از خانمهای چادری جوان و مسن و دو مرد میانسال –باجناق و برادرزن- و دو مرد مو سپید کرده؛ مادر و همسر و خواهرها و خانواده همسر شهید و البته علیرضا پسر مصطفی که هاج و واج مانده بود از حضور ما در خانهشان.
🔹اینقدر میفهمید که خبر مهمی هست که همه جمع هستند و اینقدر بزرگ بود که بداند در چنین موقعیتی پدرش هم باید باشد برای پذیرایی و مهمانداری!
وکلافه از همین موضوع میپرسید: پس بابا کی میاد؟
ادامه دارد...
✍🏻 مهدی قزلی
@mostafaahmadiroshan
✨| طرحِ جدید |✨
🌱 #درسِ_روشن
✏️ همه ما میتونیم این درس رو ازش بگیریم...
@mostafaahmadiroshan
#عیار_این_گوهر
#جاذبه
🔹جاذبه خاصی داشت.
خیلی جاها که می رفت، همه جذبش می شدند.
امکان نداشت ما با او جایی برویم و بخواهیم کاری کنیم، ولی با در بسته مواجه شویم. خیلی موارد پیش آمده بود که می خندیدند می گفتند، شما این جوان را با خودت آورده ای، ما نمی توانیم به رویش نگاه کنیم، نه بیاوریم. اگر برای کسی می خواست معامله ای انجام دهد یا کاری کند، به نحو احسن به نتیجه می رساند. خیلی در کار پیشقدم بود. تا آن جا که از دستش بر می آمد، هر کسی هر کاری می خواست، برایش انجام می داد. تمام قشرهای مردم و گروه های مختلف برای مصطفی سوختند. او کسی را از خودش طرد نمی کرد. جاذبه زیادی داشت. خیلی از بچه های گروه های مختلف را جذب و از استعدادشان استفاده کرد. یکه تازی نمی کرد. اگر می خواست یکی را از عقیده اش منصرف کند، بیشتر با شوخی و خنده و صمیمیت هدایتش می کرد.💚🌱
🔺منبع: کتاب من مادر مصطفی
@mostafaahmadiroshan
#خاطره_دانشجویی
🔸عدم سرگرم شدن به گرفتن نمرهی بالا طی مدارج علمی صرف، و در عوض به دنبال انجام پروژههای واقعی و پیگیری نیازهای واقعی کشور بودن جزو موارد بسیار مهم زندگی اوست. از کسانی نبود که چه در کار علمی، چه در خودسازی و مطالعه به بهانهی اثرگذاری جدی در آینده وظایف امروز را ترک کند.
🔹علی رغم این که به این موارد توجه داشت و مثلاً شهید مطهری، نهج البلاغه و کتاب های آوینی را یک دور خوانده بود و برنامهی معنوی داشت حتی این روحیه او را به جایی میکشاند که به دنبال کار کردن برای کشور با لیسانس خودش باشد و به صرف مقاطع عالی گرفتن توجهی نکند. «موقعیتش برام هست، خود سازمان هم بورس می کنه ما رو، ولی… ما با همین لیسانسمون خیلی کارا می تونیم بکنیم»
@mostafaahmadiroshan
#خاطره_خانوادگی
#تربیت_علیرضا
🔹مصطفی اصلا دوست نداشت پسرش لوس باشد. مثلا در مورد غذا خوردن تأکید میکردند که بسمالله بگوید و به او میگفت هر کاری را که شروع میکنی بسمالله بگو.
🔹یک سری چیزها را به خود علیرضا میگفت مثلا میگفت سعی کن نترسی، هیچوقت. وقتی با هم کشتی میگرفتند همیشه به علیرضا میگفت سعی کن نترسی و حمله کن.
🔹خیلی دوست داشت مراسم عزاداریها و مسجد ببردش. خودش اگر نمیتوانست میگفت با دیگران حتما برود. خیلی تاکید داشت شجاع بار بیاید.
🔺به نقل از همسر شهید
@mostafaahmadiroshan
🍃🌷 روز هفدهم ماه مبارک رمضان 🌷🍃
🌷 سه لینک زیر #رزق امروز شما از طرف شهید احمدی روشن میباشد.
🍃لطفا اول نیت و بعد کلیک کنید.
🌱https://digipostal.ir/co54ybd
🌱https://digipostal.ir/cgh56nw
🌱https://digipostal.ir/ct2dsjf
🌷 از اوّل ماه رمضان رزق روزانه در سایت قرار میگرفت.
راستی! به سایت ما سر زده اید؟!
کلی مطلب جالب را اینجا 👇🏻 بخوانید :)
http://www.shahidahmadiroshan.ir
@mostafaahmadiroshan
🔹 روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
🍃 سه لینک زیر رزق امروز شما از طرف شهید احمدی روشن میباشد.
لطفا اول نیت و بعد کلیک کنید.
۱. https://digipostal.ir/cdj9miy
۲. https://digipostal.ir/cci8b3l
۳. https://digipostal.ir/c2n7fad
🍃 @mostafaahmadiroshan
#تاظهور | قسمت دوم
🔸️آمده بودیم اردوی جنوب. مگر بیخیال میشد. بچه ها همه توی سوله خوابیده بودند، ولی مصطفی ول کن نبود. از اول اردو بند کرده بود که
⁉️ الان وظیفه ی ما چیه؟
⁉️چطوری میشه فضای جنگ رو تو زندگی الان مون بیاریم؟
⁉️الان هم مثل اون موقع زندگی کنیم؟
⁉️اون موقع شما چیکار میکردید؟
⁉️اونا چیکار میکردن که شهید میشدن؟
خوابم گرفته بود گفتم: ولم کن مصطفی!
الان خوابم میاد. بریم بخوابیم فردا میشینیم حرف میزنیم.
فکر میکر
دم لابد فردا که بیاید، یادش میرود.
🔴 این لیالی متبرکه فرصت خوبیست...
برای رسیدن به امام زمان (عج) و موثر بودن در تحقق امر ظهور سوالات شهید را از خودمان بپرسیم...
.
@mostafaahmadiroshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بسم ربّ امیرالمومنین علی (علیه السلام)"
◾️آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای تکلیف طفره رفتهاند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان را از آتش حادثه دور کردهاند،
مطمئن باشند از معامله با خدا طفره رفتهاند
و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کردهاند که حسرت آن را در روز واپسین و محاسبه خواهند کشید.
شهید احمدی روشن
▪️چون نام جرم ما به هم پیچیدند
بردند و به دیوان عمل سنجیدند
▪️بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدند
🍃 @mostafaahmadiroshan
🍃#رزق
▪️آقا مصطفی، ارادت ویژهای به امام علی (علیه السلام) داشتند،
در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
نیّت کنید و روی یک لینک که رزق امروزتونه، کلیک کنید. 🌱
۱. https://digipostal.ir/cz4son4
۲. https://digipostal.ir/csgbh61
۳. https://digipostal.ir/c4u4be6
🍃 @mostafaahmadiroshan
🌷به هر راهی می زدیم به در بسته می خوردیم. دیگر هیچ کاری نمی توانستیم بکنیم. کارهای سازمان به هم پیچیده بود و راهی نبود. مصطفی به م گفت «بریم پیش حاج آقا خوشوقت تعیین تکلیف کنیم که چکار کنیم، بمونیم یا بریم؟» گفتم: «من می دونم حاج آقا چی می گه، ولی اگه واقعاً کم آوردید باشه، بریم.» رفتیم. جلسه عمومی که تمام شد، رفتیم کنار حاج آقا. ماجرا را گفتیم...
🌷حاج آقا کمی نصیحتمان کرد و به مان انگیزه داد. بعد گفت: «14 تا ختم صلوات نذر کنید مشکلتون حل می شه.» حاج آقا منزل خودشان جلسه ختم صلوات می گرفت و ناهار می داد. پول غذای آن جمع را ما باید می دادیم. هر کدامش 350 هزار تومان بود. مصطفی چند ماه قبل هم برای آزادی پیمانکارش که توی چین گیر افتاده بود پیش حاج آقا نذر کرده بود و جواب گرفته بود. می دانست ختم صلواتهای حاج آقا ردخور ندارد
🌷شهید شد. وقت نکردیم سهم نذرش را بگیرم.
@mostafaahmadiroshan