#اطلاعیه_اردو
به اطلاع عزیزان شرکت کننده در مراسم معنوی #اعتکاف سال ۱۴۰۱ پایه های #چهارم، #پنجم و #ششم، می رساند با پیگیری و هماهنگی به عمل آمده با مجموعه های فرهنگی فعال در مباحث فرهنگی شهر، بناست #اردوی_فرهنگی_تفریحی_ورزشی در روز #جمعه تاریخ ۸ اردیبهشت و از ساعت ۹ صبح تا ۵ عصر و در #اردوگاه_شهیدباهنر آموزش و پرورش آمل برگزار گردد.
#نکات_مهم:
۱- این اردو در دو رده سنی نوجوان و جوان برگزار می شودوتعداد شرکت کنندگان در اردو ۲۰۰ الی ۲۵۰ نفر می باشد و فقط #ویژه_فرزندان است و حضور خانواده های محترم ممکن نیست.
۲_ برنامه های اردو به صورت #دورهمی و آشنایی با #رویکردتربیتی می باشد.
۳_ #بیمه افراد انجام می شود.
۴_ سه وعده غذا ( #صبحانه #ناهار و #عصرانه) تدارک دیده شده است.
۵_ فعالیت های اردو شامل :(کار های ورزشی ، کارهای علمی ،بازی های هدفمند و در اختیار بودن ) میباشد
۶-فرزندان عزیزمان #حداکثر تا روز #پنجشنبه اعلام #حضور را به مربیان پایه خود اعلام نمایند.
پس از پنجشنبه، آمار نهایی شده و اسامی به کمیته برگزاری اردو اعلام می گردد.
۶-#هزینه_ورودی_اردو، نفری ۵۰ هزار تومان می باشد.
#اردو
@mostafaschool
#اطلاعیه_اردو ۲
توجه عزیزان #اعتکافی شرکت کننده در #اردوی_فرهنگی_تفریحی_ورزشی که در روز #جمعه ۸ اردیبهشت و در #اردوگاه_شهیدباهنر آموزش و پرورش آمل برگزار می گردد را به نکات زیر جلب می کنیم:
#نکات_مهم:
۱- از آوردن لوازم الکترونیکی مانند گوشی و تبلت جدا اجتناب فرمایید.
۲_ برنامه های اردو به صورت #تفریحی_ورزشی_تبیینی می باشد از این جهت ترجیحا با لباس ورزشی و راحتی باشند.
۳_ #بیمه افراد انجام می شود.
۴_ دو وعده غذا ( #ناهار و #عصرانه) تدارک دیده شده است، و چون فرزندان عزیزمان قدری دیر تر می روند #صبحانه را میل نمایند و از آوردن مواد غذایی متفرقه اجتناب شود.
۵_ عزیزان راس ساعت ۹ در مدرسه حاضر شوند.
۶-رضایت نامه کتبی والدین محترم برای حضور در اردو الزامی است و از رفتن عزیزان بدون رضایتنامه، ممانعت به عمل خواهد آمد.
#اردو
@mostafaschool
برگزاری سفره های صبحانه شاگردان با همراهی مربیان کلاسها.
#چهارشنبه ۵مهرماه ۱۴۰۲
#صبحانه
#سفره
@mostafaschool
فعالیت های روزانه فرزندانمان در مدرسه.
#پیش_دبستانی_ها
#صبحانه
#بازی
#لذت_زندگی_یادگیرانه
@mostafaschool
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لذت #صبحانه درمدرسه و در کنار دوستان همکلاسی.
#صبحانه
#دعای_سفره
#پنجمی_ها
#مدرسه_سالم
@mostafaschool
✅ #چرا_صبحانه
🔸صرف صبحانه مشترک در مدرسه، از نظر علم تغذیه و سلامت دانشآموزان بسیار مهم است.
اما اجرای مستمر برنامه صبحانه مشترک در قالب طرح همسفرگی و در پی آن هملقمه شدن، تعامل مبتنی بر محبت و همزیستی اجتماعی، از منظر امر تربیت بسیار مهمتر است.
🔸همسفرگی، بستری برای یادگیری آداب اجتماعی و فرصتی فوقالعاده برای مربیان است تا بسیاری از اهداف تربیتی خود را حین آن پیش ببرند.
#صبحانه
#پای_کار_تحول
#مدرسه_مهارت
#مدرسه_زندگی
@mostafaschool
من به دنبال یک دنیا شادی بی دلیل بودم خداوند بچه ها رادر مسیر زندگی من قرار داد🤲
امروز صبح بانام خدا وارد کلاس شدم،دو تا از بچه ها اومده بودند باهم سلام احوال پرسی کردیم چادرم آویزون کردم پنجره باز کردم عجب هوایی🥰منتظر ماندیم تا بچه های بیان
همه با تعجب منو نگاه میکردن پرسیدند خانم چرا لباس مشکی دارین؟علیرضا گفت :میدونید امروز چه روزیه؟؟ کم کم راجع به وفات حضرت فاطمه معصومه و منزلت ایشان صحبت کردیم و پرسش پاسخ در مورد نام پدر و مادر ایشان چرا در قم دفن شدند انجام شد سپس آیه الکرسی قرائت شد و بچه ها طبق عادت هر روز دور هم جمع شدند و قرآن ها را باز کردند وبا نظارت #مسئول قرآن چند آیه به همراه معنا و بحث و گفت و گو و پرسش و پاسخ به همراه دعا به پایان رسید و بعد #صبحانه و هر کدام با لقمه های مفید که هر روز یادآوری میکنم سر سفره آمدند یکی از بچه ها گفت دعای سفره بخونید😍 بعد ازمیل کردن صبحانه مداحی پخش شد و سینه زنی کردیم و یکی از بچه ها بی صدا اشک می ریخت بچه ها با تعجب و با زمزمه از هم کی پرسیدند:چرا طاها گریه میکنه؟ بعد از پایان سینه زنی از طاها پرسیدم چرا گریه کردی؟گفت:آخه امروز روز وفات جدم هست؟ کمی صحبت کردیم سپس کاربرگ های متفاوتی برای بچه ها آماده کرده بودم و به بچه ها دادم گفتم:مطمئنم همه شما درس علوم به خوبی متوجه شدین و شروع به پاسخ دادند کزدن اگر جایی فراموش شده بود با اشاره کوچک یادآوری شد 🙂🙂 سپس به حل مرور فصل به صورت گروهی پرداختیم نوبت به بازارچه رسید و هرکدام پس از خرید به کلاس آمدند و پس اندازهای خود را به من نشان میدادند😊
#گزارش_روز
#چهارمی_ها
@mostafaschool
شکار لحظه های خاص از نگاه دوربین ويژه مصطفی.
#مدرسه_زندگی
#لذت_زندگی_یادگیرانه
#خانه_دوم
#مهارت_ارتباطی
#مدرسه_سالم
#صبحانه
@mostafaschool
#سفرنامه_قم
از آمل تا شهر عشق...
روز دوم، از خواب تا جمکران
#صبح روز دوم، انگار خستگی😩 تمام مسیر و فوتبال ⚽️شب قبل، مهمان جسم کوچک و بزرگ اما پر انرژی 💪بچهها شده بود. ساعت که از ۹🕘 گذشت، مربیها هنوز هیچکس را بیدار نکرده بودند...
عجیب بود!😳
بچههایی👬 که هر روز ساعت ۷ صبح در مدرسه مثل خروس جنگی 🐓آماده بودند، حالا تا ساعت ۱۰ مثل جوجههای خوابآلود،🐥 روی پتوهاشون جاخوش کرده بودند!
#ما مربیها هم راز آرامش سفر را خوب بلد بودند.
گفتند:
"بگذارید بخوابند😴... این سفر، برای تازه شدن دلهاست، نه فقط بیدار شدن چشمها!"
#صبحانه
وقتی بالاخره بیدار شدند، یکییکی با چشمهای پف کرده و موهای ژولیده،🥴 جلوی آینه 🪞صف کشیدند. بعد از شستوشوی صورت، نوبت به صبحانهای داغ و دلچسب رسید.
عدسی داغ🍲 با نان تافتون مخصوص قم روی سفرهها چیده شد.
هر قاشقی 🥄که خورده میشد، صدای:
"وای! چه عدسیای!بلند میشد.
اما این سفره یک قانون داشت:
هرکی زودتر میرسید، زودتر میخورد!
و هرکی جا میموند، باید صبر میکرد تا مسئول تقسیم غذا ظرفش رو پرمیکرد !
مسئول تقسیم غذا هم کسی نبود جز .......!که با چنان دقتی قاشق را در کاسهها 🥣میزد که انگار از آشپزخانه نذریهای شب جمعه آمده بود!
"یه قاشق برای تو... یه قاشق برای اون !"میگفت:
"نوش جان... صدقه سر آقا امام زمان!"
#بازارگردی
بعد از صبحانه، بچهها با ذوقی که در چشمهایشان برق💡 میزد، برای رفتن به بازار آماده شدند.
اینجا بود که تازه چهرههای واقعی مسافران معلوم شد:
بعضیها فقط برای خرید خوراکی 🍬🍭🍦راهی شدند!
بعضیها دنبال سوغاتی 🎁 بودند
اما پسرای زرنگی هم بودند که از قبل خریدا رو در دفترچههای📒 کوچکشان نوشته بودند و با دقت خاصی به هر مغازه سرک میکشیدند.
البته ناگفته نماند که چند نفر از بچهها از اول تا آخر بازار فقط به مغازههای خوراکیفروشی سر میزدند و معلوم نبود برای خانواده آجیل میخرند یا برای خودشان!مثل ......😊
#قورمهسبزی🍵 ظهر جمعه
بعد از بازارگردی مفصل، بچهها با دستهای پر از خرید و دلهایی پر از ذوق، به زائرسرا برگشتند.
ادامه دارد... 🌙✨
#قم_جمکران
#روایت_سفر
#بخش_ششم
@mostafaschool
@hekmathighschool
#سفرنامه_قم
سفری از جنس عشق و رفاقت...
#صبح روز سوم با طلوع خورشید🌞 و گرمای لطیف صبحگاهی قم آغاز شد.
بچهها با صدای آرام مربیها بیدار شدند، اما انگار هنوز دلشان نمیخواست از این خواب شیرین و این فضای بهشتی دل بکنند.
#صبحانه آخر سفر...
سفرهای ساده اما پر از صفا، تخممرغ آبپز🥚، سیبزمینی داغ🥔 و چایی شیرین.☕️..
چاییهایی که داغیشان شاید گلوی بچهها را میسوزاند اما دلهایشان را برای ادامه راه گرم میکرد.
#کولهها 🧳🎒بسته شد.
چشمها پر از حسرت🥺 بود.
انگار هر کولهای که بسته میشد، گوشهای از دل بچهها هم در این زائرسرا جا میماند.
#بعضیها با نگاهی پر از دلتنگی، حرم را از دور بدرقه میکردند.
و بعضیها هم با دلهایی سرشار از رفاقت😍🫂، قول میدادند که این روزها را هیچوقت فراموش نکنند.
#ساعت ۹:۲۰ اتوبوس🚌 حرکت کرد.
همه در جای خودشان نشسته بودند، اما انگار هنوز دلشان در کوچههای بازار قم و در صحن جمکران جا مانده بود.
#ِآقای قریشی🧍♂با صدای رسایش آیتالکرسی را با بچهها همخوانی کرد.
صدایی که دلها را آرام میکرد و مسیر برگشت را با عطر معنویت همراه میکرد.
#اما خب...
اتوبوس که حرکت کرد، انگار غریزههای طبیعی بچهها دوباره برگشت!
شکموها...
مثل همیشه، اولین کسانی بودند که به خوراکیهای 🍪🍩🍬داخل کولههایشان حمله کردند!
حاج علی به همراه سینا وعلیسان که در طول سفر لقب "سلطان خوراکی" را بهش داده بودم ، هنوز نصف مسیر را نرفته بودیم که تمام ذخایر غذاییاش را تمام کرده بود .!
صدای باز شدن بستههای چیپس و پفک مثل بارش نظامی در اتوبوس پیچیده بود.
"کی گشنهست؟"
"کی یه خوراکی خوشمزه داره؟"
اینجا بود که هرکسی فهمید در این سفر...
رفاقت مهمتر از خوراکی بود، اما خوراکی از هر چیزی واجبتر!
#آهنگ محلی و رقصهای بیپایان
ساعت از ۱۱ گذشته بود که آرامش اتوبوس ناگهان با صدای آهنگ محلی شکسته شد.
محمدمهدی، صدرا، صیام و محمد طاها انگار که کل خستگی سفر را فراموش کرده بودند، وسط راهروی اتوبوس در فضایی نیممتری میرقصیدند🕺🕺!
ادامه دارد... 🌙✨
#قم_جمکران
#روایت_سفر
#بخش_دهم
@mostafaschool
@hekmathighschool