هرچیزی را نباید رها کرد بہ امیدِ قسمت .
خودِ قسمت هم گاهی امیدش بہ آدمهاست❤️🩹𓍢 ִֶָ
- @mybook_84
خدایا امتحان هاۍ ما را از جاهایی کہ هنوز درس ندادهای، نگیر . ضعیفیم . خراب می کنیم . مضحکہۍ فرشتہ هایت میشویم .
🤍. . کتابِ خال سیاھِ عربـے
≼ • هیچ وقت نمی توانید
کتابی را از روی جلدش قضاوت کنید • ≽
+ @Mybook_84 💜⊹
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
درمورد گنج کیمیـٰا شنیدھاۍ ؟! این کتاب تو را بھ آن گنج مۍرساند . کتاب کیمیاگر نوشته رضا مصطفوی رما
یہ قاچ کتاب🍕'
مگر حدیث تشبیه را روایت نکردهاید که رسول خدا فرمود :« هرکس میخواهد آدم را در علمش ، نوح را در تقوایش ، ابراهیم را در بردباریاش ، موسی را در هیبتش و عیسی را در عبادتش بشناسد، علی را ببیند . »
📙کیمیاگر ┅ #رضا_مصطفوی ┅ 𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓫𝓻𝓪𝓻𝔂 🧡
" متن براۍ تبریڪ عید🪻🍎💕 "
و انتھاۍ این قصہۍ سرد و سفید همیشه
سبز خواهد بود؛ نوروز مبارڪ ! ִֶָ 💛•
اما اینجا کسی هست کہ بہ اندازه تمام
شکوفههاۍ بهارے برایتان آرزوهای خۅب دارد ؛
سال نو مبارڪ! ִֶָ 🦋•
تو تیکہهای ، پارههای قلبمو به هم دوختی
و نور من شدی وسطِ همهہی تاریکیا . . بدون که
با هیچ اتفاق بھتری عوضت نمیکنم🫂✨
عیدت مبارک رفیقِ من ! ִֶָ 🫀•
- عیدتون پیشاپیش مبارڪ قشنگا :)🩷
.• @Mybook_84 -`ღ´-
.pdf
2.15M
پی دی اف کتاب سہ دقیقہ در قیامت
📖 • تجربہای نزدیک به مرگ
اینم عیدی ما به شما ^.^🌸
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
رویاۍ نیمہ شب 💍🤍⊱
_
رویاۍ نیمہ شب ، رویایی است از جنس عشق ، که در فضاۍ مذهبی شھر حله در عراق ، کہ زمانی جایگاه حوزه علمیه شیعه و زادگاه مجتھدان بسیاری بوده است ، جریان دارد . قرن سوم هجری است و در شھر حله کشمکش میان شیعہ و سنی در جریان است کشمکشی کہ حاکمان قدرت طلب به آن دامن می زنند . در این فضا هاشم که سنی است به ریحانہۍ شیعہ مذهب دل می بازد . موانع در راه این عشق بسیار است و هاشم می کوشد بر این موانع پیروز شود . ؏شق است که داستان را جلو می برد ودر نھایت معجزهۍ آن ، بر مشکلاتِ ناشی از تفاوت مذاهب چیره می شود .
•| نگارندھ ؛ مظفر سالاری
•| این داستان بر اساس واقعیت است જ📜
>.<
زندگـے به من یاد داده کہ صبر ، داروۍ تلخی
است که بسیاری از مصیبتها و رنجها را مداوا میکند .
رویاۍ نیمہ شب ミ📕
مظفر سالاری ミ📝
๑᎒ 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑏𝑟𝑎𝑟𝑦
تو هرکہ باشی و هر چه بکنی ، وقتی واقعا چیزی را بخواهی این خواست در روح جھان متولد میشود . و این ماموریت تو در روی زمین است !
.• @Mybook_84 -`ღ´-
؛♥️
شنیدهام که گاهی خدا بندهاش را به بلایی
گرفتار میکند تا به خود نزدیکش کند .
رویاۍ نیمہ شب | 🌙
مظفر سالاری | 📝
๑᎒ 𝐌𝐲 𝐥𝐢𝐛𝐫𝐚𝐫𝐲
•~🌸 ؛
من هنوز هم نمیتوانم باور کنم میان ِ
تو و حسین علیهالسلام ، دیدار آخری
هم بود . مگر میشود دیدار آخری باشد و
پس از آن زینبِ عاشق، نایی برای نفس
کشیدن داشته باشد !
≼ کتابِ بگو چگونه دل از حسین کندی؟
بھِ قلم : محسن عباسۍ ولدۍ ≽
ৎ୭@Mybook_84 ♥️୭
کاش این بهـٰار ،
همان ناگهـان ؛ حلولِ تو باشد
بَر قلبها و دیدهها و
نرگسِ چشمـانت ،
همان محرابِ آسمان ؛
کھ بگرداند زمین را بھ أَحسَنُالحٰال
اللهمعجللولیکالفرج♥️!'-
حریر 💛'
آی نعنا نعنا نعنا، مادر عروس شد تنها.
مادر شوهر بیداری؟ داریم عروس میاریم؟
بلہ بلہ بیدارم، قدمشو رو چشم مۍذارم.
پاشو کہ گذاشت تو خونہ، پدرشو درمیارم😂.
ᰔᩚ| @Mybook_84 -
نیازی ندارم ..
لباس های فلان مارک بپوشم و عطرهای
فلان مارک بزنم و خانہام فلان جایِ شهر
باشد ، همین که گوشھی یک باغ کوچک
اتاقی رو به آفتاب داشته باشم برایم
کافیست .
من با کتاب ها و موسیقیام ، من با
همین پنجرهی سادھی رو بہ آفتاب ؛
خوشبختم 💕.
✧.* 𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓫𝓻𝓪𝓻𝔂 !
‹ دو نوع آدم داریم . . ›
▹ ————— 𔘓 ————— ◃
1 • کسی کہ همیشہ بوک مارک لاۍ کتاباشه .
2 • کسی کہ یا تا میزنہ صفحہ رو ، یا هرچی دستش میاد میذاره لاۍ کتاب .
شما جزو کدوم دسته این 🙂😂؟!
ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ 🌸 ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ
✧.* 𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓫𝓻𝓪𝓻𝔂 .
'⤸کتابِ آبنبات هل دار 🍭🤍.⤹'
⊱⋅ ————— ⋅𖥸⋅ ————— ⋅⊰.
از پیراهنش حدس زدم باید یک برادر بزرگتر داشتہ باشد ؛ چون ، با تخصصی کہ خودم در زمينہۍ پوشیدن لباسهاۍ کوچکشدهۍ برادر بزرگتر داشتم ، احساس کردم پیراهن داداشش رو بہ زور بہ او پوشاندهاند و او را فریب دادهاند که ‹ بہ بہ . . چقدر بھت میآد ! ›
• مھرداد صدقـے 📝 |
ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ🍓♥️ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ
✧.𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓫𝓻𝓪𝓻𝔂 .