دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود؟
گوشه ی ویرانه جای بلبل زهرا نبود...
"السَّلامُ عَلَیکُم یا اهلَ بَیتِ النُّبُوِّة"
#حضرت_رقیه
#اکسیرمحبتحسینی
#شب_سوم
@nardehbun|°
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود؟ گوشه ی ویرانه جای بلبل زهرا نبود... "السَّلامُ عَلَیکُم یا اه
شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر میکنید کاری
"اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنْصارَ اَمیرِالْمُومِنین"
#اکسیرمحبتحسینی
#ماه_محرم
#شب_چهارم
@nardehbun|°
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری یاران صلای عشق است گر میکنید کاری "اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنْصا
آمدم جان عمو درک مِنای تو کنم
خویش را لایق به دیدار خدای تو کنم
پدرم کرده وصیت که به قربانگاه عشق
جان ناقابل خود را به فدای تو کنم
"السلام علیک یا اباعبدالله"
#اکسیرمحبتحسینی
#شب_پنجم
@nardehbun|°
ادم درفراق بهشت اشک میریخت
ک جبرئیل نازل شد
غم حسین را برای او
شرح داد از آن ب بعد
ادم برای حسین اشک میریخت ؛)!
#روایتانسان
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
محمد و زهرا آنجا هم در راهپیمایی روز قدس شرکت کرده بودند و همچنان در زمینه های فرهنگی فعالیت داشتند
محمد متوجه شد پایگاه دولت آمریکا را زدند!
هر دویشان به قدری خوشحال بودند که تصمیم گرفتند همانجا داخل فرودگاه شیرینی و شکلات بگیرند و بین مردم پخش کنند.
هواپیما به پرواز در آمد و زهرا هم داخل گروهی که با دوستانش داشتند پیام گذاشت: آقا زدیم!
و این آخرین پیامی بود که از زهرا به یادگار ماند.
آن شب در اوج خوشحالی برای پرتاب موشک به عین السعد و غمی که در مراسم تدفین حاج قاسم موج میزد
هواپیمایی متعلق به خطوط هوایی اوکراین در نزدیکی فرودگاه امام خمینی (ره) سقوط کرد...
#قصهایناست
@nardehbun•••
دستم اتفاقی روی نوحهای آشنا خورد و بین الحرمینی ک آرزویش در دلم سنگینی میکرد را به چشم خود، به چشم گریانِ ذوق زدهی خود توصیف میکند. بیا و "به خونه برگردیم" این خانه کجاست که بعد از این همه عمر نرسیدهام و صاحب خانه کیست که نمیگذارد بیایم و لب روی ضریحی ک بوی نبضِ تنِ بی سرش را میدهد بگذرام؟ "خونه آغوش حسینه مگه نه؟"
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟
این حسین کیست که تناقضها رقم میزند، این چه تناقضیست در تاریخ که شاعران از بیانش عاجز و گریان اند؟
این تناقض...
این تناقض تا ابد شیرینترین مرثیه است
سر ترین آقای عالم را خدا بی سر گذاشت...
اما، چرا نمیرسم؟چرا به خاکهای مسیر نمیرسم تا کفشهایم را از پا جدا کنم و با تمام زمزمههای زیر لبم به تو برسم؟ چرا نمیرسم؟
چرا در خیالاتم به بین الحرمین نمیرسم؟ " منِ ویرونه اربعین میرسم خونه" بگذار برسم.. دلم پر است و میخواهم مثل هر شب که در هوای سرد حرم تو قدم میزنم ، بیایم و گریه هایم را ببینی و آخرسر حرفهایم را بگویم، اما تمام حرف هایم، تمام گریهها و هق هق کردن هایم فدای یک نخ چادر مادر تو...
فدای یک نخ چادر زینب..
فدای یک تار موی رقیه..
فدای یک نیمه مشتِ علی اصغر از خاک کربلایت...
بگذار برسم، بگذار به خانه برگردم و برسم که دلام خیمه و هیئتهای آتش گرفتهات را میخواهد...
که گفته هوا فقط در روز عاشورا بوی حسین میگرد؟ پس چرا من هر روز بوی چای عراقی را سر میکشم و چشمانم را میبندم و کیف ام را به دوش میاندازم؟ نرسیدن های من در خیالم هیچ، پس چرا این خیال من به تو نمیرسد؟؟ "برم نگردونی هیئتت برام بهشته بخدا""آرزومی تو، یا حسین آبرومی تو...""بی تو غم دارم، یا حسین تو رو کم دارم" یا حسین تو رو کم دارم...
حسین جان، ارباب من... پس من چی؟ من؟
"یه آرزو دارم پدرم به کربلا پاش برسه" گناهانم را هر بار میشمرم و دلتنگتر لبخندی به تمام کسانی که راهیاند میزنم و زیر لب نوش جانی میگویم و هر بار جا میمانم.. عیبی ندارد..
عیبی ندارد یه روزی منو میبرین پیش خودتون، میزارین هر چی میخوام نوحه بشنوم و زار بزنم و سینه بزنم.. برای گلوی علی اصغر سینه بزنم، برای تکان تکان خوردن های رقیه سینه بزنم، برای کشیده شدن های زینب سینه بزنم، برای نگاهها و زخم مادرت سینه بزنم. میزاری هر بار بجای التماس دعا گفتنها ، محتاج دعا هی بگم هی بگم.. اصلا نه! نه نه بین خودم و خودتون
حسین جان بین خودم و خودتون "هر دفعه زمین خوردم ، هیچکی نبود الا تو"
آقا جان منو ک صدا خواهی زد منم یه روزی وصل به ضریح و نور قرمز حرم و پرچم ها خواهم شد ک نتونن برم گردونن
اما بزار همونجا بمیرم.. آقا جان بزار تو حرم عباس، پارهِ تن تو جان بدم و دیگه برم نگردونن "دنیا به چه دردی میخوره وقتی نمیزاره برم زیارت؟"
"دنیا به چه دردی میخوره وقتی گناه نمیزاره چشام بباره" آقا جان این کاغذ هایی ک سیاه میشن و اشک هایی که مییریزن و صدای هق هقی ک از اتاقم بیرون نمیرن رو کی جواب میده؟ ولی "میشه بیشتر پیشت باشم؟"
آقا جان من مینویسم و مینویسم و کس نمی شنود و بین من و شما.. بین من و شما تمام عشقی ک در نوحه ها میشنوم و تمام بدنی که میلرزد.. بین من و شما تمام عشقی ک کس نمیفهمد و گریه هایی ک بدون پروا ریخته میشوند و نمیترسم..
و "همین روزاس ک زائر شم"
بیا یکم غرق شویم در این ماه، بیا یکم بریم حرم"تو اصلا حرم تو " "آقا جنس غم تو ""هوای کربلات استثنائه" بیا یکم بریم حرم با همون نور قرمز سینه بزنیم و با یه حالی برگردیم ک فقط خود آقا بخرن!.. "کی مثل تو هوای نوکر هاش رو داره؟" ولی یکم گریه، تو خونه خودت، تو خونه اربابی ک نمیزاره غم به دل تو باشه و کار تو گیر باشه...
قبوله خودخواهی دارم اما التماس دعا هام زیادی شدن.. بزارین یک بار هم که شده برم پیش سقا و اجازه اومدنم رو بگیرم و با شرمساری ، با سر پایین بیام سمتتون و .. "تو با همه فرق داری" آقا جان...
به ساحل کشتی نجات ، یاس کبود ببخش اقا؛ گاه جسارت کردم و در خیالاتم در حرم شما قدم زدم و کمی گریه کردم..
گاه جسارت کردم و تا حرم شما ،پیاده آمدم و سلامی دادم و برگشتم...
بابت تک تک شرمندگی هایم از شما شرمنده ام...
آقا شرمنده ام ک مدام شرمنده ام.
نوش جانش بشود هر ک حرم رفت،
حسین! خودمانیم ولی گاه حسادت کردم :)...
#نامهایبهاو
🏴🏴🏴🏴🏴
@nardehban
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
دستم اتفاقی روی نوحهای آشنا خورد و بین الحرمینی ک آرزویش در دلم سنگینی میکرد را به چشم خود، به چشم
گاهی وقتها دلت میخواد بشینی و یه دل سیر با یه رفیق با مرام که همه حرف هات رو میشنوه و درکت میکنه صحبت کنی.
از دلتنگی هات بگی...
از حس و حالت...
از خنده ها و اشک هات...
و اون فقط بشنوه و بشنوه و بشنوه.
حالا که توی ماه محرمیم میخوایم با بهترین رفیقمون صحبت کنیم.
نامههای قشنگتون رو بنویسین و برای ماهم بفرستین تا هرشب با خوندن این متن ها دلهامون راهی کربلا بشه....
لینک نانشناس👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16820832572943
@nardehban