نرگِث
پرت شدم دی ماه ۹۹. دقیقاً همون اونجایی که با کلمینی حاج مهدی رسولی مانوسِ این خونه و این مادر شدم.
نه تو این هاگیرواگیر خاک رفته تو چشمم. بچه شدی؟ گریه چیه؟
امّا خب آره خودم نه، تنم نه، زندگیم درد میکنه.
ما چیزی نداریم که بگیم مادر، اصلاً رومون نمیشه که چیزی بگیم.
شما که خودت واقفتری.
کار لذتبخشیه وقتی تو سیود مسیج کلی ویدئو مسیج سند میکنم و محتوای همهشون همین یه جملهست " بخوریمت، لیثت بزنیم ".
هر لحظه تو فاخرترین حالت ممکن قرار پیدا میکنم.
من میزان ثروتمندی یک نفر رو از زلم زیمبوهای طلایی که دور گردن و دستشه یا حتی ماشینی که زیر پاشه تشخیص نمیدم.
من ثروتمندی رو از سلامت پوست، مو، دندان و کیفیت پوشش طرف تشخیص میدم
حتی مهارتهایی که داره. ادبیات گفتاریش. آداب معاشرتش و اره عزیزم
نرگِث
من میزان ثروتمندی یک نفر رو از زلم زیمبوهای طلایی که دور گردن و دستشه یا حتی ماشینی که زیر پاشه تشخ
حلما نوشت دخترا هرچی نو میکاپتر، شیکتر و همین عزیزم.
آره همین :)))
نتونستن عار نیست عزیزم، نیست.
در واقع نتونستنهایی که ما رو بذاره لا منگنه تا با تونستنهای بقیه خودمون در قیاس قرار بدیم روح ما رو متلاشی میکنه
نرگِث
ء
فاصله / فصل / جدائی
اصلاً هر کوفت و زهرماری، کم کنید فاصلهها رو. بیا پائیزم سر اومد و ماهائیم و کلی فاصله.
راستی واحد اندازهگیری فاصله چیه؟ متر؟ کیلومتر؟ فرسنگ؟
امّا فکر میکنم واحدش کیلوئه، کیلو کیلو غم. کیلو کیلو فاصله، کیلو کیلو سنگینی.
هرچی هست کمش کنید که تا زمستون قلبتون از سرما یخ نزنه.
* بوس و چشمک و این حرفا