نرگِث
شب دانلودش کردم، منتظر بودم قفل لباسشویی باز شه. همهجا تاریک بود، نور چراغای هود مستقیماً رو چشام
یکی از سختترین قسمتای شب روشن کردن ماشین لباسشوئیه. با آلارم تموم شدن لباسا تازه کار من شروع میشه
اتو، مرتب کردن، فکر کردن، فکر کردن، فکر کردن
نرگِث
یکی از سختترین قسمتای شب روشن کردن ماشین لباسشوئیه. با آلارم تموم شدن لباسا تازه کار من شروع میشه
یکی از سختترین قسمت شب پاک کردن میکاپ آخر شبی بعد مهمونیه.
فعلاً خداحافظ
به عنوان یک آدمیزاد از اینکه کارهای خودم رو به آخر وقت موکول میکنم خستم، کاش جبری باشه
الان یک خانمی هستم که تکیه دادم به یخچال و منتظرم قهوهم آماده شه تا برم به کارام برسم.
یه غول چراغ جادو میخوام تا غول سیاه زندگیم رو که کارهای عقبماندهست جیک ثانیهای انجام بده.
عذاب وجدان انجام ندادن کارها خِرَمو گرفته. امیدوارم بدونید این به تعویق انداختن رسیدگی به کارها از رو شکم سیری نیست، واقعاً توانائی رسیدگی رو ندارم. ممنونم