eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
419 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Akbari-ShahadatImamHadi1390[01].mp3
4.22M
‍ مناجات با امام زمان عج! 🥀💔😔کوچه به کوچه دل من پی نشونت چند وقتیه رام نمی دی به جمکرونت خدا نیاره بشه این دوریا عادت دوری و دوستی که نشد رسم رفاقت از کی بگیرم خبرت   تاکی باشم پشت درت کی میشه که آقا یه بار  به مام بیفته گذرت این الحسن    این الحسین 4 * باز چی شده که تنت اینجور نیمه جونه مثه محرم دوتا چشمات پر خونه بده مجالی که یه ذره جون بگیری حتی قدت هم مثه مادرت کمونه شال عزا به گردنت  کشته منو این محنت سرت سلامت آقاجون  شده عزای مادرت این الحسن   این احسین  4 * اونایی که روضه ی مادر و شنیدن جون میدادن با اینکه هیچ چیزی ندیدن بمیرم از زخمای قلبت چی کشیدی جلوی چشمات مادرت رو میکشیدن می جوشه غم از دلامون  گذشته آب ازسرامون کاشکی بیای خودت آقا     روضه بخونی برامون این الحسن    این الحسین 4 @navaye_asheghaan
سر می کنم بدون تو شب های تار را هر شب قصیده می شوم این انتظار را در حسرت بقیه ی خوبان روزگار سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را هی چنگ می زنم به ِغزل های ناگزیر هی شعر می شوم کلمات دچار را خورجین من پر از غزل انتظار شد هر شب به دوش می کشم این کوله بار را با گریه گشته ام  صد و ده بار بیشتر دنبال رد پای تو هر شب بحار را (باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی) تکرار می کنم غزل شهریار را از بس که بی تو گل به نظر خار می رسد ترجیح می دهم که نبینم بهار را ای آرزوی گم شده باید نگاه کرد بی تو کدام پنجره ی بی بخار را؟ خشکیده زنده رود من آخر کجا برم؟ عصر سه شنبه گریه ی بی اختیار را سرشار غربتم به تو آورده ام پناه دریاب این پرنده ی بی برگ و بار را من بارها بدون تو در خواب دیده ام کابوس بی پرندگی این دیار را سوهان روح من شده قم ای بهار من سرسبز کن طبیعت این شوره زار را تا کی بدون روی تو گل های کاغذی از خود در آورند ادای بهار را هی جمعه های بی خبر از راه می رسند باید چه کرد این خبر ناگوار را؟ سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت در چشم مستت این هیجان خمار را سبحان آنکه در شب گیسوی تو کشید زیبایی رها شده در آبشار را ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود منظومه ای که با تو ندارد قرار را چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر تا کوه خضر گریه دنباله دار را در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک از چشم من چهل غزل آبدار را ایاک نعبد دل تسبیح پاره شد ایاک نستعین چه کنم داغ یار را ای آبروی هر دو جهان در قنوت من آبی بریز این جگر داغدار را کو آن‌نسیم جمعه ی موعود تا سحر قد قامت الظهور بخواند بهار را یا ایهاالعزیز مرا کشت این فراق کوته کن این حکایت دنباله دار را بعد از هزار و یکصد و هشتاد و چار سال بر هم بزن معادله ی روزگار را یک روز می رسد که به خونخواهی حسین رو می کنی اراده ی پروردگار را یک روز می رسد که به تاوان مجتبی سیراب می کنی جگر ذوالفقار را دنیا نشسته تا بتکانی فقط خودت از چادر غریبی مادر غبار را دارد غروب می شود و باز هم ندید در امتداد جاده کسی آن سوار را @navaye_asheghaan
🌱دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب 🌱صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب اللهم عجل لولیک الفرج تعجیل در ظهورش ۱۴ صلوات @navaye_asheghaan
. |⇦•بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست چیزی نمانده از تمام پیکر تو انگار که یک پوستی بر استخوانی است زنجیر ها راه گلویت را گرفتند در این نفس بالا که می آید صدا نیست زخم گلویِ تو پذیرفته است اما زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست این ایستادن با زمین خوردن مساوی است از چه تقلا میکنی؟ این پا که پا نیست اصلا رها کن این پلید بد دهان را از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست *خیلی شیعیان فشار آوُردن به هارون، گفتن که آقای ما در سختی است، این نانجیب زیرِ این فشار، یه مَکری زد، میگه: دستور داد آقا موسی بن جعفر رو لباسِ تازه پوشاندن، آوُردنش تویِ یک تالاری، میوه ها و غذاها جلویِ آقا گذاشتن، یه عده هم شاهد آوُرد، از همون تالار بالا و ایوان ها گفت: نگاه کنید موسی بن جعفر رو، برید به شیعیانش بگید چطوری در ناز و نعمتِ، کجا تویِ زندانِ؟ میگه: اینهارو آوُردن از بالا نگاه میکردن، آقا در لباسِ تازه، جلویِ آقا بهترین غذاها و نوشیدنی ها، میگه: یهو موسی بن جعفر سر رو بالا گرفت، گفت: همه ی اینها دروغِ، دروغ میگن... نقشه ی هارون رو زد بهم....دوباره آقارو برگردوندن تویِ سیاه چال، زندانبانش هم آمد، موسی بن جعفر نیمه شب تویِ زندان، این زندانبانِ آخری یهودیِ خبیث، دست بُرد به تازیانه، گفت: حالا نقشه ی مارو خراب میکنی؟ اینقدر با تازیانه به سر و صورتِ موسی بن جعفر زد..* نامرد، زندان بان، در این زندان تاریک اینکه کنارش میزنی با پا، عبا نیست *اما یا موسی بن جعفر!...* اما تو را با نیزه ها بالا نبردند پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست علی اکبر لطیفیان ✍ *یا موسی بن جعفر! تازیانه خوردی آقا! اما آقاجان! شما عزیزی، شما بزرگی، شما مَرد هستید، اما بمیرم برا عمه جانِ شما زینب، به جای همه ی بچه ها تازیانه خورد، به جای تمامِ اُسرا کتک خورد...ای حسین...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 @navaye_asheghaan
14000130-rasoli-roze.mp3
1.45M
|⇦•بر روی لب هایت به جز... و توسل به موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی @navaye_asheghaan
بخش دوم - روضه موسی بن جعفر علیه السلام - حاج مهدی رسولی.mp3
47.74M
بامداحی: عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش “یا باب الحوائج ” را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره ی نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور … می آمد بهر شفای کودک منظور میِ آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد … آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد … آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد … آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد … آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد @navaye_asheghaan
✅بنداول موسے بن جعفر هستم و میوه ےقلب فاطمه باب الحوائجم ولے خودم دلم پر ازغمہ میونِ زندونِ بلا غریب و بی یار و ڪسم تو زندون تنگ و نمور ڪم ڪم می گیره نفسم نمونده جاے سالمی میون اعضای تنم به زیر این زنجیر و غُل له شده ڪلِّ بدنم واویلتا واویلتا ؁؁؁؁؁؁؁؁ ✅بند دوم از جورِ زندانبان پست می باره اشک روونم برای مَرگَمه دارم خَلِّصنی یارب میخونم می زنه باتازیونه بربدنَ ضعیفِ من می زه سیلی نانجیب بربدنِ نحیف ‌ من وقتی که میخورم زمین ‍ می گم باحالِ مضطرم بزن ولی نیار دیگه رویْ لب اسم مادرم واویلتا واویلتا ؁؁؁؁؁؁؁؁ ✅بندسوم می سوزم از شرارِ زهر آتیش گرفته پیگرم اومد بیادم روضه ے جد غریبْ اطهرم بالب تشنه ڪُشتنش میونِ اون دشتِ بلا من بمیرم ڪه سرش و بدجور بریدن از قفا وقتی ڪه با شمشیرِ ڪُند می شد ذبیحا بالقفا من بمیرم ڪه شد سرش زینتِ روی نیزه ها واویلتا واویلتا 💠💠💠1⃣7⃣1⃣💠💠💠 اللهمَّﷺصَلِّﷺْعلُىﷺمٌحُمٌدِِﷺْوَالُﷺ مٌحُمٌدِ @navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🌷🌷🌷🌷 ✅بنداول مدحی باب الحوایج اقام معنای قرانی تو خورشید تابانی تو اسیر زندانی تو باب الحوائج اقام توفیض دائم هستی فخر عوالم هستی امام کاظم هستی باب الحوائج اقا به ماسوا آقایی تویی ابالرضایی معصومه را بابایی امان ازین غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم مصیبت باب الحوائج اقام عمر خود از کف دادی تو بی صدا فریادی زندانی بغدادی باب الحوائج اقا غم بی امان دیدی تو زخم زبان دیدی تو قد کمان دیدی تو باب الحوائج اقا بال و پر تو می سوخت چشم تر تو می سوخت زخم سر تو می سوخت امان ازین غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندسوم مصیبت باب الحوائج اقا از زندگی سیری تو اسیر زنجیری تو باغصه میمیری تو باب الحوائج اقام راحت شدی از زندون از زجرای بی پایون بی رحمی های هارون باب الحوائج اقام میخوندی هر روز وشب بحق عمه زینب(س) خَلِّصنی یارب یارب امان ازین غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندچهارم گریزبه کربلا باب الحوائج اقا نامرد تورا بد می زد محکم و ممتد می زد سیلیِ بی حد می زد باب الحوائج اقا با حال زار ومضطر گفتی باچشمای تر اون لحظه های آخر باب الحوائج اقا به روی سنگ زندون افتاده بودی بی جون بیاد راس پرخون بیاد راس پرخون بیاد جد بی سر سر پر از خاکستر حسین غریب مادر امان از دل زینب(س) 💠💠💠3⃣6⃣7⃣💠💠💠 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 @navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🌷🌷369🌷🌷 ✅سربند و بنداول با این تن رنجورم در کنج سیه چالم(3) از زهر جفای کین می سوزم و می نالم(3) 🌷 الامان از غریبی و جدایی آه رضا جان من بابا کجایی 🌷 واویلا واویلا آه و واویلا 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم زندانی بغدادم من زخمی بیدادم حبس است و فرو رفته در حنجره فریادم 😭 میخوانم از غربت در تاب و در تب در زندانِ هارون خَلِّصْنی یٰارب واویلا واویلا آه و واویلا ۲ 〰〰〰〰〰〰〰〰 من روضۀ زهرا را با زمزمه میگفتم(3) هر ضربه عدو میزد یافاطمه میگفتم(3) چون حیدر میرسد لیلۀ قدرم دشمنم پیش چشمم کنده قبرم واویلا واویلا إه و واویلا ۲ 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندچهارم از آتش زهر کین سوزد جگرم هر دم با آه جگرسوزم من یاد حسین کردم 😭 غربت نشین شهر کاظمینم گریان روضه ی جدم حسینم 😭 واویلا واویلا آه و واویلا 💠💠💠3⃣6⃣9⃣💠💠💠 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 @navaye_asheghaan