eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
babolharam shabe 3 moharram1399.mp3
1.51M
چه حیف شانه نداری که .. و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج امیر کرمانشاهی
|⇦•چه حیف شانه نداری که .. و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ قسم به ساحت ذکر شریفِ او بابا به روی من شده این اشک آبرو بابا "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.." چه خوب شد که شدم با تو رو به رو بابا *بچه مخصوصاً دختر ، همه عشقش اینه وقتی باباش میاد تو خونه بره باباشُ بغل کنه .. بابا هم دستِ نوازش به سرش بکشه .. اونم دختری که چند وقته باباش رو ندیده ..* چه حیف شانه نداری که سر بر آن بنهم بگویم از غم خود ، شرحِ مو به مو بابا .. *دختر وقتی میره تو آغوش باباش ، سرشُ آروم رو شونه باباش میذاره .. بابا نبودی اذیتم می کردن ..* مرا ببخش که نشناختم تو را اول به چهرۀ تو نمانده ست رنگ و رو بابا خداش خیر دهد راهبِ مسیحی را که با گلاب تو را داده شست و شو بابا الهی خیر نبیند که خولیِ نامرد کشیده دست به رویِ تو بی وضو بابا نمانده وقتِ زیادی به رفتنم حالا شدم کنارِ سرت گرم گفت و گو بابا بیا و باز صدام بزن رقیۀ من تو هم بخواه زِمن که بگو بگو بابا.. چه خوش گذشت به من این سفر کنار عمو چه بد گذشت به من شامِ بی عمو،بابا.. لبِ ترک ترکت را ندیده می بوسم چه خوب شد که به چشمم نمانده سو بابا چقدر سخت لبت چوب خورده باباجان چقدر سخت بریده شده گلو بابا ..↫ ــــــــــــــــــ 👇
05_5929056645362485149.MP3
15.1M
🎤 جنت العباس کاشان ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ قال سید الکونین... حسین منی و انا من حسین امام هر آدم مومن حسین سفینه النجاة لِلعالمین راه نجات همه عالم حسین به هر جا بنگرم من، فقط روی حسین است چش نوکربه محشرفقط سوی حسین است من ز جام تو مستم خراب خرابم با این رو سیاهی ، نکردی جوابم [یا اباعبدالله] 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 بازم اومدم روضه... میخوام که واس تو مث حر بشم یه سنگ بی قیمتمو دُر بشم میگم که دیوونهٔ این روضه هام بزار که تو دنیا تمسخر بشم جنون هر شب من، فقط نام حسین است دلم همچون کبوتر روی بام حسین است من مرید و غلام تو وُ بچه هاتم ایشالله تو محشر تو میدی نجاتم [یا اباعبدالله]
. غم شده توی سینه انباشته نگاه تو هوامونو داشته خون شهیدا رو زمین ریخت تا پرچم تو باشه برافراشته تا لطف تو چاره سازه این پرچم در اهتزازه شاهی عالمو نمیخوایم چون رعیت امام حسینیم دنیا اینو باید بدونه ما ملت امام حسینیم آب و گِل ما قیمتیه از تربت امام حسینیم دنیا اینو باید بدونه ما ملت امام حسینیم ... اربابم ابی عبدالله ... با دلی که مست اباالفضله ذکر ما پیوسته اباالفضله هر کی مُخِل روضه هات باشه حوالش به دست اباالفضله تا عباس علم به دوشه هیئت ها پُر از خروشه با خون و جون و آبرومون در خدمت امام حسینیم دنیا اینو باید بدونه ما ملت امام حسینیم شاهی عالمو نمیخوایم چون رعیت امام حسینیم دنیا اینو باید بدونه ما ملت امام حسینیم ... اربابم ابی عبدالله ... .👇
Moghadam-Shab15Moharam1399[05].mp3
2.91M
▪️غم شده توی سینه انباشته▪️ 🎤 سبـک : 🗓مراسم : الحرام 1399
. مدیون کرم ثاراللّهم مجنون حرم ثاراللّهم واللّهه سربلندم تو دنیا تا زیر علم ثاراللّهم من که یه عمریه سینه زنم وقف حسین شده جون و تنم پیرهن مشکی میشه کفنم ای جانم کرب و بلاش آرزوی منه عمریه بغض گلوی منه عکس حرم روبروی منه ای جانم زمزمه ی هر لب یا ابی عبدالله ذکر لب زینب یا ابی عبدالله ... یا ابی عبدالله ، یا ابی عبدالله ... هر کس که به نگاش دل میبنده با دست خالی هم ثروتمنده هر کس شد توی دنیا گریونش تو محشر روی لبهاش لبخنده هر کی شده سیاه پوش غمش نوکری کرده پای علمش فاطمه گفته که میخرمش ای جانم هر کی یه بار توی روضه نشست هر کی دلش توی روضه شکست اهل بهشت شد و بارشو بست ای جانم ذکرمه روز و شب یا ابی عبدالله ذکر لب زینب یا ابی عبدالله ... یا ابی عبدالله ، یا ابی عبدالله ... هستیمو من از این آقا دارم هستیمو توی راهش میذارم غیر از نوکریِ توی هیئت از هر چی توی دنیا بیزارم گریه براش آب و نون منه نوکری نام و نشون منه عشق حسین توی خون منه ای جانم شور حسین تب و تاب منه ذکر حسین رگ و خواب منه عشق حسین مِی ناب منه ای جانم اَشهد این مکتب یا ابی عبدالله ذکر لب زینب یا ابی عبدالله ... یا ابی عبدالله ، یا ابی عبدالله ... 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Moghadam-Shab15Moharam1399[07].mp3
5.93M
▪️مدیون کرم ثاراللّهم ، مجنون حرم ثاراللّهم▪️ 🎤 سبـک : واحـد 🗓مراسم : شب پانزدهم محرم الحرام 1399
. ‍ شهادت علیه السلام هنوز باهامه با گریه هامه جلو چشامه غروب گودال هنوز اسیره قلبم میگیره یادم نمیره غروب گودال بعد سی چهل سال هنوزم جلو چشامه قتله گاهت مگه یادم میره پدر جان رو نیزه ها طرز غروب پر از خون گودال آتیش خیمه های تنها لحظه ی غارت و جسارت فرار خواهرام تو صحرا ۲ شادی حرامه عمرم تمامه غمهام ز شامه وای از اسیری دستام بستن حد شکستن چه ها نگفتن وای از اسیری جلو چشمای من می زدن بچه هاتو به قصد کشتن هنوزم رو دستام می سوزه کبودی زنجیر دشمن مگه یادم میره چه جوری ماها رو دور دادن توی شام امون از کوچه ی یهودی آتیش و خاکستر و دشنام 👇👇
6.mp3
3.3M
شور ای آب حیات اباعبدالله... کربلایی محمدحسین حدادیان
. « جدید فوق العاده زیبا » 🎤کربلایی محمد حسین حدادیان ................................................................. بند اول ای آب حیات اباعبدالله کشتی نجات اباعبدالله میمیرم برات (3) اباعبدالله تویه خواب و بیداری ، منو زاری اسم تو رو لبهامه ، نفسهامه میگه هر ضربانم ، حسین جانم اگه گناه کارم ، حسین و دوست دارم مریده ابالفضل علمدارم حسین حسین حسین جانم (3) بند دوم ناجی صراط اباعبدالله ای صوم و صلاہ اباعبدالله میمیرم برات (3) اباعبدالله تو تاریکی قبرم ، که بی صبرم تو با حیدر و زهرا ، میای آقا میریم از تویه قبرم ، حرم با هم الهی تو جنت ، باشه بازم هیئت تویه چای روضه اش باشه تربت حسین حسین حسین جانم (3) ‌👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فرازهایی از روضه های امام سجاد علیه السلام روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی. سیره امام سجاد علیه السلام ص۱۵۴ ذبح گوسفند روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای. قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم. امام سجاد ع گریه کرد و فرمود: «و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا». ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. ماساه الحسین ۱۵۳ نحوه انتقال اسرا از زبان امام باقر علیه السلام منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89 مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏ ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏چكيد، با نيزه به سرش مى‏كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند» نحوه انتقال اسرا به شام در بیان امام زمان عج منبع:زیارت ناحیه مقدسه وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبِیدِ وَ صُفِدُوا بِالحَدیِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّیات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ یُساقُونَ فِی البَرارِی وَ الفَلَوات اَیدِیَهُم مَغلُولَهٌ اِلَی العِناقِ یُطافُ بِهِم فِی الاَسواقِ فَوَیلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...» ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسیر کردند و زنجیر آهنین از پشت گردن به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بی سرپوش و فاقد محمل (با کمال بی احترامی) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرمای سوزان سوخت، آنها در بیابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هایشان را به گردن هایشان بستند و در کوچه ها و میدان ها عبور دادند وای بر آن مردم گنهکار و بی شرم. .
. ✅داستان اسلام آوردن راهب مسیحی، در منابع متعددی از کتب شیعه و اهل سنت، ذکر شده است از جمله؛ در کتاب الخرائج و الجرائح قطب الدین راوندی[متوفی سال۵۷۳ق](۱) و کتاب تذکرۀ الخواص ابن جوزی[متوفی سال۶۵۴ق](۲) و همچنین در کتاب مناقب ابن شهرآشوب[متوفی سال۵۸۸ق] ذکر شده است. 👤سید ابن طاووس درباره افرادی که سر مبارک امام حسین(ع) را حمل می کردند، می نویسد : 📋《لَمّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي(ع) وَ حَمَلُوا بِرَاءْسِهِ جَلَسُوا يَشْرَبُونَ وَ يَجِيى ءُ بَعْضُهُمْ بَعْضا بِالرَّاءْسِ فَخَرَجَتْ يَدُ وَ كَتَبَتْ بِقَلَمٍ حَديدٍ عَلَى الْحائِطِ : اَ تَرْجُو اءُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناً، شَفاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسابِ؟!》 ♦️وقتی امام حسين(ع) به درجه شهادت نائل آمد، سر مطهر آن جناب را به سوى شام مى بردند و در هر منزلى كه فرود مى آمدند، حمل كنندگان آن سر مقدس مى نشستند و شراب می خوردند و بعضى از ايشان آن سر انور را به نزد بعضى ديگر مى آورد. پس در آن حين، دستى از غيب بيرون آمد و با قلم آهنى اين شعر را بر ديوار نوشت : آيا امتى كه حسين(ع) را كشتند، در روز قيامت اميد شفاعت جدّ او را دارند؟! 📋《فَلَمَّا سَمِعُوا بِذلِکَ تَرَکُوا الرَّأْسَ وَ هَزِمُوا》 ♦️ماموران ابن زياد چون اين صحنه را ديدند، سر مبارک امام حسین(ع) را رها کردند و همگى از ترسشان گريختند.(۳) 👤ابن شهر آشوب این قضیه را با داستان کامل راهب مسیحی می نویسد : وقتی عُبیدالله بن زياد به سرکردگی خولی بن یزید أصبَحی سر امام حسين(ع) را همراه با زنان و اطفال از نسل رسول اکرم(ص) که سخت در بندشان كرده بود، سوار بر شترِ بى‏ جهاز به سمت شام نزد یزید بن معاویه فرستاد. لشگریان هرگاه در منزلى فرود مى‏ آمدند، سر را از صندوق مخصوص آن بيرون مى‏ آوردند و آن را بر سرِ نيزه مى‏ كردند و همه شب تا هنگام حركت، از آن، محافظت مى‏ كردند و سپس آن را به صندوق، باز مى‏ گرداندند و حركت مى‏ كردند. لشکر خولی، در یکی از شبها در کنار دیر راهبی در حوالی شهر حلب، منزل کرده و سر مبارک را بر نیزه کرده و دور او نشسته و از آن حراست می کردند. و همگی به شُرب خمر مشغول گشتند. در آنجا در سه نوبت دستی از غیب بیرون شده بر دیوار بیرونی دیر و عبادتگاه، ابیاتی در لعن و عذاب قاتلان امام حسین(ع) می نوشت. لشکریان از این ابیات خوف کرده و عیش و طرب رها را رها کردند و از صاحب دیر درخواست کردند که شب را در درون دیر بگذرانند. آن غذا بر آنان ناگوار شد و آن شب با ترس خوابیدند. نیمه شب، صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. راهب برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد. 📋《رَأَى الرّاهِبُ نوراً مِن مَكانِ الرَّأسِ إلى‏ عَنانِ السَّماءِ، فَأَشرَفَ عَلَى القَومِ》 ♦️راهب دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند، از جايگاهِ سر مبارک امام حسین(ع)، تا دوردستِ آسمان نور عظیمی به جانب آسمان بالا می رود. 📋《وَ قالَ: مَن أنتُم؟ قالوا: نَحنُ أصحابُ ابنِ زِيادٍ. قالَ: وهذا رَأسُ مَن؟ قالوا: رَأسُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، ابنِ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ(ص). قالَ: نَبِيُّكُم؟ قالوا: نَعَم. قالَ: بِئسَ القَومُ أنتُم، لَو كانَ لِلمَسيحِ وَلَدٌ لَأَسكَنّاهُ أحداقَنا》  ♦️آن راهب به آنان رو كرد و گفت : شما كيستيد؟ گفتند : ما ياران ابن زياد هستيم. راهب گفت : اين سرِ كيست؟ گفتند : سرِ حسين بن على بن ابى طالب پسر فاطمه، دختر پيامبر خدا(ص) است. راهب مسیحی گفت : پيامبرتان؟! گفتند : آرى. راهب گفت : قوم بدى هستيد! اگر مسيح(ع) فرزندى داشت، او را بر بالاى چشمانمان جاى مى‏ داديم. راهب بسی ناراحت و محزون شد و برای نگه داشتن سر امام حسین(ع) برای یک شب به سپاهیان ابن زیاد پیشنهاد وسوسه انگیزی داد. 📋《ثُمَّ قالَ : هَل لَكُم في شَي‏ءٍ؟ قالوا : وما هُوَ؟ قالَ : عِندي عَشَرَةُ آلافِ دينارٍ تَأخُذونَها، وتُعطونِّي الرَّأسَ يَكونُ عِندي تَمامَ اللَّيلَةِ، وإذا رَحَلتُم تَأخُذونَهُ! قالوا: وما يَضُرُّنا، فَناوَلوهُ الرَّأسَ، وناوَلَهُمُ الدَّنانيرَ، فَأَخَذَهُ الرّاهِبُ، فَغَسَلَهُ وطَيَّبَهُ، وتَرَكَهُ عَلى‏ فَخِذِهِ، وقَعَدَ يَبكي اللَّيلَ كُلَّه‏》  ♦️سپس راهب گفت : آيا موافقيد كارى كنيم؟ گفتند : چه كارى؟ گفت : ده هزار دينار، نزد من است. آن را مى‏ گيريد و در عوض امشب، سر را به من مى‏ دهيد و آن را هنگام حركت، از من پس مى‏ گيريد. گفتند : براى ما زيانى ندارد. سر را به او دادند و دينارها را داد و سر را گرفت و آن را شست و خوش‏بو كرد و روبروی خود قرار داد و همه شب را به گريه نشست‏. ادامه مطلب :👇 .
. ⚡️پيامي بس سنگين⚡️ ✴️حضرت‌زينب(س) در عرصة بيابان تاريك، اين زن و بچّه‌ها را جمع‌آوري كرد. ‼️خدايا! اين زن چه شخصيتي از خود نمايش داد. ‼️واقعاً او عقيلة بني‌هاشم بود و چه خوب كارها را به سروسامان مي‌رساند. ✨با مديريت امام معصوم و اجراي مدبّرانة اين زن بايد پيام كربلا درست و عميق و گسترده رسانده شود. ⚜️حضرت‌زينب(س) تا نيمه‌شب زن و فرزندان آل‌الله را جمع كرد تا اين‌كه همه خوابيدند. ⚜️نيمه‌شب وقتي امام سجّاد(ع) برخاستند تا نماز شب بخوانند، ديدند عمّه‌شان نشسته نماز مي‌خوانند! 💎چه گوهري است اين نمازشب كه اين چشمان بصير و قلب‌هاي بيدار حتّي در چنين شرايطي با آن همه مصيبت و خستگي‌هاي روز از آن دست نمي‌كشيدند. ❗️حضرت سجّاد(ع)به اعتراض مي‌فرمايند كه: عمّه‌جان! من نمي‌دانستم كه شهادت برادر، شما را مجبور مي‌كند كه نماز را نشسته بخوانيد! 🔰ملاحظه مي‌كنيد چه انتظاراتي از هم داشتند، 🔰 چه وجودهاي پراستقامتي بودند و چه خوب همديگر را مي‌شناختند. ⬅️درست است كه تاريخ از جواب حضرت زينب(س)چيزي ثبت نكرده و شايد هم حضرت چيزي نگفته باشند ⬅️ولي در سكوت ايشان گويا در جواب فرموده باشند: شهادت برادر نيست كه مرا مجبور به اين كار كرد، ⬅️سنگيني پيام شهادت اين‌قدر زياد است كه كمر مرا مي‌خواهد بشكند. شهدا نیز به زینب کبری س اقتدا کردند. .
آنگاه، راهب از حضرت مسیح(ع)، عاجزانه می خواهد، سر مبارک امام حسین(ع)، که نورانیت را به سمت آسمان و با حالتی معجزه گونه، ساطع می کند، با راهب، سخن بگوید. 📋《وَ قَالَ : يا رَبِّ! بِحَقِّ عِيسَى‏ تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعِي! فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وَ قَالَ : يا راهِبُ، أيَّ شَي‏ءٍ تُريدُ؟ قالَ : مَن أنتَ؟ قالَ : أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى‏(ص)، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى‏(ع)، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ(س)، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ.》 ♦️راهب، سرش را بلند كرد و گفت : پروردگارا! به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من، سخن بگويد. سر مبارک امام(ع)، به امر الهی، با راهب سخن گفت : اى راهب! چه مى‏ خواهى؟ راهب گفت : تو كيستى؟ امام(ع) فرمود : من، فرزند محمّدِ مصطفى(ص) و پسر علىِ مرتضى(ع) هستم. پسر فاطمه زهرا(س) و مقتول كربلايم. من، مظلوم و تشنه‏ كامم» و ساكت شد. 📋《فَلَمّا أسفَرَ الصُّبحُ. قالَ : يا رَأسُ، لا أملِكُ إلّانَفسي! فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى‏ وَجهِهِ! فَقالَ : لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى‏ تَقولَ : أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: ارجِع إلى‏ دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ(ص). فَقالَ الرّاهِبُ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ.》 ♦️و صبحگاه گفت : اى سر! من اختياردار جز خود نيستم! راهب، صورت به صورتش نهاد و گفت : صورتم را از صورت تو بر نمى‏ دارم تا بگويى : من، شفيع تو در روز قيامت هستم! سر به سخن در آمد و گفت : به دين جدّم محمّد(ص)، درآى! راهب گفت : گواهى مى‏ دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى‏ دهم كه محمّد(ص) پيامبر خداست. آن گاه سر مبارک حسين(ع) پذيرفت كه شفاعتش كند. 📋《ثُمَّ خَرَجَ عَنِ الدَّيرِ وما فيهِ، وصارَ يَخدِمُ أهلَ البَيت‏(ع)》 ♦️آن گاه راهب، از دِير (عبادتگاه) و راه و عقيده‏ اى كه در آن بود، خارج شد و خادم اهل بيت(ع) گرديد.(۴) 📚منابع : ۱)الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۸۰ ۲)تذکرۀ الخواص ابن جوزی، ص۲۶۳ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۳ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۶۰ .
. 🌷نفرین حضرت زینب سلام‌الله‌علیها🌷 🌸حضرت زينب دختر اميرالمومنين عليهاالسلام وقتى كه مى رسد نزديك دروازه شام كنار غرفه رسيد، اُم الحجام، اين زن ناصبيه چهار زن ديگر هم نزدش بودند، پرسيد سر حسين كدام است؟ ☝️نشان دادند كه آن سرى كه بالاى نيزه است، پس اين زن ناصبى سنگى بر آن سر مقدس زد، 😔دل زينب كبرى به درد آمد خيلى هتك مقام امام حسين (عليه السلام) گرديد، ديگر جاى صبر نبود و لذا زينب عليها السلام سر به آسمان بلند كرد و گفت: ☝️خدايا پيش از آتش جهنم او را آتش بزن، زندگى او را خراب كن. 👌فورا صاعقهاى افتاد آن زن آتش گرفت و هم ساختمانش خراب گرديد و آن چهار زن ديگر ايضا هلاك شدند. 📚زندگانى فاطمه زهرا و زينب كبرى عليها السلام ص 21 ______________________ .
. ◾ و و ◾بنداول بر سر نیزه سرت را دیدم ناله‌ی وامحمدا کشیدم زخم زبان ز کوفیان شنیدم وای‌حسینم وای‌حسینم(۲) ببین دو دست بسته‌ام حسینجان ببین سرشکسته‌ام حسینجان به پای تو نشسته‌ام حسینجان وای‌حسینم وای‌حسینم(۲) طفل سه‌ساله را ببین برادر ز داغ تو زند به سینه و سر شرر زده بر دل زار خواهر وای‌حسینم وای‌حسینم(۲) ◾بنددوم بر روی نی ای ماه من دمیدی پای پر از آبله را ندیدی صدای ناله مرا شنیدی؟ وای‌حسینم وای‌حسینم(۲) به روی خواهرت حسین نظر کن نظر بر این خواهر خونجگر کن ز خاک کوی خواهرت گذر کن وای‌حسینم وای‌حسینم(۲) اسیر کوفیان شدم حسین جان گلشن و باغ فاطمه شد خزان ز دست حرمله فغان و امان وای‌حسینم وای‌حسینم(۲) .
. سبک 13 و مظهر زهد اولیا حضرت زین العابدین ای پسر خون خدا نواده ی حبل المتین آیه به آیه کلامت برای دلها هادیه شدیم ما عبد خدا با صحیفه ی سجّادیه گوهر ارباب حضرت سجّاد قلب شیعه با مِهرت آقا شد علی آباد یا حضرت سجّاد...... 🌸🌸🌸🌸🌸 خمی به ابروت نیاورد اسارت کربوبلا حاصل صبر و عزم توست قِداست کربوبلا نه تنها همنام علی وارث تیغ حیدری تو کوفه وشام با نُطقت فاتح چند تا خیبری با شکوهت شد محشری برپا با دم عیسایی تو شد کربلا احیا یا حضرت سجاد.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حتی میون سلسله فاتح هر چی نبردی با ذوالفقار خطبه هات یزیدو بی چاره کردی ریشه ی تزویرو زدی با تیشه ی تیز صدات تا ابده دین اسلام مدیون افشاگریهات ای مه ارباب یک نظر بنما با نگاهت کربوبلای ما میشه امضا یا حضرت سجاد.... ✍عبدالمحسن 👇
. سینه زنی زیبا ویژۀ ایام شهادتِ راوی دشتِ کربلا امام زین العابدین علیه السلام به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •┄┅═══••↭••═══┅┄• اباالعطشان .. حسین .. منم و گریه و ناله .. خزونه باغی از لاله مدینه روضه می خونم ، چهل ساله به یاد عاشورا من ، چه خون دل ها خوردم دلم می خواست که من هم ، تو کربلا می مردم میرم از حال عاشورا و گودال یادم نمیره ، وآی .... اباالعطشان .. حسین .. نفس آخره یارم .. دیگه راحت میشم امشب بازار برده ها رفتیم من و زینب تموم آل الله و ، با کعب نی می بردن دیدم که ناموسم رو ، تو بزم می ، می بردن الشام الشام سنگ از بالایِ بام یادم نمیره ، وآی ... اباالعطشان .. حسین .. هوا هوای بارونه ، دیگه دلم پریشونه خاطره هایِ شام و داغ ویرونه به فکر دلداری رقیه که افتادن جای عروسک دستش سر بریده دادن رگ ها خونی موی بابا خونی یادم نمیره ، وآی ... اباالعطشان .. حسین .. 👇
Sibsorkhi Shab 264 Moharam 96-02.mp3
5.54M
(علیه‌السلام) ⏯ روضه‌ای 🌴منم و گریه و ناله 🌴خزونه باغی از لاله 🎤
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ(ع) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(س) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅امام سجاد(ع) همواره در طول حیاتشان مظلوم بوده اند. بعد از حادثه کربلا، رعب و وحشت شدیدی بر مسلمین و خصوصاً شیعیان حاکم شد. لذا در آن روزگار، امام سجاد(ع) سخت تنها و بی یار مانده بود. لذا ایشان فرمود : 📋《مَا بِمَکَّةَ وَالْمَدِینَةَ عِشْرُونَ رَجُلَاً یُحِبُّنَا》 ♦️در تمام مکّه و مدینه بیست نفر نیستند که دوستی ما را اظهار بدارند.(۱) ✍طبق نقلها؛ در دو جا بر بدن مبارک امام سجاد(ع) غل و زنجیر بستند. 1⃣بعد از واقعه کربلا و اسارت آن حضرت(ع) در مسیر شام! طبری می نویسد : 📋《إِنَّ عُبَيدَاللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ..》 ♦️عبيد اللّه بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(ع) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۲) 2⃣در زمان حکومت عبدالملک بن مروان! ابن جوزی می نویسد : عبدالملک امام سجاد(ع) را به اجبار از مدینه به شام آورد آن هم در هیئت یک اسیر! 📋《حَمَلَ عَبدُالمَلَكِ بنِ مَروَانَ عَلَي بنِ الحُسَينِ(ع) مُقَيِّدَاً مِن المَدِينَةِ فَأَثقَلَهُ حَدِيدَاً وَ وَكَّلَ بِهِ حَفَظَةً وَ القُيُودُ فِي رِجْلَيْهِ وَ الغُلُّ فِي يَديِهِ..》 ♦️عبدالملک بن مروان دستور داد که امام سجاد(ع) را دستگیر کرده و دست و پای او را غُل و زنجیر کنند و به گردنش بیاویزند و از مدینه به سمت شام بیرون ببرند.(۳) امام سجاد(ع) طبق نقل تاریخ همواره بر مصیبت پدر بزرگوارشان می گریستند و اشک می ریختند. در روایتی آمده است که؛ 📋《فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!》 ♦️امام سجاد(ع) مدت بيست يا چهل سال بر امام حسين(ع) گريست. هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى ‏گذاشتند مگر اينكه گريان مى‏ شد.(۴) در روایتی دیگر آمده است که امام سجاد(ع) ندبه کنان همواره می فرمود : 📋《قَدْ مُنِعَ أَبِي مِنَ الْمَاءِ الَّذِي كَانَ مُطْلَقاً لِلسِّبَاعِ‏ وَ الْوُحُوشِ‏》 ♦️پدرم را از آبی که برای درنده‌ها و حیوانات آزاد بودند، منع کردند.(۵) و نقل شده است که؛ 📋《إِنَّهُ بَكَى حَتَّى خِيفَ عَلَى عَيْنَيْهِ》 ♦️امام سجاد(ع) آن‌ قدر گریست تا بیم نابینایی بر ایشان می رفت.(۶) 📋《وَ كَانَ إِذَا أَخَذَ إِنَاءً يَشْرَبُ مَاءً بَكَى حَتَّى يَمْلَأَهَا دَمْعاً》 ♦️هر گاه ظرف آبی می‌گرفت تا بنوشد، آن‌قدر گریه می‌کرد تا پر از اشک شود.(۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : شب‌های غربت تو گذشت و سحر نداشت  حتی سحر غم از دل تو دست برنداشت  در حیرتم که سلسله آهنین مگر  جایی ز زخم گردن تو خوب‌تر نداشت  زخم تن تو را همه دیدند و هیچکس  غیر از خدا ز زخم درونت خبر نداشت  دنیا چه کرد با تو که هجده عزیز تو  تن‌هایشان به روی زمین بود، سر نداشت  سنگت زدند بر سر بازارهای شام  با آنکه جز تو یوسف زهرا پسر نداشت  هجده سر بریده برایت گریستند  آهت هنوز در دل دشمن اثر نداشت  سوزم بر آن عزیز که در آفتاب سوخت  یک سایبان به جز سرِ پاکِ پدر داشت  حال تو بود در دل گودال قتلگاه  چون بسملی که بال زد و بال و پر نداشت  مهمان شام بودی و بهر تو میزبان  جز گوشة خرابه مکانی دگر نداشت  👤سازگار  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۶، ص۱۴۳ ۲)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲ ۳)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۹۲ ۴)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۱۰۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴، ص۱۶۶ ۶)۷)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۶۶ .
سجده آخر زیارت عاشورا می سوزد از غمت جگرم..،گریه می کنم با ناله های شعله ورم گریه می کنم مانند شمع آب شدم ذره ذره..،با پروانه های دور و برم گریه می کنم کنج قفس نشسته ام و آه می کِشم دارم برای بال و پرم گریه می کنم حتی زمان پخت و پز نذری شما تا فیض کاملی ببرم گریه می کنم با یاد موی سوخته ی کودکان تو تا شانه می زنم به سرم گریه می کنم یاد سجود آخر تو بین قتلگاه در سجده های هر سحرم گریه می کنم آنقَدر کِیف می کنم آن لحظه ای که من در روضه ی تو با پدرم گریه می کنم کاری به غیر گریه بلد نیستم حسین تنها همین شده هنرم..،گریه می کنم از خواهرت مپرس کجا مانده دخترت از شرم عمه با خبرم..،گریه می کنم بردیا محمدی .