─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
مادری آورده دختر مثل ماه
آفتابی روی دامان پگاه
وقتی از خورشید می گویی سخن
می شکوفد آفتابت در دهن
فاطمه دارد به بر مهتاب را
بنگرید این جلوه های ناب را
مادری در بر گرفته ماه را
عاشقی پُر کرده این درگاه را
عشق در گلخانه اش گل کرده است
خانه را لبریز سنبل کرده است
عرشیان از عرش مهتاب آورند
عطر ناب و لاله و آب آورند
عشق روی صفحه ی هستی نوشت
خانه ی زهرا بهار است و بهشت
گلشن هستی پُر از شمشاد ماست
خاک این گلشن بهشت آباد ماست
گلشن هستی که گفتم بیت اوست
عطر یابی از گل گلشن نکوست
شوق دارد خنده های فاطمه
تهنیت باد این ولادت بر همه
لاله دارد در بغل از چشم او
می چکد عطر و عسل از چشم او
این که دارد بر رُخش نور جلی
زینب است و زینت آل علی
زینب است و ظاهرش نور تمام
باطنش لبریز از مهر امام
زینب است و متصل بر آفتاب
زینب است و دختر باران و آب
زینب است و میوه ی قلب رسول
زینب است نخل پُر بار بتول
زینب است و یک جهان خورشید و ماه
زینب است و نور در عمق نگاه
زینب است این دختر مهر و عفاف
آن که دارد آسمان گردش طواف
باشد این آئينه ی باغ جنان
آفتاب عشق در بین زنان
بین زن ها ، این زن از نور است نور
از حریم تیره گی دور است دور
« زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال ، اُخت الوقار »
« زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین »
زن مگو لبریز غیرت چون علی
زن مگو تندیس عزت چون علی
زن مگو شیر دلاور در نبرد
زن مگو راه بلا را رهنورد
زن مگو چون فاطمه عزت مدار
زن مگو تفسیر عشق و اقتدار
زن مگو این بانوی آزاده را
مرد میدان به حق دلداده را
این ز جان بگذشته در کوی خطر
چادر حُجب و حیا دارد به سر
باید از ایثار او گویم سخن
گر بگویم زن ، بود الگوی زن
الله الله آیت کبراست او
جلوه های روشن تقواست او
او که خود یک فاطمه ، یک حیدر است
بانوی اسلام بعد مــــادر است
مهر او چون نام او شد دلپذیر
«یاسر» از او درس آزادی بگیر
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
(میلاد حضرت زینب کبری مبارک باد.)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#میلاد
#حضرت_زینب
(نادرهی عصمت)
زينـب آندم كــه عنـــايــت ز ســوی داور شد
فـــاطمـــه ، مفتخـــر از مولد این دختـــر شد
زینـب آن نــادرهی عصمت و ایثــار و شکیـب
بیـن نسـوان جهـان، فـــاطمــــهای دیگـــر شد
چونکه میخواست شود نـاظـر اجــلال حسین
همــره قـــافلـــه ی عشــق ، در آن منظـــر شد
دیـد هفتـــاد و دو دلـــداده که در دشـت بـــلا
گشت هفتـــاد و دو گلیــار، که یک لشکـــر شد
کشــته شـد حضرت عبــاس علمــــدار حسین
شــیرمـــردی کــه بسـانِ پـــدرش حیـــدر شد
اربــاً اربــا شـد علــی اکبـــر رعنــــای جـــوان
او کـــه یــــادآور بشکـــوهـــی پیــغمبـــر شد
وای از آندم کـه روی دسـتِ بـــرادر میدیــد
که چـه تیـــری ز جفــا، بـر گلــوی اصغـــر شد
ای فلک! اُف به تو و جور و جفـایت که ز کین
تـــن شــاهنـشــه احـــــرار ، بــــدون ســر شد
سر چه گــویم که روی نیـــزه تـــلاوت میکرد
تــن چه گــویم که بـه زیـــر قـــدم اســـتر شد
کــــربــــلا شــد حـــــرم آل عبـــــا و شهـــــدا
بلکـــه ایـــن خـــاک مطهـــر، حــــرم داور شد
شعلــهور گشت دل اهـــل حـــرم تــا ملکــوت
زینـب غمـــزده گــویـی کـه شکسته پــــر شد
دو پسـر داشـت کـه در راه خـــدا کـــرد فـــدا
گــرچــه از حیـثِ دگـــر ، زینـب نـــام آور شد
دختــرِ شــیرِ خـــدا ، خــواهــــر شـاهِ شهـــدا
عمـــه نــه! بهـــر اسـیران حـــرم ، مــــادر شد
با اسـیران به سـوی شـامِ سـتم بـود به مِهـــر
غمگســار اســـرا ، زینــب غــــــم پـــــرور شد
چـون رسـیدند به کــاخ سـتم و ظــلم یــزیــد
چه بگــویم کــه در آنجــا بخــــدا محشــر شد
رأس خــونیـــن شهنشـاه شهیــــدان در تشـت
پیـشِ چشــمان رقـیــــه ، ســتمی دیگــــر شد
این ستم با که توان گفت که این طفـل حـزین
در کـنــــار ســرِ شــاه شهـــــدا ، پــــرپــــر شد
گرچــه زینـب همـــه را بـا نگهی "زیبـــا" دیــد
دل غمــدیــدهاش از آتـش غــــم ، مجمـــر شد
خواست بر بـــاد دهـــد هیمنـــه ی ظـــالــم را
رفـت در مسجـــد و بـا هیمنـــه بـر منـــبر شد
خطبــهای کرد بیـــان ، نــزد یـــزیـــد ملعــون
کـه همــه ـ پستی ایـن قـــوم نمــایـانگـــر شد
مــوج آسـا به خــروش آمــد ، تا کشتی ظــلم
سرنگـون گشت و به غـرقـاب فنـــا یکسـر شد
ریخـت بر هم همــهی شـوکـت این قـوم دغــا
قـوم پسـتی کـه یقیــن ، مسـتحق کیفـــر شد
گرچـه از مــولـد و میـــلاد ، سخــن میگفتــم
نـام زینــب بـه لبـــم آمد و دل ، مضطــــر شد
آنقــدَر دانـــم ، ایــن نـــام مبـــارک در شعـــر
مـوجـب فخـــر من و زینــت ایــن دفتــــر شد
(ساقیا) کــرب و بــلا، زنــده اگر مـانده هنــوز
همـه از صــبر و شکیــبایی این خـــواهـــر شد
نه فقط کــرب و بــلا ، بلکــه دوبـــاره اســلام
زنــــده از شــوکــت ایــن زینــب دانشــور شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#میلاد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیه
دلم ســـــوی مدیـــــنه پر گرفته
دوباره عشــق را از ســــر گرفته
امیرالمومنین خوشحال وخندان
به بر قــــنداقه ی دختـــر گرفته
شعر:امیررضا فرجوند
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
──═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═──
#مدح_میلاد
#مربع_ترکیب
#حضرت_زینب_علیها_سلام
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به نام آن خداوندی که زینب را به خلقت داد
به نامِ نامـیِ زینب به خلقـت ، تاج عـزت داد
خدایی که علی را با چنین ریحـانه زینت داد
به عرش وفرش بایُمنِ قدمهایش شرافت داد
ندا آمـد که می آید به قـرآن کــوثری دیگر
بگیرد ساقی کوثـر به دستش ساغری دیگر
صـدف ، دامـان زهرا و گُهَــر ، دردانه دردانه
شکفت از گلشن طاها گلی ، ریحـانه ریحانه
به گِرد شمع رخسارش، مَلَک ، پروانه پروانه
فلک در نظــم آورده غـزل ، جــانانه جـانانه
نوای عشـق می خواند برایش زمـزم باران
زلال نـور می ریــزد به پایش نـم نـم باران
خدا زهـرای دیگـر را به این عالم نشان داده
زمین را با قدمهــایـش شکــوه آسمـان داده
حدیث صبـر او قلـبِ جهـــانی را تکان داده
برای قهـرمان بودن هــــزاران امتحان داده
زمین درس صلابت راگرفت ازمکتب زینب
زمان ، صبر آفرینی دید در تاب وتب زینب
و زینب شد که زینت بر جمال مرتـضا باشد
و یا پیغمبـری دیگــر به جای مصطفــا باشد
دلش سنگ صـبوری بر سکوت مجتبــا باشد
علمــــدار حسیــنش در قیـــام کــربلا باشد
وفـــای خـــواهــری دارد دل دریایی زینب
حــدیث عاشقــــی دارد غم شیدایی زینب
چه بانویــی که عقل افتاده در پای کمـال او
نشان از حیدر و زهراست نیکی درخصال او
پنـــاه آورده صبـر ما به صبـــر بی مثــال او
زبان "کیمیا" قاصـر ، چـه گـوید در قبــال او
قلـم در مدح این بانـو همیشه واژه کم دارد
چـرا که دختـر زهـــرا مقــامی محتــرم دارد
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱/۹/۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#میلاد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
✿ السلام علیک یا زینب ( س) ✿
سرمستم و شاد ، حَبَّذٰا میگویم
از بانوی دشـت کربلا می گویم
از یُمن قـــدوم خـــواهر ثارالله
تبریـک به آل مصطـفی میگویم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
برسینه نشاط می دهد این بانو
نامـش برکات می دهد این بانو
شوق سفر دمشـق هر کس دارد
آید ، که برات می دهـد این بانو
شعر: امیررضا فرجوند
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
۞یک پله تا ملاقات خدا۞:
📆 تقویم اسلامی نجومی چهارشنبه
۹ آذر ۱۴۰۱ هجری شمسی
۵ جمادی الاول ۱۴۴۴ هجری قمری
۳۰ نوامبر ۲۰۲۲ میلادی
🧿 تقارن نحسین، صدقه صبحگاهی نحوست را رفع کند.
ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار مبارک باد 🌺
🗓 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️28 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️38 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️45 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸 اذکار چهارشنبه :
- یا حَیّ یا قَیّوم ( 100مرتبه )
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
🌸 امروز برای امور زیر نیک است:
🔹دیدار با بزرگان
🔹نو بریدن و پوشیدن
🔹بذرپاشی
🔹آغاز درمان
🔹از شیر گرفتن کودک
👶 نوزاد حالش خوب است.
🚙 سفر اصلا خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت
امشب: فرزند عالمی از عالمان یا حاکمی از حاکمان شود. ان شاءالله
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) سرور و شادیست.
💉 #خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری سبب زردی رنگ است.
✂️ چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز بد است، موجب بداخلاقی می گردد.
👕 بریدن دوختن و خریدن لباس خوب و بدون سختی (وسیله سواری) یا چارپایان بزرگ نصیب او خواهد شد.
🚫 #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) به طور کلی از اول تا نیمه ماه که جرم ماه در حال بزرگ شدن است مضر است.
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر (وقت خوابیدن)
♦️ مثنوی در مدح حضرت زینب کبری (س)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹➖➖➖➖➖➖
تو کیستی که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
تویی جگرگوشهٔ آل کسا
به درک تو فهم رسا، نارسا
چشم علی محو تماشای تو
به جای پای فاطمه پای تو
هیچ گلی ندیده خندیدنت
به غیر لحظهٔ حسین دیدنت
دایهٔ تو ز کودکی غم شده
قامت غم در غم تو خم شده
کتاب عشق و عقل تألیف توست
مُهر به لب، زبان ز توصیف توست
تو گردش ثبات اهلبیتی
تو مجمع صفات اهلبیتی
دفاع تو، صبر تو، احساس تو
حسین تو، حسن تو، عباس تو
تو بردهای فیض حضور همه
تو بودهای سنگ صبور همه
روی تو حسرتِ دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتّی به خواب
خاک رهت به عرش پهلو زده
پیش قدِ تو سرو زانو زده
نیست فلک به قدر، هم پایهات
سایهٔ تو ندیده همسایهات
مدرسهٔ تو دامن فاطمه
معلّمی ندیده و عالمه
اُمّ مصائب تو و زینِ اَبی
عقیلهٔ هاشمیان زینبی
لبت «یکی گوی» دو تا نگفته
هر چه شنیده جز خدا نگفته
صدای تو دل از علی میبرد
ناز تو را فاطمه هم میخرد
ولادتت ولادت گریه بود
گریهٔ تو شهادت گریه بود
تو عین عرفان وِرا نور عین
کشتهٔ حقّی و شهید حسین
تو روح صوم و معنی صلاتی
تو ساحل سفینةالنّجاتی
حسین امید خلق در عالمین
ولی به هر غم تو امید حسین
نام شما هر دو به دنبال هم
آینهٔ همید و تمثال هم
چنان که نام خالق و رب یکیست
نام حسین و نام زینب یکیست...
🌹🌹🌹🌹🌹➖➖➖➖➖➖➖
*آثار مداحی کربلایی میلادباباجانپور👆
🌺🎤حضرت زینب ولادت حضرت زینب
🌺🌺🌺🌺________________
در کلامت چو حیدری زینب
بی قرار برادری زینب
در حیا و در استقامت و صبر
تو همانند مادری زینب
چهره ات منتها به ثارالله
پس حسین مکرری زینب
خطبه هایت کمر شکن بودند
ساده گویم قلندری زینب
مسجد کوفه بر خودش لرزید
صیحه ای زد که حیدری زینب
تا صدایت رسید ، فهمیدیم
کهکشان را مسخری زینب
چوب محمل گواهی ات داده
تا همیشه تو سروری زینب
کربلا با تو شد قیامت اشک
پس بگویم تو محشری زینب
گفته بوده پدر بزرگ شما
بین غم ها شناوری زینب
آخرین لحظه های عمرت بود
یاد جسم برادری زینب
ای که خون شد دلت برای حسین
به ! بنازم چه خواهری زینب
من نگفتم غزل برای شما
تو خودت ذره پروری زینب
سیدمهدی_بهار👆
___________🌺🌺🌺
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#میلاد_با_سعادت_حضرت_زینب_س
#شاعر_مسلم_فرتوت_فاخر
«سبڪ آمدے جانم به قربانت ولے حالا چرا»
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
آمدے خوش آمدے اے عزیز مرتضی
نور چشمان نبے زادهٔ خیر النسا
آیت الطاف حق مظهر مهر و وفا
آمدے آئینه دار کربلا خوش آمدے
تورسول دشت سرخ نینوا خوش آمدے
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
آمدے اے نازنین زینت بابا شوی
چون ابوالفضل وحسین فاتح دلها شوی
سر سپاه دین حق بعد عاشورا شوی
آمدے آئینه دار کربلا خوش آمدے
اے رسول دشت سرخ نینوا خوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
مادرت زهرا تو را شیرهٔ جان مے دهد
او تو را درس کرم درس احسان مے دهد
درس عشق وعاشقے درس پیمان مے دهد
آمدے آئینه دار کربلا خوش آمدے
اے رسول دشت سرخ نینوا خوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
دیده وا کن دخترم یڪ نگاهے کن مرا
تا ببینم لحظه اے من دو چشمان تورا
با پدر قهرے مگر تو نمے خندے چرا
آمدے آئینه دار کربلا خوش امدے
اے رسول دشت سرخ نینوا خوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
بوسه باران مے کنم یڪ نگاهم گر کنے
خنده از جان مے کنم گر دمے لب تر کنے
وا نما چشمان خویش حال ما بهتر کنے
آمدے آئینه دار کربلا خوش آمدے
اے رسول دشت سرخ کربلاخوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
دختر دردانه ام دل غمین هستے چرا
بر من و بر مادرت دیدهٔ خود وا نما
شادمان تر تا شود چهرهٔ بشاش ما
آمدے آئینه دار کربلا خوش آمدے
اے رسول دشت سرخ نینوا خوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
وا کنے گر چشم خود شاد و خرم مے شوم
با مسرت با سرور زین سرا من مے روم
ظاهرا شادم ولے از درون بحر غمم
آمدے آئینه دار کربلا خوش آمدے
اے رسول سرخ دشت نینوا خوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
بهر دیدار رخت با حسین آید حسن
میرود زین غم سرا آنزمان رنج ومحن
دانم آنموقع چرا دیده بربستے به من
آمدے آئينه دار کربلا خوش آمدی
اے رسول دشت سرخ نینواخوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
آید الان پیش تو ماه دل آراے تو
وا نما ئے چشم خویش بر رخ زیباے او
چون که هستے دخترم یاور فرداے او
آمدے آئینه دار کربلا خوش آمدے
اے رسول دشت سرخ کربلا خوش آمدی
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
شدمشرف باحسین ختم مرسل مصطفی
گفت تبریڪ ابتدا بر علے المرتضی
او سپس با فاطمه دخترش شد هم نوا
با لب خندان سپس کرد فرمایش نبے
نام این کودڪ نهم زین اب باید بلی
🖊مسلم فرتوت فاخر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#امام_زمان
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید
کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید
همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را
همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید
همه تقویم ها را گشته ام، میلادی و شمسی
نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید
جهان می ایستد با هرچه دارد روبروی او
زمان می ایستد، بوی خوش اسفند می آید
ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله
علی را گرچه بعضی بر نمی تابند، می آید
بله! آن آیت اللهی ؛که بعضی خشک مذهب ها
برای بیعت با او نمی آیند ، می آید
برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری
ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید
بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست
کلاف ما به چشم یوسف، ارزشمند می آید
به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار
به پهلوی کبود مادرم سوگند... می آید
#محمدحسین_ملکیان✍
................................................................
.
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت
#حمید_سبزواری
ای ز دیدارِ رُخَت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشت
از جمالت دل صدّیقۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجب
که شد از نور تواَش مطلع و منظر روشن
تیرگینیست در آنسینه کهمهر تو در اوست
که ز مهر تو شده سینۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفت
وز تماشای تو شد خاطر شبّر روشن
آیت لطف خدایی و به هر دل تابی
گر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شد
که ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
«زیب اب» نام گرفتی و مرا فخر این بس
که شد از نام دلارای تو دفتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
تربیت یافتۀ دامن زهرایی تو
زینت قامت دین، زیور رخسار شرف
مظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علی
خانۀ فاطمه را شمع دلارایی تو...
عبرتآموز زنانی به حجاب و به وقار
برتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست بهخاکقدمت بوسه از آنک
غنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهند
که گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشد
مادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 آینهٔ صبر
...............................................................
.
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#حسین_منزوی
بعد از حسين ای كاروانش را تو رهبر
وان كشتب غرق تلاطم را تو لنگر
ای تو پدر را زيب و زينت از صفايت
وی زينت دنيای هستی از وفايت
تنها نه مير مومنان را نور عيني
بنت الاميری زينبا! اخت الحسينی!
ای دستگير كودكان بیپدر، تو
وی غمگسار مادران بیپسر، تو
اين بارها آن قامت رعنا خميده
وز پای طفلان خارها بيرون كشيده
ای سايهاش از نيزه افتاده به سر تو
در زير نيزه با برادر همسفر، تو
رفتيد با هم تا به شام غم رسيديد
رفتيد و تا ويرانهٔ ماتم رسيديد
وقتی كه بار كاروان افتاد، شب بود
جامشفق از خونوظلمت، لببهلب بود
انگار میگرييد چشمان زمان هم
چشم زمين تر بود و چشم آسمان هم
چون دودمان مصطفی كردند غارت
بستند طفلان را به زنجير اسارت
گفتند: اينك! اينكا! پايان نهضت
پايان طوفانهای دريای ولايت
كنديم شيرازه كتاب مرتضا را
در گل گرفتيم آفتاب مصطفي را
غافل كه زينب ماندهاست و میخروشد
مانده است تا چون شير غرانی بجوشد
آنجا در آن مخروبه كز عالم جدا بود
يك زن، امير كاروان كربلا بود
زن نه كه او مرد آفرين روزگار است
زن نه كهاو بنتالجلال، اختالوقار است
نام خدا نقش جبينت بود، زينب!
دست خدا در آستينت بود، زينب!
گر زادهٔ مرجانه را رسوا نمیخواست
ايزد زبانت را چنان گويا نمیخواست
ايراد اگر آن خطبهٔ غرا نمیشد
آن دودهٔ اهريمنی رسوا نمیشد
از خطبهات ظلم يزيدی ريشه كن شد
فريادهايت كفر را انديشه كن شد
اين ماجرا دنباله آن ماجرا بود
شام انتهايش ابتدای كربلا بود
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
...............................................................
.
#امام_زمان
بِحَقّ زينب عَجّل لوليّكَ الْفَرَج
" يَابْنَ السُّرُجِ الْمُضيئَةِ... " اَدرِكني
" يَابْنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ... " اَدرِكني
" يَابْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ... " اَدرِكني
با ندبه ز هجرانِ تو اَم زنده، ولی...
میمیرم اگر نبینمت باز، بلی
از لحظهی خَلق گشتنم مالِ تو اَم
از آمدنم به خاك، دنبال تو اَم
مبهوتِ تجلّیاتِ اجلال تو اَم
" هَل نَنتَقِعُ بِعَذبِ مائِک... " به لبم
من منتظرِ امر تو هر روز و شبم
ای کاش که این فاصله ها کم گردد
دل در طلبت چشمه ی زمزم گردد
" عَجّل لِوَلیّكَ الْفَرَجْ " دم گردد
لبریز، دل از نورِ حضورت باشد
حاجت، فقط از خدا ظهورت باشد
ای منتقم حیدر و طاها! مددی
ای منتقم حضرت زهرا! مددی
ای منتقم زینب کبری! مددی
بر سر کنم از ماتم هجرانِ تو خاک
یابنَ الزّهرا! " مَتی تَرانا و نَراك "
ای صاحبِ اختیارِ دوران! برگرد
فریاد رس ِ قلب پریشان! برگرد
ای ترجمهی زندهی قرآن! برگرد
ما را بِرَهان ز عصر حیوانیّت
ای آمدنت ظهور انسانیّت!
#محمد_علی_نوری ✍
چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱
...............................................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امّ ابیها یکبار دیگر آمد … مـیلاد حـضرت زینـب (سـلامالله عـلیها) سال ۱۳۷۷ با نوای: حاج محمود کریمی #زینب_کبری #محمود_کریمی #ولادت #حضرت_زینب_س
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#میلاد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
«شکوه شکیبایی»
میــلاد تو تبلـور زیبــــایی ست
بارانی پیــام هـــــم آوایی ست
در جـــای پای قـافله ی مهــرت
یک آسمان بـــهار دلا رایی ست
جام سکـوت ســـینه ی صـبر تو
لبریـز از شکــوه شکـیبایی ست
در دست مـا غــــبار کـویرستان
در دست توسخاوت در یایی ست
باور کــن ای نجیـــب ترین بانو
آییــنه عــفـاف تو رویا یی ست
لب تشـــــــنـه ی زلال تــولایـت
مست شراب ناب طهورایی ست
در جــــا نمــــــاز باور سبـــز تو
عطر نماز خـانه ی مولا یی ست
بیدار ی ضــــمیر فـــــرا گــیرت
احــیا گـر تفکـر و پویا یی ست
در راســـــتای نهضـــت ثار الله
پیغـام تو نشــــان توانایی ست
ایثار تو ز حـــــد بشــــــر بر تر
معیار تو پـیام آهـــو رایی ست
اندیشــــه ی بلـند جهان بینــت
رنگین کمان گنبـد مـینایی ست
تو زیــنبی که دایـــره ی صبرت
بیرون زصبر آدم و حوایی ست
اتـش چــو از خیـام شـما سر زد
یاد آور زمــانه ی زهــرایی ست
در خطـــبه های سبز خدا گونت
گلواژه های دفـــــتر دانایی ست
در شام و کوفه عطــر حضور تو
سامانه ی صلابت وپایا یی ست
تو در جـــواب دشمن دون گفتی
ایثار جـــان تجلی زیـــبایی ست
پایان عمـــــر روز اســـــارت ها
آغـاز لحـظه های شکوفایی ست
نام تو بر "فــــــراز" جــــهان دین
خورشید پر صلابت ما نایی ست
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
سرشار از ترانه ی یك رودِ جاری ام
امروز در نهایتِ امّیدواری ام
احساس میكنم كه به دریا بدل شدم
احساس میكنم كه بر این خاك جاری ام
یك لحظه شادمانم و یك لحظه غرق اشك
لبخند ناگهانیِ اَبرِ بهاری ام
با دست خالی آمده ام محضر شما
رحمی كنید بر من و بر این نداری ام
دستِ دلم دخیلِ پر چادرِ شماست
بانو چه دیدنی است من و بی قراری ام
یك عُمر دوستدار حسین تو بوده ام
حتماً به این دلیل تو هم دوست داری ام
فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم
خدمتگزار بانویِ این آستانه ایم
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید
حوریه ای دوباره به شكل بشر رسید
این بار چندم است كه در باغِ اهل بیت
طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید
بانو تو آمدی و به شامِ سیاه ما
از فیض گام های تو نورِ سحر رسید
امشب خود خدا به علی هدیه میدهد
تو آمدی و زینتِ قلب پدر رسید
تو آمدی كه دور برادر بگردی و
اینگونه شد مدار فَلَك را قمر رسید
تو آمدی به خاطر تنهایی حسین
یعنی برای كرب و بلا همسفر رسید
ما با حسین شورِ تماشا گرفته ایم
امشب میان زینبیون جا گرفته ایم
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماهِ تمامت حسین بود
هر دفعه كه برادرت از راه میرسید
از فرط شور و شوق، سلامت حسین بود
یک راستای نور وجودِ تو زینب است
نوری كه در مسیر امامت حسین بود
ساده ترش شد اینكه نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تِکه کلامت حسین بود
در خانواده ای كه واژه ی برخاستن علی است
از كودكی، ذكرِ قیامت حسین بود
خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
حتی اگر كه مدح تو را صد كتاب كرد
كی میشود فضائل تان را حساب كرد
چشم من آن گلی كه به حسرت شكفته است
باید به لطف گام تو گُل را گلاب كرد
حتی بیان نام تو اعجاز میكند
این اسم، سیئات مرا هم ثواب كرد
هر حاجتی كه پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب كرد
آیینه ی تمام قَدِ حُجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در نقاب كرد
ای خواهرِ كریمِ مدینه فقیر را
یك گوشه از كرامتت عالی جناب كرد
تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست
ای خانمی كه هیچكس آقاتر از تو نیست
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای كربلا به چشم تو زیباتر از همه
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری كه بود جای تو بالاتر از همه
اما كسی ندید كه نفرین كنی چرا
ای آن كه ربنای تو گیراتر از همه
ظهری كه سی هزار نفر بود و یك نفر
افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه
ظهری كه در هجوم به گودال تیر و تیغ
پیچیده می شدند و معماتر از همه
این بود كه تنش به چه جرمی كفن نداشت
بر روی خاك بود و سری در بدن نداشت
#شاعر سعید پاشا زاده