روضه_کربلایی روح الله رحیمیان.mp3
5.5M
شعر مرثیه حضرت رقیه(س) اجرا شده:
شعر: تمام درس و مشقم آب بابا..
شاعر: ملتمس
مداح: روح الله رحیمیان
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
@navaye_asheghaan
طوفان گرفت و بر دل من ظلم کم نکرد
زآن دشمنی که بر سر تو رحم هم نکرد
هم تاب من بریده شد و هم سرت پدر
کاری که شمر با دلمان کرد، غم نکرد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مرثیه_حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
باید این شهر بفهمد که تو بابای منی
با همین روی پر از خون همه دنیای منی
گرچه خونیست لب و موی و دهان و رگ تو
تو شبیه منی و تو گل زیبای منی...
آنقدر گریه کنم تا که بمیرد دشمن
چون بفهمد تو همه هست و تمنای منی
تو نیایی هم اگر من زِ عطش میمیرم،
تو بیا جان که ببینند تو رویای منی
می کُشد دخترکت را به خدا این خِجلَت
من پریشانم و تو محو تماشای منی
همه شب ناله زدم از غم دوریِ پدر
جان فدای تو که لالایی شبهای منی
عاقبت با سر خود آمدی و خوشحالم
که شب تار گذشته است و..تو فردای منی
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مرثیه_حضرت_رقیه_س
@navaye_asheghaan
roze.mp3
6.41M
زمزمه حضرت رقیه(س) اجرا شده:
شعر: من از لگد بدم میاد..
مداح: حسین عینی فرد
شاعر: ملتمس
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه_حضرت_رقیه_س
@navaye_asheghaan
زمزمه، زمینه شب سوم (حضرت رقیه (س))
کمک کن از، خاکا بلند شم
به خاطرِ، بابا بلند شم
عمه بگیر، دو دستامو که
نمی تونم، از جا بلند شم
بابام اومد، ولی ببین یه غم دارم..
چه وضعیه؟!، نه مویی رو سرم دارم!
بابا ببین، چقد آخه وَرَم دارم..
وای حسین
بابا حسین، من الذی ایتمنی...
تو دَندونات، شکسته من هم..
خاک روی موت، نشسته من هم..
تو پُرِ زخم، من پُرِ زخمم
دو چشمای، تو بسته من هم..
بابا بگو، کی بُریده سرِ تو رو..
به خاک و خون، کشیده پیکر تو رو..
ولی نَگو، کی بُرده معجر تو رو!!..
وای حسین
بابا حسین، من الذی ایتمنی...
من و ببر، از این خرابه
که بی تو این، روزا عذابه
ببین بابا، که روی دستم
جای غلاف، رَدِ طنابه
ببین شدم، شبیه مادرت بابا
سیلی بِهِم، میزنه زجرِ بی حیا
خیر ندیدم، از کوفه تا شامِ بلا
وای حسین
بابا حسین، من الذی ایتمنی...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه_محرم
#زمینه_محرم
#شب_سوم
@navaye_asheghaan
4_290769337478807758.mp3
783.3K
زمينه نوحه شب سوم حضرت رقيه (س)
ياابتا خودم سنگ تو به سينه ميزنم
يا ابتا ببين پاره پاره شد پيراهنم
يا ابتا نمونده يک جاى سالم رو تنم
دختراى شام خيلى نامردن
هر کجا ديدن مسخرم کردن مسخرم کردن
ميرو علمدار سپاهت کجاست ياابتا
گوشه ويرونه مگه جاى ماس ياابتا
کاش ميومد باهات داداش اکبرم ياابتا
پس ميگرفت زشاميا معجرم ياابتا
يا ابتا ز دنيا سيرم
يا ابتا زبون ميگيرم
يا ابتا نياى ميميرم
واى حسين عزيز زهرا
يا ابتا شبى که جاموندم از قافله
يا ابتا من و پيدا کرد ضجر بى حوصله
يا ابتا شده بعد اون پاهام پر ابله
قابل بافتن نيست ديگه موهام
ديگه خوشگل نيست طاق ابروهام من تو رو ميخوام
دست و پا گير اينا بودن بده ياابتا
هر کى رسيده منو سيلى زده يا ابتا
به چشم يک کنيز نگام ميکنن ياابتا
دختر خارجى صدام ميکنن ياابتا
يا ابتا سرم ميسوزه
ياابتا پرم ميسوزه
ياابتا حرم ميسوزه
واى حسين عزيز زهرا
#قاسم_نعمتی
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
من اَختر پنج آفتابم
در بحر کمال درّ نابم
کودک نه که مرد اِنقلابم
کرده است حسین، اِنتخابم
در شام، اُمید کربلایم
قرآن شَهید کربلایم
از خون خدا پیام دارم
یک کرب و بلا قیام دارم
بین همه اِحترام دارم
حکم از طرف اِمام دارم
ویرانه حراست، من رَسولش
شام است مَدینه، من بَتولش
ویرانه بِهشت و من فرشته
با طینت فاطمه سِرشته
هر چند که دختر حُسینم
یک زینب دیگر حُسینم
عالم شده یادوارۀ من
هر روز بود هزارۀ من
هر لحظه غم دوبارۀ من
تابد همه جا ستارۀ من
از خَصم اگر جَسارتم شد
قبرم سَند اِسارتم شد
من باب مراد عالمستم
در قدر و جلال، مریمستم
یک فاطمۀ مُجسمَستم
در ماه صفر مُحرمَستم
خیزَد به دیار غُربت من
بوی شُهدا زِ تربت من
یک بلبل دور از آشیانه
خون دل و اَشک و آب و دانه
چون فاطمه بر تَنش نِشانه
از بوسهء گرم تازیانه
بر شانه نشسته ضَربت مُشت
بر چهره نشان پنج اَنگشت
شَب بود که آفتابم آمد
آن شَب که پِدر به خوابم آمد
از دیده گُلاب نابم آمد
لبخند زَدم که بابَم آمد
سر بر روی سینه اش نهادم
دوران فراق رفت یادم
من بودم و لالۀ اُمیدم
گل گفتم و باز گل شنیدم
ناگاه زِ خواب خوش پَریدم
دیدم همه را به خواب دیدم
نالیدم و سر به جیب بردم
اِنگار هزار بار مُردم
من بودم و چشم اَشکبارم
من بودم و قلب داغدارم
من بودم و هِجر روی یارم
نه صَبر، نه تاب نه قَرارم
من ماندم و نالۀ جدایی
صَد پرده نوای نینوایی
بُغضم ز گلو دوباره وا شد
اِنگار که شام، نینوا شد
یک لحظه خرابه کربلا شد
مرگ آمد و حاجتم روا شد
نومید شدم، زِ پا نِشستم
دادند سَر پِدر به دَستم
من بودم و اَشک در دو دیده
من بودم و قامت خَمیده
من بودم و حَنجَر بُریده
روح از قفس تَنم پَریده
از خون جگر وضو گرفتم
گل بوسه از آن گلو گرفتم
گفتم پدر، ای اُمید جانم
با سَر زده سَر به آشیانم؛
تقدیم تو اشک دیدگانم
دنبال تو پر زَند رَوانم
بگذار که اصغر تو گردم
قربانی دیگر تو گردم
بر رأس پدر سلام دادم
غم داد چو بَرگ گل به بادَم
تا بوسه بر آن گلو نهادم
یک ناله زدم، زِ پا فتادم
باشد که به نالههای (میثم)
آهم برسد به گوش عالم
#حاج_غلامرضا_سازگار
#صلوات
@navaye_asheghaan
|⇦•بین بازار راه میرفتند...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بین بازار راه میرفتند
دست در دست ، دخترو پدری
دخترک گفت میشود بابا
گوشواره برای من بخری
پدر از شوق شادی دختر
رفت تا حجره ی طلا سازی
گوشواره خرید دخترگفت
گوشوار مرا می اندازی؟
پدرش گفت دخترم اینجا
پره نامحرم است عزیز دلم
صبر کن تا به سمت خانه رویم
عمه هم خانه هست عزیز دلم
وقت برگشت سمت خانه ی شان
حجره ی روسری فروشی دید
چندتا روسری گلدارو
گُلِ سرهای دخترانه خرید
حس پرواز،داشت برروی ابر
دخترک روی شانه های پدر
بین پرواز گاه خم میشد
برسد تا به او صدای پدر
در همین حین، یک نفر ناگاه
لگدی زد به پلوی دختر
خواب بود همش
بد زد بی هوا کشیده ای و
ترکی خورد ابروی دختر
دخترک مثل بید میلرزید
*الان بازار بودم...من کجام؟
خوابم رو خراب کرد...*
دخترک مثل بید میلرزید
بین زنجیر بود دستانش
خواب شیرین او خراب شدو
لرزه افتاد در تن و جانش
مردک مست داد میزد هی
دخترک گریه میکرد و میترسید
گِله ها ماند تا زمانی که
سرباباش در طبق میدید
دست خود میکشید بر سر او
بوسه میداد روی بابا را
بود راس پدر در آغوشش
ناز میکرد بوی بابا را
یادان روزهای رؤیایی
بازهم دختر پدر شده بود
هی زبان میگرفت با گریه
روضه خوان سر پدر شده بود
دست خود را گذاشت بر رگها
حنجری ریش ریش را حس کرد
تا که با اشک گفت یاابتا
گلوی پاره پاره خس خس کرد
* رقیه شروع کرد آروم آروم روضه خوندن:*
باپای پُر وَرَمم، دردسر حرمم
همه میگن خیلی، شبیه مادرمم
یادم میاد وداع کردی
چقدر حرم پریشونه
تو خیمه ها که خوابم برد
بابام هنوز تو مِیدونه
از انتظار و از درد
توخیمه رفتم از حال
میگن که آخرکار
کشوندنش تو گودال
میبینم اشکامو بابا
به خنده ها بدل کرده
به هوش میام و میبینم
عمه منو بغل کرده
دیگه شفای دردمو
مگه توخواب ببینم
نه میتونم بخوانم
نه میتونم بشینم
شکایتِ همه بابا
از دست نیزه دارانه
من اما بیشترین ترسم
از ناقه های عریانه
بیا منو بغل کن
بیا منو سوار کن
خدا میدونه دیگه
نه میتونم سوار شم
نه میتونم ببینم
نه میتونم بیدار شم
*عمه جانش از رقیه سئوال کرد: عزیزم! رقیه جانم! همه خوابن تو چرا نمیخوابی؟ گفت: عمه جان از گرسنگی خوابم نمیبره...*
زخانه ها همه بوی طعام بشنیدم
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
*همه صدا بزنید: یا حسین...*
@navaye_asheghaan
حاج محمود کریمی_محرم1402شب سوم - روضه- بین بازار راه میرفتند - حاج محمود کریمی-1691302855.mp3
30.53M
|⇦•بین بازار راه میرفتند...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حاج آقا قرائتی:
اگر کسی بلند شد امر به معروف کرد ازش حمایت کنید!
یا الان اثر داره یا روز قیامت سربلند هستی...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
|⇦•من از بس غصه...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج ابوالفضل بختیاری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من از بس غصه دارم که میشه صدتا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه؟! نمیشه انتخابش کرد...
بابا اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجره
یه دونه سیلی زد امّا باید صدتا حسابش کرد
بابا رو خاک داغِ صحرا با سرانگشت پر از زخمم
نوشتم اسمتو امّا سنان با پا خرابش کرد
بغل گرفتمت حیف تو این لباسا شبِ اسیری
ولی تو دست نداری که دخترت رو بغل بگیری
چشاتو بسته بودی که چشم تو به طناب نیفته
چشامو بسته بودم که چشم من به شراب نیفته
به جز دوتا لبِ خون دیگه چی موند برامون
تو مشت این و اونه موهای هردوتامون...
خلاصه هردو مونو یه جور میدادن آزار
تو رو با چوب و نیزه منو میون بازار
بابا،بابا،بابایی ...
خورشید من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شراب خواران
کَت بسته به زور تازیانه
بابا!
در راه شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
من سیر غذا نخوردم امّا خوردم دل سیر تازیانه
کِی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه...
*این سه ساله سه تا جمله گفته تو خرابه یکیش اینه "مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ! "یه نگاه به این رگها کرد چه جوری سرتو بریدن بابا؟!..
عبیدالله ملعون با اون حروم زادگی و دل سنگیش،تا سر بریده رو براش بردن گفت این سر چقدر نامرتب بریده شده،برید اول مرتبش کنید بیاریدش میدونی چیکار کردن؟مِقراض آوردن سر و مرتب کردن...ای حسین...*
@navaye_asheghaan
حاج ابوالفضل بختیاری - روضه - @hajmansourarzi.mp3
5.78M
|⇦•من از بس غصه...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲به نفس حاج ابوالفضل بختیاری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بیٺ الغزل هر غـــزل ناب رقیـہ سٺ
خورشید علے اصغر و مهتاب رقیـہسٺ
نزدیڪ ترین راه به الله حسیـن اسٺ
نزدیڪ تریـن راه بہ اربـاب رقیـہسٺ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
باب الحرم _مرحوم حاج حسن جمالی.mp3
6.94M
#خوش آمدی تو از سفر بابا..
#حاج_حسن_جمالی
#روضه و زمزمه بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس مرحوم حاج حسن جمالی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#شام_شهادت_حضرت_رقیه
بند ۱
عمه بریز آب روان
آهسته روی پیکرش
آرام تر حرکت بده
اعضای جسم لاغرش
دست به بازویش نزن
خرد شده از سلسله
زخمی شده پایش ز بس
دویده پشت قافله
از کربلا تا شام و کوفه دویده
منزل به منزل درد و محنت کشیده
از درد یک شب هم راحت نخوابیده
بند ۲
عمه بریز آب روان
آهسته آهسته ولی
انگار که افتاده ای
یاد غریبیّ علی
شب بود و حیدر مانده بود
با گریه های کودکان
میزد به سر میگفت که:
اسما بریز آب روان
حیدر بمیرد ورم کرده بازویت
با چه شکسته در پشت در پهلویت
با من نگفته بودی نیلی شد رویت
محمدعلی انصاری✍
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
@navaye_asheghaan
زائر.....شاعر
با خون سرخش تا ابد خط داد ما را
با عشق خود نورِ بصیرت داد ما را
تا پرچم سبزِ هدایت را برافراشت
درک درستی از حقیقت داد ما را
دنیایِ عاقلها گواراشان که این عشق
دیوانگی در این طریقت داد ما را
ما و صفای شعر آیینی سرودن؟
او خود به لطف خویش عزت داد ما را
چیدیم تنها واژهها را ما و مولا
با کیمیای عشق قیمت داد ما را
شد قسمت ما نعمت از او سرودن
شکرِ خدا، اینگونه قسمت داد ما را
تا گفته شد شعری بخوان، گفتیم:رخصت؟
مولا تبسم کرد و رخصت داد ما را
هرکس که روزی زائرش شد شاعرش شد
در بیت بیتِ شعر از نو زائرش شد
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
باید تقاص خود را، از خیزران بگیرم
من را نبوس امشب، لبهات جان ندارد
✍ #سیدمحمدحسین_حسینی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
"امشبی را شه دین، در بغلم مهمان است"
صبح فردا بدنم روی زمین بی جان است
✍ #محسن_عبدالزهرا
@navaye_asheghaan
#رباعی_حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
بابا، برلب رسید ازغصه جونم
کجـا بـودی بـابـای مهـربونم
تمـام دختـران شـامی امروز
همه بابا شونو دادن نشونم
بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب
شدم از طعنه های شام بیتاب
یکی ازدختران باطعنه می گفت
رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب
پدر داران مرا تحقیر کردند
دگر از زنده ماندن سیر کردند
همه بر گریه ام خندیده بودند
سه ساله دخترت را پیرکردند
اگر دردمندی بگو با رقیه
اسیری به بندی بگو یا رقیه
بکارت گره گر فتاده بگو
ز کارت گره وا کند تا رقیه
میان خاک ها دادند جایش
پر از تیغ مغیلان بود پایش
برای دخترک جای عروسک
سر ببریده آوردند برایش
دهان من ز مشت زجر کج شد
تمام دنده هایم رج به رج شد
دگـر پاها و دستم حس ندارند
رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد
سه ساله بـار غم بـردم بدوشم
دگر افتادم از آن جنب وجوشم
شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد
اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم
به شام و کوفه دلم رامحک زدند
ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد
عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا
چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
به شانه بار فراقت نبرده بودم و بردم
مرا به عمه سپردی، تو را به خاک سپردم
شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب
چه زجرها که ندیدم، چه زخمها که نخوردم
به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم
مرا ببخش پدر جان، اگر هنوز نمردم
برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم
هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم
برای دیدنت امشب لباس تازه خریدم-
در آن شلوغی بازار، تازیانه که خوردم
نشد به پای تو خیزم، مرا ببخش عزیزم
گُل تو بودهام اما شکسته ساقهی خُردم
تو بوریا کفنت شد، من این لباس سیاهم
به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم
✍ #سیدمیلاد_حسنی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
از رو نی منو نگا کن بابایی
واسه دخترت دعا کن بابایی
دوباره بهم بگو "رقیه جان"
دوباره منو صدا کن بابایی
مثه اون روزایِ خوبِ مدینه
بیا دستامو حنا کن بابایی
از همون بالای نیزه هم شده
یه نگاه به این پاها کن بابایی
میدونی نمیتونم که راه برم
پس واسم فکر عصا کن بابایی
گلِسَر دیگه به کارم نمیاد
گرهی موهامو وا کن بابایی
واسه اینکه زجر دیگه سر نرسه
مثه من خدا خدا کن بابایی
دردمو به هیچکی جز تو نمیگم
دردمو خودت دوا کن بابایی
من میخوام فقط که باخودت باشم
زود منو حاجت روا کن بابایی
سرِ تو جاش توی آغوش منه
هجرت از تشت طلا کن بابایی
تو کفن نداشتی من میخوام چکار؟
یه حصیری دست و پا کن بابایی
✍ #علیرضا_خاکساری
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
"امشبی را شه دین، در بغلم مهمان است"
صبح فردا بدنم روی زمین بی جان است
✍ #محسن_عبدالزهرا
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه
اذیتت کردن اذیتم کردن
چه غارتت کردن چه غارتم کردن
ملامتت کردن ملامتم کردن
موهای سرتو سوزوندن/موهای سرمو سوزوندن
بال و پر تو رو سوزندن/هی بال و پرمو سوزوندن
میون شام و کوفه تحقیر شدم
اسیر رنج و داغ و زنجیر شدم
برات عجیب نیست زیادی پیر شدم؟؟؟
***********
با لگد افتادی با لگد افتادم
سنگ زد افتادی سنگ زد افتادم
تموم قد افتادی تموم قد افتادم
تنتو رو خاکا کشیدن/تنمو رو خاکا کشیدن
بابا امونتو بریدن/بابا امونمو بریدن
گوشوارمو کشید، گوشامو برید
سیلی که خوردم هوش از سرم پرید
دیگه چشام هیچی رو واضح ندید
@navaye_asheghaan
نوحه سفره حضرت رقیه(س)
#پنجم_صفر_شهادت
#حضرت_رقیه_س🏴
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
الهی به رُخ نیلیِ زهرای سه ساله
که با شیون و با گریه و ناله
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر جا سخن از راهِ رسیدن به خدا شد
داده دلِ ما زود گواهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرکس که امیدش شده از کُلِ جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
وا شد گره از مشکل ما تا که شبِ قدر
ده مرتبه گفتیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
مدیونِ حسینیم که داده دلِ ما را
گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
تا روزِ ابد در دلِ ما کینه ی شام است
وقتی که ندادند پناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرجا که زمین خورده درآن شب سرِعباس
انداخته از نیزه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
تو بابِ مُرادی بده حاجت ما را
تاهر دم وهر لحظه بگوئیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
@navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۴_۰۹_۰۹_۳۹_۲۷۶.mp3
4.92M
زیارت عاشورا
🎙#سید_مهدی_میرداماد
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏