|⇦•چه حس خوبیه..
#سرود و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید رضانریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چه حس خوبیه پدر بودن
چه حس خوبیه بگی بابا
دلیل شادی خنده ی مادر
دلیل عشق و زندگی بابا
شادم دلمو دادم دست اونکه از عشقش آبادم
یادم دادن اجدادم که بگم حیدر چون حلالزاده م
باباجان مهربونیته مثل حلوا علی
سایه ت رو سر همه پیر و جوونا علی
شیرینه ولایت و محبتت تو دلِ ما علی
ای جان جانانم علی جانم علی جانم علی جان
ای روح و ریحانم علی جانم علی جانم علی جان
به نامِ الله و به نامِ حق
خدای مهربون بی همتا
زمینو آب و جارو کردن چون
به خونه ی خودش اومد مولا
عشقِ صاحبِ خونه به دلِ سنگِ کعبه غالب شد
بعدش قبله هم مایل به علی بن ابی طالب شد
ای اسمت نماز آسمونیا یا علی
ای ذکر اذان رو لبای دنیا علی
شیرینه ولایت و محبتت تو دل ما علی
معنای ایمانم علی جانم علی جانم علی جان
ای شیر یزدانم علی جانم علی جانم علی جان
@navaye_asheghaan
Fadaeian_Milad_Emam_Ali_14011114_11.mp3
9.44M
|⇦• چه حس خوبیه...
#سرود و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱ به نفسِ سید رضا نریمانی✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پیامبر صلوات الله علیه و آله
اگر تمام درختان قلم، و دریاها مرکب و همه جنیان شمارشگر و همه انسانها نگارشگر باشند قادر به شمارش فضائل علی ابن ابی طالب نخواهند بود.
📚مناقب خوارزمی ص ۳۲
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
|⇦•تو را تا دیده ام...
#مدح و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده۱۴۰۱ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو را تا دیده ام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا از خود رها دیدم
تو را در سجده ی باران و بر سجاده ی صحرا
به هنگام قنوت برگ ها در ربنّا دیدم
تو در هفت آسمان سِیر و سفر میکردی اما من
تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم
کنار حِجر اسماعیل در سرچشمه ی زمزم
صفا و مَروه را گِرد تو در سعی و صفا دیدم
تو را دیدم که میچرخی گِرد خانه ات کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم
تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر
تو را مولود کعبه قبله ی اهل وِلا دیدم
تو را فرمانبَرِ یا ایُّها المُدَّثِّر از اوّل
تو را السابقون السابقون از ابتدا دیدم
تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی
تو را عاشق ترین دلداده ی قالوا بَلی دیدم
تو افکندی حجاب از روی کرَّمنا بنی آدم
که سیمای تو را آیینه ی ایزد نما دیدم
تو آدم را فراخواندی به عِلم اعلمُ الاَسماء
تو را در کشتی نوح پیمبر، ناخدا دیدم
اگر اعجاز موسایی عصا بود و یَدِ بَیضاء
سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم
نه تنها از تو شد عیسی، مسیحا دم
که از اول تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم
سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین بخشی
تو را روحِ قناعت، اسوه ی فقر و غِنا دیدم
زدی خود را به آب و آتش ای شمسِ جهان آرا
تو را پروانه ی پیغمبر از غارِ حَرا دیدم
به جولانگاه احزاب و نبرد و خندق و خیبر
به دستت تیغِ لاسَیف و به شَانت لافَتی دیدم
به یک ضربت که در خندق زدی در برقِ شمشیرت
جهانی را به لب اهلاً و سهلاً مرحبا دیدم
تلاوت کردی آیات برائت را به زیبایی
تو را خورشیدِ بامِ مکّه در اُمُّ القُری دیدم
تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر
تو را در بی نهایت تا کجا در ناکجا دیدم
چه میدیدم خدا را روزِ فتحِ مکّه با حیرت
خلیل بت شکن را روی دوشِ مصطفی دیدم
وَ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ را که میخواندم
تو را در لَیلَةُ المعراج با بدرُالدُّجی دیدم
سراغ آیه ی الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ رفتم
تمام آیه را وصف علیِ مرتضی دیدم
شُکوه و عزّت و هستی، کمال عشق و سرمستی
چه گویم من که روی دست پیغمبر چه ها دیدم
تو را در سایه ی باغِ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ
شکوفا یافتم مصداقِ مصباحُ الهدی دیدم
گُل روی تو در سَبَِّح إِسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى
تجسم کردم آری تا جمالِ کبریا دیدم
تو را در سوره ی حامیم تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تو را در آیه ی تطهیر و در قُل اِنَّما دیدم
تو را در نونِ الرَّحمان و عین عَلَّم القرآن
تو را در یای یاسین ترجمان طا و ها دیدم
تو را در قُلْ کَفی بِاللّه در وَالتّینُ وَالزَّیتون
تو را در لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى دیدم
نه تنها هست اوجِ رَأفتت در قافِ وَالقرآن
تو را در سوره ی والشّمسُ والطّور و ضُحی دیدم
تو را با چهره ی پوشیده و خرما و نان بر دوش
کنارِ زاغه های شهر کوفه بارها دیدم
نوازش از تو میدیدند فرزندانِ شاهد هم
تو را با گوهرِ اشک یتیمان آشِنا دیدم
به مسکین و یتیم از بس محبّت کردی و احسان
تو را در سوره ی انسان و متنِ هَلْ أَتَی دیدم
چه میدیدم خدا را در سکوتِ محضِ نخلستان
تو را در نیمه شب در گریه های بی صدا دیدم
شبی که شمعِ بیت المال را خاموش میکردی
تو را با بی ریایی خفته روی بوریا دیدم
تو رازِ غربت خود را به گوش چاه میگفتی
چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم
تو را پشت درِ آتش زده با زُهرَةُ الزَّهرا
صبور و مهربان در تیرِ باران بلا دیدم
اگر نامردمان دست تو را بستند آنها هم
اسیر پنجه ی تقدیر در تبَّت یدا دیدم
چه میدیدم در اِیوان نجف در کوفه در محرابِ مسجد هم
شهادتنامه ی فُزْتُ وَ ربِّ الکعبه را دیدم
کسی از آستانت دست خالی برنمیگردد
که در آیینه ی آیین تو مِهر و وفا دیدم
@navaye_asheghaan
YEKNET.IR - madh - milad imam ali 1401 - banifatemeh.mp3
7.96M
|⇦• تو را تا دیده ام....
#مدح و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
میلاد امام علی(ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
.
#صلواتی
#میلاد_امیرالمؤمنین
گیتی گِله کرد و عدل را طالب شد
خورشید دمید و نور حق غالب شد
آمیخـته بـزم عرشیان با صلـوات
میـلاد علی ابن ابیطالب«ع» شد
#محمدجواد_منوچهری ✍
.
@navaye_asheghaan
تسنیم قطره قطره مهیای شستشو
تسبیح دانه دانه بگیرد در آن وضو
شاید ستاره گون بشود گرم گفتگو
گوید درود بر خودش و اهل بیت او
آنگاه اله نیم نگاهی به ما کند
مفتاح فاطمی دل این قفل وا کند
باید تمام مهریه اش را گلاب کرد
از کاسه جهیزیه اش کسب آب کرد
با برگ های یاس ازاسمش کتاب کرد
تسبیح را به ابجد نامش حساب کرد
آنگاه گفت عرض سلامی به فاطمه
شاید رود از این دل پر غصه واهمه
باید به پا کند این شعر کفش نور
از ماورای نور کند این قلم عبور
مریم ،خدیجه ،آسیه ها را کند مرور
در کعبه اعتکاف کند با شعور و شور
تا دوزد از پناه کسا قدر سوزنی
تا بوید از امان عبا عطر بودنی
باید به نام نامی مادر قیام کرد
باید به لحن فضه و قران سلام کرد
باید که ختم نور به ماه تمام کرد
باید که اقتدا به قیام امام کرد
تا دست را به دسته ی دستاس او رساند
تا واژه های شعر به احساس او رساند
زینت کریمی نیا
@navaye_asheghaan
(زبانحال حضرت علی علیهالسلام)
#شمع_کاشانهی_علی
ای مَه ِ آسمــــــان مهر و وفا
ای گل گلسِتان لطف و صفا
ای دُر دُرج قــــلزم توحــــــید
ای مَـــــــهِ برج عالم تجـــرید
ای بلند اخــــــتر سپـــــهر ولا
ای مهین دخت خســروِ بطحا
ای یگانه معـــــین و یاور من!
فاطمه! ای انیس و همسر من
رفتی و رفت جـــان من از تن
زندگی بی تو بدتـــر از مـردن
خود بگفتی ز ضــربت ســیلی
خصم دون کرده صورتت نیلی
شرم ، قنفذ نکـــــرد از رویت
تازیانه چــــــو زد به بازویت؟
لیک ناگفتی آن حرامی مست
با لگد پهلوی تو را بشکــــست
محسنات سقط شد زضربت در
تو نکردی مرا چگــــــونه خبر ؟
کار خود را به فضّــه فرمودی
راز خود را به فضّـــه بنمودی
که نبینـد علی مصــــــائب تو
نشــــود آگه از نوائـــــــب تو
کردی آن رازها نهـــــان از من
تا که شدفاش وقت غسل وکفن
بلکه گفتی که مخفی از انظار
بسپارم تو را به خـــاک مزار
شب به خاکت همی نهان دارم
مخفی از چشم دشمنـان دارم
کس خــبر از مــــزار تو نشود
آگـــــه از رازِ کار تو نشـــــود
رمز آن گفته شد کنـــون افشا
کــــه ندانـد علی ، ملال تو را
جان به قـــــربان قبر گمنامت
وآن نـهانگاه بی در و بامــــت
جان من ازشرار داغ توسوخت
بر سر ِ قبر بی چراغ تو سوخت
بی تو شد شــام تار ، روز علی
سوخت عالم ز داغ و سوز علی
بی تو تاریک ، گشــته کاشـانه
از غمت خانه گــشته غمخــانه
تا تو در خـــــانهی علی بودی
شمــع کاشـــــانهی علی بودی
بی تو گردیده تلخ ، کام علی
که یکی گشته صبح و شام علی
بعدِ تو زندگی مراســـت حرام
که مرا بعد توســت کار ، تمام
گر مــــزارت نبُد ز خلق ، نهان
بود تعطیل ، بارگاهِ جهــــــان
کودکان تو شـــــام تا به سحر
وردشان هست ذکـــــر یا مادر
گوششان گربه نالهی پدر است
همه_چشم امیدشان به در است
یادِ روی توشمع خانهی ماست
روشنی بخش آشیانهی ماست
حالیا چــــون رَوی به نزد پدر
فاش کن ظلـم آن دو بداختر
چو برفــــتی به محضـــر بابا
گو علی را ، گذاشـــــــتم تنها
گو اگر کـودکان یتـــیم شدند
جمله بی مادر و لطــیم شدند
در حقیقت علی شدهست یتیم
بعد من گشته داغــدار و لطیم
کودکان را به من چه بسپردی
کاش با خود ، مرا تو میبردی
(شمس قم) بسکه از فراق تو سوخت
عالمی را ـ ز افتراق تو سوخت
روز و شب گوید ای مهین مادر
به فدای تو ، جانِ جـــــنّ و بشر
شادروان سید علیرضا شمس قمی
@navaye_asheghaan
Sorod_astanevsal118.mp3
524.2K
#امیرالمومنین_علیهالسلام_ولادت
سرود ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام
امشب خـدا از خـانـه اش جـلـوه نـموده
از چـهـرۀ وجه الله ش پـرده گــشــوده
رکن حرم شد چون گل شکوفا
در بیت حـق کن حق را تماشا
صاحب بیـت داور خوش آمد
حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد
مولا علی جان؛ مولا علی جان (2 )
* بند دوم *
کعبه مشرف شد که جانـانش عـلـی شد
حق میزبان گردید و مهمانش عـلی شد
نــقــطــۀ بـائ بــسـم الله آمــد
قــرآن رسـیـده دسـت مـحـمـد
بر دست دلدار دلبر خوش آمد
حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد
مولا علی جان؛ مولا علی جان (2 )
* بند سوم *
قـرآن نـاطـق می کـنـد قــرآن تــلاوت
عـطـر کـلامش بر حـرم داده طـراوت
بر اهـل ایـمـان شد معنیِّ دین
بوسد لـبـش را لبـهـای یاسیـن
ساقیِّ حوض کوثر خوش آمد
حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد
مولا علی جان؛ مولا علی جان (2 )
* بند چهارم *
این خانه بی نام علی بیت الشرف نیست
کعبه مقامی دارد اما چون نجف نیست
دین بی ولای او نا تـمام است
هرجا نهد پا بیت الحرام است
شافع به روز محشر خوش آمد
حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد
مولا علی جان؛ مولا علی جان (2 )
شاعر: میثم مؤمن نژاد
@navaye_asheghaan
زمزمه ی مناجات با خدا – ایام اعتکاف
یا اِلهَ العاصین یا اِلهَ العاصین...
رو میگردانم من،دیگر از آن و این،که بر من ِ عاصی،هستی یارِ دیرین
هر لحظه نامت را،خوانم به تاب و تب،بیچاره بر دَرَت،رو آورده یا رب
در کوله بارِ خود،ای حیّ سبحانم،چیزی ندارم من،غیر از گناهانم
دلخوشیِ بنده،عنایتت باشد،فقط اُمید من،به رحمتت باشد
از فرط ِ گناهم،نبرده ام سودی،من بد بودم امّا،تو خوبی نمودی
بر حال خرابم،زاری نکردم من،جز معصیت دیگر،کاری نکردم من
شُهره به گُنه در،بازار تو بودم،تو فخر من بودی،من عار تو بودم
جانها فدای آن،نورِ عالَمینت،در گذر از جرمم،به حقّ حسینت
یا رب مرا دیگر،عبد خدایی کن،مرا چو خوبانت،کرببلایی کن
کاری کن بمیرم،با عشق ثارالله،ذکر لبم باشد،یا اباعبدالله
یا اباعبدالله یا اباعبدالله...
نمودی بر نیزه،تلاوت قرآن،جانها به قربانت،یا ذبیحَ العطشان
یا اباعبدالله یا اباعبدالله...
ای سرت بر نیزه،ای تنت به صحرا،باَبی اَنتَ وَ،اُمّی یا ثارالله
یا اباعبدالله یا اباعبدالله...
@navaye_asheghaan
*چشمانِ پر از اشک و،روی سیه آوردم
بر درگه ِ لطف تو،کوه گنه آوردم
اَستَغفِرُکَ یا رب اَستَغفِرُکَ یا رب...
*ای خالق بی همتا،حیّ ِ صمدِ اعلا
رو بر درت آوردم،با ناله ی یا زهرا،اَستَغفِرُکَ یا رب...
*بر شمع تجلایت،دل گشته چو پروانه
بیچاره کجا دارد،غیر از درِ این خانه اَستَغفِرُکَ یا رب...
*عُمرم همه شد صرف ِ،عصیان و تباهی ها
بر گو چه کنم من با،این نامه سیاهی ها اَستَغفِرُکَ یا رب...
*رو بر تو نمودم با،این دیده ی گریانم
از فرط گناهانم،دلخون و پشیمانم اَستَغفِرُکَ یا رب...
*هر چند سیه رویم،در راهِ ولا هستم
من گریه کنِ داغ ِ،شاهِ شهدا هستم مظلوم حسین جانم...
*بگذر ز گناه ِ من،حقّ شه ِ بی لشگر
آنکه شده در گودال،لب تشنه تنش بی سر مظلوم حسین جانم...
*آقای غریبی که،چون لاله ی پرپر شد
شرح ِ غم ِ هجرانش،سوز دل مادر شد مظلوم حسین جانم...
*آقای غریبی که،در غربت ِ بی پایان
از کرببلا تا شام،خوانده روی نی قرآن مظلوم حسین جانم...
@navaye_asheghaan
مدح میلاد امام زمان عج
ای مَه و مهتاب سلامٌ عَلَیْک
روشنی آب سلامٌ عَلَیْک
منتظران دیده براه تواَند
منتظر صبح نگاه تواَند
ماه تر از ماه تویی در زمین
نَصْرُ مِنَ الله تویی در زمین
نور رخت آینه ی مطلق است
آمدنت جلوه ی جاءَالْحَق است
پرده برانداز ز رخسار خود
یک نظر انداز به بیمار خود
منتظر روی تواَم خود ببین
دربِدَر کوی تواَم خود ببین
در ره تو بی سر و سامان منم
مشتعل از آتش هجران منم
کاش به دل جلوه ی هستت رسد
دستِ تهیدست به دستت رسد
ای تو تجلّیگه نُورُالْهدی
صاحب تیغ دو دم مرتضی
در کف تو با همه ی اقتدار
فخر و مباهات کند ذوالفقار
ای پسر مقتدر بوتراب
شمس و قمر روی تو باشد ، بتاب
منجی هر غرقه به توفان تویی
منتقم خون شهیدان تویی
از تو شود خانه ی عصیان خراب
پایه ی هر فتنه و طغیان خراب
ای ز وجود تو جهان در امان
دست خداوند تویی بی گمان
می شود ای عشق امانم دهی
خیمه ی خود را تو نشانم دهی
گرچه به شوق رخ تو زیستم
« لایق دیدار تو من نیستم »
از دل من آتش بُحران ببر
گوشه ی چشمی بنما جان ببر
بی تو خزان همسفر باغ هاست
وصل تو پایان همه داغ هاست
رخ بنما چون که بهاران تویی
مژده ی جوشیدن باران تویی
باز به بار و دل ما را ببر
از دل ما غیر خدا را ببر
ساعت دلهای نرفته به حجّ
کوک شده ، کوک به وقت فرج
دیده و دلها شده در التهاب
کی فرج ات می رسد ای آفتاب
ما که دعاگوی فرج گشته ایم
مُحرم روی تو به حجّ گشته ایم
وصل تو باشد همه ی حجّ من
سوی تو زد نبض خدا سنج من
دل که شود جاذبه اش معنوی
فرق ندارد غزل و مثنوی
حجّت معبود سلامٌ عَلَیْک
مهدی موعود سلامٌ عَلَیْک
در همه جا حاضری و نیستی
غایبِ مشهود سلامٌ عَلَیْک
یوسف کنعانیِ مصر وجود
نغمه ی داوود سلامٌ عَلَیْک
ای که تویی عاشق دلداده را
مقصد و مقصود سلامٌ عَلَیْک
ای همه دریای صداقت درود
جاریِ هر رود سلامٌ عَلَیْک
انجمن آرای دلِ سالکان
طالعِ مسعود سلامٌ عَلَیْک
ای که وجود تو همه مصطفاست
احمد و محمود سلامٌ عَلَیْک
«یاسر» دلخسته به دیباچه اش
بهر تو بسرود سلامٌ عَلَیْک
@navaye_asheghaan
من خجالت زده از تو هستم
بر سر کوی لطفت نشستم
گِرد الطاف تو در طوافم
مُحرم وادی اعتکافم
گرچه عاصیّ و نامه سیاهم
دادی یک بار دیگر تو راهم
قلبم از شعله ها پرشرر شد
عمرمن درگناهان به سر شد
ای خدا غفلت آواره ام کرد
نفس عمّاره بیچاره ام کرد
هستم ای مهربان عبد رسوا
ای خدا کن مرا اهل تقوی
کن مرا اهل نور و سعادت
اهل قرآن و ذکر و عبادت
من که بیگانه ام با مناجات
هم به توحید و یاسین و صافات
تحفه ای بر من بی وفا ده
درد بی دردی ام را شفا ده
یا رب ای خالق حیّ منّان
نور دانش به قلبم بتابان
کن عنایت شوم عبد گمنام
زینت را قرآن و اسلام
بار الها مرا کن عطایی
چون شهیدان شوم کربلایی
مثل جان بر کفان خمینی
کن مرا فاطمی و حسینی
آن حسینی که نامت صدا زد
بین گودال خون دست و پا زد
آن حسینی که عطشان فدا شد
ماه تابنده ی نیزه ها شد
@navaye_asheghaan
مناجات با امام زمان عج
چون مهر به نورِ خود پیدایی و پنهانی
با آنکه زمن دوری نزدیک تر از جانی
اوصافِ کمالت را آیاتِ جمالت را
میخوانم و می بوسم انگار که قرآنی
از صوت تو مبهوتم در حسن تو حیرانم
تو حضرتِ داوودی یا یوسفِ کنعانی
من با تو و تو با من، انصاف کجا رفته؟
من کمترم از مور و تو فوقِ سلیمانی
من زخم و تویی مرهم ، من درد و تویی درمان
من خشکی و تو دریا ، من تشنه تو بارانی
من بر سر راه تو چون گوی به چوگانم
تو در دلِ زار من ، چون نوح به طوفانی
با گل کنمت تشبیه یا با نَفَسِ عیسی
هم خوب تر از اینی ، هم پاک تر از آنی
قرآن به تو می نازد عترت به تو می بالد
تو منتقم خون سالارِ شهیدانی
یا ابن الحسن دورت بگردم آقا .. گفت رفیقم تا تیر خورد ، داشت جون میداد ، زود اومدم سرشُ به دامن گرفتم ، همچین که نفسایِ آخرش بود چشمشُ باز کرد گفت بزار سرم رو زمین بمونه .. گفتم رفیق مگه چی شده ؟ ..
گفت یادته میرفتیم تو روضه ها...
( بریده بریده می گفت ) گفتم آره " گفت یه شب خیلی گریه کردم گفتم یابن الحسن یه آرزو دارم وقتِ جون دادن سرم رو پایِ شما باشه ...
سرمُ بزار رو خاکا بلکه صاحبم بیاد ...
امشب منم اومدم بگم یابن الحسن بلاگردونتم ..
دوس دارم وقتِ جون دادن سرم رو پایِ شما باشه .. هرکی امشب اومده با امام زمان کار داره صدا بزنه :
یاابن الحسن ....
@navaye_asheghaan
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
معتکف در بیتت شدم به ناله و آه
بیچاره منم که هستم اسیر گناه
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
زلال رحمت را بر قلبم جاری کردی
هر چه بد بودم تو آبرو داری کردی
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
فرار از تو کردم به تقلید از اشقیا
من رفتم امّا تو دوباره گفتی بیا
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
بهار دلم را شور خزانی دادم
جواب لطفت را با نا فرمانی دادم
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
دلم با مهر تو دیگر قرین نمیشد
ببخشید ، ای خدا بدتر ازین نمیشد
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
امّا یا الهی خجل و مضطر گشتم
بر درخانه ات ببین که من برگشتم
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
قلب من قلب من از لطف توآکنده
مهربام مهربان شرمنده ام شرمنده
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
از بهر نگاهت دارم هر لحظه آوا
از جرمم گذرکن یا رب به حقّ زهرا
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
او که بر مصحف توسوره کوثر بود
زهرایی که دار و ندار پیغمبر بود
فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه
زهرایی که گردید ولایت را علمدار
او که مجروحه شد در بین در و دیوار
فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه
زهرایی که چون گل شد بعد بابا پرپر
محسنش فدا شد درراه عشق حیدر
فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه
اگربر فاطمه کینه روا نمیشد
بر زینب درگودال ظلم و جفا نمیشد
یا حسین یا حسین ای تشنه لب یا حسین...
ناله زد دختری انا بنت المظلومة
اُنظُر یا ابتا عمّتی المضروبة
یا حسین یا حسین ای تشنه لب یا حسین...
@navaye_asheghaan
پرگناه آمدم یا الهی
روسیاه آمدم یا الهی
یا الهی....
من خجالت زده از تو هستم
بر سر کوی لطفت نشستم
گِرد الطاف تو در طوافم
مُحرم وادی اعتکافم
گرچه عاصیّ و نامه سیاهم
دادی یک بار دیگر تو راهم
قلبم از شعله ها پرشرر شد
عمرمن درگناهان به سر شد
ای خدا غفلت آواره ام کرد
نفس عمّاره بیچاره ام کرد
هستم ای مهربان عبد رسوا
ای خدا کن مرا اهل تقوی
کن مرا اهل نور و سعادت
اهل قرآن و ذکر و عبادت
من که بیگانه ام با مناجات
هم به توحید و یاسین و صافات
تحفه ای بر من بی وفا ده
درد بی دردی ام را شفا ده
یا رب ای خالق حیّ منّان
نور دانش به قلبم بتابان
کن عنایت شوم عبد گمنام
زینت را قرآن و اسلام
بار الها مرا کن عطایی
چون شهیدان شوم کربلایی
مثل جان بر کفان خمینی
کن مرا فاطمی و حسینی
آن حسینی که نامت صدا زد
بین گودال خون دست و پا زد
آن حسینی که عطشان فدا شد
ماه تابنده ی نیزه ها شد
@navaye_asheghaan
مناجات با خدا و روضه ی امام حسین علیه السلام در ایام اعتکاف
ای مهربون،بخشنده ی جرم و گناه،من اومدم امّا با این روی سیاه
معتکفِ خونه ی تو شدم خدا،با این بدی بازم به من دادی پناه
شرمنده ام،توبَم و کن قبول،به مصحف و به عترت رسول
به حق اون شهید سر جدا،نور دل زهرای بتول
می زنم صدات با چشمای ترم،تو اگه بگی برم کجا برم
یا الله،یا ربّنا،اِغفر لنا...
می دم قسم،تو رو به خاکِ کربلا،به قاری ِ قرآن روی نیزه ها
به حقّ اکبر و علیّ اصغرش،به اون که شد کنار علقمه فدا
به حقّ اون لحظه که غرق ِ آه،مادر اومد کنار قتلگاه
حسینش و غرقه به خون دید و،با حسرت به او میکرد نگاه
بُنَیَّ شهید بی سر یا حسین،بُنَیَّ غریب مادر یا حسین
واویلا غریب مادر یا حسین...
@navaye_asheghaan
فرصتی دوباره
فرصتی میخواهی تا فارغ از هیاهوی پایانناپذیر زندگی، چند روزی با خودت خلوت کنی.
فرصتی میخواهی تا بر سفره عشق میهمان شوی و جامه تعلقات برکنی، با خدای خویش خلوت کنی و پا به پای ام داود، زیارت رجبیه بخوانی.
فرصتی میخواهی تا معتکف کوی عشق شوی.
اعتکاف، فرصت خلوتی عاشقانه است.
اعتکاف، استوارسازی شانههای لرزانی است که از بار سنگین گناه، دیگر قامت ایستادن ندارد.
اعتکاف، سجده دوباره فرشتگان است بر اشکها و ندبهها و سجدههای آدمیان.
اعتکاف، احرامیست در میقات حضور، با نور و شعور.
اعتکاف، تطهیر قلبهاست در سجاده سبز «توبه».
اعتکاف، گستره محراب عشق است در کوی دوست؛ عشقبازی روح است دور از نفسِ سرکش، در سبزترین مکان، در نورانیترین زمان.
اعتکاف، تلاوت «آیههای سوره حضور است» در سجاده اشک.
اعتکاف، لبیک لبهایی است که عاشقانه به زمزمه نیایش، روح پریشان خود را شستشو میدهند.
اعتکاف، تفرج روح است در خلوت عشق.
اعتکاف؛ یافتن حقیقت پنهان روح است در فراموشی نفس.
اعتکاف، بهترین بهانه برای صعود به ملک نفسانی و بازگشت به فطرت رحمانی است.
اعتکاف، غوطهور شدن در دریای روشن امید است؛ فرصت سبزی است برای آموختن طریقت دلدادگی و رسم و راه عاشقی.
اعتکاف، بریدن است و وصل شدن؛ پایان است و آغاز.
اعتکاف، شکستن است و پیوند خوردن؛ شکستن قفس نفس و پیوند خوردن به آسمان.
اعتکاف، میقاتی است دوباره.
اعتکاف، تمرین خودسازی است.
اعتکاف، مبارزه برای رسیدن به یقین است.
اعتکاف، فرصتی است برای سبز شدن.
نویسنده: فاطمه حیدری