eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
610 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب @navaye_asheghaan
ای پیام‌آور خون شهدا یا زینب با پیامت همه جا کرب و بلا یا زینب ای نماز شب تو برده دل از چار امام ای همه فاطمه هنگام دعا یا زینب خطبۀ تو، سخن خون خدا بر سر نی یک پیام است ولی با دو صدا یا زینب چه بیارم؟ چه بگویم؟ چه بخوانم به ثنات؟ که خدا زینت اَب خوانده تو را یا زینب اگر از اشک شود ملک جهان دریائی نشود حق تو یک قطره ادا یا زینب تا قیامت همه مردان جهان می‌گیرند از تو درس شرف و صبر و رضا یا زینب گوهر اشک تو و خون حسین ابن علی هر دو بخشید به اسلام بقا یا زینب سَر آن سرّ خدا گرچه جدا از تن شد نگهش از تو نگردید جدا یا زینب از قفا چشم تو در مقتل و پیش نگهت شد جدا رأس حسینت ز قفا یا زینب از تو زیبنده بُوَد ذکر "تقبّل منّا" بر سر نعش امام شهدا یا زینب مظهر صبر خدا خواست دهد جان از دست تو شدی از دل او عقده گشا یا زینب سعی تو با سر خونین برادر رفتن مروه گودال و صفا طشت طلا یا زینب در دل محمل خود چون دل خورشید بسوز که هلالت شده انگشت نما یا زینب خطبه‌هایت همه یادآور زهرای بتول سخنانت چو علی روح فزا یا زینب پور مرجانه به تو خنده زد و گفت: گرفت قلبم از قتل حسین تو شفا یا زینب آن ستم پیشه پی پاسخ دندان شکنت شادی‌اش گشت مبدّل به عزا یا زینب دختر وحی کجا؟ كوچه و بازار کجا؟ آیت نور کجا؟ شام کجا؟ یا زینب از تو زیبد که بکوبی به دهان دشمن مشت، با غرّش "یابن الطلّقا" یا زینب پیش چشم تو به لب‌های عزیز زهرا به خدا، چوب زدن نیست روا یا زینب جز تو کی خوانده نماز شب خود بنشسته دل شب گوشۀ ویرانه‌سرا یا زینب ماهِ روی تو چو از جور فلک نیلی شد روی خورشید نشد تیره چرا یا زینب؟! خصم بر اشک تو خندید ولی بر سرِ نی گریه کردند برایت شهدا یا زینب... ✍ @navaye_asheghaan
شاکله‌ی اِنَّما، قابِ دعا زینب است گنج نهان جهان، سِرِّ خدا زینب است اُسوه‌ی ایوب‌ها، وقت بلا زینب است بر لب ما بهترین، زمزمه "یا زینب" است ما همگی نوکریم، سرور ما زینب است دُرِّ گران‌سنگ حِلم، بین صدف دیده شد در دل دریای صبر، موج شعف دیده شد دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد پای ضریح دمشق، شاه نجف دیده شد زائر هر روزِ آ ، شخصِ اَبا زینب است مَست سبوی اَزَل، در طلبِ این خُمَم شعله به جانم بکش، فکر بکن هیزُمم جَلدِ همین گنبدم، عاشق این گندمم مکّه‌ی من سوریه است، حاجیِ این خانُمم کعبه‌ی عُشّاق را، سنگ بنا زینب است از برکات علی، هیچ فقیری نماند پای همین سفره‌ها، فاطمه ما را کشاند دست گدا را گرفت، پیش حسن‌جان رساند سائل این خانه را، نزد حسینش نشاند کارِ پذیرایی از، این همه با زینب است محور عرش است او، اهل جنان شاهدند ساحت صبر است او، مُلک و مکان شاهدند راوی فتح است او، نُطق و بیان شاهدند مادر اشک است او، گریه‌کنان شاهدند اهل بکا واقفند، اُمِّ بُکا زینب است مایه‌ی آرامشش، بوده صدای حسین سایه‌ی امنیتش، بوده عبای حسین زندگی‌اش وقف شد، وقف برای حسین هرچه که در چَنته داشت، کرد فدای حسین قُلّه‌ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است واژه‌ی مظلوم را، اول غربت نوشت هرچه بلا دیده بود، وقت اسارت نوشت قصه‌ی اندوه را، با چه شهامت نوشت با قلم گریه‌اش، شعر مصیبت نوشت روضه‌ی منظوم در، کرببلا زینب است اهل و عیال حسین، در دل آزار بود کوفه و شامات بود، کوچه و بازار بود در دل نامحرمان، کارِ حرم زار بود تا خودِ بزم یزید، شمر جلودار بود همسفر خولی و حرمله‌ها، زینب است ✍ @navaye_asheghaan
باور نمی‌کنم سرِ بازار بردنت نامحرمان به مجلس اغیار بردنت از سینه‌ی حسین، تو را چکمه‌ای گرفت از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت پایِ سفر نداشتی، ای داغدار درد! با یک سرِ بریده به اصرار بردنت فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است از سمتِ قتلگاهِ علمدار بردنت تو از تمام کوفه طلبکار بودی و... در کوچه‌هاش مثلِ بدهکار بردنت ✍ @navaye_asheghaan
بیا بر قله‌ی هستی لوای عدل برپا کن بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن چرا از چشم خود تنهای تنها اشک می‌ریزی؟ بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن بیا اشک خجالت پاک کن از دیده‌ی سقّا بیا از خون دل بر تشنه‌کامان دیده دریا کن بیا با عمّه‌هایت جستجو کن در بیابان‌ها گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن بیا و گریه کن بر یاس‌های نیلی زهرا بیا روی کبود عمّه‌هایت را تماشا کن بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن ✍ @navaye_asheghaan
ای‌کاش که در خدمت زینب باشیم گریانِ غم و مِحنت زینب باشیم یک‌شب حرم رقیه جان باشیم و... یک‌شب حرم حضرت زینب باشیم @navaye_asheghaan
ای گمشدۀ زن معاصر! در علم، زنی عالمه، عالی‌منصب در ذکر و تهجد اهل یارب یارب در عین عفاف، در مصاف و میدان ای گمشدۀ زن معاصر، زینب! 🥀 (س)🥀 🥀 ...@navaye_asheghaan
🥀 | کبری سلام‌الله علیها 🥀 ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب فغان و آه از آن دم! که خصم دون به لب شط بُرید سر ز قفای مقابل زینب فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب میان لشگر اعدا به راه شام نبودی به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب به گِرد ناقه‌ی او، کوفیان به عشرت و امّا سر حسین به سنان، پیش روی محمل زینب نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی چو گشت کنج مقام و منزل زینب چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی»؟ که جز خدا نه کس آگه، ز درد و مشکل زینب ▫️ جودی خراسانی @navaye_asheghaan
🩸 أ اَنتَ أخي..؟! 🩸 ▫️ 🥀 إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها 🥀 هنگامی که کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت... 🥀 فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ 🥀 وقتی‌ به هوش آمد، شکسته حال به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد... 🥀 و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ 🥀 گاهی چادر زیر پایش گیر می‌کرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به و مقدس رسید. 🥀 فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ 🥀 در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر، جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. 🥀 و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: 🥀 مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود، زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. 🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: 🥀 أ أنتَ الْحسينُ أخي؟! أ أنتَ أبنُ اُمّي؟! 🥀 تو حسین برادر منی؟! تو پسر مادر منی؟! 🥀 أ أنتَ نورُ بَصَري؟! أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟! 🥀 تو همان نور چشم منی؟! تو همان پاره قلب منی؟! 🥀 أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟! 🥀 تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟! 🥀 أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟! 🥀 تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟! 📕 معالی‌السبطین، جلد ۲، صفحه ۳۹
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 تو در همه جا یارحسینی زینب تـو دیـده ی بیدارحسینی زینب تا دست اباالفضل ز پیکر افتاد گفتاتـو علمدار حسینی زینـب 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 @navaye_asheghaan
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 سلام ای زینت مذهب سلام عمه ی اهل بیت،زینب سلام آینـه ی تمـام نمـای زهـرا پـای نهـاده جای پـای زهرا بتـول دوم سـرای علـی حضرت فاطمه برای علی تو زینتی شدی برای پدر دختر و مادری برای پدر دختر پاک دامن فاطمه بلبل باغ و چمن فاطمه علیمه ی معلّمه ندیده از دو لبت آیه ی حق چکیده کمال و پارسائی ات را درود سیدّة النّسـائی ات را درود بعد رسولُ لْلَه و پـروردگـار بر تو اَئمّه می کنند افتخار خواهر عباس وحسین وحسن شوم فداییِ تـو بـانوی مـن تو داغ شش برادرت دیده ای فراق شان را به برت دیده ای ز صبرتو تا همه وا مانده اند اُمّ مصائبت دگر خوانده اند ای بـه فـدای رَبّنـای لبـت برده دل از حسین نماز شبت ای ز ازل همدم و یار حسین بـا تـو گذشته روزگار حسین حسین در خفا خدا خدا کرد بـرای غربتت چـه گـریه ها کرد کاش در این لحظه ی احتضارت بـود برادرت حسین کنارت به وقت جان سپردنت آه آه از آن ستارگان وخورشید وماه میان شش برادر و دو پسر یکی نبود سرت بگیرد به بر شنیده ام، حضرت بانوی پاک تو جان سپرده ای بر روی خاک برایت آن لحظه چه پُر بلا بود نگاه تـو بـه سمت کـربلا بود رو سینه ی تو بود ای نورعین پیـرهن غـرق بخـون حسین بعد حسین چه غصه هاکه خوردی حسین حسین گفتی وجان سپردی به لطف تو دست وقلم شد روان «مداح»دلشکسته شد روضه خوان 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 @navaye_asheghaan
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 چه جانسوزوچه جانفرساست امشب غــروب آفتــاب عمــر زینـب ببار ای آسمان ای چشم گردون تو هم دراین عزا از ساغرت خون که زینب کوهی ازغم داشت در دل ز هجر یار ماتم داشت در دل غم مادر ، پدر ، جَد و برادر ز پا او را در آورد است آخر پس از عمری که شداز غم لبالب رسید از راه عاشورای زینب مدینه ، کربلا و کوفه و شام دلش را کرده پر از درد و آلام چنان مادر خوشی هرگز ندیده ز طفلی داغ پشت داغ دیده ز طفلان دیده زینب شوروشین را به نیزه رفتن رأس حسین را به چشمش دیده دشمن آتش افروخت تن طفل سه ساله داشت می سوخت نگاهش تا که افتاده به گودال مگر چه دید زینب رفت از حال بنال ای دل بنال ای دل از این غم حسین هم در جنان بگرفته ماتم یقین از اَبر دیده خون ببارد که خواهر در غریبی جان سپارد دریغا که زمان احتضارش برادرها نبودند در کنارش به یاد کربلا و جسم صد چاک شنیدم جان سپرده برروی خاک شنیدم تاکه زینب اَشهَدش خواند نگاهش رو به سوی کربلا ماند که یعنی ای برادر کاش این دم به روی زانویت جان می سپردم کشید ازسینه زینب آه می سوخت زسوز سینه اش«مداح»می سوخت 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 @navaye_asheghaan