eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل همیشه از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می‌وزد عطر گل محمّدیِ پرپری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی‌آوری حسین! چشمم به توست ای سر بی تن که سال‌هاست تنها پناه بی کسی خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می‌کنی! تو جلوه‌گاه رحمت پیغمبری حسین :: از اشک ما بنای قیامت شود خراب، از قاتلان خویش اگر بگذری حسین @navaye_asheghaan
فکر کن ظهر شود، روز به آخر برسد لحظه‌ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود در گودال بوسه‌ای از رگ خشکیده به خواهر برسد قد خم دارد از این غم؛ چه کسی می‌دانست، ارث مادر وسط دشت به دختر برسد؟! ✍ @navaye_asheghaan
مثل همیشه از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می‌وزد عطر گل محمّدیِ پرپری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی‌آوری حسین! چشمم به توست ای سر بی تن که سال‌هاست تنها پناه بی کسی خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می‌کنی! تو جلوه‌گاه رحمت پیغمبری حسین :: از اشک ما بنای قیامت شود خراب، از قاتلان خویش اگر بگذری حسین @navaye_asheghaan
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله‌های پنج‌تن از من از آن‌جایی که وابسته‌ست جان من به جان تو جدا کردند سر از تو؛ جدا کردند تن از من میان معرکه هم زخم، هم جان‌باختن از تو میان خیمه‌ها هم سوختن، هم ساختن از من تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من گلوی زیر خنجر از تو؛ دست و پا زدن از من دلم خوش بود با پیراهنت آن‌هم به غارت رفت پس از تو رَخت بَر بسته‌ست شوقِ زیستن از من غریبم آن‌چنان در سرزمین مادری بی تو که می‌پرسد نشانی‌های زینب را وطن از من "ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق" کسی نشنید جز "توصیف زیبایی" سخن از من از آن بُت‌خانه‌ها چیزی نماند آن‌جا که بر می‌خاست طنین تیشه‌ی پیغمبرانِ بُت‌شکن از من منم حُسنِ خِتام باشکوهِ داستان تو پس از این اسوه می‌سازند اساطیر کهن از من ✍ @navaye_asheghaan
همه محوند، محو عزت ما از گِلِ اولیاست طینت ما کنج عُزلَت برای ما گنج است وه چه سرمایه‌ای‌ست عُزلَت ما نگران نیستیم از مردن مرگ ما هست استراحت ما ثروت ما محبت زهراست نرسد ثروتی به ثروت ما نامه‌هامان نخوانده امضا شد باز راضی نشد به خجلت ما گریه کردیم راهمان دادند بی نتیجه نماند زحمت ما هر کسی پنج روز نوبت اوست با بزرگان گذشت نوبت ما فرصت گریه را به ما دادند بهترین فرصت است فرصت ما همه جا رفت و از تو صحبت کرد هر که بنشست پای صحبت ما تا که در خدمت شما هستیم دیگران می‌کنند خدمت ما خواستند از دیار تو برویم نه، اجازه نداد غیرت ما ما اویسیم و آمدیم، ولی دیدن تو نبود قسمت ما شبی از خاک ما گذر کردی مرده را زنده کرد تربت ما حاجت دل شکسته‌ها گریه‌ست جان زینب برس به حاجت ما :: روضه داریم روضه‌ی زینب یک سری هم بیا به هیئت ما کربلا، شام، هر کجا رفتی یک سلامی بده به نیت ما :: ما که از هجر، بال بال زدیم و نیامد کسی عیادت ما ✍ @navaye_asheghaan
هرچند پای خستۀ زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت! ✍ @navaye_asheghaan
چگونه داغ‌ها را می‌گذارد پشت سر زینب کجا؟ کی؟ می‌گذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده می‌گردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده ولی با خطبه‌هایش می‌کند "شق القمر "زینب طنین خطبه‌هایش در دل افلاک می‌پیچد و کاخ ظالمان را می‌کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه‌ی صد‌ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام نبوده لحظه‌ای از حال طفلانْ بی‌خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان می‌شد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه‌های شعله‌ور زینب رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد اگر چه داغ‌ها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می‌زد دست و پا در خون کبوتروار در گودال می‌زد بال و پر زینب شکسته‌تیر‌ها و نیزه‌ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله‌ی مادر می‌آمد از دل گودال شبیه ناله‌هایی که شنید از پشت در زینب ✍ @navaye_asheghaan
خوشا لبی که دم زد از نوای صاحب الزمان خوشا دلی که پُر شد از ولای صاحب الزمان خوشا بحال عاشقی که هر سحر دقایقی کند کبوتر دلش هوای صاحب الزمان خوشا به دیده‌ای که تر، شود به یاد منتَظَر خوشا سری که می‌رسد به پای صاحب الزمان تو عارفی، تو ذاکری، به کربلا تو زائری اگر کنی چو شاعری ثنای صاحب الزمان دِی‌اش بهار می‌شود، چو شهریار می‌شود کسی که یار می‌شود، برای صاحب الزمان طعنه خورد از این و آن، ولی نمی‌کند فغان هر آنکه شد در این جهان گدای صاحب الزمان اگر کسی نوا کند، بهر فرج دعا کند حاجت او روا کند، خدای صاحب الزمان خدا رضا نمی‌شود، درد دوا نمی‌شود ندبه دعا نمی‌شود، جدای صاحب الزمان دوباره مثل هر شبش، بیاد عمه زینبش به عرش حق رسیده ناله‌های صاحب الزمان ✍ @navaye_asheghaan
يا اين دل شكستۀ ما را صبور كن يا که به خاطر دل زينب ظهور كن ای ماه پرفروغ بنی‌هاشمی، بتاب! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن مانده‌ست چند کوچه به پایان انتظار؟ ما را برای همرهی خود غیور کن با كوله‌بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن امشب بيا كه روضه‌بخوانی برايمان دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان يا روضه‌های شام بلا را مرور كن هم از طلوع ماه روی نیزه‌ها بگو هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن ✍ @navaye_asheghaan
جا دارد اگر فلک کنون گریه کند با زخم دل و سوز درون گریه کند تو زینبی و مهدی زهرا شب و روز از بهر اسارت تو خون گریه کند @navaye_asheghaan
زینب همه‌ی رنج و بلا را دیده‌ست در کوچه گریز کربلا را دیده‌ست یک‌روز درِ خانه و روزی خیمه او سوختن فاطمه‌ها را دیده‌ست @navaye_asheghaan
ای‌کاش که در خدمت زینب باشیم گریانِ غم و مِحنت زینب باشیم یک‌شب حرم رقیه جان باشیم و... یک‌شب حرم حضرت زینب باشیم @navaye_asheghaan