eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
368 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آیت الله خامنه‌ای حفظه الله: ☘ (صلی الله علیه و آله و سلم) با همه‌ی رنج‌ها و 🍃امیر مومنان(علیه السلام) با همه‌ی غم‌ها و ائمه دیگر با همه‌ی ستمدیدگی‌ها هیچ کدام در وضعیت امام (علیه السلام) قرار نگرفتند و این عظمت ایشان را نشان می‌دهد. ✋زیرا آن دیگران ائمه هداه معصومین اگر از سوی دشمن رنج می‌دیدند، از سوی دوستان، آن زخم را التیام می‌یافتند. (علیه السلام) اینجور نبود؛ نزدیک‌ترین یارانش به او می‌گفتند یا مذل المومنین....💔💔 •🏴| @emame3vom
ماجرای دفن حضرت علیه السلام به نقل از کتاب شریف کافی @emame3vom محمد بن مسلم از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که ‏فرمود: هنگامى كه حسن بن على علیه السلام به حالت احتضار درآمد، به برادرش حسین علیه السلام فرمود: «برادرم! به تو وصیتى مى‌كنم، آن را حفظ كن، زمانى كه من از دنیا رفتم، جنازه‏ام را آماده دفن كن، سپس مرا به سوى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ببر تا با او تجدید عهدى كنم، آنگاه مرا به جانب مادرم فاطمه علیها السلام برگردان، سپس مرا ببر و در بقیع دفن كن و بدان كه از طرف حمیرا- كه مردم از زشتكارى و دشمنى او با خدا و پیغمبر و ما خاندان آگاهند- مصیبتى به من مى ‌رسد». وقتى حسن بن علی علیه السلام وفات كرد و روى تابوتش گذاردند، او را به جایى كه پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله بر جنازه‏ها نماز مى‌ خواند بردند، و حسین بن علی بر جنازه نماز گذارد. زمانى كه نمازش تمام شد داخل مسجد بردند. هنگامى كه آن حضرت را بر سر قبر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نگاه داشتند، به عایشه خبر دادند که: بنى هاشم جنازه بن على علیهما السلام را آورده‏اند تا در كنار رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دفن كنند. پس عایشه بر استرى زین كرده نشست و سریع خود را به آن جا رساند. او نخستین زنى بود كه بعد از اسلام بر زین نشست و ایستاد و گفت: فرزند خود را از خانه من بیرون برید كه نباید در اینجا چیزى دفن شود و حجاب پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله دریده شود. حسین بن على علیه السلام فرمود: تو و پدرت از پیش حجاب پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله را دریدید و تو در خانه پیغمبر كسى را در آوردى كه دوست نداشت نزدیك او باشد و خدا از این كار، از تو باز خواست مى‌كند. همانا برادرم به من امر كرد كه جنازه‏اش را نزدیك پدرش خدا صلّى اللَّه علیه و آله ببرم تا با او تجدید عهد كند، و بدان كه برادر من از همه مردم به خدا و رسولش و معنى قرآن داناتر بود و نیز او داناتر از این بود كه پرده رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله را پاره كند، زیرا خداى تبارك و تعالى می فرماید: «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، تا به شما اجازه نداده‏اند به خانه پیغمبر وارد نشوید.» و تو بدون اجازه پیغمبر، مردانى را به خانه او راه دادى. خداى عزّوجلّ می فرماید: «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نكنید» در صورتى كه به جان خودم سوگند كه تو به خاطر پدرت و فاروقش بغل گوش پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله كلنگ ‏ها زدى؛ با آن كه خداى عز و جل فرموده: «آنها كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه مى‏كنند همان كسانى هستند كه خداوند دل هایشان را براى تقوا خالص نموده است». به جان خودم كه پدرت و فاروقش به سبب نزدیك كردن خودشان به پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله او را آزار دادند و آن حقى را كه خدا با زبان پیغمبرش به آنها امر كرده بود، رعایت نكردند؛ زیرا خدا مقرر فرموده كه آنچه نسبت به مؤمنین در حال زنده بودنشان حرام است در حال مرده بودن آنها هم حرامست. به خدا اى عایشه! اگر چه تو نمی خواهی حسن نزد پدرش رسول خدا صلّی الله علیه و آله دفن شود- در حالی که از نظر ما خدا آن را جایز كرده است- (ای کاش) مى‌فهمیدى كه او بزودی به رغم انف تو در آنجا دفن می شود. سپس محمد بن حنفیه رشته سخن را به دست گرفت و فرمود: اى عایشه! یك روز بر استر مى‌نشینى و یك روز (در جنگ جمل) بر شتر مى ‌نشینى؟! تو به علت دشمنى و عداوتى كه با بنى هاشم دارى، نه مالك نفس خودت هستى و نه در زمین قرار مى ‌گیرى. عایشه رو به او كرد و گفت: پسر حنفیه! اینها فرزندان فاطمه ‏اند كه سخن مى ‌گویند، تو چه می گویى؟! حسین بن علی علیه السلام پاسخ فرمود: محمد را از بنى فاطمه به كجا دور می كنى؟ به خدا كه او زاده سه فاطمه است: 1. فاطمه دختر عمران (مادر ابو طالب)؛ 2. فاطمه بنت اسد (مادر امیر المؤمنین علیه السلام)؛ 3. فاطمه دختر زائدة (مادر عبد المطلب). پس عایشه به حسین بن علی علیه السلام گفت: پسر خود را دور كنید و ببریدش كه شما مردمى هستید كه همواره به دنبال دشمنى كردن هستید. پس حسین بن علی علیه السلام به جانب قبر مادرش رفت و جنازه حسن بن علی را بیرون آورد و در بقیع دفن كرد. (الکافی، ج1، ص 302-303) ✅« »
. . 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۱۷ دی ۱۳۹۸ میلادی: Tuesday - 07 January 2020 قمری: الثلاثاء، 11 جماد أول 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام  🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹 مالک اشتر انقلاب حاج قاسم سلیمانی رحمه الله علیه و نماز لیله الدفن در غروب توسط همه مومنین" نام پدر " 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️22 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️32 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️39 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️48 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام .
. 💫💫💫💫 ( فراز ۲۵) ⬅️ حسن ظن 💫محورهای سه گانه این فراز عبارتند؛ از: 👈حسن ظن 👈 امید 👈توکل 💫 ظن در فرازهای قبل مطرح شده ولی چون دامنه ی گسترده ای دارد باز هم برای خود سخن ومطلب باقی گذاشته چرا که مستمسکی قوی و مطمئن می باشد که اهل بیت بارها و بارها به آن تمسک جسته اند. 📍امام علی (علیه السّلام) 💫هر که برد به بهشت دست یافت و هر که به نیک برد به رنج و محنت گرفتار آمد. 📍امام سجاد علیه السلام در دعای ابو حمزه ثمالی: 💫آیا چنین پنداریم که تو بر خلاف گمانی که ما به حضرتت داریم با ما رفتار می کنی یا ما را از امید و آرزوهایی که به تو داریم محروم می سازی. 💫هرگز به تو ای خدای کریم چنین گمانی نمی برم ....و من بر و پناه آورده و از به تو می گریزم که عفو و بخشش تو نسبت به کسیکه به تو ظن دارد وعده ای قطعی است. ⬅️ امید به کرم خداوند 💫آنکه خداوند را به کرم و لطف و مهر بیکران شناخته است و می داند که خود او در کتابش بندگانش را گرچه در انجام معاصی زیاده روی کرده باشند از نا امیدی بر حذر داشته است، 💫هرگز از رحمت او مایوس نخواهد شد و همواره در گوش جانش این نغمه طنین انداز است. 📍سوره زمر۵۳: 💫بگو ای کسانی که بر خود اسراف و ستم نموده اید از رحمت خدا مأیوس نباشید که خداوند تمامی گناهان را . 📍سوره یوسف آیه۸۷: 👈 👌از رحمت بی منتهای خداوند مایوس مباشید زیرا که تنها کافران از رحمت او مأیوس و نا امیدند. 🔰 "توکل" 💫توکل: کار با کسی افکندن، به دیگری اعتماد کردن، کار خود به خدا حواله کردن، به امید خدا بودن و دلبستگی و اعتماد کامل به پروردگار می باشد. 💫توکل اعتماد قلب است بر حق و عدم اضطراب در هنگام فقدان اسباب و با توکل است که تمام حالات و مقامات بر او وارد می شود. 📍مولانا: 🔻🔻🔻 🌹نیست کسبی از توکل خوب تر چیست از تسلیم خود محبوب تر 🌹آنکه او از آسمان باران دهد هم تواند کاو ز رحمت نان دهد 🌹گر توکل می کنی در کار کن کشت کن، پس تکیه بر جبار کن .
اینهم یک نظر مخالفِ دیگران👇 📍۷صفر یا ۲۸صفر؟ اخیرا در به تبعیت از ، ۷صفر را روز شهادت امام (ع) اعلام کرده و مراسم عزا می گیرند. و حال آنکه قول مشهور، شهادت ایشان در #۲۸صفر است. ✅بررسی اقوال: کثیری از محدثان و مورخان قدیم و جدید شیعه، 28 را ماه شهادت امام معرفی کرده اند. برای اولین بار مکی عاملی(شهید اول) از علمای قرن۸ نظریه #۷صفر را مطرح کرده است. این گزارش بدون سند و مرسل است برخی معتقدند که برگرفته از متنی با عنوان تواریخ الائمه الاثنی عشر، به یکی از علمای (۴ امامی) به نام بن ابراهیم رسی از علمای قرن3، است. در بررسی های انجام شده، انتساب آن درست نیست. قاسم رسی متوفی 246 است. وی شهادت امام (ع) را ذکر و سال 260 را بیان کرده. بنابراین، وی در این تاریخ زنده نبوده، چگونه تاریخ شهادت امام عسکری را نوشته است. 📌هیچ یک از علمای بزرگ شیعه در این دوره همانند شیخ ، ، و دیگران این گزارش را نقل نکرده اند و گویا یا چنین گزارشی نبوده یا اعتبار آن را نپذیرفته اند. بلکه همگی بر۲۸ صفر اتفاق دارند. گزارش بدون سند و است. یعنی گوینده آن مشخص نیست. لذا قابل اعتماد نیست. همچنین بخش تاریخ زندگانی امامان شیعه در انتهای کتاب، بعدها به این کتاب ملحق شده و در نسخه اصلی وجود ندارد. در منابع متقدم و معاصرشیعه، اخبار شهادت امام حسن ۲۸ صفر، مورد توجه بوده و حتی برخی از نویسندگان همانند و قمی آن را صحيح و معتبر می داند. منابعی چون اگرچه گزارش۷صفر را از شهید اول نقل کرده اند، اما گزارش ۲۸صفر را پذیرفته اند. ✅اما جالب آنکه در تعدادی از منابع تاربخی و حدیثی همانند: طبرسی در اعلام الوری، فتال نیشابوری در روضه الواعضین، فاضل حموی در انیس المومنين، و شیهد اول در الدروس الشرعیه و شیخ عباس قمی در وقایع الایام، ۷صفر روز امام (ع) به یک روایت است. 📌حال چگونه روایت۷صفر درباره شهادت را از میپذیریم ولی روایت ولادت در۷صفر را از او نمیپذیریم. 📌میگویند شاه دستور داده که روایت ولادت جعل شود، اما این روایت مال قبل از عصر ناصرالدین شاه است. 📚ر.ک. بررسی و نقد گزارشهاي تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع)، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۳و۴، . 💠 : یقینا ۲۸صفر شهادت امام (ع) بوده و ۷صفر صحیح نیست و میلاد امام (ع) نیز در ماه ذی الحجه است.
حرفی بزن سکوت دوای تن تو نیست اینجابه کنج خانه که جای تن تو نیست خیلی تنت ضعیف شده فکر می کنم شاید که این لباس برای تن تو نیست هنگام باز کردن در میخوری زمین ای وای از قدم که عصای تن تو نیست حوریه ی بهشت به غیر از حریر یاس سوگند میخورم که سزای تن تو نیست من نذر روزه میکنم امشب سر نماز من حاجتم به غیر شفای تن تو نیست زخمی و قد خمیده و تبدار و خسته ای تغییر کرده این که نمای تن تو نیست : 💔😭 دیشب دست به مویم کشید و گفت بخـواب، مـادرمـان خـوب میشود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
. 🥀 بعدِ فقط ڪارِ این پسر زاریسٺ هنوز نالہ بہ گوشِ او جاریسٺ علیسٺ ڪشتہ و ولے پسرش قتیل ڪبودے ضربہ ڪاریسٺ 💔 .
YEKNET.IR - vahed 1 - fatemie 99 - hasat ataei.mp3
5.3M
🏴 ایام فاطمیه محبتت رو مادر تو زندگیم حس کردم.. از این مسیر پر نور محاله که برگردم.. مداح عطایی
hasan-khalaj-dobare-morghe-roham(128).mp3
6.72M
حاج خلج ▪️🥀▪️وفات حضرت البنین سلام الله علیها▪️🥀▪️
Mahmod Eydanian - Alijenabam Hasan.mp3
6.03M
عالی جنابم ْ ⚜کانال محب الحسین¹¹⁰ بانک مداحی شور و.....↯ @mohebolhosain110
Mahmod Eydanian - Alijenabam Hasan.mp3
6.03M
عالی جنابم ْ ⚜کانال محب الحسین¹¹⁰ بانک مداحی شور و.....↯ @mohebolhosain110
www.yjc.ir 1.mp3
2.16M
•°🌱 میلاد کریم اهل بیت 💐💐💐💐 🎤 🌺🍃روزگار تلخ را می کند عسل ... شووور فوق العاده 👌👌💐 ⚜کانال محب الحسین¹¹⁰ بانک مداحی شور و.....↯ @mohebolhosain110
رفته بودم به زیارت که حرم گفت حسین تاشنیدم همهٔ دوروبرم گفت حسین مادرم نام را به من آموخته بود بادلی سوخته اماپدرم گفت حسین روضه خوان داشت زِ بی آبی طفلان میگفت وسط روضهٔ توچشم ترم گفت حسین همچو ققنوس نشدقسمت من قلهٔ قاف سوختم درغم توبال وپرم گفت حسین روزه بودم وسط روزترک خوردلبم تاعطش کارگرافتدجگرم گفت حسین من حسینی شده ی روز اَلستم انگار چون خداوند به بالای سرم گفت حسین : ❤️ حالا که عزت وشرف وشوکتم ز تـوست گردن به پیش خلق چرا کج کنم، حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام بیادسرداردلها وشهداء مدافعان وطن صلوت.
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر اما تو را خیلی اذیت کرد مادر   همسایه هایت را دعا کردی و این شهر هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر   چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر   بابا تو را می شست دیدم رفت از حال وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر   این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر   هم اشک هم بابا عرق می ریخت اما حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر   از چادری که سهمِ من شد از تو،پیداست آتش فقط از تو عیادت کرد مادر   با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر   آنروز دیدم هفت جایت را شکستند دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر   دست از قلافِ خویش قُنفذ بر نمی داشت هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر   از بس برایم روضه خواندی از حسینم چشمم به این خون گریه عادت کرد مادر   می آید آنروزی که می گویم : کجایی پیراهنش را شمر غارت کرد مادر   بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی  پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر   بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار عباس را غرقِ خجالت کرد مادر   عمداً سنان با چند نامردِ یهودی ما را معطل چند ساعت کرد مادر   لطفی @navaye_asheghaan
مثل شمع سحری آب شدی از گریه از خودت بی خبری آب شدی از گریه   بسترت خیس شد از اشک بیا گریه نکن ناله ها از نفس انداخت تو را گریه نکن   دل من از نفس سوخته ات آگاه است مثل اینکه شب بی مادریم در راه است   لحظه ها سخت تر از سخت به تو میگذرند زخم ها گرچه که مخفی ست ولی جلوه گرند   زهره خانه حیدر چه شده خاموشی؟ ساکتی مادر من یا نکند بی هوشی؟   مثل تنهایی بابا چقدر تنهایی دور کن از سر خود فکر سفر تنهایی   طرحی از قامت چون کوه تو باقی مانده سایه ای از تن مجروح تو باقی مانده   دور از چشم هراسان حسن گریه نکن این چنین ناله جانسوز نزن گریه نکن   بعد از آن کوچه باریک بهم ریخته ای از همان لحظه تاریک بهم ریخته ای کردی
 شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد   غرورم را شکسته خنده‌ی نامحرمی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد   جماعت داشت می‌آمد دلم لرزید می‌گفتم که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمی‌اُفتد   کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه می‌اُفتد   نشد حائِل کند دستش  گرفته بود چادر را که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی‌اُفتد   به رویِ شانه‌ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی‌اُفتد   سیاهی رفت چشمانش  سیاهی رفت چشمانم وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی‌اُفتد   میانِ خاک می‌گردیم و می‌گویم چه ضربی داشت خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی‌اُفتد   دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی‌اُفتد   لطفی
مثل شمع سحری آب شدی از گریه از خودت بی خبری آب شدی از گریه   بسترت خیس شد از اشک بیا گریه نکن ناله ها از نفس انداخت تو را گریه نکن   دل من از نفس سوخته ات آگاه است مثل اینکه شب بی مادریم در راه است   لحظه ها سخت تر از سخت به تو میگذرند زخم ها گرچه که مخفی ست ولی جلوه گرند   زهره خانه حیدر چه شده خاموشی؟ ساکتی مادر من یا نکند بی هوشی؟   مثل تنهایی بابا چقدر تنهایی دور کن از سر خود فکر سفر تنهایی   طرحی از قامت چون کوه تو باقی مانده سایه ای از تن مجروح تو باقی مانده   دور از چشم هراسان حسن گریه نکن این چنین ناله جانسوز نزن گریه نکن   بعد از آن کوچه باریک بهم ریخته ای از همان لحظه تاریک بهم ریخته ای کردی
اگرچه سایه ای از دخترت به جا مانده رسیده ام که بگویم قرار ما مانده   رسیده ام سر خاکی که سایه بانش ریخت نشسته ام ؟نه قد و قامتم دو تا مانده   یکی دو روز فقط صبر کن ؛کنار توأم که چند نیمه نفس بین ما دوتا مانده   دلم برای علی شور میزند تنها برای او فقط این یار بی صدا مانده مسیر خانه مان تا مزار تو سرخ است جراحتی ست که در پهلویم به جا مانده   مدد ز شانه طفلم گرفته می آیم به چهره ام اثر دست بی حیا مانده   هنوز هم همه سرفه های من خونی ست هنوز هم به رخم ردّ شعله ها مانده   تمام روز فقط حرف زینبم این است که روی چادر تو چند جای پا مانده   بس است شکوه ام و داغ های من بگذار نمک به زخم زنم داغ کربلا مانده   نشسته بین خرابه در انتظار پدر دو پلک بی رمقش سمت نیزه ها مانده   زبان گرفته که سربار عمه اش شده است از ان شبی که از آن قافله جدا مانده   صدای عمه خود را دگر نمیشنود فقط نه این چقدر زیر دست و پا مانده   به عمه گفت که عمه بِگرد می یابی به قد من به گمانم که بوریا مانده   لطفی
هی میکِشم گل مینویسم مادر من وقت توسل می نویسم مادر من   من قصه های باورم را دوست دارم من عاشقانه های مادرم را دوست دارم   ای رحمت للعالمین خوانده تو را اُم خورشیدی و دور سرت دریای انجم   ترکیب عشق و نور و احساس و حیایی تو چلّه ی پیغمبر اهل حرایی   اول که عطر خاک و باران زد تو بودی وقتی نسیم سیب می آمد تو بودی   آثار تو در جاده ی افلاک باقی ست یک جلوه ات در قصه ی لولاک باقی ست   دست تو در روز قیامت بازِ باز است دست تو در امر شفاعت بازِ باز است   ای ذکر تسبیح تو بعد از هر نمازم ایاک نعبد های جاری در نمازم   ای دختر آیینه های بی تعلق هرچه سرودند از تو شعر بی تملق   معراج اهل آسمان از دامن تو عطر خدا می آید از پیراهن تو   کوثر توئی ما تشنه کامان تو هستیم ما مستحق لقمه ی نان تو هستیم   باران شما و ما همه خاک کویریم بر ما ببار از تشنگی اینجا نمیریم   ای وصف تو در آیه های پاک کوثر ای بوسه بر دست شما داده پیمبر   ای گرد خاک چادرت خورشید تابان از چادر تو صد یهودی شد مسلمان   آئینه ی تقدیس در دنیای پیشین ای لیله القدر پیمبرهای پیشین   ما با تو ترسی از شب محشر نداریم خود را فقط در دست لطفت می سپاریم   ای احترامت واجب بر هر پیمبر ای آسمان روشن شب های حیدر   خورشید بعد از دیدنت در تابش آمد عالم پِی دستاس تو در چرخش امد   بر آسمان عشق حیدر دل که دادی پیراهنت را هدیه بر سائل که دادی   عالم به دستان عطایت آفرین گفت بر بخشش بی انتهایت آفرین گفت   شور نمازت تا خدا بالا گرفته اینگونه نامت کنیه ی زهرا گرفته   ای خادمت آسیه و حوا و مریم چشم همه بر دست تو چشمان ما هم   گاهی گلو از مهر تو تر می نمایم بنگر چگونه بی شما سر می نمایم   امروز جمعه؛ روز آقای غریبی ست بانوی من بی صاحبی درد عجیبی ست   دیگر کسی چشم انتظار آسمان نیست چشم انتظار مهدی صاحب زمان نیست   ندبه گذشت و حضرت دریا نیامد گاه سمات آمد ولی آقا نیامد   بانو قسم بر پهلوی آزرده ی تو بر چهره ی در کوچه سیلی خورده ی تو   امشب بگو مهدی بیاید ما غریبیم آقای هم عهدی بیاید ما غریبیم داریم به دل گرمیِ طوفانِ نجف را داریم به لب مدحت سلطانِ نجف را داریم به سر شوق پریشان نجف را خوردیم فقط شُکرِ خدا نان نجف را   دل اولِ این شعر به ایوانِ نجف رفت گفتیم همه فاطمه و جانِ نجف رفت   باید به درِ خانه‌ی زهرا بنشینیم تا لطف خدارا به تماشا بنشینیم تا در خنک سایه‌ی طوبی بنشینیم تا ظِلِّ قیامت همه بالا بنشینیم   بوسیدنِ دستانِ شما واجب عینی است تعظیم تو بر شیرِ خدا واجب عینی است   دستی که زده بوسه پیمبر فقط این است آن دخترکی که شده مادر فقط این است کفوی که شده معنی حیدر فقط این است یاسی که شده قبله قمصر فقط این است   خانم حرمی از تو در این سینه خدا ساخت از نورِ شما یازده آئینه خدا  ساخت   بالاتر از آن خط که نوشتند تو هستی مدحی که نخواندند و نگفتند تو هستی با نقطه‌یِ با ، نقطه‌یِ پیوند تو هستی آئینه قَدی خداوند تو هستی   چیزی بِجُز از نورِ خداوند نداری سوگند که ای آیِنه مانند نداری   بانو چه شگفت است هُبوتی که تو داری قدر است چه قدری ملکوتی که تو داری یا جمع جلال و جبروتی که تو داری صد رشته قنات است قنوتی که داری   با تیغ به تو تکیه کند شیرِ خداوند ای خطبه‌یِ تو غیرتِ شمشیر خداوند   از روزِ ازل هر تپشت یادِ علی بود نَبْضَت ، ضربانت ، نَفَسَت نادِ علی بود این هشت فلک فاطمه آبادِ علی بود خانم همه‌ی حرفِ تو فریاد علی بود   از ریشه‌ی آن چادر اگر ریشه‌ی شیعه است از خطبه‌ی بُرَّنده‌ات اندیشه‌ی شیعه است   در سینه اگر آتشی از شور تو داریم در دست اگر رأیتِ منصور تو داریم ما چشم فقط جانبِ منشور تو داریم دردیم چه غم ، نور علی نور تو داریم    از بارِشَت ای ابر ، پُر از لاله شد این باغ  از لطفِ نگاهِ تو چهل ساله شد این باغ   هر بادِ مخالف شده جوشن به تنِ ما هر تیر توان داد به برخاستنِ ما با ماست همیشه نفسِ بُت شکن ما در سایه‌ی زهراست تمامِ وطنِ ما   صائب  چه خوش آورد زِ شرحِ جگرِ ما "آسایش منزل نبُوَد در سفرِ ما"   یکروز از این ظلم گران هیچ نمانَد از دشمن اسلام نشان هیچ نمانَد از آلِ فلان آل فلان هیچ نمانَد از حسرت این پیر و جوان هیچ نمانَد   یکروز از این دل پَرِ پرواز بسازیم در خاکِ بقیع چار حرم باز بسازیم   گفتید که : سرگرمِ پریشانی خویشم سرخوش زِ سبویِ غمِ پنهانی خویشم شرمنده‌ی جانان زِ گران جانی خویشم دلبسته‌ی یارانِ خراسانی خویشم   یاران خراسانی‌ات امروز بگوشند لب تر بکنی پایِ شما مرگ بنوشند   _لطفی @navaye_asheghaan
ازبس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم عطر بقیع میوزد از باغ دفترم شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه از گندم مـزار شما ساده بگذرم مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند مثل همیشه در صف این خانه آخرم نقش است بر کتیبه ی خلقت هوالکریم ثبت است بر جریده ی عالم هوالکرم من خواب دیده ام پس از آبادی بقیع نذر ضریح توست النگوی مادرم آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم حالا خودم کلون قدیمی این دَرَم گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم گفتی که این شما و سرای برادرم اینها دو واژه اند که با هم غریبه اند برصفحه چون دوخط موازی: : مثل نسیم صبح به عرفان‌ رسیده ایم وقتی بدست بوس کریمان رسیده ایم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نشسته ام سراین سفره تا گذشت کنی مرا ببخشی و باز ای خدا گذشت کنی به افتتاح و ابوحمزه اتکا کردم که با فراز فرازِ دعا گذشت کنی تمام عمر خودم بارها خطا کردم چه میشود که توهم بارها گذشت کنی دلت میاید اگر بین شعله ها باشم؟ اراده کن که ازین بینوا گذشت کنی نوای فاطر گرفتم که به نام نامی گذشت کنی مقیم مسجد ارکـم امیدوارم من در این حریم سراسر صفا گذشت کنی کبوتر چه بهتر که دم شلوغی گذشت کنی بَدَم قبول، ولی ای کریم ممکن نیست؟ برای رفتن تا گذشت کنی؟ : 💔 ذکر منِ بی سروپا شده العفو به حق و من که از دوری این فاصله ها خسته شدم می شود در روزیِ من اشک و دعا؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @navaye_asheghaan
🎶سـبـک: 🖊امـام حـسـن(ع) 📝مـتـن: کـریـم.... 🎤بـانوای: ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ حسن، کریم اهل بیت خدا به یاد تو دلامون داره صفا اسم تو شیرینه مثل عسل به‌خدا ضربه‌ی شمشیر تو بین عالم شد مثل ضربانم تویی نفس من امیر دلم حسن حسن حسن حسن حسن خير العمل حسن(٢) شیر جمل حسن جانم حسن حسن کرم حسن ای با جنم حسن تیغ دو‌ دم حسن جانم حسن حسن حسن حسن جانم حسن حسن .... |🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤| حسن وارث رزم شیر خدا آبروی همه‌ی سینه زنا زهره‌ی لشگر رو داری میدری زِ همه پهلوونای میدون یک سر و گردن سری يل لشکر فراریه دشمن آخه اومده حسن حسن حسن صفا حسن فرمانروا حسن(۲) مرد خدا حسن جانم حسن حسن طلای ناب پور ابوتراب سردار بی نقاب جانم حسن حسن حسن حسن جانم حسن حسن... |🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤| اگه بباره سنگ از عرض و سماء یه نفری میره تو دل بلا علی داره میگه جانم حسن مثل خودم توی میدون هستی یه سردار بت‌شکن کوه ایمان همه به فداتن به میسره زد حسن حسن حسن ادب حسن شیر عرب حسن(۲) اصل و نسب حسن جانم حسن حسن جهان حسن شیر ژیان حسن ای پهلوان حسن جانم حسن حسن حسن حسن جانم حسن حسن... @navaye_asheghaan
نماهنگ اقرار.mp3
4.88M
واست بمیره نوکرت واست بمیره کی میشه اون ضریحتو بغل بگیره از وقتی فهمیدم که تشنگی کشیدی آب خوش از گلوی من پایین نمیره 🎙 عطایی «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
آآآآآآآآآآی 🔸سه غم اومد به جونم، هر سه یکبار 🔸غریبی و اسیری و غم یار 🔹غریبی و اسیری چاره داره 🔹ولی آخر کُشَد ما را غم یار ▪️غم یار و غم یار و غم یار ▪️غم یار و غم یار و غم یار کار تنش زیاد، ولی وقت من کم است میدونی دیگه، بچه های حضرت زهرا اجازه داد زدن نداشتن ☑️برا همین آستین تو دهن گذاشتن که صدای گریشونو همسایه ها نشنون 😭😭😭😭 کار تنش زیاد، ولی وقت من کم است یک شب برای شستشوی این بدن کم است 😭😭😭 بانوی من نحیف نبود،اینچنین نبود نگاه میکنمش، ظاهراً کم است ▫️ای وای ای وای ای وای ای وای ▫️ای وای ای وای ای وای ای وای در زیر پارچه… فرمود از رو لباس، منو غسل بده در زیر پارچه، وَرَمَش گم نمیشود انقدر واضح است که یک پیرهن کم است باید چگونه جمع کنم این بساط را?? فرصت کم است و آب کم است و کفن کم است مسمار را خودم زده بودم به تخته ها باید بمیرم پشیمان شدن، کم است ♦️گیرم حسین دق نکند، اینچنین ولی ♦️گریه برای داد، برای حسن کم است ☑️اگه یکی داغ میبینه، اونیکه داره گریه میکنه رهاش کنید بزار گریه کنه حواستون به اونی باشه که گریه نمیکنه ☑️اینی که بغض،،، احتمال دق کردنش داره 🔘امام حسن یه همچین حال و روزی داره مخصوصاً امشب سفارش کرد بچه ها… ✔️سفارش مادرتونه کسی نباید صدای گریه تونو بشنوه تا یه جا گریه برای داد، برای حسن کم است آینه آمدی، ترک خورده میروی یعنی برای بردن تو چهار زن کم است ✅پیراهن حسین که کارش تمام شد ✅پس جای غصه نیس اگر یک کفن کم است 😭😭😭😭 🔰بالَت ، پرت، تنت همه ی پیکرت،،،خدا 🔰این زخم ها زیاد، ولی وقت من کم است 😭😭😭😭😭 🔰بالَت ، پرت، تنت همه ی پیکرت،،،خدا 🔰این زخم ها زیاد، ولی وقت من کم است ☑️معمولا لحظه آخر، بند کفنُ میخوان ببندن میگن بچه ها… محارم بیان آخرین وداع رو بکنن ☑️بچه ها خودشونو انداختن رو بدن مادر حسن، حسین، زینبین ☑️یکی صورت کف پای مادر گذاشت ✔️غوغایی شده ✔️ندا اومد یا علی ✔️آسمونیا طاقت ندارن، بچه ها رو از بدن مادر جدا کنید ✔️بالاییا دارن دق میکنن ✔️طاقت ندارن 🔘امشب شام غریبانی بگیم یا امیرالمومنین، با احترام بچه هارو از کنار جنازه ی مادر جدا کردی آسمونیا طاقت نداشتن هرکاری کردن این دخترُ جدا کنن، نشد… تازیانه زدن نشد سیلی زدن، نشد ☑️چسبید بدن باباشو گرفت، باید کنار بدن پاره پاره ی بابام جون بدم یکی تو لشکر دشمن داد زد گفت من بلدم چیکار کنم… یه ناله ی کربلایی و یا علی مدد چیکار کنیم?? گفت همه حمله کنید سمت زینب 😭😭😭😭😭 🔘تا حمله کردن سمت زینب، گفت عمه مو نزنید ☑️دلم نمیاد این جمله رو نگم ☑️چه شام غریبانی بود خونه ی امیرالمومنین ☑️چه گریه هایی میکردن بچه های امیرالمومنین اما اسم شام غریبان که میاد، من میدونم دلت کجا میره 😭😭 هیچ شام غریبانی، مثل شام غریبان امام حسین نمیشه چرا?? ◽️خیمه ها میسوزنُ ◽️مادرا میسوزنُ ◽️بچه ها میسوزنُ پا برهنه میدوم رو خار صحرا ◾️چادرا میسوزنُ ◾️دامنا میسوزنُ ◾️معجرا میسوزنُ