eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
س ... در بین آغوشم سر ذوالجناحت با اشک من غوغا شده خیمه گاهت دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد به دنبالت تا میدان دویدم من کمی آهسته تر که بریدم من رحم کن به خواهرت مرا هم ببر حسین جان مادرت مرا هم ببر پا در رکاب و دل به دریا سپردی چشمان زینب را به سینه فشردی بیا قبل از رفتن ای کس و کارم به حلقومت یک بوسه بدهکارم ای غریب تشنه لب مرا هم ببر رسید جان من به لب مرا هم ببر دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار ای علمدارم آب به خیمه نرسید فدای سرت حسین قامتش خمید فدای سرت رحم کن به خواهرت مرا هم ببر حسین جان مادرت مرا هم ببر
.. (س) اثر حاج مجتبي صمدي شهاب منم باقي مانده ء صحراي غمها به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا من از باغت جاماندم پس از تو اشك افشاندم مصيبت ها مي خواندم واويلا به همراه خواهرت آمدم گودال لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال @emame3vom تنت را بي سر ديدم زدم بر سر لرزيدم گلويت را بوسيدم واويلا بهارم شد يكباره فصل پاييزي اشاره شد بر من با قصد كنيزي تو در طشت و من سويت نظر كردم بر رويت شرابي شد گيسويت واويلا https://eitaa.com/emame3vom/32213 .👇
۸ گل گلزار دینی یا سکینه در عالم بهترینی یا سکینه به مادر نور عینی گل باغ حسینی سکینه یا سکینه۲ تو از نسل امام متقینی میان دختران تو بی قرینی تو هستی ربابی بسان آفتابی سکینه یا سکینه۲ تو دیدی ماجرای کربلا را به چشم خود غم و رنج و بلا را تو دیدی با دل خون ستم گردیده افزون سکینه یا سکینه۲ تو دیدی پیکر صد چاک اکبر تو دیدی حنجر پر خون اصغر تو دیدی اربا اربا شده یوسف لیلا سکینه یا سکینه۲ تو دیدی پیکر در خون سقا که افتاده به روی خاک صحرا دو دست او جدا شد به راه دین فدا شد سکینه یا سکینه۲ تو دیدی حرمت بابا دریدند سرش را از قفا از کین بریدند تو دیدی پیکر چاک فتاده بر روی خاک سکینه یا سکینه۲ .👇
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹دست نوازش🔹 از اسب فرود آی و ببین دختر خود را بنشان روی دامن، گلِ نیلوفر خود را تنها مرو ای همسفر، از خیمه به صحرا همراه ببر، باغ گل پرپر خود را تا قلب سکینه، کمی آرام بگیرد بگذار روی شانهٔ گل‌ها، سر خود را... با رفتن خود، ای گل داودی زهرا پاییز مکن، باغ بهارآور خود را بگذار که تا روی تو را سیر ببینم آرام کنم، خاطر غم‌پرور خود را یوسف به تماشای تو آمد، که بپوشی پیراهن دل‌بافتهٔ مادر خود را در هیچ دلی، ذرّه‌ای اندوه نماند بگشاید اگر لطف تو بال و پر خود را گر بر سر آنی، که به مهمانی خنجر در باغ شهادت، بِبَری حنجر خود را چون موج بکش، بر سَرِ این ساحل غمگین یکبار دگر، دست نوازشگر خود را... 📝 .
زمینه؛ یتیمی چه سخته.mp3
1.38M
علیهاالسلام علیهاالسلام 🔹یتیمی چه سخته🔹 این ساعات آخر، بی‌تابه سکینه داره این وداع و اشک و گریه‌ها رو از خیمه می‌بینه سخته رفتنِ تو واسه‌ش، زیر لب می‌خونه بابا یتیمی چه سخته داری سوی مقتل می‌ری، افتاده سکینه از پا یتیمی چه سخته «ای سایۀ سرم، مهلاً مهلا عزیزبرادرم، یابن الزهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این ساعات آخر، بی‌تابم برادر حالا با دلی خون، می‌بوسم گلوتو من به جای مادر تُو چشمام یه دنیا حرفه، چی میاد به روزِ زینب اگه تو نباشی مثل خیمه‌هامون آخر، از داغت می‌سوزه زینب اگه تو نباشی «کجا می‌خوای بری،‌ مهلاً مهلا پناه خواهری، یابن الزهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @emame3vom این ساعات آخر، غوغاست بین لشکر دیدم تُو هجومِ تیر و تیغ و نیزه تنهایی برادر بی‌تو ذکر روی لب‌ها، شد: وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحا قیامتی برپاست افتاده گلی رو خاکا...، نعل تازۀ مرکب‌ها... قیامتی برپاست «تنی به خون رهاست، ای وای ای وای سری رو نیزه‌هاست،‌ ای وای ای وای» شاعر: نغمه‌پرداز: https://eitaa.com/emame3vom/32352
. 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول ای بانوی جلیله یاد آور مدینه هستی تو دختر اربابم یاحضرته سکینه(س) 🌷 ای نوه ی شیرخدا دخترشاه کربلا سیدتی مولاتنا 🌷 در کربلا غوغایی چو زینب کبرایی بی بی سکینه خاتون 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم تو مثل عمه زینب(س) کرببلا رو دیدی دیدی شلوغی گودال و روی خارا دویدی 🌷 طعم اسارت چشیدی چه درد و زجرا کشیدی سر روی نیزه ها دیدی 🌷 شد گونه هات با سیلی مثل رقیه نیلی 😭 بی بی سکینه خاتون 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم چون خواهرت رقیه(س) سنگ خوردی از روی بام ریخت رو سرت خاکستر بی بی توی محله ی شام 😭 با دله خسته و کباب همراه مادرت رباب(س) رفتی تو مجلس شراب 😭 لب بابا رو دیدی چوب جفا رو دیدی 😭 بی بی سکینه خاتون 💠💠5⃣1⃣9⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘 👇
. ◾اشعار وفات جانسوز ◾ بنت‌الحسین(س) ای وارث و شاهد شهیدان خدا ای گریه‌کن تشنه‌لب کرببلا تو دختر ارباب وفا،فاطمه‌ای ای رفته به کوفه،رفته تا شام بلا در طشت طلا سر پدر را دیدی ای کشته چوب خیزان،واویلا در کنج خرابه با رقیه بودی باگریه نموده‌ای تو روضه برپا چون عمه خطابه خوانده‌ای ای بانو تا بر سر نیزه دیده‌ای سرها را ای عمه‌ی صاحب الزمان دُّر نهان با ذکر بلند شیعتی روضه‌بخوان .
. سکینه سلام الله علیها "بسم الله الرحمن الرحیم" 💠اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى نُوحٍ نَبِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى إبْراهيمَ خَليلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى مُوسى كَليمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى عيسى رُوحِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ خَلْقِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ خاتَمَ النَّبِيّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلِىَّ بْنَ أبي طالِب وَصِي رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا سِبْطَيْ نَبِي الرَّحْمَةِ وَسَيِّدَيْ شَبابِ أهْلِ الْجَّنَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَليَ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعابِدينَ وَقُرَّةَ عَيْنِ النّاظِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصّادِقَ الْبارَّ الأمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي التَّقِي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِي بْنَ مُحَمَّد النَّقِي النّاصِحَ الأمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي، اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصي مِنْ بَعْدِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى نُورِكَ وَسِراجِكَ وَوَلِي وَلِيِّكَ وَوَصِي وَصِيِّكَ، وَحُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ و خَديجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ أميرِالْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِي اللهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا عَمَّةَ وَلِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الحسين الشهيد وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنا فى زُمْرَتِكُمْ وَ أوْرَدَنا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ، وَسَقانا بِكَأسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِي بْنِ أبي طالِب صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ أسْأَلُ اللهَ أنْ يُرِيَنا فيكُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَ أنْ يَجْمَعَنا وِ إيّاكُمْ فى زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَ أنْ لا يَسْلُبَنا مَعْرِفَتَكُمْ إنَّهُ وِلِىٌّ قَديرٌ، أتَقَرَّبُ إلَى اللهِ بِحُبِّكُمْ وَالْبَراءة مِنْ أعْدائِكُمْ، وَالتَّسْليمِ إلَى اللهِ راضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِر وَلا مُسْتَكْبِر وَعَلى يَقين ما أتى بِهِ مُحَمَّدٌ وَبِهِ راض، نَطْلُبُ بِذلِكَ وَجْهَكَ يا سَيِّدى اَللّهُمَّ وَرِضاكَ وَالدّارَ الآخِرَةَ، يا سكينة اشْفَعي لي فى الْجَنَّةِ فَإنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ، اَللّهُمَّ إنّي أسْاَلُكَ أنْ تَخْتِمَ لي بِالسَّعادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنّي ما أنَا فيهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ، اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَعِزَّتِكَ وَبِرَحْمَتِكَ وَعافِيَتِكَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ أجْمَعينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ‌.💠 صل على محمد وآ ل محمد و عجل فرجهم .
. ای چشم حسین بر جمالت وی مظهـر فاطمـه، جلالت تعظیم کمـال بــر کمـالت تحسین رسول بر خصالت بر قلب پدر سکینه‌ای تو در بیـت ولا امینـه‌ای تو تـو سـوره نـور اهل‌بیتی تو شادی و شور اهل‌بیتی در سینه سـرور اهل‌بیتی تو نخلـه طور اهل‌بیتی تو دختر مــاه و آفتابی آیینــه زینـب و ربابی گل بر تو، گلاب بر تو نازد عطشانـی آب بـر تـو نازد آیـات حجـاب بر تو نازد تنهـا نـه رباب بر تو نازد حقـا کـه تو فخر عالمینی ممدوحـه زینب و حسینی ای چشم حسین را نظاره! بـر فاطمـه، زینب دوباره فریـاد گلـوی پـاره پاره وصف تو فراتر از شماره تا حشر، سکینه ولایت آرامـش سینـه ولایت تو وجه خدای را گواهی در قـلب پدر، شرار آهی بیـن اسـرا چـراغ راهی پیغــام ‌رسان قتلگاهــی پیغامت از آن رگ بریده تا حشـر قیامت آفریده در فُلک ولا، سکینـه‌ای تو راضیــه‌ای و امینــه‌ای تو یک کرب و بلا مدینه‌ای تو چون فاطمه بی‌قرینـه‌ای تو تـو آیه حُسن ابتلایـی قرآنِ شهیـدِ کربلایی در مقتل خون چو پا نهادی لب بــر گلـوی پدر نهادی روی تـن پاکـش اوفتـادی این گونه بــه مـا پیام دادی ما عترت عصمت و حجابیم در مـلک عفــاف آفتابیم بــا آن همــه داغ بـی‌نهایت مــی‌بود بـه محضـر ولایت از بــردن چــادرت شکایت ای شعلـه مشعــل هــدایت توحید و کتاب زنده از توست آیات حجـاب زنده از توست در بحر عفاف، گوهری تو بر فُلک کمـال، لنگری تو هنگام خطابـه، حیدری تو زیرا به حسین، دختری تو تو سینهْ ‌سپـر به هر بلایی تو یـاسِ کبـودِ کربلایـی ای در نفست صدای زینب در هر سخنت ندای زینب هم‌سنگر و پا به پای زینب مـرآت خـدا نمــای زینب «میثـم» به ثنای تو چه خواند هــر چنـد ز لب گهر فشاند سبک 👇
. ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ چگونه پلکِ ترت میلِ خواب داشته باشد ؟ اگر برادرِ تو دردِ آب داشته باشد! تو خواهری و برای گلوی نازکِ اصغر طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد.، خدا کند پدرت وقتِ باز گشت به خیمه رباب را که ببیند جواب داشته باشد.، اجازه می دهی از شام چند جمله بگویم ؟ به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد! چگونه هضم کنم ؟ ای وقارِ محض , سکینه که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد.،! چگونه هضم کنم که یزید , چوب به یک دست به دستِ دیگر خود هم شراب داشته باشد.،! اراده کرد خداوند بعدِ رفتن اصغر تو را به خانه کنارش , رباب داشته باشد.، تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم که شصت سال, دلی , پیچ و تاب داشته باشد! 🌿.
Untitled 7.mp3
13.07M
🎶 سر رو برد... 💠 🏴 شهادت حضرت محسن (ع) و وفات (س) هیئت معظم یا رباب (س) کرج چهارشنبه 30 مهرماه 1399
سلام ما به حسین و ، به اهلبیت کرامش سلام ما به حسین و ، خیام و اهل خیامش مخدرات کربلا ، که در پناه زینب اند پرده نشینان حرم ، همه سپاه زینب اند صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ..... نازدانه حضرت مسلم سلام ما به حمیده    به زِین و زینت مسلم یتیمه ای که گرفته   عزای حضرت مسلم چو آب و آینه دارد    به دل مصیبت مسلم سلام آل فاطمه،  به چشم خونفشان او سلام جاودانه بر ، دو تا برادران او صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ...... سلام ما به حمیده ، شهید شام غریبان میان آتش خیمه،  دویده همره طفلان شبیه آینه ای شد،  شکسته از سم اسبان دست نوازش امام  ، هماره سایبان او سلام آل فاطمه ، به قبر بی نشان او صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ..... نازدانه امام حسین سلام ما به سکینه ،به عصمت و به حجابش سلام ما به کسی که ، ملک گرفته رکابش ندیده چشم قمر هم ، دمی بدون نقابش سلام اهل آسمان ، به عزت و مقام او هاشمیان کشیده صف ، برای احترام او صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ..... سلام ما به سکینه ، که نوحه خوان حسین است حدیث شیعتی اش از ، لب و دهان حسین است عزیز قلب عقیله ، انیس جان حسین است بلا نهاده سر به خاک ، بر آستان صبر او سلام بر شهر دمشق،  سلام ما به قبر او صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ...... نازدانه امام حسین سلام ما به رقیه ، که عالمی به فدایش فرشته گرم طواف است ، میان صحن و سرایش گرسنه مانده و پهن است ، چه سفره ها به عزایش شنید بوی فاطمه ، زدامن رقیه اش حسین با سر آمده ، به دیدن رقیه اش صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ....... سلام زینب کبری ، به روح زینب صغری حیا و عفت او بود ، شبیه حضرت زهرا زهیبتش شده معلوم ، که هست دختر مولا زینب اگر که خطبه خواند ، به کوفه مثل پدرش کلثوم خطبه خوانده است ، ولی شبیه مادرش صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ..... همسر امام حسن و مادر حضرت قاسم بگو سلام به نجمه ، عروس حضرت زهرا مدینه یار حسن بود ، در اوج غصه و غمها به کربلا شده یارِ ، حسین و زینب کبری تمام افتخار اوست ، که من کنیز حسنم جُعده ملعونه کیه ، عروس فاطمه منم صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ....... سلام ما به عروسی ، که تاجدار حرم شد عزیز شاه دو عالم ، عروس شاه کرم شد دختر فاطمه بود و ، عروس فاطمه هم شد قاسمش‌و روونه کرد ، بشه فدای پدرش میخونه با اهل حرم ، وَ اِن یَکاد پشت سرش صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ..... سلام ما به رباب و ، دو پاره جگر او گره گشای بزرگان ، به کودکی پسر او نگو که طفل صغیر است ، علی ست شیر نر او ریخت به هم یه لشکر و ، شد پسرش عجب یلی به جای لالایی براش ، میگفت علی علی علی صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ..... سلام حضرت زهرا ، به روح و پیکر لیلا حیا گرفته شرافت ، زنور معجر لیلا جوونامون به فدای ، علیِ اکبرِ لیلا وقتی میجنگه پسرش ، با ذکر یاعلی مدد دعا به لیلا میکنن ، آمنه و بنت اسد صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ...... سلام شیر خدا بر ، ام بنین و وفایش چقدر یوسف زهرا ، همیشه کرده دعایش که چار شیر نر آورد ، برای کرب و بلایش اگه نبود تو کربلا ، ولی سعادت و ببین عباس سقایی میکرد ، به نیّتِ ام بنین صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.   علیهاالسلام آقا دوباره نوکر تو خون جگر شده در این زمانه صبر و تحمّل، هنر شده در این زمان که فتنه بریده امان ما از قبل، داغ دوری تو بیشتر شده خیلی بدم درست، ولی شاه بی کسم.... عمرم در انتظار ظهور تو سر شده هر صبح جمعه، شام شد و دیده نوکرت باز انتظار دیدن تو بی ثمر شده آیا مقدّر است ببینم که جمعه ای دل از بهار آمدنت باخبر شده؟؟ صاحب عزا به مجلس ما یک سری بزن وقت مرور روضه و داغی دگر شده مجلس به نام عمّه ی پاکت سکینه است پس آتش شرار دلت شعله ور شده او هم کنار گودی مقتل رسیده است بر روی سینه ی پدرش محتضر شده او هم شنیده امر  ِ عَلَیْکُنَّ بِالْفَرار پس شاهد هجوم هزاران نفر شده تنها برای مردن ما جمله ای بس است با شمر و زجر، عمّه ی تو همسفر شده از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام ناموس اهل بیت، چرا دربه در شده؟ در کوچه های شام، عمو را صدا زده آهش دلیل خنده ی هر رهگذر شده بازار رفته و وسط شامیان مست بر روی نیزه شاهد اشک قمر شده از خیزران  ِ بزم شراب است روضه خوان هر ضربه ای به روی دلش، صد شرر شده او دیده وقت پاشدنش روی پنجه ها با خون،لبان خشک و ترک خورده، تر شده از نسبت کنیزی  ِموسرخ  ِپست  ِشام تا وقت مرگ، عمه ی تو خون جگر شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . ..┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
زمینه؛ تو می‌ری دل‌نگرون.mp3
1.67M
علیهاالسلام 🔹تو می‌ری دل‌نگرون🔹 چشمام که پره غمه حرفام حرف دلمه بی‌تو بارونی می‌شه بابا چشمای همه تو می‌ری دل‌نگرون اشک من می‌شه روون آب ریختم پشت سرت شد چشمام کاسۀ خون ما رو به کی می‌سپاری؟ حالا که می‌ری میدون این دم آخر دارم یه خواهشی باباجون تا حرم پیغمبر بیا ما رو برگردون از زمونه دلگیرم، بابا بابا بابا بدون تو می‌میرم، بابا بابا بابا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دنیا خیلی بی‌وفاست رحم کوفیا کجاست؟ بابا بی‌تو می‌دونم دشمن خیلی بی‌حیاست آتیش پشت دره اینجا هم شعله‌وره می‌ترسم چادرمو دشمن بی‌تو ببره این چادری که دارم یادگاری زهراست مادری که با یادش همیشه چشمام دریاست مادری که از غصه‌ش میون قلبم غوغاست فدای احساس تو، بابا بابا بابا کبود می‌شه یاس تو، بابا بابا بابا شاعر و نغمه‌پرداز: @navaye_asheghaan
. علیهاالسلام فرازی از یک 🔹دل‌آرامِ حسین🔹 با کلامُ اللهِ ناطق هم‌کلام! ای سکینه! بر کراماتت سلام! مشعل روشن ز مصباح الهدی در عبادت غرق و مجذوب خدا... برترین زن‌های عصر خویشتن یادگار ماندگار پنج تن... در زنان هاشمی صاحب وقار خاندان فاطمی را افتخار آفتابی خود که عمری در حجاب بوده‌ای در سایه‌سار آفتاب... ای فصاحت بی ‌نوایت، بی‌نوا صد نوا از نای تو در نینوا... در اسارت نقش ایفا کرده‌ای پا به پای عمّه غوغا کرده‌ای در حرم، در خیمه‌گه، در قتلگاه در مسیر کوفه و شام سیاه می‌درخشد نام تو، گفتار تو اشک تو، ایمان تو، ایثار تو... خورده بر جان و دلت مُهر عطش شام غربت دیدی و ظُهر عطش از عطش گر چه ز پا افتاده‌ای سهم آب خود به طفلان داده‌ای در مصائب پایداری کرده‌ای عمّه را با صبر یاری کرده‌ای... در وداع آخرینت با حسین کز حرم برخاست بانگ یا حسین اوّلین کس را که مولا یاد کرد نام شیرین تو را فریاد کرد ای سکینه حامی ایتام باش! ای دل‌آرامِ حسین آرام باش! قطره‌های اشک بر سیما مزن شعله‌های درد بر دل‌ها مزن... پیش‌تر آ نزد بابا پیش‌تر گریه‌ها در پیش داری بیشتر... رفت در میدان و دیگر برنگشت برنگشت و از تن و از سر گذشت رفت و پنهان از نظر شد منظرش تا که دیدی بر فراز نی سرش... طاقت از کف داده و دل باختی خویش را بر خاک و خون انداختی... در وداع سینه‌سوز خویشتن دست بردی زیر آن خونین بدن تا گرفتی آن تن صد چاک را سوخت آهت خیمۀ افلاک را زآن زیارت در فضا هنگامه شد پاره‌های دل زیارت‌نامه شد ماه محمل باز انجم را بخوان «شیعَتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان... 📝 @navaye_asheghaan
ای جای لبت مانده بر آن حنجر پاره اشک تو به هفتاد و دو خورشید، ستاره عباس به تبخال لبت کرده نظاره حتی سر نی از تو خجل گشت دوباره روئید گل از شرم تو بر صورت عباس تو دست گرفتی به رخ از خجلت عباس... 🏴 ۵ ربیع الاول وفات نازدانه ی امام حسین خاتون علیهما السلام پیشاپیش تسلیت و تعزیت باد @navaye_asheghaan
. سلام_الله ای دختر باوقار ارباب تا عرش خدا کنار ارباب سرچشمه ایمان و نجابت آرامش روزگار ارباب ای جلوه فاطمه جمالت لبخند لبت قرار ارباب آیینه ی ذات کبریایی زهرای تمام عیار ارباب در چشم تو معتکف ملائک ای باعث افتخار ارباب سجاده ی عشق معجر تو قدیسه ی جان نثار ارباب ای وسعت بی حصار احساس عطر نفست بهار ارباب صاحب نفس نهضت قرآن ای مظهر اقتدار ارباب ای کودکی زینب کبرا دختر که نه ذوالفقار ارباب بوی تو عصاره اجابت دروازه ی انتظار ارباب ای باعث آرامش جنت همسایه ی هم جوار ارباب . @navaye_asheghaan
. سلام_الله الا ای زینت شهر مدینه گل زهرای اطهر یا سکینه تو در بحر ولایت دُرِّ نابی گل ارباب و فرزند ربابی امینه آمنه هستی سکینه حمیده فاضله هستی سکینه گل باغ ولا نور دو عینی عزیز مرتضی دخت حسینی جلیل القدر و پاک و اطهری تو به زینب عمه ات همسنگری تو تو در علم و بلاغت مصطفایی تو در حلم و فصاحت مرتضایی تو تالیِّ دو عمه ، زینبینی به ایثار و وفا همچون حسینی چنان زهرای اطهر عصمت تو بسان عمه زینب عِفَّتِ تو زبانزد گشته در عالم عفافت بود پاکی همیشه در طوافت تو فخر شاه دشت کربلایی به درد عالمی مشکل گشایی بود جود و کرم شرمنده ی تو سخاوت تا به محشر بنده ی تو وقار تو بسان مادر توست بود فخرت رقیه خواهر توست تو دیدی ماجرای کربلا را تو دیدی پر ز خون دشت بلا را تو دیدی پیکر در خون اکبر تو دیدی حنجر پر خون اصغر تو پرپر دیده ای آلاله و یاس تو دیدی بر زمین دستان عباس تو دیدی شمر دون خنجر کشیده سر باب غریبت را بریده تو دیدی عمه را قامت خمیده تو دیدی پیکر در خون طپیده تو دیدی آتش در خیمه ها را تو دیدی سر بروی نیزه ها را تو دیدی کوفه و شام بلا را سر و چوب جفا ، طشت طلا را تو دیدی اشک و سوز و داغ و ناله تو دیدی نیمه شب دفن سه ساله منم مولاتنا عبد و غلامت بود ورد زبانم ذکر نامت سکینه جان نما بر من دعایی که گردم بار دیگر کربلایی . @navaye_asheghaan
‍ . اَبَتا اَبَتا شده خون جگرم چادرم چادرم برده شد ز سرم خون رود از چشم ترم بابا گَرد صحرا شد معجرم بابا ابی عبدالله، ابی عبدالله ........ اَبَتا اَبَتا کوفیان چه بدند عوض تسلیت عمه­ ام را زدند موی من از خون تو گلگون شد جگرم خون شد، جگرم خون شد ابی عبدالله، ابی عبدالله ....... خیز و یکدم بگیر دخترت را به بر خیز و ما را به سوی مدینه ببر کوفیان ظالم کودکان تنها تو و خاک و خون ما و دشمن ما ابی عبدالله، ابی عبدالله ......... پیکرت مانده در دشت کرب و بلا با سرت می­روم سوی شام بلا اشکم آب غسل تنت بابا خاک صحرا شد کفنت بابا ابی عبدالله، ابی عبدالله ......... بر دل عالم از غم شراره زدم بوسه بر حنجر پاره پاره زدم وقت بوسیدنت کعب نی خوردم دم­ به دم زنده گشتم و مردم ابی عبدالله، ابی عبدالله ........ گریه بر این تن غرقه خون می­کنم گیسویم را ز خون لاله­ گون می­کنم می­رسد بر گوشم در این صحرا وا حسینای مادرت زهرا ابی عبدالله، ابی عبدالله .......... کعب نی بر تن من نشانه زده کی پدر کشته را تازیانه زده جان بابا من دخترت هستم وارث زهرا مادرت هستم ابی عبدالله، ابی عبدالله
. ✅بنداول امشب دل سینه زنا از غم وغصه حزینه روضه می خونه روضه خون روضه ی بی بی سکینه(س) شبیه عمه زینبش دلش یه عمره مضطره روضه های بنت الحسین سنگینه و زجر آوره شبیه عمه زینبش رفته به دشت کربلا دیده سرای بریده رُو به روی سر نیزه ها واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ✅بنددوم شبیه عمه زینبش طعم اسیری چشیده پابه پای رقیه رو خارای صحرا دویده شبیه عمه زینبش بوده اسیرسلسله شبیه به رقیه بود کف پاهاش پرآبله شبیه عمه زینبش سنگ خورده از بالای بام ریختن خاکستر روسرش توی محله های شام واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ✅بندسوم از سیلی وتازیونه کل تنش شده کبود خون بود دلش از شامیا ازقوم بدتر از یهود شبیه عمه زینبش خیلی شنید حرفای بد از خولی و شمرو سنان خورد تازیونه و لگد شبیه عمه زینبش با مادرش بی بی رباب سرباباش و دیده تو تشت تومجلسِ شراب واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: .👇
. همپای خطر همسفر زینب بود همراز نماز سحر زینب بود یک لحظه نشد ز عمه جانش غافل پروانه‌صفت دور و بر زینب بود ✍ .
علیهاالسلام 🔹آیات شگفت🔹 تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم می‌رسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم: «شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی» راه را گم کرده بودم، آخر آیا می‌رسیدم؟ خسته و تنها در آن صحرا، چه غربت‌ها که دیدم هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم دشت ساکت بود، اما این صدا را می‌شنیدم: «اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی» آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش... کاش من هم می‌شدم از کشتگان یک نگاهش آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش راه او آغاز می‌شد از میان قتلگاهش... «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی» می‌زد آتش بر جهانی غربت بی‌انتهایش کودک شش‌ماهه هم می‌خواست تا گردد فدایش ناگهان شد غرق خون با یک سه‌شعبه ربنایش کاش آنجا آب می‌شد آب از هُرم صدایش: «كَيْفَ‌ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ‌ يَرْحَمُونی» بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری هر دلی بی‌تاب می‌شد با طنین سرخ قاری دخترش راوی خون بود آن میان با بی‌قراری می‌سرود این اشک‌ها را تا بماند یادگاری: «وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی» 📝
علیهاالسلام 🔹دست نوازش🔹 از اسب فرود آی و ببین دختر خود را بنشان روی دامن، گلِ نیلوفر خود را تنها مرو ای همسفر، از خیمه به صحرا همراه ببر، باغ گل پرپر خود را تا قلب سکینه، کمی آرام بگیرد بگذار روی شانهٔ گل‌ها، سر خود را... با رفتن خود، ای گل داودی زهرا پاییز مکن، باغ بهارآور خود را بگذار که تا روی تو را سیر ببینم آرام کنم، خاطر غم‌پرور خود را یوسف به تماشای تو آمد، که بپوشی پیراهن دل‌بافتهٔ مادر خود را در هیچ دلی، ذرّه‌ای اندوه نماند بگشاید اگر لطف تو بال و پر خود را گر بر سر آنی، که به مهمانی خنجر در باغ شهادت، بِبَری حنجر خود را چون موج بکش، بر سَرِ این ساحل غمگین یکبار دگر، دست نوازشگر خود را... 📝 @navaye_asheghaan
. مناجات مهدوی علیهاالسلام آقا دوباره نوکر تو خون جگر شده در این زمانه صبر و تحمّل، هنر شده در این زمان که فتنه بریده امان ما از قبل، داغ دوری تو بیشتر شده خیلی بدم درست، ولی شاه بی کسم عمرم در انتظار ظهور تو سر شده هر صبح جمعه، شام شد و دیده نوکرت باز انتظار دیدن تو بی ثمر شده آیا مقدّر است ببینم که جمعه ای دل از بهار آمدنت باخبر شده؟؟ صاحب عزا به مجلس ما یک سری بزن وقت مرور روضه و داغی دگر شده مجلس به نام عمّه ی پاکت سکینه است پس آتش شرار دلت شعله ور شده او هم کنار گودی مقتل رسیده است بر روی سینه ی پدرش محتضر شده او هم شنیده امر  ِ عَلَیْکُنَّ بِالْفَرار پس شاهد هجوم هزاران نفر شده تنها برای مردن ما جمله ای بس است با شمر و زجر، عمّه ی تو همسفر شده از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام ناموس اهل بیت، چرا دربه در شده؟ در کوچه های شام، عمو را صدا زده آهش دلیل خنده ی هر رهگذر شده بازار رفته و وسط شامیان مست بر روی نیزه شاهد اشک قمر شده از خیزران  ِ بزم شراب است روضه خوان هر ضربه ای به روی دلش، صد شرر شده او دیده وقت پاشدنش روی پنجه ها با خون،لبان خشک و ترک خورده، تر شده از نسبت کنیزی  ِموسرخ  ِپست  ِشام تا وقت مرگ، عمه ی تو خون جگر شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . @navaye_asheghaan
. مناجات مهدوی علیهاالسلام آقا دوباره نوکر تو خون جگر شده در این زمانه صبر و تحمّل، هنر شده در این زمان که فتنه بریده امان ما از قبل، داغ دوری تو بیشتر شده خیلی بدم درست، ولی شاه بی کسم عمرم در انتظار ظهور تو سر شده هر صبح جمعه، شام شد و دیده نوکرت باز انتظار دیدن تو بی ثمر شده آیا مقدّر است ببینم که جمعه ای دل از بهار آمدنت باخبر شده؟؟ صاحب عزا به مجلس ما یک سری بزن وقت مرور روضه و داغی دگر شده مجلس به نام عمّه ی پاکت سکینه است پس آتش شرار دلت شعله ور شده او هم کنار گودی مقتل رسیده است بر روی سینه ی پدرش محتضر شده او هم شنیده امر  ِ عَلَیْکُنَّ بِالْفَرار پس شاهد هجوم هزاران نفر شده تنها برای مردن ما جمله ای بس است با شمر و زجر، عمّه ی تو همسفر شده از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام ناموس اهل بیت، چرا دربه در شده؟ در کوچه های شام، عمو را صدا زده آهش دلیل خنده ی هر رهگذر شده بازار رفته و وسط شامیان مست بر روی نیزه شاهد اشک قمر شده از خیزران  ِ بزم شراب است روضه خوان هر ضربه ای به روی دلش، صد شرر شده او دیده وقت پاشدنش روی پنجه ها با خون،لبان خشک و ترک خورده، تر شده از نسبت کنیزی  ِموسرخ  ِپست  ِشام تا وقت مرگ، عمه ی تو خون جگر شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .