eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
جدايي از مدينه باورم شد حرم غمخانة صاحب حرم شد همه حجاج زهرا بار بستند به اين رفتن دل عالم شكستند به ناقه مادري‌ و شير خواري شود آمادة اُشْتُر سواري تمام مشك ها پُر آب باشد كمي آرام ، اصغر خواب باشد كناري باغبان سرگرم لاله كند بابا كُشي نازِ سه ساله كناري نجمه مست روي قاسم زند شانه سر گيسوي قاسم تماشا مي كند با قلب شيدا قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا ولي يك سو همه تصوير اين شب شده وقت پريشاني زينب سر او بر سر دوش حسين است پناه او در آغوش حسين است شده ذكر لبش با چشم گريان عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان نمام آرزوهايم تو هستي منم مجنون و ليلايم تو هستي همه شب روي سجاده نشينم الهي اي حسين داغت نبينم تمامي امانت هاي مادر ميان بسته پيچيدم برادر (( جواب سيد الشهدا )) دلم را آب كردي گريه كم كن مرا بي تاب كردي گريه كم كن شده وقت سفر اي نور ديده نشين بالاي محمل اي رشيده محارم دور محمل بي قرارت ابوفاضل بود چشم انتظارت يل ام البنين زانو گرفته علي اكبر به پاي ناقه رفته به روي معجر تو حرز بستم خودم تا آخرش پاي تو هستم همه رفتند اما غرق احساس پيامي آمد از مادر به عباس زمان حرفهاي آخرين شد وصيت خواني ام البنين شد صدا زد مي روي اي نور عينم ولي جان تو و جانِ حسينم برو اما بدان شير نبردي مبادا بي حسينم باز گردي بيا تا خوب من رويت ببوسم بلندي هاي ابرويت ببوسم به خلوت بوسه هايم درس دارد حيا كردم ، حسين مادر ندارد @navaye_asheghaan
نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا کاروانی به راه افتاده مادری ناله ها سرداده شد حسین راهیِ کربلا واویلا واویلا واویلا نسیمی جانفزا.... آمده بدرقه یک مادر می زند شانه مویِ اکبر کن تماشا به چشمان تر وداعِ اکبر ولیلا را واویلا واویلا واویلا می کند گریه ام البنبن گوید عباس من دلغمین همه حرفم به تو باشد این جان تو جانِ پورِ زهرا واویلا واویلا واویلا بِکِش ناز همه دخترها جان ِ تو جانِ این خواهرها نشکند غرور معجرها لحظة بی کسی در صحرا واویلا واویلا واویلا دورِ گهوارة اصغر باش دائما دورِ این مادر باش فکرِ این رباب مضطر باش پرنگهداری تو مشکش را واویلا واویلا واویلا شب جمعه شد وغوغا شد روضه خوانِ حرم زهرا شد واویلا واویلا واویلا مادرت روضه بر پا کرده برایت ظرفِ آب آورده کرده با گریه محشر بر پا واویلا واویلا واویلا بُنَی بُنَی جان من دورِ تو حلقه میزد دشمن وای از آن غارت پیراهن بر سر جسم تو شد دعوا واویلا واویلا واویلا رویِ نیزه سرت را بردند باکتک خواهرت را بردند معجر دخترت را بردند وای از آن غروب عاشورا واویلا واویلا واویلا @navaye_asheghaan
. 🍃 مناجات با 🍃بند اول داره مهمونی تموم میشه خدا دیگه از ماه رمضون میشیم جدا داره جمع میشه بساط سحر و سفره ی با صفای افطاریا چه زود گذشت ماه رمضون یادش بخیر دم اذون سلام میدادیم به حسین با این لبای تشنمون الوداع ماهه رمضون 🍃بند دوم تو بهم اشک سحر دادی خدا لیاقت دادی بشم دست به دعا شبای قدر قَسمت دادم تو رو به همون فرق سری که شد دوتا الوداع ای اشک سحر جوشن کبیر،قرآن به سر خوندم تورو نیمه شبی گرفتم از تو بال و پر الوداع ماهه رمضون 🍃بند سوم گرفتم از تو نور تو این روز و شبا دلم رو پر دادم به سمتت ای خدا به این امید که تو مُقَّدر بکنی تا اربعین برم پیاده کربلا نذار که ناامیدم برم ای صاحب جود و کرم حق شهید کربلا قِسمت من بکن حرم الوداع ماهه رمضون ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی .👇 @navaye_asheghaan
ای‌وای که از ماذنه گلبانگ اذان رفت فیض‌سحر و گریه‌ی شب از کف‌مان رفت افطار و دعا روزه و تسبیح و مناجات از سفره‌ی دل برکت ماه رمضان رفت @navaye_asheghaan
64055_1399211165131_835917.mp3
زمان: حجم: 835.9K
ببین این چهره ی زردم پُر از آه و پر از دردم مدینه جان پیغمبر دعا کن تا که برگردم خداحافظ مدینه ... به دردِ دل تو درمان دِه براتِ وصلِ جانان دِه اگر چه می روم لیکن دلم پیش تو جامانده خداحافظ مدینه ... تو کوی عاشقان بودی به ما دارُالامان بودی تو در این مدت کوتاه بهشت زائران بودی خداحافظ مدینه ... چو من عزم سفر دارم زِ غم ، چشمان تر دارم دلیلش این بُوَد ای خاک هوای تو به سر دارم خداحافظ مدینه ... مدینه با غم و آوا شدم از گوهرت جویا ولی آخر ندیدم من نشان از تربت زهرا خداحافظ مدینه ... مدینه @navaye_asheghaan
. 🏴سبک دهم محرم الحرام ۱۴۰۴ آخر 🏴بند اول شبه فراقه امشب،شبه وداعه امشب تا خودِ صبحِ فردا،دل بی قراره زینب تو خیمه ی حسینه،این خواهرومیباره تا خودِ صبحِ فردا،امشبو خواب نداره آخه فردا،جدا میشه،این خواهر از برادر باید فردا،بشه اجرا،وصیته یه مادر میبوسه فردا،زیرِ گلوی،حسینو خواهر با چشم گریون،دمِ وداع اون،به جای مادر غریب حسین وای 🏴بند دوم میاد از شیب گودال،صدای مادره تو از روی تل میبینه،روضه رو خواهره تو نشسته روی سینت،شمر پلید و نامرد با خنجرش سرت رو،اون از قفا جدا کرد سر تو روی نیزه میره پیکرت میمونه و دشمن عصر فردا خیمه هاتو میسوزونه یه مشت حرومی،میان تو خیمه،برای غارت اونا که پستن،هجوم میارن،واسه جسارت غریب حسین وای ۱۴۰۴/۰۳/۰۱ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇 @navaye_asheghaan
. اگرخواهی کنون بینی وفای دخترخود را به زیر پا‌ی مرکب‌ای پدرافکن سرخود را نهان ازچشم طفلان آمدم گیرم سر راهت که گیری در بغل یک بار دیگر دختر خود را اگر نازی کند دختر،خریدارش بود بابا بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را مرا یک حرف باشد باتو آن‌هم از عطش مُردم برو در علقمه فرمان بده آب آور خود را به گهواره نظر انداختم دیدم بوَد خالی کجا بردی نیاوردی علی اصغر خود را به دنبال مسافر آب می پاشند،کو ابی؟ کنم ناچار دنبالت روان اشک تر خود را لبم از تشنگی خشک است وجوهر در صدایم نیست برو در علقمه فرمان بده آب آور خود را میان خیمه می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر حنجر خود را {( ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید) مگر آماده کردی بهر خنجر حنجر خود را } منبع:کتاب محرم تا اربعین ..... پدر خواهي اگر بيني وفاي دختر خود را نگه کن زير پاي خويش و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم تا بر تو ره گيرم  که گيري در بر خود بار ديگر دختر خود را نرفتي تا به پشت ابر سنگ و خنجر و پيکان به روي دامنت اي ماه بنشان اختر خود را اگر نازي کند دختر خريدارش پدر باشد بزرگي کن ببوس اين دختر کوچکتر خود را لبم از تشنگي خشک است و جوهر در صدايم نيست برو در نهر علقم کن خبر آب آور خود را به دنبال مسافر آب می ریزند،کو آبی؟ کنم ناچار دنبالت روان اشک تر خود را ز دورادور مي ديدم گلويت عمه مي بوسيد مگر آماده کردي بهر خنجر حنجر خود را کنار مهد اصغر رفتم و ديدم بود خالي کجا بردي نياوردي علي اصغر خود را @navaye_asheghaan
. (ع) غربت معنا شده چی با این قدّ رعنا شده اینهمه تیر و نیزه چطور توی پیکر تو جا شده غربت معنا شده داداشت دیگه تنها شده گُرزِ آهنی با تو چه کرد فرق سر تا ابرو وا شده پاشو ببین داداش اشک رَوون مُو فکر نبودنت بُرید امون مُو برای خیمه ها دلنگرون مُو فکر نبودنت بُرید امون مُو پس چرا اینقَدَر کوچیک شده این قدّ رشید دیدم با نیزه دشمن تو رُو رو خاک علقمه می‌کِشید کاش بدونم کجا افتاده دست آب آورت برگشتن حتی فراری ها هر کی زد زخمی به پیکرت خوردی زمین و من شکستم از کمر وقتی تورو زدن چهار هزار نفر تو خیمه از غمت همه زدن به سر وقتی تورو زدن چهار هزار نفر دیگه تنها شدم مُردم تا از زمین پا شدم بدجوری از غم پشتم شکست بدجوری از کمر تا شدم ای یار و یاورم بعد از تو می پاشه لشکرم فکری کن به حال خیمه ها به حال رقیه دخترم نبودنت شده عزای زینبم به فکر غربت فردای زینبم پاشو یه کاری کن برای زینبم به فکر غربت فردای زینبم ✍ .......... . (ع) آخرین لحظه هاست توو قلب زینب غوغا به پاست می‌خوای از پیش زینب بری این تازه آغاز ماجراست این دَمِ آخری یک لحظه م پیش زینب بشین کاری کن قلبم آروم بشه آشوب و دلهره م رو ببین آواره ی توئه این دل دربدر بذار نگات کنم امشب و تا سحر اگه میخوای بری زینبتم بِبَر بذار نگات کنم امشب و تا سحر می‌سوزم از درون کاش می‌شد برگردیم شهرمون جون من بسته به جونِته می‌میرم بی تو اینو بدون بیچارم می‌کنه فکرِ فردا و تنهایی هات کاش می‌شد از پیش من نری کاش می‌شد من می‌مُردم به جات با غصه ی دلت دلم شده سهیم ای کاش می‌شد باهم از کربلا بریم بارونیه چشام حال دلم وخیم ای کاش می‌شد باهم از کربلا بریم عصر فردا باید رقیه تُ و چیکارش کنم؟ واسه نکشتن تو حسین از شمر و خولی خواهش کنم! عصر فردا تنت میشه توی مقتل زیرورو خواهر تنها و بی کست میشه با نامحرم روبرو باید چیکار کنم غریب و بی پناه چطور ببینمت میون قتلگاه وقتی که رو سرِت می‌ریزه یک سپاه چطور ببینمت میون قتلگاه ✍بهمن عظیمی ........... . خیلی آزُردنت توو اوج نامردی کُشتنت یه جای سالم واست نذاشت چه قَسیُ القلبه دشمنت انقد زدن تو رو قتلگاه پر شد از خون تو اینکه تشنه سر بُریدنت کشته زینب و به جون تو تا مدینه می‌ره صدای آه من چقد تو رو زدن پیش نگاه من ای کشته ی غریب و بی گناه من چقد تو رو زدن پیش نگاه من دست و پا می‌زنی قلب مو از سینه می‌کَنی ای کاش می‌مُردم نمی‌دیدم با این وضع روبروی منی نیزه ها اومدن دور تن تو حلقه زدن کاری کردن با جسمت حسین چیزی نمونده از این بدن کی دیده نیزه رو تو گلو جا کنن! چیکار کنم حسین تو رو رها کنن ریختن تو قتلگاه محشر به پا کنن چیکار کنم حسین تو رو رها کنن تا رو سینه ت نشست نامردِ پستِ دنیا پرست از غصه لرزید عرش خدا وقتی که حرمتت رو شکست تا خنجر و کشید من بالای تل می‌لرزیدم از قعر گودال قتلگاه ناله ی مادر و می‌شْنیدم برای غارتت ریختن همه سرت زجرت دادن چقد بمیره خواهرت پر از جراحته تموم پیکرت زجرت دادن چقد بمیره خواهرت ✍بهمن عظیمی .. ............. رسم نامردی و ، بعد از تو خوب آوردن به جا  بد تا کردن بعد از تو باهام ، اسارت کجا و من کجا توو اوج بی کسی ، تنهام مابین خوف و رجا  بستن دستامون و با طناب ، اسارت کجا و من کجا مگه یادم می‌ره چجوری کشتنت داره به گریه هام می‌خنده دشمنت مقابل چشام رو نیزه بردنت داره به گریه هام می‌خنده دشمنت گریه های مُدام ، خون کرده قلب بیچاره رو پیش چشمای خیس رباب ، به غارت بردن گهواره رو  هستم خونه خراب ، بیچارم کرده اشک رباب به اشکش می‌خنده حرمله ، روز و شب میده مارو عذاب تا آخرین نفس با غصه درگیرم سرت بیفته از رو نیزه میمیرم به زور تازیونه از پیشت میرم سرت بیفته از رو نیزه میمیرم من میرم می‌مونه ، رو زمین پیکر بی سرت نذاشتن چادر مادرم ، رو بِکِشم روی پیکرت می‌سپارم به خدا ، این جسم خونی و بی سر و دعا می‌کنم آمین بگو ، تو هم بخواه مرگ خواهر و یه بار دیگه منو صدا بکن حسین  برای مُردنم دعا بکن حسین منو ازین عذاب رها بکن حسین  برای مُردنم دعا بکن حسین ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. .. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 امان از قلب بی تابت شده هنگام عاشورا برای تو غریب عصر صدقه می دهم آقا بیا ای منتقم دیگر ببین که عمّه بدحال است چگونه او ببیند که حسینش بین گودال است به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یارب 🌸 صبوری کن تو ای خواهر که هنگام جدایی هاست ببینی بر فراز تل حسینت بی کس و تنهاست با قتل صبر من اینجا شوی تو خون جگر خواهر ببینی چکمه بر سینه هزاران زخم روی پیکر سرم از تن جدا گردد تنم در خون رها گردد به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یارب 🌸 صبوری کن عزیز من زمان بوسه بر حنجر ببینی زیر دست و پا رود با کینه ها پیکر سر پیراهن کهنه جلوی تو شود دعوا ببینی غارت خیمه زمان حمله ی اعداء تو می مانی و غارت ها به تو گردد جسارت ها به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یارب 🌸 شوی تو همسفر خواهر با خیل قاتلان من بمیرم بی پناهی تو میان طعنه ی دشمن سوار ناقه ی عریان شوی با کوهی از غمها ببینی در مسیر شام به روی نی سر من را شکسته می شود در شام سر تو و سر ایتام به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇 @navaye_asheghaan
. حالا که میخوای بری بیا خواهر برادری درد و دل کنیم یکم بگو از حالت حسین تقدیرِ من و تو که یه عمره مشترکِ از غوغای کوچه ها تا گودالِت حسین حالا خلاصه ی همه ی دردامُ بِت میگم این دمِ اخری همه ی حرفامُ بت میگم یادت میاد شبی رو که مادر بِم وصیت کرد از کربلا و از غمِ گودالِ تو صحبت کرد بند دوم یادت هست قرارمون عهدِ موندگارمون تو شادی و غم حسین زینب شریکتِ پیرت کرد داغِ علی زندست زینبت ولی تو شادی و غم حسین زینب شریکتِ باید شبیه تو ببینم داغِ جوونامُ باید وفا کنم یکی یکی باتو عهدامُ دستِ زینبُ رد کنی غصش میگیره مادر جونِ چادرِ خاکیِ زهرا میمیره خواهر بند سوم نوگلهایِ من فدات کاش میشد برم به جات زیر سم مرکبا یاقتیل العبرات قول میدم واسه بچه هام بیرون از خیمه نیام شرمنده نشی حسین زینب بشه فدات تو گریه کردی از غمِ زینب زینب از داغت تقدیرِ زینبِ همه جا باشه به همراهت دورِ سرت میگردونه زینب نوجووناشُ میریزه پیش پایِ تو زینب همه دنیاشُ .👇 @navaye_asheghaan
. (ع) عاقبت رفتی ، کردی خاموش نور عینم رو یا رسول الله ، عاقبت کشتن حسینم رو ناله و آهه ، که بلنده از نهاد من مادرم زهرا ، تو بیا برس به داد من مثل موهات زندگیم توو دستای باده خواهرت واسه اسارت میشه آماده سرت و با عجله بُریدن و بُردن پیکرت اما زیر دست و پا افتاده از یه قطره آب لبِ خشکت شده محروم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت موندم ، بی کس و تنها توو این اوضاع ای حسینم ای ، کشته ی مقطع الاعضاء داغ هجرونت ، شد دیگه درد بی درمونم ای حسینم ای ، کشته ی افتاده در خونم واسه ی چی پا گذاشتن رو تنت ای وای پیش چشمای رقیه زدنت ای وای  نانجیبا از تنت پیراهن و بُردن روی خاکا مونده عریان بدنت ای وای  معجرا رو بردن و عباس نبود پهلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت رفتی ، جا گذاشتیم بین این اوباش دربدر موندم ، زینبم می‌مُرد برات ای کاش من که پنجاه سال ، خواهری کردم برای تو چجوری حالا ، بپوشم رخت عزای تو اکبرت رو کشتن و غرق غمت کردن نیزه ها بدجوری گُنگ و مُبهمت کردن! ای خدا لعنت کنه اونارو که اینطور... واسه چند دِرهم عزیزم درهَمِت کردن خواهرت شد به اسارت بعد تو محکوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم ✍بهمن عظیمی  .👇 @navaye_asheghaan
. ۱۴۰۴ ▪️بنداول▪️ آتیش زدی با غم نگاهت به سینه من عزیز زهرا تو تکیه گاه منی عزیزم اگر بیفتی می افتم از پا چرا از دورمون نمی رن تو رو می خوان ازم بگیرن ای وای ای وای چرا قلبم نمی شه آروم داری می ری حسین مظلوم ای وای ای وای بگو داری توی این بیابون ما رو به کی می‌سپاری عزیزم بگو تک و تنها بین لشگر بی تو چه خاکی به سر بریزم تو گودالن حسین خولی و حرمله می‌بینم موی تو تو دست قاتله مهلا مهلا حسین ▪️بنددوم▪️ رسیده انگار دم جدایی زمون بوسه به حنجر تو دیدم تو رویا می غلتی تو خون میاد یه لشکر رو پیکر تو می‌ریزن عده ای تو گودال می شه داداش تن تو پامال ای وای ای وای می‌ ره نیزه به پشت و پهلوت میشکنه فرق و دست و بازوت ای وای ای وای تو رو می‌کشن رو خاک صحرا له می‌شه تنت با سم اسبا پیراهن تو می ره به غارت می‌مونه تنت عریان رو خاکا دیدم به روی نیزه سرت رو دست ساربون انگشترت رو مهلا مهلا حسین علیه_السلام ✍ 👇