4_641399661386531440.ogg
197.2K
#زبانحال امام حسین بر بالین حضرت ابوالفضل العباس علیهم السلام
#سبک با صدای حاج عبدالله داداشی
#ابو عطای دوم از دستگاه شور
#ترکی
.
سبک سینه زنی
#واحد_سنگین احساسی/زمزمه روضه
#فراق_کربلا
#اربعین_۹۷
حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#فراق_کربلا
بندسوم #زبانحال حضرت زینب سلام الله با برادربزرگوارشان حضرت ارباب
🔴 شاعرین: #درگاه(روضه نشینان)
✍ #کربلایی_علی_مافی
✍ #کربلایی_سعید_نوروزیان
(خادم الحسین ع)
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
⬇️بنداول
من فقط برات یه خادمم
از گناه خود من نادمم
هِی فکر میکنم که عازمم وای وای وای
راهی کن من و با عاشقا
پای پیاده تا کربلا
حسرت به دلم نذار آقا وای وای وای
حسین اشکامو نگا کن
حسین گره هامو وا کن
حسین دردمو دوا کن
جا میمونم هر سال از همه زائرا
شرمنده ام از روی قشنگت آقا
تو رو قسم به تک یل ام البنین
یه کاری کن کربلا بیام اربعین
((امیرم بی تو میمیرم))
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
⬇️بنددوم
شاه کربلا ماه منی
تو آقای دلخواه منی
تو روشنگر راه منی وای وای وای
هر کی بی تو بود خیری ندید
لایقم بکن بشم شهید
پیش تو بشم من رو سفید وای وای وای
حسین خاک پاتم آقا
ببین مبتلاتم آقا
من از عاشقاتم آقا
عمریه از تو میخونم ای بی کفن
کبود شده از عشقت آقا این بدن
نذر علی اصغرت میدم بچمو
تا جون دارم من میگیرم این پرچمو
((امیرم بی تو میمیرم))
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
⬇️بندسوم
همچو شمع به پات چکیده ام
ضرب تازیانه خورده ام
نیزه سرِ یار که دیده ام وای وای وای
به شام وکوفه رسیده ام
رنج فراوون کشیده ام
زخمای زبون شنیده ام وای وای وای
محمل ، نشینِ ماتم
رقیه ، میمیره زاین غم
قدم ، زغصه شده خم
رویم کبود گشته و قامتم خمیده
زینب تو خیری زِ این دنیا ندیده
به روی خارهای مغیلان دویده
با ضربه های شلاق ساربان پریده
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
۹۷/۷/۱۸
.
# اربعین حسینی
#زبانحال حضرت زینب (س)
در هنگ : کربلا ای کوی جانان
————————————
دور حسین دور گلدی زینب
سینه غمدن دلدی زینب
آلتی گوشه قبری گوردی
غصه دن دینجلدی زینب
قرخ گوندی سنی گورمه میشم دور منه سس وئر
روحوم بدنیمدن چخوری تازه نفس وئر
حسین ــ زواریوم من...
💢💢💢💢💢
هانسی غمدن یاد ائدوم من
کیمدن استمداد ائدوم من
بیر گونوم بیر ایل گئچوبدی
حقلیم فریاد ائدم من
خیمه لره سندن صورا اود ویردیلا قارداش
بعضی بالا گوشواره سینی قیردیلا قارداش
حسین ـــ زواریوم من
💢💢💢💢💢
کربلانی ترک ائدنده
گولریم قالدی چمنده
اکبریله گلمیشیدوق
شمریلن گئدیم گدنده
قویمازدی حسین سینه سینی داغلیه زینب
قان ایچره یاتان نعشیوه بیر آغلیه زینب
حسین ـــ زواریوم من
💢💢💢💢💢
کوفه ده قلبیم داریخدی
سد صبری غصه یخدی
جان وئریردوم ناقه اوسته
تا باشون پیشوازه چخدی
اما یارالی زینبون آرامین آلوبسان
بولدوم گئجه مطبخده تنور ایچره قالوبسان
حسین ـــ زواریوم من
💢💢💢💢💢
من دیوم هانسی غمیمدن
یا جفای دشمنیمدن
یانمیشام اما یارالی
یوللارین غم غصه سیندن
اطراف حَلَبده غمه دیللر هدف اولدی
بیر محسن آدینلی بالان اوردا تَلف اولدی
حسین ـــ زواریوم من...
💢💢💢💢💢
اهل شامین داد الیندن
ناله و فریاد الیندن
بیر دقیقه اهل شامین
اولمادوخ آزاد الیندن
شام اهلی بیزی شامه گیرنده داشا باسدی
زهرادن حیا ائتمدی باشون نِیه آسدی
حسین ــ زواریوم من ....
💢💢💢💢💢
شامیده غمدن اوساندوخ
بیز شمادتلرده یاندوخ
صبح دن تا گون باتونجا
کوچه به کوچه دولاندوخ
سجّاده حسین ظلم ائلیوب فرقه ی اوباش
عمامه سی اود دوتدی توکوب گوزلری قانیاش
حسین ـــ زواریوم من ....
💢💢💢💢💢
قیل نظر بو دلکبابه
دوشموشوق بی حد عذابه
سن قوناق گئدون یزیده
مسکنیم اولدی خرابه
اهل حرمین قلبینی غملر ائله اویدی
قیزلار گووَرَن یوزلرینی توپراقا قویدی
حسین ـــزواریوم من....
💢💢💢💢💢
شکر اولا خلاق حَیّه
خار اولوب آل امیه
حیف اولا اما یارالی
گلمدی منلن رقیه
سسلندیم اویان بو یری ترک ائیلیروخ بیز
آغوشیمه گل کرب و بلایه گئدیروخ بیز
حسین ـــ زواریوم من ...
💢💢💢💢💢
عالمی آتدی رقیه
دائم آج یاتدی رقیه
باشیوی آغوشه آلدی
مقصده چاتدی رقیه
قانلی باشیوی آلدی قوجاقه بالام ئولدی
زهرا یادیما دوشدی دئدیم بس آنام ئولدی
حسین ـــ زواریوم من ....
💢💢💢💢💢
#اربعین
التماس دعای فرج
الاحقر مهدی عبادی
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
🆔 @emame3vom 🏴
#حب_الحسین_یجمعنا #کربلا
#الاربعین_مقدمه_الظهور
#الحسین_یجمعنا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
متن روضه #دفتری
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
@emame3vom
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
- فایل صوتی👇
#حب_الحسین_یجمعنا
4_6048361821709010238.mp3
7.99M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
🔉 هفت روز است که من داغ برادر دیدم
هفت رو است سر نیزه فقط سر دیدم...
▪️روضه شب شانزدهم ماه محرم
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#امام_حسین_علیه_السلام_شهادت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #زبانحال #اسارت #زندان_کوفه
#حجت_الاسلام_میرزا_محمدی
شب و روز هفتم محرم
هفت روز است که من داغ برادر دیدم
هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم
هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند
طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند
هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم
پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم
باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد
بدن بی کفنت در دل صحرا باشد
باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو
باورم نیست که غارت شده انگشتر تو
باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم
باورم نیست که با قاتل تو همسفرم
عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند
عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند
چشم گریان مرا خوب تماشا کردند
پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند
.
« #یک_اربعین_هجران»
زینب ای در هر خطر یار امام
کربلا خوش آمدی خواهرسلام
السلام ای یار چندین ساله ام
باغبان یک گلستان لاله ام
ای که زهرا و علی را دختری
سرفرازم چون تو دارم خواهری
ای گرفته از رخ دشمن نقاب
خوش درخشیدی بسان آفتاب
گر نبودی کوفه و شام بلا
دفن می شد نام من در کربلا
خواهرم ممنونم از یاری تو
مرحبا بر این علمداری تو
آمدی خواهر فدای مقدمت
ای بقربان قدِ از غم خَمَت
آمدی خواهر دوباره کربلا
تو مگرکم دیده ای اینجا بلا؟
آمدی آنجا که دل خون کردنت
درغم مرگم پریشون کردنت
ای ز هر سو بردلت باریده درد
این چهل روز دوری ام باتوچه کرد؟
ای رشیده ، سرو قدِ تو خم است
صورتت چین وچروک و درهم است
جان مادر نیست زینب باورم
اینقدر تو پیر گردی خواهرم
آمدی با اشک وآه ای دل غمین
خیرمقدم گویمت ای نازنین
اولین باراست خواهر ما دوتا
این چنین گردیده ایم ازهم جدا
توسلامم کرده ای ای دل کباب
سر ندارم تا تو را گویم جواب
ای سراپا ناله و اندوه و درد
این چهل روزه غمم با تو چه کرد؟
آمدی درگلشنی که یاس نیست
خواهرم اینجا دگر عباس نیست
یاد داری زینبم آن جمع را؟
آن همه پروانه دور شمع را؟
در کنار خود برادر داشتی
قاسم و عباس و اکبر داشتی
بادل خون آمدی ای دل کباب
نیست عباسم دگر گیرد رکاب
تاکه دیدم غصۀ جانکاه تو
آمدم من با سرم همراه تو
گرچه از نیزه نگاهت کرده ام
گوش بر افغان و آهت کرده ام
گریه کردم تا که برسر می زدی
ناله های ای برادر می زدی
کاش می شد آیم استقبال تو
تابپرسم چون همیشه حال تو
چشم من روشن رسیدی ازسفر
از سفرخواهر چه آوردی خبر؟
هرچه می گردم میان کاروان
از رقیه نیست خواهرجان نشان
خواهرم روح و روان من کجاست؟
دخترشیرین زبان من کجاست؟
خواهرم ازمن مگرافسرده است؟
یامگر از دوری من مُرده است؟
دارد اینک خواهشی از توحسین
ازگلوی خسته ات برگو، حسین
شد دلم تنگ برادر گفتنت
دوست دارم روی زانو خفتنت
خواهری که بوده ای چون مادرم
همچو مادر کن دعایم خواهرم
درد دلهای مرا «مداح» گفت
بیت بیت از سوز دل با آه گفت
علی اکبراسفندیار«مداح»
#زبانحال #امام_حسین با #حضرت_زینب در زیارت #اربعین
.
.
#موسی_بن_جعفر
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
متن روضه
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
.
.
#حاج_محمود_کریمی 🎤
در دو سبک #واحد #تک
#اربعین
#زبانحال #حضرت_زینب
برادر جان یتیماتو آوردم من سرِ خاکت
چهل روزه که ماها رو نیاوردن سرِ خاکت
خودم رفتم دلم جا موند دَمِ رفتن سر نعشت
رسیدم با سر زانو با جون کندن سر خاکت
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سرِ خاکت
خودم دیدم سر تو با بنی هاشم سر نیزه
سر عباس سر اکبر سر قاسم سر نیزه
خودم دیدم چه آیاتی برام خوندی سر بازار
صدات می برد دل تنگ منو دائم سر نیزه
گریه کردی سر نیزه
دل رو بردی سر نیزه
قاری من سر بازار
سنگ می خوردی سر نیزه
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سرِ خاکت
نمی دونی چیا دیدم دم آخر سر گودال
تک و تنها می جنگیدم با یک لشکر سرِ گودال
از اونی که می ترسیدم از اون بدتر سرم اومد
تو روی خاک ته گودال من و مادر سر گودال
می زدم بال سر گودال
رفتم از حال سرِ گودال
چادر رو سر زینب
شد لگد مال سر گودال
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سر خاکت
👇
.
#حضرت_ابالفضل
#زبانحال امام حسین با حضرت عباس
آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست
سرهایمان جداست ولی بال و پر یکی ست
این ها برای کشتن ما صف کشیده اند
از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی ست
دار و ندارمان همه در بین خیمه هاست
آتش که شعله ور بشود خشک وتر یکی ست
حتی به روی اکبر من تیغ میکشند
با اینکه با پیامبر از هر نظر یکی ست
تنها به این گناه که فرزند حیدریم
تنها به این دلیل که ما را پدر یکی ست
آیا کسی نمانده که یاری کند مرا
این جا میان این همه لشگر اگر یکی ست
عباس من برادر من نور چشم من
طرز مصاف کردن تو با پدر یکی ست
تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد
در چشم شیر یک نفر وصد نفر یکی ست
چشم انتظار آمدنت از شریعه اند
حالا دعای اهل حرم بیشتر یکی ست
شمشیر ها به دور تنت حلقه میزنند
چون جمع تیغ ها همگی ضربدر یکی ست
بعد از من وتو زینب اگر نشنود بدان
خونین بدن زیاد ولی خون جگر یکی ست
از بس حروف پیکر پاکت مقطعه ست
پایین پای مرقد و بالای سر یکی ست
غرق ستاره است تن من ولی هنوز
در آسمان بی کسی من قمر یکی ست
#احمدعلوی
.
.
#زبانحال #امام_علی
#محسنیه
يا اول مظلوم
اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند
با برق چشم خرمن جان را شرر زدند
در اول ربيع ، خزان شد بهار من
ماه مرا به آخر ماه صفر زدند
بهر تسليِّ دلِ زهرا يهوديان
باهيزم و لگد به عزاخانه سر زدند
از چوب ، خون تازه روان شد به روي خاك
از بس كه با غلاف به پهلوي در زدند
ديدند كه با تو راه به جايي نميبرند
نزديكتر شدند و سرت را به در... 😭😭
زهرا نبود آنكه بيافتد به روي خاك
سيلي به صورت زن من بي هوا زدند😭😭😭
تا آمدم به خويش جمالش كبود شد
بد سيرتان جمال مرا بي خبر زدند
هر قدر گفت دختر پيغمبرم نزن
اهل مدينه فاطمه را بيشتر زدند
اين جايِ دستهاي فلاني(۲) فقط نبود
اين نقش را مُسَلمِّ چندين نفر زدند
معني ور شكسته چو خواهي مرا ببين
سرمایه ی امید مرا از کمر زدند
مردي كه هيچ ضربه به پشتِ كسي نزد
زهراش را جماعتي از پشتِ سر زدند
افتاد روي جفت علي لنگه ی دري
از بس كه جفت جفت و فُرادی به در زدند
اهل مدينه با همه ي كينه های خود
سرو رشيد باغ مرا با تبر زدند
#حضرت_زهرا
#امیرالمومنین
#فاطمیه
.
.
#واحد #امام_زمان
#شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
(#زبانحال امام زمان عجل الله تعالی فرجه)
•••••••••••
غرقه در تاب وتبم
همنوا با زینبم
ذکر هر روز وشبم
فاطمه فاطمه
فاطمه فاطمه
●●●●●●●
●بند اول:
من قرار سینه ی خیر النسایم
فاطمیه آمده صاحب عزایم
موسم بی مادریه من رسیده
همنشین غصه و رنج و بلایم
همچو شاه بی کفن
همنوایم با حسن
ناله دارم وای من فاطمه فاطمه ...
بند دوم:
در مدینه سهم ما خون جگر شد
عمر مادر با غم و محنت به سر شد
آتش کینه ز حیدر شعله ور شد
قتلگاه مادرم در پشت در شد
سوزد از پا تا سرم
یادآن میخ درم
مادرم وای مادرم فاطمه
بند سوم:
قلب زهرا قلب حیدر را شکستند
حرمت آل پیمبر را شکستند
بهر قتل یکنفر لشکر رسیده
وحشیانه آمدند در را شکستند
در میان شعله ها
یا به زیر دست و پا
ناله زد فضه بیا (مهدی بیا)
فاطمه فاطمه
#فاطمیه
●شاعر: #مرتضی_کربلایی ✍
👇
.
سبک 128
#فاطمیه
#زبانحال #حضرت_زینب علیهاالسلام
بند اول:
چه قد این روزا خونمون بی صداس
فضای غم انگیزه روضه به پاس
یه کاری مدینه با ما کرده که
خوشی انگاری واسه ما نارواس
از اون روز که آتیش زدن خونه رو
گرفتن همه هستیِ حیدرو
با هرچی که میشد، جلو چشم ما
زدن چل نفر یاس پیغمبرو
آه و واویلا
شکستن درو تا که نامردا
دیدم محسنو زیره دست و پا
مادرم پهلوش
شکست و زمین خورد و شد بیهوش
زدن با غلاف، شد کبود بازوش
بی پناه بودو
کتک میزدن، بی گناه بودو
تازه مادرم پا به ماه بودو
مادرم وای ( مادرم ۳ )
🌸🌸🌸🌸🌸
بند دوم:
گِله ها دارم من ازت میخ در
از آخر زدی خنجر از پشت سر
رو برگ نیلوفر با آتیش چرا
جلو چشم بابام گذاشتی اثر
چه قد پشت در شد به کوثر جفا
شدی یاوره ضربه ی بی هوا
یه کار کردی با سینه ی مادرم
که یک دنده از جاش شده جا به جا
بی وفا ای میخ
چی شد که شدی بی حیا ای میخ
نمیترسیدی از خدا ای میخ
یاره کینه میخ
شدی تا فرو توی سینه میخ
یه زخمی زدی بی قرینه میخ
بی مروّت میخ
با بی شرمی کردی جسارت میخ
زدی مادرو با قساوت میخ
مادرم وای ( مادرم ۳ )
🌸🌸🌸🌸🌸
بند سوم:
می بینم داری روز به روز میشی آب
شبا تا سحر میکشی هی عذاب
دعا کن برای شفات مادرم
نذار ما بشیم بی تو خونه خراب
تو رو به خدا حرف رفتن نزن
نزن حرف تابوت و غسل و کفن
میدونی که از روز کوچه شبا
همش توی خواب میکنه تب حسن
من فدات مادر
چه قد غصه دار صدات مادر
میفهمم من از گریه هات مادر
من فدات مادر
اجابت نشه کاش دعات مادر
نگو که بگیریم عزات مادر
من فدات مادر
پر از درد و آهِ نگات مادر
الهی بمیرم برات مادر
مادرم وای ( مادرم ۳ )
✍کار مشترک:
طاها تحقیقی(یاحسین)
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
.
538 _شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
#شور #زمینه #زبانحال #زمزمه
#میثم_مومنی_نژاد
سبک : نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم
زبانحال زینب کبری سلام الله علیها
چه با صفا بود
سلام به حیدر گفتن تو
بوی خوش نان پختن تو
جارو زدن ، راه رفتن تو
حالا بمیرم
نمیاد از دست تو کاری
توان وایسادن نداری
شکستهایّ و سوگواری
@emame3vom
خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
یادم نمیره
سرم رو رو زانوت میذاشتی
قصّه میگفتی، غصّه داشتی
عروس شدی مادر نداشتی
حالا ببین که
سر بر روی دیوار میذارم
مثل تو میشه روزگارم
عروس میشم مادر ندارم
خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
وصیتت بود
گفتی علی یاری نداره
دشمن اگه آتیش بیاره
من پشت در برم دوباره
مادر دعا کن
یا درد ما پایان پذیرد
یا زخم تو شفا بگیرد
یا دخترت زینب بمیرد
خدا نگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
وصیتت بود
گفتی که قلبت بی قراره
گفتی حسین کفن نداره
شبها براش کی آب بیاره؟
گفتی میبینم
یه روزی با حال پریشون
عریان روی خاک بیابون
بی سر حسینم غرق در خون
حسین حسین جان
مظلوم حسین حسین حسین جان
مادر ندیدی
غروب عاشورا چه دیدم
از خیمه تا مقتل دویدم
"او میبرید و من بریدم"
حسین حسین جان
مظلوم حسین حسین حسین جان
#حضرت_زهرا_س
#شهادت_حضرت_زهرا_س
.👇
#زبانحال حضرت رقیه (س)
😭😭😭
مگه یادم میره موی منو می زدی شونه
مگه یادم میره تو بغلت بودم شبونه
مگه یادم میره موی بلندیُ که داشتم
مگه یادم میره تو دنیا هیچی کم نداشتم
مگه یادم میره من بهترین لباس تنم بود
مگه یادم میره چشم تو به خندیدنم بود
بابا یادت میاد که عمه جون چادر سرم کرد
بابا یادت میاد گوشواره گوشم خواهرم کرد
بابا یادت میاد گفتی باید هر شب ببوسیم
بابا یادت میاد از آرزوهای عروسیم
حالا بابا ببین موی سرم سوخته کجایی
حالا بابا ببین که چادرم سوخته کجایی
حالا بابا ببین رخت و لباس پاره دارم
حالا بابا ببین که گوش بی گوشواره دارم
مگه یادم میره زجر اومد و حرفای بد زد
مگه یادم میره اون شب بهم چند تا لگد زد
مگه یادم میره از من گرفت عروسکامو
مگه یادم میره توو تشت زر سر بابامو
مگه یادم میره با خنجرش همه رو ترسوند
مگه یادم میره...
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#متن_روضه_1
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ،،،وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ،،،
_من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر،،،گوشه ی زندان،،،
_من جـوان بودم و زنجـیر گران پیرم کرد
_گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا،،،،
_یا به زنـدان برسان مرگ مرا یا الله
_یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر،،،
_لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها،،،
_لیک دوری رضا میکشدم در غربت
_گر نیاید به تسـلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند: (لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو،،،از این زندان به اون زندان منتقل میکردند،،،
📌(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال
خدا ميدونه تو این سالها،،،چقدر به امام رضا سخت گذشت،،،چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت،،،
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه،،،،هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی،،،
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت،،،
اما،،، بلاخره یک روز خبر دادند،،،
گفتند آی شیعیان،،،،قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه،،،شاید شیعیان خوشحال شدند،،،اومدند پشت درب زندان ایستادند،،،
منتظرند،،،بعد چهارده سال،،،قراره آقاشون رو ببینند،،،
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد،،،من دستهاش رو میبوسم،،،یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم،،،یک نفر گل آورده،،،،
الهی امید کسی نا امید نشه،،،،
یکدفه دیدند درب زندان باز شد،،،چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن،،،یه نفر صدا میزنه،،،،
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید،،،اینم امامتون،،،
ای وای،،، ای وا،،،
_کنج زندان چـه بلائی به سرت آوردند
_چـــه بلائی به ســرِ چشم ترت آوردند
_شـــدی آزاد دگـــر از قفـــــس تاریکت
_ولی افسوس که بی بال وپرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند،،،جنازه آقا رو تحویل گرفتند،،،با احترام کفن کردند،،، روی دست شیعیان،،،تشییع جنازه باشکوهی شد،،،،با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند،،،
اما عرضه بداریم،،،
لا یوم کیومک یا اباعبدالله،،،
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند،،،
صدا زدند،،،سبهاتون رو نعل تازه بزنید،،،،اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا،،، اسب تاختند که،،،
استخوانها شکست،،،،
_دشمنت کشـت ولی نور تو
63615_1399124021308_6119424.mp3
6.12M
#زبانحال حضرت مهدی ارواحنا فداه
#ای نور دل فاطمه مهدی تو کجایی
ای نور دل فاطمه مهدی تو کجایی
عالم همگی منتظرت تا تو بیایی
مهدی تو کجایی
مردم ز جدایی(۲)
بی تو همه ی عالم هستی چو خزان است
روی تو زچشم همگان از چه نهان است
هر جا نگرم یوسف من از تو نشان است
برگرد گل فاطمه، تورمز بقایی
مهدی تو کجایی
مردم ز جدایی
بی روی تو اشک بصرم گشته روانه
گیرددل خون گشته ی من ازتو نشانه
ما منتظر دیدنت ای در یگانه
آقاز برای فرجت کن تو دعایی
مهدی تو کجایی
مردم ز جدایی
گرچه تو میان همه تنها و غریبی
ای هستی زهرا تو به ما یار و حبیبی
بردرد دل شیعه ی حیدر تو طبیبی
برگرد، به دردهمه مهدی تو دوایی
مهدی تو کجایی
مردم ز جدایی
بنگر تو براین روی سیه، حال خرابم
از غصه ی هجران تو من در
🍃🌼🌺🍃🍀🍃🌼🌺🍃🍀
#زبانحال حضرت علی
#شهادت_امام_علی
بوباش یاراسی توختاماز دوتون عزا اوغول حسن
خرابه ده یاتانلارا ویرون غذا اوغول حسن
ئولوب قالان امامیزم یرین گویون دایاقیم
کفیل بحر کوثرم می السته ساقیم
چخوب قباقه فاطمه فاطمنون قوناقیم
حسینیمه تسلی ویر ایدور نوا اوغول حسن
بوباش یاراسی توختاماز دوتون عزا اوغول حسن
خرابه ده یاتانلارا ویرون غذا اوغول حسن
علی علی علی علی (۴)
اگر بوذوالفقاریلن اوجالوب حق پرچمی
ولایتون باشه ویروب رسالت مکرمی
ولیک شیر داوری قوجاتدی فاطمه غمی
گوزوم چاتاشدی غسلودا سنان قولا اوغول حسن
بوباش یاراسی توختاماز دوتون عزا اوغول حسن
خرابه ده یاتانلارا ویرون غذا اوغول حسن
@navaye_asheghaan
.
#زبانحال #حضرت_مسلم بن عقیل(علیه السلام)
خطاب به امام حسین(علیه السلام) :
چقدر فاصله دارد سر من و سر تو
خدا کند که بیفتد دوباره محضر تو
به راه آمدن تو نشسته دلخسته
فراز دارالأماره سر کبوتر تو
اگر که نامه نوشتم بیا، پشیمانم
میا که کوفه گرفته بهانۀ سر تو
میا که نقشه کشیدند مردمان یهود
برای بردن خلخال پای دختر تو
میا که نیزه فروشان شهر، می خوانند
دعای رزق به پای گلو و حنجر تو
میا که نعره کشان سوی تو روانه شدند
برای هلهله پیش علی اکبر تو
عمود آهن و نیزه فراهم آوردند
برای فرق علمدار و چشم حیدر تو
میا که حرمله دارد سه شعبه می سازد
برای بوسه گرفتن ز حلق اصغر تو
#عرفه
#حضرت_مسلم
.
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
🔉 هفت روز است که من داغ برادر دیدم
هفت رو است سر نیزه فقط سر دیدم...
▪️روضه شب شانزدهم ماه محرم
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#امام_حسین_علیه_السلام_شهادت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #زبانحال #اسارت #زندان_کوفه
#حجت_الاسلام_میرزا_محمدی
شب و روز هفدهم محرم
هفت روز است که من داغ برادر دیدم
هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم
هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند
طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند
هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم
پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم
باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد
بدن بی کفنت در دل صحرا باشد
باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو
باورم نیست که غارت شده انگشتر تو
باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم
باورم نیست که با قاتل تو همسفرم
عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند
عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند
چشم گریان مرا خوب تماشا کردند
پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند
#روضه
#شب_هفتم_امام_حسین ع
حجت الاسلام میرزامحمدی
#این_متن
#برای_آموزش_زمزمه_می باشد
#زبانحال زینب(س)
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
ای شمع نیمه جان من
درگرد بسترتو ، همچون پروانه ای
ببین میگردد دخترتو
(برخیزو بوسه ای دگر براین دردانه بزن
زهرازهرا بیا سر،زینب راشانه بزن)
خورشیدشفق پیروهن ای ماه گرفته ی من ازپیش من مرو
زهراتوپناه منی گرمی ده آه منی
ازپیش من مرو
لاله ی نیلی وزردم برخیز *زهرا
بی تو من شعله دردم برخیز زهرا*
ای نورقلب عاشقم شمع این خانه تویی
زهرا زهرا مرو مرو لطف کاشانه تویی
ای خوب مهربان من یارنه ساله ی من
یاس نیلوفری شده ای پرپرلاله ی من
فاطمه
ممنونم اگر نروی *میمیرم اگربروی *ازپیش من مرو
ای نخل بریده ثمر ای مادرکشته پسرازپیش من مرو
لاله پرپر شده ام زهرا برخیز
من هم بی مادرشده ام زهرابرخیز
@navaye_asheghaan
.
#زمزمه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#زبانحال #حضرت_ام_البنین
ای خدا به لب رسیده این جونم
توی خونه علی من مهمونم
ای مدینه این منم ام بنین
روضه علقمه با خود میخونم
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
شنیدم عباس من در هم شده
شنیدم پشت حسینم خم شده
شده او اندازه طفل رباب
مونده ام مگه چقدر او کم شده
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
دلش و همه شکستن میدونم
به تماشایش نشستن میدونم
میدونم که چی آوردن به سرش
سرش و به نیزه بستن میدونم
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
شنیدم حسینم و کشوندنش
شنیدم تو آفتاب سوزوندنش
شنیدم که مادرش نگاه میکرد
شنیدم با نیزه بر گردوندنش
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
شنیدم بعد از علمدار وای من
زینب و بردن به بازار وای من
شنیدم رفته توی بزم شراب
دختر حیدر کرار وای من
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
حاج #سید_محسن_حسینی
.👇
@navaye_asheghaan
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#متن_روضه 1
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
👇👇👇
@navaye_asheghaan
4_6017016252734639235.ogg
1.53M
--❅ೋ❅☘💚☘❅ೋ❅--
﷽
#زبانحال
#حضرت_زینب(س)
#با_برادرش_امام_حسین(ع)
#بند_ترکی☘
ای آسمان غمین باتان هلالی حسین
گئدوب باجون سفره اورک یارالی حسین 2
بی غسل و کفنیم وای
صدپاره بدنیم وای
اللرده ئولنیم وای
#حسینیم وای 2🍃🌱
#بند_دوم☘
نجه چمنده گوله هزاره نون سوزی وار
کسیلمیش اللروه رقیه نون گوزی وار 2
💚💚💚
ایریلمی بوداغوندان
پییشواز ایت قوناقوندان
گوی اپسون دوادقوندان
#حسینیم وای 2🌱🍃
#بند_سوم☘
نهال معرفتی بو چولده من اکرم
ربابیلن اوتوروب سینوندن اوخ چکرم
بودرده حرم آغلار
نهر اوسته علم آغلار
قوللاری قلم آغلار
💚💚
#حسینیم وای 2🌱🍃
✍#بند_فارسی_شعر_از🖌
🎧#مداح_حاج_پیرزاده👇👇
تمام حاصل من نرو نرو زبرم
وداع آخر تو شرر زده به دلم 2
رفتی و نیمه جونم
بهرت روضه میخونم
با حال نگرونم 2
💚💚
#حسینم وا 2🌱🍃
#بند_دوم☘
نظر به حال دل شکسته ام بنما
به زخم سینه ی من تومرحمی یا اخا
بیمارم تو دوایی
مروه ای تو منایی
زمزمی تو صفایی
💚💚
#حسینم وا 2🌱🍃
در آسمان غمت هلال خسته منم
سفر شده قسمت بدون تو بروم
عباسم منو دریاب
خواهرت شده بیتاب
رنگش چون شده مهناب
#حسینم وا 2🌱🍃
✍#بند_فارسی_شعر🖌
#و_اجرای_سبک🎤
🎧#مداح_حاج_پیرزاده☘☘☘
--❅ೋ❅☘💚☘❅ೋ❅--
@navaye_asheghaan
.
#واحد
#شور
#اربعین
#زبانحال #حضرت_زینب
برادر جان یتیماتو آوردم من سرِ خاکت
چهل روزه که ماها رو نیاوردن سرِ خاکت
خودم رفتم دلم جا موند دَمِ رفتن سر نعشت
رسیدم با سر زانو با جون کندن سر خاکت
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سرِ خاکت
خودم دیدم سر تو با بنی هاشم سر نیزه
سر عباس سر اکبر سر قاسم سر نیزه
خودم دیدم چه آیاتی برام خوندی سر بازار
صدات می برد دل تنگ منو دائم سر نیزه
گریه کردی سر نیزه
دل رو بردی سر نیزه
قاری من سر بازار
سنگ می خوردی سر نیزه
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سرِ خاکت
نمی دونی چیا دیدم دم آخر سر گودال
تک و تنها می جنگیدم با یک لشکر سرِ گودال
از اونی که می ترسیدم از اون بدتر سرم اومد
تو روی خاک ته گودال من و مادر سر گودال
می زدم بال سر گودال
رفتم از حال سرِ گودال
چادر رو سر زینب
شد لگد مال سر گودال
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سر خاکت
👇
@navaye_asheghaan