eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام و مسلم بن عقیل علیه السلام_96_حاج محمود کریمی ↯ @emame3vom ┄┅═══••↭••═══┅┄ از شام تا هشام فقط نا امید شد پیش رقیه آخر سر روسپید شد از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش این بود که مصائب زینب شدید شد جا داشت ای کاش بود عمهْ رقیه کنار او این درد هم به علت زهرش مزید شد روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او دیده که گوشواره کجا ناپدید شد پا می‌کشید و حجره چو گودال سرخ گشت ازبس که محوِ روضۀ «او می‌کشید» شد پس می‌بُرید از بدنش درخیال خود تا اینکه ظهر نوبت «او می‌بُرید» شد او می‌بُرید و قصه به جایی رسید که سوم امام کرب وبلا هم شهید شد ⇦ شاعر:مهدی رحیمی او می برید و من می بریدم او از حسین سر،من از حسین دل... *قربون دست و پای میانِ ریسمانت برم،یا امامِ باقر! قربون سر شکسته ات میان کوچه ها و بازار،ای آقام.... جای ما الان بقیع خالیِ،امشب بشینیم بقیع برات گریه کنیم،دو سه شب دیگه هم،همه از بقیع بریم کوفه،تو حرم مسلم داد بزنیم،این شبا،شباییِِ که مسلم داره تو کوچه ها می گرده... سیدالشهدا فرمود:تو همه چیز بعد از عباس،مسلم...تو وفا،تو شجاعت.... میگه:دیدم از لای در مسلم نمیه شب تو کوچه ها داره میره،پاش اومد کنار یه سگِ ماده ای که بچه هاش رو داشت شیر می داد،سگِ ماده خیلی خطرناک تر از حیوانای درنده ی دیگه است،اونم بچه داشته باشه... سگ بلند شد مقابل مسلم نعره ای کشید،میگه:دیدم مسلم پلک به هم نزد،این مسلمِ... اراذل کوفه رو می گرفت،پرت می کرد رو بام ها،آخر خندق کندن،با هزار کلک مسلم رو دستگیر کردن... بعد همچین مسلمی زار زار گریه می کرد،طعنه بهش می زدن:چیه؟میخواستی رئیس بشی اینجا؟ می گفت: من گریه ام برا خودم نیست،گریه ام برا اینه شما نامردا نامه نوشتید حسین بیاد،نمی خواست بیاد،شما اصرار کردید،گفتید: باغامون سر سبزِ،بیابون هامون سرسبزِ،آقا نداریم بیا،نمی خواست بیاد،نامه نوشتید بیاد،بچه ی شیرخوارِ داره.... آی رفقا! مهمون کنید همدیگه رو،ولو به ارزون ترین خوراکی،آب،در دست ترین چیز،آبِ،گواراترین چیز،آبِ،دیگه آب دست همه میرسه،این همه نامه نوشتن....* از آب هم مضایقه کردن کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا *نیمه شب تو کوچه ها بچه های مسلم خسته شدن "محمد و ابراهیم"گفتن:بابا! مادیگه پاهامون درد گرفته...هی گوشه ی کوچه می نشستن،هی مسلم می گفت:پاشید بریم،خطرناکِ.... همه رفتن،درهارو بستن،خدا برا کسی غربت نیاره،خدا نیاره یه شهری همه بیان بگن: بیا خونه ی ما،قدمت بر چشم...چند روز بعد در رو به روت ببندن... بچه هارو آورد دَرِ خونه ی شریح قاضی،در زد،کیِ؟ منم مسلم بن عقیل،از پشت در گفت:مسلم! ما برا تو جا نداریم،گفت: من خودم نمیخوام بیام خونه ات،در رو باز کن،دو تا بچه هامو امانت بگیر،دختر علی،خانوم زینب وقتی اومد اینجا،بچه هامو بهشون بسپر...قبول کرد.. یه جوری بچه ها از بابا جدا شدن،بعد از چند لحظه دید دوباره در میزنن،کیِ؟ منم مسلم...گفتم برا خودت جا نداریم...فرمود: من خودم نمی خوام بیام داخل،دَم در یه بار دیگه بچه هامو ببینم... خیلی سختِ،قرار نبود شهادت هر دوتاشون رو ببینه،الله اکبر،جان عالم فدای اون آقایی که صدا زد:* بالا بلندِ بابا،گیسو بلندِ بابا *علی اکبر!* خرامان،خرامان می بری از تنم جان شهیدم کاکُلش در خون غلطونه شهیدم خفته بینِ خاک و خونه چشماتو قربون،زخماتو قربون افتادی رو خاک،ای قد و بالاتو قربون * امیرالمؤمنین،خدمت پیغمبر رسید،فرمود:آقا برا من دعا کن،پیغمبر فرمودن: "اَللهُم بِحَقِ عَلىٍ عِندَكَ اِغفِر لِعَلِىٍ !" خدایا به حق علی،علی رو ببخش، مولا عرض کردند:یارسول الله! این چه دعایی بود؟ فرمودند: آیا پیش خدا کسی بزرگوارتر از تو هست که او رو واسطه قرار بدم؟ خدایا بحق علی،مارو به مُحرم برسون،پیرهن سیاهِ ما آماده است،دیگ هامون آماده است،سیاهی های حسینیه رو زدیم،پرچم هامون آماده است،خدایا دلِ مارو آماده کن،الهی بحق امیرالمؤمنین فرج آقای مارا برسان..... ____________ .
. و توسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ باقر علم مصطفی هستم وارث حلم انبیاء هستم ساکن عرش کبریاء هستم از اهالیِ کربلا هستم سینه ام از غم و بلا چاک است سنگِ روی مزار من خاک است *برای این گریه کنِ کربلا هر چقدر گریه کنی جا داره... * نورم از نور حضرت زهرا است پدرِ من شفیع روز جزا است عشقِ من در تمامی دلهاست جد من آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تبِ عشق است مکتبم چون که مکتب عشق است قطره قطره شبیه بارانم من امام حدیث و قرآنم از همان کودکی پریشانم بس که با گریه روضه میخوانم اشک جاری و سوز و گریه منم چون که همبازیِ رقیه منم همۀ خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تا قیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت عمر من لحظه های خوب نداشت *شاید اینجا شاعر اشتباه گفته باشه چون بی بی تو اون سختی وقتی ازش سوال کرد اون نانجیب: خب چطور بود چطور دیدی کربلا رو؟ بی بی با صلابت گفت ما رأیت الا جمیلا... ما چیزی جز زیبایی ندیدیم _حالا دیگه روضه خوان فرض کن ماها نیستیم ، خود امام باقر میخواد برات روضه بخونه* من خودم مشک پاره را دیدم گلویِ شیر خواره را دیدم غارتِ گاهواره را دیدم تن روی قناره را دیدم ارباً اربایِ اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد *کربلایی ها کجا هستن .. * علم افتاد و عمه جان اُفتاد ناگهان دیدم آسمان اُفتاد تازیانه به جانمان اُفتاد رویِ جسم همه نشان اُفتاد قسمتم زخم خار صحرا شد رویِ عمه شبیه زهرا شد *اگه کسی ازت سوال کرد چرا انقدر گریه میکنی دلیلشُ از زبان امام صادق بگو : * میشود نیزه دید و اشک نریخت روی مقتل رسید و اشک نریخت میشود دل برید و اشک نریخت از گلو بوسه چید و اشک نریخت دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد من خودم قتل شاه را دیدم خیمۀ بی سپاه را دیدم عمۀ بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه را دیدم پدرم را اسیرِ تب دیدم روزها را تمام شب دیدم گریه هایِ رباب را دیدم ناقۀ بی رکاب را دیدم کل بزم شراب را دیدم محمل بی حجاب را دیدم در دلم زخم های دشنام است قاتل من خرابۀ شام است * از همه گفت ، مگه میشه از هم بازیش امام باقر نگه ..* رویِ دست گلی سر بابا دختری مثل مادرِ بابا پایِ او بود منبر بابا سر به او گفت : دختر بابا میبرم با خودم تو را بابا چشم خود را ببند بابا * _ یه وقت خود این آقا داره نگاه میکنه باباش امام سجاد عمه جانش زینب یه مرتبه دیدن سر از یه طرف رو زمین افتاد .. عمه کوچکشون از یه طرف رو خاک افتاد .. آخ بمیرم ؛ خیلی درد و غصه امام باقر سنگینه اما مانند فردا وقتی شیعیان با خبر شدند چنان تشییع جنازه ای از امام باقر کردن .. امام صادق خودش با دستایِ خودش بابا رو کفن کرد .. خودش بدنُ روانه قبر کرد .. اما اون پایین تویِ قبر آقا متحیر نشده بود فقط یه امامُ سراغ دارم وقتی بدن بابا رو روانۀ قبر کرد گفت : بسم‌الله و با الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله .. دیدن از قبر بیرون نمیاد .. همچین که جلو اومدن بعضی از قبیله بنی اسد دیدن داره با بابا حرف میزنه .. بابایِ غریبم.. رسم دینِ ما اینه صورتِ میتُ رو به قبله رو خاک میگذارن .. من با این بدن چه کنم ؟.. تو که سر در بدن نداری ..* ــــــــــــــــــ 👇
4_6030447865304712121.mp3
5.05M
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول واحد ای وای من باقر آل عبایم جامانده دشت بلایم من یادگارروضه های جدم حسین درکربلایم 🔘 ای وای میسوزم از این زهرکینه میکشم آه از عمق سینه گاهی به یاد کربلامو گه میرود قلبم مدینه 🔘 ای وای اتش گرفته کل جانم کُل تنم تا استخوانم سوزم دم آخر به یاد آن مادر قامت کمانم 🔘 ای وای افتاده ام در بین بستر به یاد غصه های مادر روضه ی پهلوی شکسته خون نشسته بر روی در یافاطمه یا فاطمه جان 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 زمینه شور ✅بنددوم گریزبه کربلا ای وای این لحظه های آخرینم با غصه و غمها عجینم میسوزم و به یاد جسم بی کفن روی زمینم 🔘 ای وای غوغا درآن دشت بلا بود شعله به قلب خیمه هابود جدغریبِ بی تن من رأسش به روی نیزه هابود 🔘 ای وای یادم نرفته بین گودال جد غریبم زد پروبال پیش نگاه عمه زینب جسمش پراز خون شد وپامال 🔘 ای وای با ناله و با اشک وگریه به همرهِ بی بی رقیه سیلی و تازیانه خوردیم از زجر و از آل اُمیه 🔘 حسین من حسین مظلوم 🔘➖➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم اسارت (روضه ای) ای وای یادم نمیروداسارت سیلی ودزدی ها وغارت از کوفه تاشام بلا شد به ما وعمه ها جسارت 🔘 ای وای یادم نرفته ازدحامو سنگ عدو از روی بامو خنده به اشک عمه هاو آن خاطرات تلخ شام و 🔘 ای وای بر نی سربریده دیدم آهی زعمق دل کشیدم در مجلس یزید ملعون از زندگانی دل بریدم 🔘 ای وای یادم نرفته اضطرابو مصیبیت و درد وعذابو بر خورد خیزران و لب رو گریه ی عمه و ربابو حسین من حسین مظلوم ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم) 🎼 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول واحد ای وای من باقر آل عبایم جامانده دشت بلایم من یادگارروضه های جدم حسین درکربلایم 🔘 ای وای میسوزم از این زهرکینه میکشم آه از عمق سینه گاهی به یاد کربلامو گه میرود قلبم مدینه 🔘 ای وای اتش گرفته کل جانم کُل تنم تا استخوانم سوزم دم آخر به یاد آن مادر قامت کمانم 🔘 ای وای افتاده ام در بین بستر به یاد غصه های مادر روضه ی پهلوی شکسته خون نشسته بر روی در یافاطمه یا فاطمه جان 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 زمینه شور ✅بنددوم گریزبه کربلا ای وای این لحظه های آخرینم با غصه و غمها عجینم میسوزم و به یاد جسم بی کفن روی زمینم 🔘 ای وای غوغا درآن دشت بلا بود شعله به قلب خیمه هابود جدغریبِ بی تن من رأسش به روی نیزه هابود 🔘 ای وای یادم نرفته بین گودال جد غریبم زد پروبال پیش نگاه عمه زینب جسمش پراز خون شد وپامال 🔘 ای وای با ناله و با اشک وگریه به همرهِ بی بی رقیه سیلی و تازیانه خوردیم از زجر و از آل اُمیه 🔘 حسین من حسین مظلوم 🔘➖➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم اسارت روضه ای ای وای یادم نمیروداسارت سیلی ودزدی ها وغارت از کوفه تاشام بلا شد به ما وعمه ها جسارت 🔘 ای وای یادم نرفته ازدحامو سنگ عدو از روی بامو خنده به اشک عمه هاو آن خاطرات تلخ شام و 🔘 ای وای بر نی سربریده دیدم آهی زعمق دل کشیدم در مجلس یزید ملعون از زندگانی دل بریدم 🔘 ای وای یادم نرفته اضطرابو مصیبیت و درد وعذابو بر خورد خیزران و لب رو گریه ی عمه و ربابو 😭 حسین من حسین مظلوم 💠💠💠4⃣3⃣9⃣💠💠💠 @navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم) 🎼 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول واحد ای وای من باقر آل عبایم جامانده دشت بلایم من یادگارروضه های جدم حسین درکربلایم 🔘 ای وای میسوزم از این زهرکینه میکشم آه از عمق سینه گاهی به یاد کربلامو گه میرود قلبم مدینه 🔘 ای وای اتش گرفته کل جانم کُل تنم تا استخوانم سوزم دم آخر به یاد آن مادر قامت کمانم 🔘 ای وای افتاده ام در بین بستر به یاد غصه های مادر روضه ی پهلوی شکسته خون نشسته بر روی در یافاطمه یا فاطمه جان 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 زمینه شور ✅بنددوم گریزبه کربلا ای وای این لحظه های آخرینم با غصه و غمها عجینم میسوزم و به یاد جسم بی کفن روی زمینم 🔘 ای وای غوغا درآن دشت بلا بود شعله به قلب خیمه هابود جدغریبِ بی تن من رأسش به روی نیزه هابود 🔘 ای وای یادم نرفته بین گودال جد غریبم زد پروبال پیش نگاه عمه زینب جسمش پراز خون شد وپامال 🔘 ای وای با ناله و با اشک وگریه به همرهِ بی بی رقیه سیلی و تازیانه خوردیم از زجر و از آل اُمیه 🔘 حسین من حسین مظلوم 🔘➖➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم اسارت روضه ای ای وای یادم نمیروداسارت سیلی ودزدی ها وغارت از کوفه تاشام بلا شد به ما وعمه ها جسارت 🔘 ای وای یادم نرفته ازدحامو سنگ عدو از روی بامو خنده به اشک عمه هاو آن خاطرات تلخ شام و 🔘 ای وای بر نی سربریده دیدم آهی زعمق دل کشیدم در مجلس یزید ملعون از زندگانی دل بریدم 🔘 ای وای یادم نرفته اضطرابو مصیبیت و درد وعذابو بر خورد خیزران و لب رو گریه ی عمه و ربابو 😭 حسین من حسین مظلوم 💠💠💠4⃣3⃣9⃣💠💠💠 @navaye_asheghaan
به نام خدا سبک:سلامٌ عَلیٰ ساکن کربلا •••••••••••••••••••••• سلامٌ عَلیٰ راویِ کربلا (۲) ســـلامی به راویِ دشــت بلا پیـــام آور نهضـــت کــربلا سلامی به یادآورِ دشت خون بر آن یادگــارِ دیــارِ جنــون سلامٌ علیٰ راویِ کربلا (۲) اَلا اَیُّهـــا البــاقــرِ بی قرین! شکــافندهٔ دانش و بحـر دین اَلا وارث علـــم پیغمبــران ! شــدی عاقبت کشتهٔ زهرکین سلامٌ علیٰ راویِ کربلا(۲) شدی از همان کودکی، روضه خوان اسیــر و گرفتـــار شمـــر و سنــان بـه مـــاننـــد مـــردانِ آل علــــی شــدی حــامــیِ زینــب قهـــرمــان سلامٌ علیٰ راویِ کربلا(۲) به یاد شهیـــدان کرب و بلا به پا کرده ای خیمه گاه عـزا روایت نمودی غم بی کســی اسیــری وغربت ، غـم نینـوا سلامٌ علیٰ راویِ کربلا(۲) ســلامی به ارباب دور از وطن ســلامی بر آن پاره پاره بـدن اَلا ای عــزیــز دل فاطمــه! سلامی بر آن کشته ی بی کفن سلامٌ علیٰ ساکنِ کربلا(۴) ••••••••••••••••••••• رقیه سعیدی(کیمیا)