#حضرت_زینب_س_مدح
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
گفتیم دختر اسدالله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم، حیدری
تو از زمان کودکیات تا بزرگیات
شیواترین مُفَسِّر الله اکبری
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند میبری
بر شانههای سبز تو بار رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
::
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...
غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تو
نزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟
گیرم که خیمۀ تو به تاراج رفته است
گنجینههای باغ بهشت است مال تو
از گوشههای چشم تو، ساحل درست شد
از سایۀ عفاف تو، محمل درست شد
::
ای سایۀ بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
مهتاب هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که چون هلال گذشت از برابرت
شبزندهدارِ شامِ غریبانِ کربلا!
دلبستۀ نماز شب تو برادرت
ای خطبۀ رسای تو نهجالبلاغهات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
ای قلۀ نجابت و ایثار جای تو
عطر حضور فاطمه دارد صدای تو
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
#بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
سجادهام معطر، از بوی ربنا بود
آنچه شنیده میشد، از من فقط "خدا" بود
یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم
تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود
دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم، یک دم به فکر ما بود
طفلان من به جایِ مردم گرسنه بودند
افطار خانهی ما در سفرهی شما بود
امروز را نبینید این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این دَر، جمعیت گدا بود
من هیچ شکوهای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود
من درد مرتضی را با جان خود خریدم
در راه عشق باید آمادهی بلا بود
دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود، ذکر علی شِفا بود
رفتم برای مردم حجت تمام کردم:
او را که می کشیدید او حجت خدا بود
ای کاش میشکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود
با کفشهای خاکی، در خانهام قدم زد
آن خانهای که فرشش، بال فرشتهها بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!
تازه میان کوچه قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود
* *
تا قبر بردنم را، همسایه هم نفهمید
از بسکه مُردن من، چون شمع بیصدا بود
از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبکتر حتی ز بوریا بود
ای آخرت وفا کن با ما شکسته دلها
با ما شکسته دلها، دنیا که بی وفا بود...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا_س_شهادت
فاطمه بعد از پیمبر دائماً سردرد داشت
دستمالی بر سرش میبَست دیگر؛ درد داشت
غُصهی اسلام را میخورد جای نان شب
انحرافِ دین برایش خیلی آخر درد داشت
شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر را زدند؟
شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر درد داشت؟
خاک عالم بر دهانم! در به پهلویش گرفت
خاک عالم بر دهانم! ضربهی در درد داشت
بوسه بر دست علی زد تا دلش آرام شد
دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت
صبح تا شب زخم برمیداشت، شب تا صبح درد
آه، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت
یک نفر از بچهها هم سَمتِ آغوشش نرفت،
بچهها هر وقت میدیدند... مادر درد داشت
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا_س_مدح
هر که با زهراست احساس سخاوت میکند
«مور این وادی سلیمان را ضیافت میکند»*
دستْپخت فاطمه نان است و نانش جذبه است
هر که شد یکبار سائل، کم کم عادت میکند
فرشیان... نه، عرشیان هم رو به او میایستند
در میان خانهاش وقتی عبادت میکند
مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی!
کیست که بر دیگری دارد امامت میکند؟!
هرچه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمهست
آینه از شأن همتایش حکایت میکند
روز محشر که بیاید کار دست فاطمهست
مرتضی میایستد، زهرا قیامت میکند
رشتهای از چادرش هم دست ما باشد بس است
رشتهای از چادرش؟! آری... شفاعت میکند
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
*صائب
@navaye_asheghaan
#مدح_حضرت_زهرا_س
هر که با زهراست احساس سخاوت میکند
«مور این وادی سلیمان را ضیافت میکند»*
دستْپخت فاطمه نان است و نانش جذبه است
هر که شد یکبار سائل، کم کم عادت میکند
فرشیان نه، عرشیان هم رو به او میایستند
در میان خانهاش وقتی عبادت میکند
مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی!
کیست که بر دیگری دارد امامت میکند؟!
هرچه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمهست
آینه از شأن همتایش حکایت میکند
روز محشر که بیاید کار دست فاطمهست
مرتضی میایستد، زهرا قیامت میکند
رشتهای از چادرش هم دست ما باشد بس است
رشتهای از چادرش؟! آری شفاعت میکند
#علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#مناجات_امام_زمان_عج
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکستهکشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا، تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت
لبی به وسعت مهریههای زهرا داشت
کنار علقمه در سجدهگاه چشمانش
نداشت هیچکسی را فقط خدا را داشت
اگرچه قطره آبی میان مشک نبود
ولی کرانهی چشمش هزار دریا داشت
هدر نرفت ز پرتاب چلهها، تیری
امیر علقمه ازبسکه قدّ و بالا داشت
همینکه در وسط گیرودار، گیر افتاد
عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت
درست وقت نزولش، همه نگاه شدند
رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت
حسین بود و علیاصغر شهید شده
کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت...
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات
جز رحمتِ چشمانِ تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیرِ آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی، راهی نشانم دِه
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم
دل مرده نوعاً از دَمِ عیسی چه میخواهد
پیغام و پس پیغام یعنی یادِ ما هستی
مجنون جز این پیغام، از لیلا چه میخواهد
پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من
جز دلخوشی، یعقوبِ نابینا چه میخواهد
تا کیسهی ما پُر شود احسان تو کافیست
مِسکین به جز خیرات از آقا چه میخواهد
چیز مهمی نیست این که ما چه میخواهیم
باید ببینیم آن جناب از ما چه میخواهد
::
ای انتقامِ پهلویِ پُشتِ دَرِ خانه
غیر از ظهور تو مگر زهرا چه میخواهد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات
جز رحمتِ چشمانِ تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیرِ آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی، راهی نشانم دِه
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم
دل مرده نوعاً از دَمِ عیسی چه میخواهد
پیغام و پس پیغام یعنی یادِ ما هستی
مجنون جز این پیغام، از لیلا چه میخواهد
پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من
جز دلخوشی، یعقوبِ نابینا چه میخواهد
تا کیسهی ما پُر شود احسان تو کافیست
مِسکین به جز خیرات از آقا چه میخواهد
چیز مهمی نیست این که ما چه میخواهیم
باید ببینیم آن جناب از ما چه میخواهد
::
ای انتقامِ پهلویِ پُشتِ دَرِ خانه
غیر از ظهور تو مگر زهرا چه میخواهد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات
#حدیث_نفس
نوشتهاند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمیشود سپری
نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمیدهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست
توسل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری
::
برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب میشود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوت تو میرسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
(دعای من به خودم هم نمیکند اثری)
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_مناجات
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است
این چشم نیست، چشمهای از حوض کوثر است
ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد
چشمی که پای مجلس این روضهها، تَر است
چشمی که بیشتر به خودش گریه دیده است
فردا کنار فاطمه با آبروتر است
ما خشک میشویم، ولی بار میدهیم
دنیای گریه، مزرعهی سبز محشر است
فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی
گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است
در حجّ و در عبادت و در سجدههای شب
گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است
ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست
تا کشتی نجات حسینی، شناور است
بر من لباس نوکریام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات
جز رحمتِ چشمانِ تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیرِ آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی، راهی نشانم دِه
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم
دل مرده نوعاً از دَمِ عیسی چه میخواهد
پیغام و پس پیغام یعنی یادِ ما هستی
مجنون جز این پیغام، از لیلا چه میخواهد
پیراهنی بفرست؛ شاید زنده ماندم من
جز دلخوشی، یعقوبِ نابینا چه میخواهد
تا کیسهی ما پُر شود احسان تو کافیست
مِسکین به جز خیرات از آقا چه میخواهد
چیز مهمی نیست این که ما چه میخواهیم
باید ببینیم آن جناب از ما چه میخواهد!
::
ای انتقامِ پهلویِ پُشتِ دَرِ خانه!
غیر از ظهور تو مگر زهرا چه میخواهد..
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan