#فاطمیه
#سعیده_کرمانی ✍
تو بهانهی خلقتی تو عزیز خدایی
راوی حدیث کسا تو فروغ کسایی
تو اساس و
انعکاس و
محور ولایی
شأن نزول تو شده ،انا اعطینا
قدر تو نازل شده با، انا انزلنا
سورهی انسان خدا، صدیقهی زهرا
یا زهرا مبدأ عرفانی
یا زهرا باطن قرآنی
یا زهرا، یا زهرا
تو دلیل رفع بلا سبب برکاتی
تو نمونهی کاملِ همهی حسناتی
بی بدیل و
سلسبیل و
چشمهی حیاتی
روز قیامت تو بیا ، مارا پیدا کن
برگ نجات همهی ، ما را امضا کن
تو رحمت واسعه را ، دوباره معنا کن
یا زهرا مبدأ احسانی
یا زهرا مظهر ایمانی
یا زهرا، یازهرا
آن چهل شب دعوتت شده الگوی آیین
خانه به خانه در زدی که ثمر بدهد دین
رهنمایی
مشق مایی
در جهاد تبیین
مثل تو باید همگی، پشت ولی باشیم
در همه حال و همه جا ، پای علی باشیم
کاش شهید ابدی ، و ازلی باشیم
یا زهرا حامی مولایی
یا زهرا صاحب فتوایی
یا زهرا ، یازهرا
.┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
.
مناجات مهدوی فاطمی
گریز به تحویل پیراهن😭
گریز به گودال کربلا😭
السلامعلیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
باز هم بزم عزای مادرت
جان شیرینم فدای مادرت
دیده ات خون شد برای مادرت
آشنای روضه های مادرت....
روضه می خوانی برای جمع ما؟
میکنی با آه خود محشر به پا؟
قطره ام من سوی دریا آمدم
تشنه بین بحر زهرا آمدم
چون یتیمان پیش بابا آمدم
در تب دیدارت اینجا آمدم
ای که بر حال دل ما ناظری
خوب می دانم در این جا حاضری
باید اول تسلیت گویم تو را
در کجای مجلسی، صاحب عزا
در کدامین گوشه ای غرق بکاء
تا به کی پنهانی از چشمان ما
کی به پایان می رسد مهجوری ات
می کُشد آخر مرا هم دوری ات
با کدامین روضه هستی خون جگر
روضه ی کوچه ،جسارت، چل نفر
روضه ی شش ماهه و مسمار در
مادری در بین بستر محتضر
روضه می خوانم برایت با محن
روضه ی پیراهن و چندین کفن
زینب آمد پیش بستر گریه کرد
با وصیتهای مادر گریه کرد
پیرهن را دید یکسر گریه کرد
بی کفن مانده برادر گریه کرد
دخترم وقت وداع آخرش
جای من بوسه بزن بر حنجرش
زینبم سخت است تنها دیدنش
بی حبیب و عون و سقّا دیدنش
بین صحرا ارباً اربا دیدنش
زیر نعل اسب اعداء دیدنش
بر تن بی سر شده سر می زنی
بوسه بر رگهای حنجر می زنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#فاطمیه #حضرت_زهرا #امام_زمان
................................................................
#حضرت_زهرا
نیمه شب تابوت را برداشتند
بار غم بر شانه ها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر، روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طرف احمد به استقبال او
ظاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
امشب ای مَه، مهر ورز و خوش بتاب
تا ببیند پیش پایش آفتاب
دو عزیز فاطمه همراهشان
مشعل سوزان شان از آهشان
ابرها گریند بر حال علی
می رود در خاک آمال علی
چشم، نور از دست داده، پا، رمق
اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق
دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت
مُردهای تابوت، روی دوش داشت
آه سرد و بغض پنهان در گلوی
بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی
آه آه ای همرهان، آهسته تر
می برید اسرار را، سر بسته تر
این تنِ آزرده باشد جان من
جان فدایش، او شده قربان من
همرهان، این لیله ی قدر من است
من هلال از داغ و این بدر من است
اشک من زین گل، شده گلفام تر
هستی ام را می برید، آرام تر
وسعت اشکم به چشم ابر نیست
چاره ای غیر از نماز صبر نیست
چشم من از چرخ، پُر کوکب ترست
بعد از امشب روزم از شب، شب ترست
زین گل من باغ رضوان نفحه داشت
مصحف من بود و هجده صفحه داشت
مرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراه او خاکم کنید
علی انسانی👆
#حضرت_زهرا
می نشینم وسط روضه ی روح افزایت
تا کمی یاد کنم از محن عظمایت
اولین آرزویم هست بمیرم زیر
پرچم مشکی یا فاطمة الزهرایت
می رود فکر بهشت از سر آن عاشق که
گریه ها کرده و دارد به سرش سودایت
تو همان دختر پیغمبر رحمت هستی
که به نفرین کسی وا نشده لب هایت
مهر تو فیض عظیمی است که روی منبر
سال ها کرد سفارش به همه بابایت
اهل یثرب همه دیدند که هر روز سه بار
بر علی نور فشانی بکند سیمایت
بارها دید علی حال تو را بین نماز
بارها دید ورم کرده سراسر پایت
حاضری جان بدهی زیر لگدها اما
دست بسته، سوی مسجد نرود مولایت
بعد تو، هم سخن چاه شود در دل شب
شوهر خسته دل غم زده و تنهایت
مهدی علی قاسمی 👆
#حضرت_زهرا
بی تو یا فاطمه با محنت دنیا چه كنم؟
وای، با این همه غم، بیكس و تنها چه كنم
بی تو دنیاست مرا، هم چو كویری سوزان
دور، از سایهات ای شاخۀ طوبی چه كنم؟
آتش فتنه ز خاموشی تو روشن شد
در چنین مهلكه، ای بضعۀ طاها چه كنم؟
من به دریای غمت كشتی طوفان زدهام
پای بندم به تو و، غرق به دریا؛ چه كنم؟
ای كه در سوگ پیمبر بگرفتی دستم
حال كز داغ تو افتادهام از پا، چه كنم؟
در دل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم
گر صدایم شنود زینب كبری، چه كنم؟
گر محمد نِگرَد سینۀ مجروح تو را
یا كند روی كبود تو تماشا، چه كنم؟
#حضرت_زهرا
بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی
آسمان زشت شده با همۀ زیبایی
تویی و گلشن سر سبز بهشت و پدرت
منم و خانۀ آتش زده و تنهایی
از نماز شب و آوای دعای زینب
حجره ات گشته پر از زمزۀ زهرایی
باکه این قصّه بگویم که پس ازمرگ رسول
من شدم خانه نشین و تو شدی صحرایی
ایستادی در خانه ز پی یاری من
دیدم آنجا نبود دست تو را یارایی
زدن فاطمه در خانه به نزد دو پسر
وای از اینهمه بی باکی و بی پروایی
جگرم خون شده یا رب چه تناسب دارد
سیلی دیو و رخ انسیة الحورایی
ای جوانمرگ علی کوه ستم با تو چه کرد
که دو تا سرو قدت گشت بدان یکتایی
کاش آن روز که بر بازوی تو ضربه زدند
می گرفتند ز چشمان علی بینایی
تا دم مرگ عزا دار توام یا زهرا
ای عزدار تو هر شیعۀ عاشورایی
چشم «میثم» همه جا در غم زهرا گردید
نیست در حشر به جز اشک ورا دارایی
استاد سازگار👆
#حضرت_زهرا
دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم
بین مدینه فاطمه جان بی سپر شدم
دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست
جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم
بعد از تو احترام علی را شکسته اند
زخمیِ طعنه های سر هر گذر شدم
یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا
دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم
گفتن علی...چه زندگیش خوب و خرم است
با چشم های شور مدینه نظر شدم
دست پیمبر آمد و تحویل دادمت
من از خجالت پدرت محتضر شدم
#حضرت_زهرا
لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود
هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود
یک مدینه دشمن و یک خانه ی بی فاطمه
بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود
روی سیلی خورده ی زهرا شهادت می دهد
از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود
نیست جایز خانه ی کفار را آتش زدن
ای مسلمانان مسلمان بود زهرا یا نبود؟
ای جنایت کار ای بیدادگر رویت سیاه
اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود
مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی
بی حیا سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود
ریخت دشمن بر سر زهرا ولایت را ببین
بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود
من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی
سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود
ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد؟
جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود
آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت
در سقیفه اتفاق افتاد عاشورا نبود
استاد حاج غلامرضا سازگار👆
#حضرت_زهرا
پروانه سوخت،روی زمین پیچ وتاب خورد
مسمار روی بال و پرش با شتاب خورد
او بار شیشه داشت و گفتا امان دهید
اما به پهلویَش لَگَدی در جواب خورد
سیلی اگر چه پیش نگاه علی نَخورد
بر بازویَش غَلاف ولی بی حساب خورد
تنها میان شعله دِفاع از علی نَکرد
زهرا تَمام عمر غمِ بوتراب خورد
نامرد بود ثانی و بعد از شرارتَش
با قُنفذ و مُغیره نِشَست و شَراب خورد
هر چند در سَقیفه بنایش نَهاده شد
از برکه ی غدیر خُم این کینه آب خورد
علی اصغر یزدی👆
#حضرت_زهرا
تا خورد با غصبِ فدک مادر به دیوار
با گریه حک شد سورۂ کوثر به دیوار
زد سیلی آن نامرد و یک آن بیهوا خورد-
پیش حسن(ع) محکم سرِ مادر به دیوار
با بی حیایی بر سر زهرا(س) تشر زد
جبریل می زد آه بال و پر به دیوار
روی زمین افتاد تا که گوشواره
با گریه عالم تکیه زد مضطر به دیوار
از صبحِ خلقت تا به صبح روزِ محشر
لعنت فرستاده ست پیغمبر(ص) به دیوار
لعنت بر آن دستانِ هیزم آوری که
هر لحظه میزد آتشی دیگر به دیوار
سر را علی(ع) شرمنده می انداخت پایین
می رفت بالا شعله ها از در به دیوار
شد بیشتر از پیش هر چه درد پهلو
نزدیک میشد بیشتر بستر به دیوار
«عجّل وفاتي» شد اجابت تا حسینش(ع)
زل زد شبانه با دو چشم تر به دیوار
تابوت را میساخت پنهانی و کم کم
چون تکیه میزد گوشه ای دختر به دیوار
در خانه تیغِ ذوالفقارش می کشید آه
در کوچه میشد خیره تا حیدر به دیوار!
مرضیه عاطفی👆
#امام_زمان_عج
#شب_یلدا
شبی که باتو شود طی شبی ست یلدائی
نه این دقایق بی معنی اهورائی
وان یکاد بخوانیم و در فراز کنیم
به مقدم سحر جمعه ای تماشائی
*حضور مجلس انس است و دوستان جمعند*
خداکند که در این بزم عشق بازآئی
ترنج وتیغ به کف؛منتظر سر راهت
نشسته یوسف صدیق ،بسکه زیبائی
کدام دیده زهجرت گریست این شب را
امیر بادیه گرد، ای خدای تنهائی
چگونه بی تو سپر می شود دقایق ما
بیا که درب دلم تا مدینه بگشائی
*به رغم مدعیانی که منع عشق کنند*
جمال چهره تو حجتی ست زهرائی
محسن پالیزدار👆
#امام_زمان_عج
#شب_یلدا
شب یلدایم اگر باتو سپر شد یلداست
یا اگر این شب من باتو سحر شد یلداست
ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر
بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست
ما که خود چلّه نشین تو شدیم آقاجان
این شب چلّه اگر از تو خبر شد یلداست
شب نشینی و کنار دِگران خوب اما
با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست
ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج)
از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست
همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند
آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست
چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان
سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست
حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک
امشبی بَهرِ غَمِ جَدّ تو تَر شد یلداست
مجتبی دسترنج👆
#امام_زمان_عج
#شب_یلدا
بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد
یا دعا از سر سجاده به بالا برسد
زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو
کی به آخر نفس این شب یلدا برسد
چشم باران زده کوچه به راه است هنوز
کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد
حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب
تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد
سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده
نکند کار دوباره به اگر ها برسد
درد دیرینه یک قوم تو را می خواند
با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد
اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود
باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد
…
شجره نامه ما مثل سحر معلوم است
چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد
حسن کردی👆
#امام_زمان_عج
آبرویم را سرِ این نفس، آسان می برم
مرگ را از خاطرم هنگام عصیان می برم
تشنه ی معرفتم، این سو و آن سو می روم
بهره ای اصلا از این دریای قرآن می برم؟!
بنده ای حیرانم و جای کلام صاحبم
از کلام دیگران بی فکر، فرمان می برم
لوح دل، بی آب دیده از گنه عاری نشد
اشک را با غفلتم از کوی مژگان می برم
بعد از این حالا که یوسف هم خریدارم نشد
چون زلیخا، خون جگر، سر در گریبان می برم
من نمی بینم، نمی دانم، نمی فهمم ولی
بهره ها از او در این دوران هجران می برم
گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می کنم
از دعایش روز و شب سود فراوان می برم
بی پناهم، هر کجا رفتم جوابم کرده اند
پس پناهم را به دربار خراسان می برم
جام جانان را همیشه با وضو سر می کشم
نام سلطان را فقط با چشم گریان می برم
کربلا می خواهم و با صد امید و آرزو
حاجتم را محضر آقا رضاجان می برم
با توسل بر غم زهرا به مشهد می روم
با توسل راه در دربار سلطان می برم
ننگ بر اهل مدینه که علی فرموده است:
همسرم را با قد خم بیت الاحزان می برم
محمدجواد شیرازی👆
"به بهانه ی شب یلدا تقدیم به پیشگاه حجت بن الحسن المهدی"
من و دل عهد نمودیم که یارت باشیم.
بی قرارت چو نمودند قرارت باشیم
در زمستان غریبی چو فتادی بی کس
در پس سردی این چله بهارت باشیم
شب یلداست همه مشغله داریم ولی
یک شبی تا به سحر کاش دچارت باشیم
سحری پای پیاده سر دوشت بیرق
همه در فکر سفر سوی دیارت باشیم
چشم تو منتظر ماست که کاری بکنیم
وقت آن نیست که ما در پی کارت باشیم
آن زمانی که زنی تکیه به کعبه چه شود
قبل مردن همه ی ما به کنارت باشیم
#سجاد_احمدیان
#شب_یلدا
#امام_زمان عج
#مناجات_امام_زمان عج
شام فراقت از شب یلدا درازتر
وین قصۀ تو از همه پر سوز و سازتر
صبح ظهورِ این شب یلدای انتظار
تک پرچم تو از همه در احتزازتر
یلدایِ انتظارت اگر با تو سر کنم
صبح ظهورت از همه ام سرفرازتر
دورِ همیم و نام تو نُقل دهان ماست
نام تو می برم که تویی چاره سازتر
لبخند ، بی تو بر لبمان وا نمی شود
یلدا بدون یوسف زهرا نمی شود
امسال جشنمان گره خورده به نام تو
دلهای ما کبوتر بی بالِ بام تو
این روزها سخن همه جا از حضور توست
بر پاست جشنها همه با احترام تو
کافیست ، لب به مدح و سلام تو واکنیم
تا بشنویم زود ، جواب سلام تو
امشب تمام سفرهء ما غرق روزی است
از بس که پشت ماست دعای مدام تو
آقا تویی که حافظ ایرانمان شدی
امشب چه خوب شد که تو مهمانمان شدی
آقا طلوع صبح امامت مبارکت
برمسند امامت ، اقامت مبارکت
این قلبها همه به هوای تو می تپد
بر قلبهای شیعه زعامت مبارکت
این واژهء امام که میراث مرتضاست
گردید اضافه اول نامت مبارکت
سینه به سینه گشت و کرامت به تو رسید
میراث عشق و لطف و کرامت مبارکت
دنیای تارِ چشم مرا پر ز نور کن
عجِل علی ظهورکَ آقا ظهور کن
✍#شاعر:
#مهدی_مقیمی
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
➖➖➖➖➖➖
بنگر ای ماه مدینه
حالتی آشفته دارم
رفتیُ با رفتن خود
برده ای صبرُقرارم
بی تو نالنم دیده گریانم
درکجایی ای ماه پنهانم
(فاطمه جانم)۴
➖➖➖➖➖➖➖➖
فاطمه جان کن نظاره
همسر جان برلبـت را
خیزُاز جا شانه ای کن
گیـسـوان زینــبت را
گویدای مادر گشته ام مضطر
از جفای این مـــردم کافــر
(فاطمه جانم)۴
➖➖➖➖➖➖➖
یـاددردزخـــمِ سیــنه
میبردهوش از سرمــن
قطره قطره میشوی آب
همچـو شمعی دربرِ من
بین این اعدا مانده ام تنها
زین همه محنت آهُ واویــلا
(فاطمه جانم)۴
➖➖➖➖➖➖➖➖
شعر: حسین جبرئیل نژاد #دلجو✍
.
.┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#خدای_خوب_ابراهیم🌿'
دیده باز بر روی مسائل مختلف داشت .
ابراهیم گاهی وقت ها که دوستان متاهل خود را می دید، مانند یک مشاور دانا با آنان حرف می زد.
توصیه می کرد در رفتار خود دقت کنید. جنگ و جدال نکنید، تا آن جایی که توان دارید گذشت کنید و برای برطرف کردن مشکلات، از خدا کمک بگیرید.
.
وَ عَاشِروهُنَّ بِالمَعرُوفِ فَإِن كرِهتُمُوهُنَّ
و با زنان، به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آن ها، کراهت داشتید، ( سریع تصمیم جدایی نگیرید.) ( سوره نساء/۱۹ )
هدایت شده از یا غریب الغربا
ما چله نشینِ شبِ یلدای ظهوریم
ما منتظرِ نوبت بر پائیِ نوریم
ما محو جمالِ پسرِ فاطمه هستیم
شب زنده نگه دار، به یلدای حضوریم
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «در انتظار فرج باشید و از رحمت و کارگشایی خدا ناامید نشوید، زیرا بهترین اعمال در نزد خدای بزرگ انتظار فرج است.»
📚بحار الانوار ، ج۵۲، ص ۱۲۳.
🌷در شب یلدا بـرای فـرج امام زمان صلـوات الله علیـه دعـا کنیــم...
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#حضرت_زهرا
بر غم پیدا و بر درد نهانم گریه کن
بر مصیبت های من آرام جانم گریه کن
حرف دارد بر من و بر گریه ام همسایه ام
بر من و بر غربت اشک روانم گریه کن
عمر با هم بودن ما کمتر از ده سال بود
در بهار زندگی مان بر خزانم گریه کن
با تو گرچه بسته ام لب از سخن گفتن علی
باش با زبان گریه هم زبانم گریه کن
کودکانم در نیامدن هنوز از آب و گل
آه بر بی مادری کودکانم گریه کن
میخ در پهلو شکست از من ولی گشتم کمان
زیر بار غصه، بر قد کمانم گریه کن
وقت غسل من که ناغافل تو دستت می خورد
بر کبودی های نقش بازوانم گریه کن
می شوی دلتنگ من، من می شوم دلتنگ تو
شب به شب بیا به قبر بی نشانم گریه کن
رسول رشیدی راد👆
#حضرت_زهرا
میرسد هرشب صدای گریه از...
زیر سقف وسر پناهی سوخته
ماه را میبینم و حالم وخیم...
میشود با یاد ماهی سوخته
بعد تو هرشب نسیمی خسته ام
میچکم در عمق چاهی سوخته
بعد تو هر روز زانو در بغل
خیره می مانم به راهی سوخته
رفتی و از تو برایم یادگار
مانده یک چادر سیاهی سوخته
می وزد در خانه ام عطر پر
مرغ عشق بی گناهی سوخته
میخ دارد خودنمایی میکند
در میان قتلگاهی سوخته
ای ملیکه پادشاهت آمده
در دل شب با سپاهی سوخته
رفتی و باور کن از عمر علی
مانده یک چندین صباحی سوخته
احسان کرباسی👆
#حضرت_زهرا
کوه غمی بی حساب روی سر افتاده بود
خانه ی وحی خدا،در شرر افتاده بود
دومی بی حیا لگد به در می زدو
مرغ زمین خورده بی بال و پر افتاده بود
به سینه ی همسرم رفت فرو میخ در
فاطمه در موج خون،غوطه ور افتاده بود
بس که در خانه را فشار داده،شکست
امید من یار من زیر در افتاده بود
با که بگویم همه از روی در رد شدن
جان عیال علی در خطر افتاده بود
پشت در سوخته شد سپر من ولی
خود وسط کوچه ها بی سپر افتاده بود
مگر به کوچه زن حامله را می زنند
آه که از نخل دین،برگ و بر افتاده بود
برگ و بر این درخت محسن ششماهه بود
که له شده روی خاک،از شجر افتاده بود
محمود اسدی👆
.
#شور_طوفانی_فاطمی_زینبی
#زن_یعنی_زینب_و
✅بند اول
زن عزت افتخار
زن یعنی اعتبار
برای مّرده غیرتی
زن یعنی اقتدار
زن یعنی زینب و
زندگی یعنی کربلا
فدای این آزادی و
راَیتَ الا جمیلا
زندگیش پوشالیه شبیه یک سرابه
اصلا آزادی نداره اون که بد حجابه
الگوی ازادگی بانوان دنیا
جبل الصبر معظم بنت بوترابه
با چادرش برا مَحارمش محافظه
نمونه ی یه خواهره روشن و بارزه
با صوت حیدری و با خطبه ی آتشین
صد تا یزید میطلبه برا مبارزه
مولاتی یا زینب (س)
✅بند دوم
زن یعنی یه مادر
شبیه مام دو دریا
مادر حوا و مریم
زن یعنی که زهرا
گاهی یه زن بی آبرو
میشه زیر بار ذلت
گاهی یه زن میشه مثل
زهرا فدای ولایت
فاطمه تیغ زبونش مثل ذوالفقاره
زن ولی مرد آفرین ترین روزگاره
میره مرد از دامن زنش به سمت معراج
توو مقامات خدا زهرا طلایه داره
علت خلقت جهان برا یه مادره
راضیه و مرضیه و سوره ی کوثره
همسره شیر خیبر و اسوه ی عالمه
مقامش از مقام انبیا فراتره
مولاتی یازهرا(س)
💠💠💠1⃣1⃣7⃣2⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
#شور #حضرت_زینب #فاطمیه
.
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
نور خورشید محک داشت؟ نداشت
روز روشن به تو شک داشت ؟ نداشت
توی این باغ به هم سوخته؛آه
گل هوای شاپرک داشت ؟ نداشت
آسمانی که فلک می بخشید
احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت
غیر دیوار و در و آوارش
شانه ی وحی کمک داشت ؟ نداشت
ظاهراً بال فرشته می سوخت
شعله کاری به ملک داشت ؟ نداشت
مردم شهر به هم می گفتند :
در این خانه ترک داشت؟ نداشت
شب شد و باز دل ماه شکست
دست این مرد نمک داشت ؟ نداشت
#رحمان نوازنی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
درتـب لاله ای بــی نشـــانــم
مرغ دل در تکــاپوی گلــهاست
طبــع من تاب جوشــش نـدارد
فصــل پاییز بانوی گلـهاست
باغ گـل در غــم باغــبان بود
همـنشین با فراقی دگر شد
جای مرهـم به زخم شقایق
داغ آلاله ها تازه تـر شد
شعله در جستجوی گل سرخ
تا گلسـتان کشـــیده زبانه
رفته حتی به چشم ملائک
دود این غـربت بی کـرانه
آتش جهل دنـــیا پرســتان
شــعله ور دامن آســمان کرد
آه مظلوم چـاه مدیــنه
شکوه از خلق نامهربان کرد
با شبیـخون دونان تاریــخ
خلوت جمع خوبان بهـم خورد
آمـدند و شکـستند و رفتـند
برگ خونین دیگر رقم خورد
با کنـایه چگونه بگویــم
تا کــه آتش به جان در افتاد
نالـه ی فضه در خانه پیچید
پیـش پای پدر مـادر افتاد
با همان حالـت ناتــوانی
دست لـرزان خود را عصاکرد
در ره پیـروی از امامش
جان شیرین خود را فــداکرد
فاطمه بود و یـک کوچه نامرد
تا که دستان مردانه بستند
با غلافی که گویا تـــبر بود
شاخه ی یاسمن را شکستند
آب شد کم کم آن شمع سوزان
ناله ای در گلویـش نمانـده
زندگی رفـته در بستر مرگ
رنـگ مانـدن برویـش نمانـده
وقـت کوچ پرســتو نبود و
پر زد از آشـیان ناگـهانی
یاس حــیدر چــه نـیلوفرانه
شد خـزان در بهار جوانی
تربتش هم نشــــانی ندارد
کاش غربت قلم بر نمی داشت
یا که مهدی برای تســلا
بر مزارش گل لاله می کاشت
راه زهرا ولی بی نشان نیست
آسمان شــلمچه گواه است
#صابر خراسانی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
اگرچه سایه ای از دخترت به جا مانده
رسیده ام که بگویم قرار ما مانده
رسیده ام سر خاکی که سایه بانش ریخت
نشسته ام ؟نه قد و قامتم دو تا مانده
یکی دو روز فقط صبر کن ؛کنار توأم
که چند نیمه نفس بین ما دوتا مانده
دلم برای علی شور میزند تنها
برای او فقط این یار بی صدا مانده
مسیر خانه مان تا مزار تو سرخ است
جراحتی ست که در پهلویم به جا مانده
مدد ز شانه طفلم گرفته می آیم
به چهره ام اثر دست بی حیا مانده
هنوز هم همه سرفه های من خونی ست
هنوز هم به رخم ردّ شعله ها مانده
تمام روز فقط حرف زینبم این است
که روی چادر تو چند جای پا مانده
بس است شکوه ام و داغ های من بگذار
نمک به زخم زنم داغ کربلا مانده
نشسته بین خرابه در انتظار پدر
دو پلک بی رمقش سمت نیزه ها مانده
زبان گرفته که سربار عمه اش شده است
از ان شبی که از آن قافله جدا مانده
صدای عمه خود را دگر نمیشنود
فقط نه این چقدر زیر دست و پا مانده
به عمه گفت که عمه بِگرد می یابی
به قد من به گمانم که بوریا مانده
#حسن لطفی
میگفت:
اگر از دست کسی ناراحت هستید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید:
خدایا! این بندهی تو حواسش نبود، من از او گذشتم تو هم بگذر...
🕊 #شهید باقری
.
#حضرت_زهرا
#بستر_بیماری
#محمدجواد_پرچمی
اصلا نیازی نیست
از بسترت پاشی
با درد پیش پای
همسرت پاشی
هی گفتم از دردات
هی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی
می افتی چیزی نیست
تو دست به دیواری
گفتی یکم خستم
ديدم قنوتت رو
گفتی یکم دستم
این بچه ها سایه
روسر میخوان زهرا
تا وقت دامادی
مادر میخوان زهرا
از رفتن و از مرگ
کمتر بگی ای کاش
مادر میخواد زینب
فکر عروسیش باش
چشم پرآب تو
نقش برآبم کرد
تابوت تو اومد
خونه خرابم کرد
دنیا عجب خاکی
روی سرم ریخته
همموی زینب ،هم
خونم بهم ریخته
طفلی حسن هرشب
تو خواب عزاداره
هی میگه دیوارو
هی میگه گوشواره
سینه سپر کردی
خیلی محک خوردی
خانوم سر من تو
خیلی کتک خوردی
زینب با دلشوره
هی روتو می بوسه
شونه کهمیفته
بازوتو می بوسه
وقتی همه خوابن
فضه با دلشوره
خون رو دیوارو
با گریه میشوره
حرف حسينت شد
رفتى چرا از حال
پيرهَن رو كه دوختى
هى گفتى از گودال ...
#فاطمیه #محاوره_ای
...............................................................
زمینه یا شور امام حسین و قمر بنی هاشم ع
شب یلدای من حسینه
میر و مولای من حسینه
به خدا و خداییه اون
دین و دنیای من حسینه
آقای خوب و با مرامه
توی عشق اولین کلامه
در خونش حاتم طایی
منصبش نوکر و غلامه
افتاده بودم دست منو گرفت بلند کرد
زیبا نبودم ولی آقام منو پسند کرد
قطره ای بودم ولی منو به ساحلش برد
از بچگیام قلب منو شمایلش برد
کربلایی شد وجودم هیئتش بود و نبودم
شاکرم که رخنه کرده عشق اون تو تارو پودم
(ابی عبدالله حسین جان)
دل و دلدار من حسینه
بهترین یار من حسینه
خاطرم جمع توی دنیا
که هوادار من حسینه
سید و سرور زمینه
کربلاش جنت برینه
تربتش از خاک بهشت و
خادمش جبریل امینه
جزو عاقلا بودم منو دیوونه کرده
هر هفته منو دخیل این میخونه کرده
این چه عشقیه که قلب من به اون اسیره
از کرببلا وقتی میگن دلم میگیره
قبله ی من کربلاته جونم آقا جون فداته
یه عمریه که دل من زائر پایینه پاته
(ابی عبدالله حسین جان)
اسد حیدره ابالفضل
یل نام آوره ابالفضل
چه مقامی داره تو دنیا
هر کی شد نوکره ابالفضل
حجر الاسوده حسینه
وزیر مسنده حسینه
توی رزم و فنون جنگی
افسر ارشده حسینه
شاگرد علی ماه بنی هاشم ابالفضل
استاد علیِ اکبر و قاسم ابالفضل
سقای حسین ای شه با کرم ابالفضل
هستی اولین مدافعه حرم ابالفضل
ساقی عطشان ابالفضل حامی قرآن ابالفضل
صحن قشنگت آقاجون روضه رضوان ابالفضل
(مدد ابوفاضل ابالفضل )
477.5K
مناجات /زمزمه
#دشتی
امام_زمان_(عج)
💚🕊💚
راه را گم کرده ام آواره و تنها شدم
یاد آقایم نبودم غرق در دنیا شدم
دل سپردم به همه الا عزیز فاطمه
حق من بوده دچار غصه و غم ها شدم
روز و شب را طی کنم با معصیت های زیاد
گریه کرد آقا برایم چون که بی تقوا شدم
با تمام بی وفایی ها مرا رسوا نکرد
در به رویم باز کرد و بین خوبان جا شدم
😭😭
تا زمین خوردم فقط آقا به فریادم رسید
زود دستم را گرفت و از زمین من پا شدم
دیدگانم تر شده حالا که بین روضه ام
مطمئنم شامل لطف خود زهرا شدم
😭😭
آرزو دارم شب جمعه کنار علقمه
من ببینم میهمان سفره ی سقا شدم
😭😭
صحن عباس و حسین اصلا بهشت نوکر است
قطره بودم در حریم کربلا دریا شدم
دختری با گوش پاره ناله میزد ای عمو
نیستی در پیش من آواره ی صحرا شدم
😭😭😭
با نوای جانسوز و دلنشین استاد گرامی
#کربلایی_محمد_دیدبان🎤
😭😭💔🥀🕊🕊🕊
1_1682448174.mp3
1.52M
🔵🎤مناجات با امام زمان
🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭
کجای روضه ایی، ای ماه بی نشون
دستم بدامنت،یا صاحب الزمون
دورت بگردمو، دوای دردمو
برای تو ولی یه بار کاری نکردمو
امشب برای تو، برا رضای تو
اشک خجالت از گناهامو آوردمو
آقای خوب من آقای خوب من
یه بار نگام بکن، به جون مادرت
جوونیمون فدا، اون چشمای ترت
تو صاحب منی، میشه نگام کنی
توی قنوت سحرت یه بار دعام کنی
منم یه سر به زیر، دست منم بگیر
کاشکی که از گناه خودت منو جدام کنی
آقای خوب من آقای خوب من
جز در خونتون، جایی نمی رمو
آرزومه که من، برات بمیرمو
روضه بخون برام، با اشک و سوز و آه
از اون تنی که بردنش میون قتلگاه
خنجر کشیدنو، حلقو بریدنو
جلوی چشای خواهری که مونده بی پناه
غریب مادرم غریب مادرم
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
*آثار مداحی کربلایی میلادباباجانپور
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹