eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
381 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5803217561038359922.mp3
3.15M
پاشو مادر چنـد قــدم بیشــتر تا خـونه نمونده پاشو مادر گریه هات جون منو به لب رسـونده پاشو مادر چـادر خــاکی ت دل منو سـوزونده پاشو مادر کــه غــــرور حسـنت شــــده لگدمال پاشو مادر چجـــوری طاقت بیــارم بری از حال پاشو مادر کوچــه واسـه ی تو شد شبیه گودال می باره مثل ابر _چشمای خیس من طاقــت بیار یه کم_ به خاطـر حسن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مادر مرو مرو (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ توی کوچه حالتو دیدم هــــزار بار جــون سپردم توی کوچه کاش می شدجای تومن کتک می خوردم توی کوچه چجـــــوری از غم گوشــــوارت نمردم من بمیرم بعد کوچه دست می گیری روی دیوار من بمیرم زینبت خـــیره میشه به خــون مسمار من بمیرم نمی تـونی راه بـــری با چشــــمای تار فکـــر نبودنت_ قلـبم رو می شکــــنه تصویر چــادرت_ هــر لحظــه با منه 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مادر مرو مرو (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:احسان نرگسی
9109.mp3
328.8K
تو بســــتر بیمــاری ،ز دست زخـم کاری شــبا تا صبح بیداری مـــادر،،، مـــادر،،، گریه نکن مادرجون،نداره دردت درمون، دیگــــه نداری ســــامون مادر،،، مادر،،، از توآسمون چشمات،یه ستاره سرازیره بمـیره برا تو زینب ،نفسـت داره میگیره قـد من از غــم داره خم میشه چون غصتو می خورم همیشه قلبــم برات غـــرق ماتم میشه (( یا فاطمه فاطمه یا زهرا )) جدایی از تو سخته ،با تو پدر خوشبخته، نشــــو تو از مـا خسته مـــادر،،، مـــادر،،، دار و ندارم مــادر ، باغ و بـهــارم مـــادر صبر و قـــرارم مـــادر مـــادر،،، مـــادر،،، مادرم چرا از بابا، رومیگـــیری و گریونی به داداش حسنم گفتم،مگه علتومیدونی؟! حرف از جدایی نزن می میرم من بی تو از این زمـونه سیرم ایکاش به همـــــراه تو بمیرم (( یا فاطمه فاطمه یا زهرا )) بلند شو ازجات مادر،فدای اشکات مادر میلرزه دستات مادر درد و بهونه کردی ، تو کار خونه کردی موهامو شونه کردی تو که خوب میدونی مادر، غـــــــــم نور دو عینت رو پاشو تا ببینی اشک و،ناله ی حسنینت رو زخــــم تنت قاتل حیدر شد با ضربه ی در گلت پرپر شد تو کوچـه پیدا گل معجرشد (( یا فاطمه فاطمه یا زهرا )) شعر:رسول میثمی ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ 😭 در آتـش نمـرودیان در داشـت می سـوخت در بر دل سـوزان مادر داشـت می سـوخت گلها هـراســان باغـبـان ســــر در گــــریبان دربین آتش باغ کـوثر داشـت می سـوخت با بانــگ یا بابا رســـــول الله زهـــــــــرا جان علی قلـب پیمبـر داشــت می سوخت چشم حسن می خواسـت بر آتـش زند آب اما دلش ازسوی دیگر داشـت می سـوخت ازشاخه ی خم گشته یک گل چیده می‌شد در ،بر گل نشکفته پرپر داشت می سوخت با گفتن فضـــــــه خـــذینــی فضــــه آمد بانوی خودرا از زمین برداشت می سوخت زهـــــرا میـان شعـله ها فـــــــریاد می زد زینب در اه وای مـادر داشـت می سـوخت حـــال و هـوای آســـمان خــاکـســتری بود انگار از روح الامین پر داشـت می سوخت در آخــرین ســـاعات عمــرش قطره قطره مانند شمعی بین بسـتر داشت می سوخت از درد پهلو زخـــم بازویـش نمی سوخت تنها به مظلومی حیدر داشـت می سوخت آمـــد ز یک شـــاعر بیادم ایـن دو مصـراع وقت قرائت پای تا سر داشت می سوخت "ما عشـق را پشــت در ایـن خــانه دیدیم زهرا درآتش بود و حیدر داشت می سوخت" (۱) شعر:حاج محمد نعیمی(قم المقدسه) : ۱) این بیت از آقای حسن بیاتانی می باشد.
نوحه؛ چشمۀ نور.mp3
1.11M
«چشـــمۀ نور» چشمۀ خیر و برکتی، بر همه عالم حجتی بایتیمان هم‌سفره‌ای،با ملائک هم‌صحبتی دو چشمم به شوق تو کوثر شد لبم با ثنایـت معطــر شد دلم تا حریمت کبوتر شد (( یا زهرا،،، یا زهرا )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر پیمبر هم مـادری، قوّتِ قلب حیدری علت خلقِ عالمی، چشمۀ نوری، کوثری ندارم غمـی در دلم دیگـر که حس می‌شودسایه‌ات بر سر تو را تا صدا می‌زنم مادر (( یا زهرا،،، یا زهرا )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سوزد از آهت سینه‌ها، جان‌نثارت آیینه‌ها چادرت داردوصله‌ها،دست تو دارد پـینه‌ها مشامم پر از عطر نانِ توست تمام دو عـالم از آنِ توست خدا حافظ شیعیانِ توست (( یا زهرا،،، یا زهرا )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شاعر:
نوحه، یار حیدر.mp3
949.3K
«بنت رسول الله» یاسین و نور و هل أتی زهرا تفـســـــیر نـاب انــــمـا زهرا او حجت بر حجج الله است کـــــوثـر قــرآن خــــدا زهرا ای مهــر و ماه عالم بر زخم دل‌ها مرهم ای نور چشــم خاتم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ هستی ز دل‌هـای همــــه آگاه دشمــن به حبّ تو نـدارد راه یا فاطمــــه انســـــیة الحورا یا فاطمه بنــت رســــول الله هــر ملک کـــه می‌آمد بوسه بر دستت می‌زد مولاتـی زهـــــــرا مدد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خـــیـر کثــــیر همـــۀ دنیـــــا بانـــوی آب و مـــــــادر دریـا ای صبح وظهر وشب نگاه تو آرامـــــش همیشـــــــۀ مـــولا شد دنیا با تو محشر چادرت ســــــایۀ سر یا زهــــــرا یار حیدر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:علی پورزمان
4_5816820929350602613.mp3
1.53M
خودش نوشت - خودِ قاتلش نوشت از آتیش و هیزم و درِ بهشت خودش نوشت - به معــاویـه نوشت از میخ و پهلوی مادرِ بهشت ((خودش نوشت -خود قاتلش نوشت)) کاری کردم با تازیونه / دستش بیفته / در کمی واشه کاری کردم پشت در اُفتاد/یه جوری زدم /نتونه پاشه کاری کردم تا آخر عمر / این صحنه یاد / مرتضی باشه 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خودش زده - خود قاتلش زده رفته و حالا تو و کوچه اومده حسن نگفت - کی میدونه چی شده؟ روی چـــادر چـــرا جای لگـده؟ ((خودش زده - خود قاتلش زده)) کاری کرده هم چش زهرا/هم چش حسن/سیاهی میره کاری کرده برا پا شدن /بی بی از حسن / کمک میگیره کاری کرده کـــریم عالم / توو بچـگی از / زندگی سیره شعر:عبدالله باقری
گاهی خیال می‌کنم از مـن بریــده‌ای جـایی دِگــَر نگارِ دِگــَـر برگـــزیده‌ای گاهی خیال می‌کنم اِی ماهِ پشـتِ ابر آلودگـیِ خـلوت ایــن بنـــده دیـده‌ای گاهی خیال می‌کنم از من جـدا شدی دیدی گـناهـکارم و پا پَس کشـیده‌ای گاهی خیال می‌کنم ازجمعه خسته‌ای آنقـدر طعــمِ تلخ غــریبی چـشیده‌ای گاهی‌خیال‌می‌کنم از طاق نصـــرتِ،،، این شهرِشَر تومیوه‌یِ‌خِیری‌نَچیده‌ای گاهی خیال می‌کنم از اشک‌ِچشـم‌ِمن تنها نِفـاق و دردِ دورویی خــریده‌ای گاهی خیال می‌کنم از گوشـه‌یِ بقیع بغضــی برای ســینـه‌یِ من آفریده‌ای گاهی خیال می‌کنم ازاین همه دروغ تنها به فکر سیصــد ُو اَندی پدیده‌ای گاهی خیــال می‌کنم از داغِ مــادرت مثل حسـن چقــدر لبَت را گــَزیده‌ای گاهی خــیال می‌کنـم هر وقت آمدی اَجـری برایِ عاشقِ درخـون تـپیده‌ای دور از خیال می‌شدم و می‌زنم صدا هرجـا صدا زدم تو صـدایم شنیده‌ای شعر:حسین ایمانی
56.5K
(( زعرش خدا آید این زمزمه))(۲) (( نــدای ســلامُ علی فاطــمه))(۲) به روز قــــیامت قـــیامت کند به سوی خداعرض حاجت کند که از فاطمـیّــون شـفاعت کند برای بهشـــت خــــــــدا فاطمه عجـب حق او را ادا کــرده اند عطا کـرده بود و جفا کرده اند گلش را ز شـاخه جدا کرده اند کشـــــید آه واغـــــربتا فاطمه همان گل شد در جـوانی خزان بُــــوَد داغ او بر دل باغــــبان به دستش بُوَد اخـــتیار جـنان کند شیــــــعیان را جدا فاطمه ز سیلی به رویش نشـانه زدند به پهلوی او درب خـانه زدند به بازوی او تازیـــــانه زدند به راه علی شـد فــــدا فاطـمه به پشت در خـانه می زد نفس که یا فضه مُردم به دادم برس بیا مُحســنم پرکـشید از قفس علی را نمی زد صـــــدا فاطمه به قرآن ثناگــــو خـدایت شود نبی گفـته جـــانم فدایت شود علی شـــــمع بزم عـزایت شود بگـــــیرد بــرایت عـــزا فاطمه خدا خصلتی و پیمــبر سرشت امینی چه در الغدیرش نوشـت (۱) بُوَد فاطمـــــه آبـــروی بهشــت کنــــد بر مُحــــبّان دعا فاطـمه :محمد نعیمی (قم المقدسه) نوشت: ۱)__مرحوم علامه ی امینی صاحب کتاب ارزشمند الغدیر .
زمینه، روزگار بی‌کسی.mp3
1.13M
« روزگار بی‌کسی » فاطمه من موندم و این‌همه دلواپسی آروم آروم می‌رســـه روزگار بی‌کسی بارونی شـده چشــام زهرا، صبر من سـر اومده امشب باز بـرای تو دعــــا کـــردم، با حسین و حسـن و زینب زهــــرا بعـــد تـو بی‌یاورم بی‌تو بی‌کـس و غریب‌ترم ((یا فاطمه نرو،،،یا فاطمه نرو،،،))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در شده سینه‌زنت روز وشب با چشم تر ســـر روی دیـوار غـــم تا ابد می‌ذاره در خونه‌مون می‌شه عزاخونه، سـایه‌ت از سرم اگه کم شه می‌شکـنه قامـت یک خونه، قامــت مـادر اگه خـــم شه روی دوش مـــن بار غـمـــه خســته‌م بعد تو من از همه ((یا فاطمه نرو،،،یا فاطمه نرو،،،))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:محمدرضا_رضایی #محمدرضا_رضایی
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سر رسیده ، تو داغ تو صـبر من خونه میشه،بدون تو قبر من(۲) آتیـشی افــــــتاده به جــونم تو داری مــیری، من می‌مونم (۲) به حالــم نظر، کن ای همسفر که این رسم هــمراهی نیست چه سخته غمت،که از ماتمت دیگه تو ســـینه‌م آهی نیست (۲) راه گلومو،بغض، غم تو می‌بنده پاشو که قنفذ،داره، به ریشم می‌خنده (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( زهرا، زهرا، نرو از کنارم ))(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جون نمونده، توی دستای سردم خون میاد از، چشـای پر از دردم (۲) کار ما شدبی‌تو غصه خوردن پاشــو تا بچـــه‌هامون نمردن (۲) با دستای من، می‌پوشی کفن خـــــدا دارم چــــی می‌بینم کـــــه این داغ بد، تا روز ابد نمیـــره بیرون از سینه‌م (۲) میری و میشم، پیش ، پیمبر شرمنده پاشو که داره، قنفذ، به ریشم می‌خنده ۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( زهرا، زهرا، نرو از کنارم ))(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حال و روزم، بدون تو داغونه خاطراتت، دلم رو می سوزونه(۲) یاد اون روزا که با شـادی خنده به ماهدیه می‌دادی(۲) برای حســن، برای حسین پــــناه و آرامــــش بودی با بال و پرت، برا دخترت دلـیل آســــایـــش بودی (۲) رفتی و داغت، قلب ، منو از جا کنده پاشو که داره، قنفذ، به ریشم می‌خنده(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( زهرا، زهرا، نرو از کنارم ))(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
واحد؛ اُم ابیها.mp3
1.42M
« امّ ابیها » شفیعۀ قیامت و، بانوی محشری،یا فاطمه حبیبۀ پیمبر و، هستی حــیدری، یا فاطمه با یه نگات غـم می‌بری از دل بابا کسی نبــــوده غـــــیر تو اُمّ اَبیها محبـــت و وفـای تو هـمـتا نداره جاتو نمی‌گیره کسی تُـو دل مولا فــــدایِ تو ای مهـــــربون‌مــــادر اون روزی که توکوچه شدمحشر غریــبونه یا حیـــــدر گــــفتی و تا دم آخــــــر موندی با حـــــیدر (( اُم ابیها زهرا، یا زهرا ))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بارونیه چشــای ما، با یادت همیشـه، یا فاطمه اسم مدینه که میاد،داغت تازه می‌شه،یا فاطمه فـــدای این غـربت و آه و بی‌قـراری روضه‌خونه هنوزم این اشکای جاری زدی در خـــونـۀ چل نفــر رو امــا جز ســـه نفر کسـی نیومد برا یاری امـــــــا حــــالا داری یار و یاور میایـم برا یاریـت لشــــکر لشــــکر شــعارمــون نَحـــــــنُ الفاطمـــیون ذکــــر ما نَحـــنُ عُشّــــاقُ الحــیدر ((میایم همه با رمز یا زهرا))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: نغمه‌پرداز:
زمینه، روزگار بی‌کسی.mp3
1.13M
« روزگار بی‌کسی » فاطمه من موندم و این‌همه دلواپسی آروم آروم می‌رســـه روزگار بی‌کسی بارونی شـده چشــام زهرا، صبر من سـر اومده امشب باز بـرای تو دعــــا کـــردم، با حسین و حسـن و زینب زهــــرا بعـــد تـو بی‌یاورم بی‌تو بی‌کـس و غریب‌ترم ((یا فاطمه نرو،،،یا فاطمه نرو،،،))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در شده سینه‌زنت روز وشب با چشم تر ســـر روی دیـوار غـــم تا ابد می‌ذاره در خونه‌مون می‌شه عزاخونه، سـایه‌ت از سرم اگه کم شه می‌شکـنه قامـت یک خونه، قامــت مـادر اگه خـــم شه روی دوش مـــن بار غـمـــه خســته‌م بعد تو من از همه ((یا فاطمه نرو،،،یا فاطمه نرو،،،))(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:محمدرضا_رضایی #محمدرضا_رضایی
12_Karimi-Shab_04_Fatemiyeh_dovom1396-003_(www.rasekhoon.net).mp3
9.97M
((ای وای مادر،،،،،)) ای وای مــادر رمـق نمــونده تو دستاش شـــبای آخـــر بهــم نمی خوره چشماش نمی دونم بیـداره یا خوابه یا بی هوشه چه بُغضی کـرده مادر که آبم نمی نوشه بازخم روی پهلوگریه براش خوب نیست بازخم روی بازوگریه براش خوب نیست بازخم روی ابروگریه براش خوب نیست هر کی یه گوشـــــه زانـو بغـل می گیره بابام گـــمـــونم از غـــــم داره می میره برای دلگــرمـیمون لبخند رو لبـاش داره ولی یه بُغض سنگین توعمق نگاش داره درسته مَـــردِ اما گــــریه براش خـــوبه مَـــردِ نــبرده اما گــــریه براش خـــوبه خـــدای درده اما گــــریه براش خـــوبه چـــه کاری کـــــرده مدینـه با دل حیدر پریـــده رنگ از صــــورت فاتـــح خیبر زانوش داره می لرزه بعد از ماجرای در بانوش داره می لرزه با یاد تــن بی سـر کـفن ها رو رو دســـتام گریه داره والله حـــــال برادرهـــام گـــــــریه داره والله به فکـــــر عاشــــــورام گریه داره والله بار مصیبـــت هام گـــــــــریه داره والله اون روز که من تــــنهام گریه داره والله میــــون دشــــــمن هام گریه داره والله به فکـــــر دخــــــترهام گریه داره والله به فکـــر معجـــــــرهام گریه داره والله
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سر رسیده ، تو داغ تو صـبر من خونه میشه،بدون تو قبر من(۲) آتیـشی افــــــتاده به جــونم تو داری مــیری، من می‌مونم (۲) به حالــم نظر، کن ای همسفر که این رسم هــمراهی نیست چه سخته غمت،که از ماتمت دیگه تو ســـینه‌م آهی نیست (۲) راه گلومو،بغض، غم تو می‌بنده پاشو که قنفذ،داره، به ریشم می‌خنده (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( زهرا، زهرا، نرو از کنارم ))(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جون نمونده، توی دستای سردم خون میاد از، چشـای پر از دردم (۲) کار ما شدبی‌تو غصه خوردن پاشــو تا بچـــه‌هامون نمردن (۲) با دستای من، می‌پوشی کفن خـــــدا دارم چــــی می‌بینم کـــــه این داغ بد، تا روز ابد نمیـــره بیرون از سینه‌م (۲) میری و میشم، پیش ، پیمبر شرمنده پاشو که داره، قنفذ، به ریشم می‌خنده ۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( زهرا، زهرا، نرو از کنارم ))(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حال و روزم، بدون تو داغونه خاطراتت، دلم رو می سوزونه(۲) یاد اون روزا که با شـادی خنده به ماهدیه می‌دادی(۲) برای حســن، برای حسین پــــناه و آرامــــش بودی با بال و پرت، برا دخترت دلـیل آســــایـــش بودی (۲) رفتی و داغت، قلب ، منو از جا کنده پاشو که داره، قنفذ، به ریشم می‌خنده(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( زهرا، زهرا، نرو از کنارم ))(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
Hasan Ataei - Sar Resideh To Dagh To.mp3
6.22M
بسیار زیبا و سوزناک👌😭 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
بغض‌و غــم و اشک‌و آه، این حال منه بی‌تو شــــرمندم اگــه داره، نبضــــم می‌زنه بی‌تو(۲) حـــالم بده این روزا ، روزایی که تو نیستی کاشکی که نرم من هم،هرجایی که تونیستی(۲) دلگیـرم، از این هـــمه تنهایی چرا باید تنها شم، وقتی که تو اینجایی خوبی‌هات، رفتن اگه از یادم دستمو می‌گیری باز، هرجایی که افتادم وقتی بیای، دنیـا گلستون میشه شب‌های ما، سـتاره‌ بارون میشه هرچی کمه، با تو فراوون میشه(۳) ((یابن‌الحسن، جانم آقا جانم آقا))(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ روحـم شده درگیر، دنیایی که بی‌رحمه هیچکی توی این دنیا،حالم رونمی‌فهمه(۲) کاشکی برســی از راه، با ابــرای بارونی تا با تو بهاری شــــه، تقــویم زمستونی(۲) این روزا، حال‌ و روزم داغونه هرکی منو می‌بینه،غم از چشام می‌خونه روزام که، بدون تو سر می‌شه دلمو غم می‌گــیره، بازم چشام تر می‌شه وقتی بیای ،زمیـــن بــرات آذینه دنیا دیگــه، رنگ خوشی می‌بینه چون پیش تو،حتی غمم شیرینه(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یابن‌الحسن، جانم آقا جانم آقا ))(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ طوفان شـــد و قلب ما، درگیر تلاطم شد تو تاریکی دنــــــیا، راه دل ما گـــم شد(۲) کاشکی مال تو باشـــیم، تو دنیای ناکامی تودنیایی که اوج،شهرت میشه گمنامی(۲) خوشبختی، همینه که مجنونی به یاد بی‌بی زهرا، بی‌نشونه می‌مونی خوشبخته، هرکسی که گمنامه هرکی دل از دنـیا کند، هم‌نشین آقامه وقتی بیای، باید جـهان زیباشه دنیا پر از، مهــر و محبت باشه تا اینکه باز، باب شهادت وا شه(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یابن‌الحسن، جانم آقا جانم آقا))(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
حمید علیمی - رونق.mp3
4.12M
بعد از تو خانه دیگـر از رونق می‌افتد چون خـانه‌ی بی‌مادر از رونق می‌افتد با تو به هــر ترتیـــب رونــق دارد، اما تو می‌روی و آخـــر از رونـق می‌افتد هـم خـانه‌ی حیـدر ندارد بی‌تو لطـفی هـم خـانه‌ی پیغــمبر از رونـق می‌افتد بعد از فــدک اهل ریا فهمـیــده بودند با خطبه‌هایت منـبر از رونــق می‌افتد بعد از تو مرگ‌ و زندگی فــرقی ندارد رهبر نباشـد، لشکــر از رونـق می‌افتد درد عجیـبی نیست ایـن خـانه‌نشینی چون مرغ بی‌بال‌وپر از رونق می‌افتد حــال علـی آیینــه‌ی بیمــاری توسـت بی‌تو جـهان حــیدر از رونـق می‌افتد بیمــار بـاشی خـــانه‌ات رونـق ندارد اما نــباشـی بدتـر از رونـق می‌افتد،،، شعر:مجتبی خرسندی
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ای پرســــتو در آشـــــیانـه بمان ای کـــبـوتـر مـپــــر ز لانـه بمان به ســر مرتـضـــی ز هجـــرانت تا نگـردد خـــراب، خـــانه بمـان بانوی خــانه رحــــم کــن بر من مرو از پیش من شـــــبانه، بمان بی تو زینـب بـــهانه می گــیرد تو بیــا و بـه ایـــن بهـــانه بمان پیش من صحـبتی ز مـرگ مکـن ای نگار مــن عاشــقــانه بمـــان ای کـه در راه عــشــق بـر بازو داری از ظالـمـان نشـــانه بمــان روی از من نگیــــر و کـــمتر کن نیمه شب گـریه مخـــفیانه،بمان دلخـوشی را ز من مگــیـر ، مرو با همــــان درد تازیــــانه بمـان چشم وا کن که شدزچشم حسن اشک،چون سیل غم روانه بـمان جان محــسن قســـم مــرو زهرا جان آن طـــفل نازدانــــه بمان ز علی کــــــم بگـــــیــر رو بانو قصـــه ی کوچـــــه را بگــو بانو شعر: امیررضا فرجوند
narimani-shahid-gomnam-navadiha.ir_.mp3
7.76M
خورده گره با اسم زهرا،شهید گمنام مـادریـه بیــن شهیـدان، شهید گمنام زمزمه ی لب هـــمه ،مدد امیر علقمه گمنام و بی نشون شدن،شبیه بی بی فاطمه وای شبیه ماهن، یه تکیه گاهن، چراغ راهن وای شهید گمنام ،شهید گمنام ، شهید گمنام جمعه شب و با چشم گریون، یه مــادر پیر میــون گلزار شهیـــدان، میشــــه زمین گیر چادر سیاهش روی سر،عصا به دست شکسته پر دنبال قـــــبر بچـــــه شه ، مادر مفقودالاثر وای شرر به دل زد،عمرم سر اومد،بچم نیومد وای شهید گمــنام ، شهید گمنام ، شهید گمنام دارن برام پرواز از اینجـا ، بال سلوکی آوینی و شهبازو صیاد و شهید پازوکی آوینی و شهبــازو صیاد با یه دل صاف و سفید با کـــــوله باری از امید گشتن تو خاک جبهه ها دنـــــــبال ردی از شهید باز نسیم افلاک ،تفحص خاک،یه عاشق پاک وای شهید گمنام ،شهید گمنام ، شهید گمنام ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ آن واقعه بزرگ است، در باور خودی‌ها تردید نیست آنرا، از منظر خودی‌ها تا از مرورِ تاریخ، گیریم درسِ عبرت باید شود نُهِ دی، یادآور خودی‌ها آنروز قوم فرعون، مغرور ماند و مغروق گشتند قومِ موسی، تاجِ سر خودی‌ها وقتی سرانِ فتنه، خار و خفیف ماندند شد سربلند خیلِ حق باور خودی‌ها مانند سیل مَردم، شُستند فتنه ها را تطهیر شد دوباره، دور و بر خودی‌ها روزِ حماسه، روزِ درک و بصیرت و فهم تکرارِ عهد و میثاق، با رهبر خودی‌ها چون ذَرّه در هوا پخش، ذَرّاتِ ناخودی رفت اَلسّابِقون ولی ماند، غم پرور خودی‌ها قومی مقربانند، در این دیارِ زهرا قومی ز دشمنانند، در کشور خودی‌ها باید شناخت امروز، هم دوست را ز دشمن هم موضِعی بیان کرد، بر محور خودی‌ها چندیست گشته صادر، حکمِ جهاد تبیین عمّاروار باشیم، روشنگرِ خودی‌ها غافل شدن چو عادت گردد، شود خیانت غفلت خودش هجومی است، بر سنگر خودی‌ها برخی سکوت کردند، حتی زمانِ فریاد خوب امتحان ندادند، خیر و شر خودی‌ها برخی ز چهره های، شاخص در این زمانه در اوجِ فتنه گشتند، شرم آور خودی‌ها در فصلِ برگ ریزان، ریزش زیاد دیدیم هم از سپاهِ دشمن، هم لشکر خودی‌ها پائیز تا زمستان، از فتنه زخم خوردیم هم زیرِ تیرِ دشمن، هم خنجر خودی‌ها صدها شهید دادیم، با حربه های تازه جعلِ دروغ و نیرنگ، دردِ سر خودی‌ها ترکیبی است این جنگ، اما بقا ندارد تا پای کار باشیم، همسنگر خودی‌ها تا فاطمیه داریم، هستیم با ولایت ما ملت حسینیم، چشمِ سر خودی‌ها باید بصیر باشیم، مانند حاج قاسم شدت علیهِ دشمن، رحمتگر خودی‌ها باید پناه باشیم، بر خیمه گه چو عباس هر یک چو او بمانیم، شیرِ نر خودی‌ها حتی اگر ببندند، بر روی خیمه ها آب با کامِ تشنه باشیم، آب آور خودی‌ها ایرانِ با بصیرت، یکپارچه قیام است تا پای کارِ مهدی، همراهِ آن امام است شعر:حاج محمود ژولیده ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «ندبه کنان به دنبال یار» هر صبح جمعه ندبه می خـوانم ز هجرت مولای من بنگــــر که گــــریانــم ز هجرت می سوزم ومی گریم ومی نالم ای دوست یعنی که ســـــر تا پا پریشــــانم ز هجرت کی می شـود جـــام وصـــــالت را بنوشم یک صبح جمعــــه صـــوت تو آید بگوشم من در دعـــــای ندبــــه و جویای رویــت اکنون پریشــــانم ، پریشــــان تر ز مویت گیــــــرم گلاب از چشـــم های بی قراران شاید رسـد از اشک یاران عطـــر و بویت این جمعـــــه هم در انتظارت می نشـینم مولا بیا کــــــز دوری ات خســــته ترینم دل را به شـــوق دیــــدن رویـــت تکاندم خونِ دل از هجـــر تو بر دامن فشــــاندم تا کــه بدانــــی مـن به دنبــــال تو هستم بار دگـر در صـــــبح جمعــه ندبه خواندم خواندم تــو را با ندبـــه و با حال خسته خواندم تو را امـــروز با قلـب شکــــسته طی می کـنم با یاد رویــــت جـمعه ها را اینک مـنم در جستجــــویت جـمعـه ها را خانه به خــانه ، در به در ، منزل به منزل یعنی که آیـــم کو به کویــت جمعه ها را این جمعـه ها دل می برد از عاشـــقـانت ای جــــان فـــــدای خیمه گاه بی نشــانت یاد تو شـــد خَیــــرُ الْعَمَل در روز جــمعه دریاب مـــا را لاٰاَقَل در روز جــمـعه ای آن که تلخ از هجــــر تو کام دل ماست نام تو شــیرین چـون عسل در روز جمـعه نام تـو را بـــردم به شــــــوق دیـــــدن تو روشــــــن کنــــد قلـب مـــرا تابیــــدن تو بازآ که از هجـــران دل ما بی قــــرار است مثل خزان بی روی تو فصــل بــــهار است بازآ کـــــه رخســــــار تو را در انتــظـارم بازآ که چشـــم عـاشـــقان در انتظار است ای دیــن حـــق را یاور و ناصــــر کجــایی ندبــه کُنــان می خــواندت "یاسر" کجایی شعر:حاج محمود تاری(یاسر) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (أَلسّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الشّهیدِ بِکربلاء) (کِلکِ قضـــــا) آن دم کــــه راز خـلـقـــتِ مـا را نوشته اند بـــ‍ـر آدم و بـــه دامـــن حـــــوّا  نوشته اند دیبــاچــه ی رسـالـت حـق را به کِلک عشق سربسته کـــاتبـــان ، بــه تــــولا نوشته اند ختــم البــیان لــوح رسُـل را بــه خـطّ نـور کـتـّـاب حــق ، بـــر احمــــد والا نوشته اند شـرحــی ز درس عشــق ، نوشـتــند بر علی شـرح دگـــر بــه دامــن زهــــــرا نوشته اند کِلـکِ قضـــا بـه شـــرح علـــی بـــود از ازل راز جهـــان بـه جــوهــــر اعـــلا نوشته اند هر فصـلِ این کتــاب، حدیـثــی نوشته شد فصلی به‌ کشـفِ طـور به مـوسـا نوشته اند فصـل دگــر بـه دامن مـــریـــم نوشـته شد کآن را بــه نـــام پــاکِ مسیـــحا نوشته اند بعـد از علــى به فصل ولایت رقـم ز مهـــر  بــر دامــن عفـیـفــــه ی حــــورا نوشته اند اوّل حسـن رقـم زده شد بعـد ازآن حســین داغــی به بــرگِ لالــه ی حَمــــرا نوشته اند اینجا قلم به‌ خون بِنِشست و حدیثِ عشق بر دشـتِ خــون، به خـطّ مُعـــلا نوشته اند اینجا قلـم شکست چه‌ گـویم که بعـد از آن احــوالِ عرشــیان، به چه انشـا نوشته اند؟ نور خــدا که بر همـه جا پـرتـو افکــن است در ایـن مکـان به کـــوری اعــــدا نوشته اند اینجا حــریــــم ســبط رســـول خـــدا بــوَد که_افــلاکیـــان به زیــوَر غـبـــرا نوشته اند این خــاک را بــه بــال مـلایـک ، از آسمـــان چون نسخـــه ای ، بـرای مـــداوا نوشته اند گــردی ازین تــراب که چون تــوتیــاست را داروی درد دیـــــــده ی اعمـــــــا نوشته اند خوش آن دلی که درک کند قـدر این مُقـــام کـاو را ز خبـث و کیـــنه ، مبــــرا نوشته اند آن را کـه نیست معـــرفـتِ درک این مکـــان وی را ز جمـــع شـیـعه ـ مجـــــزا نوشته اند این بــارگــاه عشــق بـــوَد در زمیــن ، ولــی عشقی کـه بر صحیفـه ی دل‌هـــا نوشته اند راز بـقــــــای عشــق در ایـــن بــــارگــــاه را روز ازل ، بــــه شهپـــــر عنقــــــا نوشته اند این عشق را ز سوی خـــداونـــد ذوالجــلال در لابــــلای سـیـــنــه ی شــــیـدا نوشته اند این خـاک را که هست به حق‌ قبله‌گاه عشق بــر عـاشقــــان، بـه حـکم مصــلّا نوشته اند یوسـف دریــن مکان بخـــدا سجـده می‌کند گر عـــاشقــی، به نـــام زلیخــــــا نوشته اند زیـــرا مقـــــام و منـــزلــت ایـن تـــــراب را حـتّــیٰ بـــــرای اهــــــل کِلیـســـا نوشته اند‌ ‌(ساقی) به شرح عشـق چه ‌گویی که از اَزل سرمشق عشـق را ـ ز همین جــــا نوشته اند. شعر: استاد سید محمدرضا شمس (ساقی) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌ قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿زمر ۵۳} بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته‏ ايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را می بخشد، كه او آمرزنده مهربان است. . برون شد از حدو انـدازه، عصیانی که من دارم مَلَک عاجـز شد از ثبـــت گـناهانی که من دارم نه با خالق سَر و سِرّی ، نه با مخـلوق احسانی نمی ارزد به کُفری ، سُست ایمـانی که من دارم چنان این سیـنه مالامال از آمال و شـهـوت شد کــه بوی دوزخ آیـد از گــــریبانی کـه من دارم همانگـــونه که از دود است رســوا آتش پنهان کند رســـوایم آخر عیــــب پنهانی که من دارم به شانه نظم دادم گیرم این زلـف پریشــــان را چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم؟! چـــــنان آلـوده دامانم ، ثــــوابی گـر به جا آرم ثواب آلـوده میگـــردد ز دامـــــانی که من دارم ولی"لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله" اش صــدایم کرد قـــبولم کـــــرد آخــر ربّ رَحمانـی که من دارم دوقطره اشکِ بی ارزش ز من دیدی وبخشیدی گـران از من خـریدی جـنس ارزانی که من دارم شعر:عاصی خراسانی @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌ بسیار زیبا👌 «آیه ی تطهیر» ما بـــنده ایـم و غـــــیر تو مولا نداریم در هـــــر دو دنیــــا جز شما آقا نداریم تنـــها پُل ما تا خــــــداوند است مهرت راهـــی دگـــــر تا عـــــــالم بالا نـداریم وقتی دعای جـــــامعه خواندیم دیدیم بهـــتر از این آئینــــه ی تقـــــوا نداریم هـــرکـــــس تـولای تـو را در دل ندارد کاری به کار او در ایــن دنـــــیا نداریم هـــر چنــــــد ما مدح تو را گفتیم ، امّا مـا قطـــــره ایـم و راه بر دریا نـداریم گـر دیگـران صد آرزو در سیــــنه دارند مـا آرزویـی غـــــیر ســـــــامرّا نداریم امـروز دل را خــــانه ی مهـر تو کردیم در ســــینۀ خــود غصه ی فردا نداریم گـر دامن خود را ز دســـت ما نگـــیری بیمـی بـه دل از روز وانفــســـا نداریم بــزم شــراب و آیه ی تطــهــیر ای وای در دل از این اندوه جـز غــوغا نداریم از شــعله ی داغ شمــا آتـش گــرفتیم پروانه ســان از ســوختن پروا نداریم جز اشک بر فرزند زهرا چون «وفایی» چــیزی برای عرضـــــه بر زهرا نداریم شعر: حاج سید هاشم وفایی @navaye_asheghaan