#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام
پنهان کنم چگونه هویدایی تو را
یا بین سینه شرح دل آرایی تو را
ظرف مرا شکستی و حالا نشستهام
تا رو کنم حکایت لیلایی تو را
نفسی لک الوقاء... به عالم نمیدهم
بنده شدن به درگه مولایی تو را
خیلی دعا برای دلم کردهای ولی
خیلی شکستهام دل زهرایی تو را
در غفلت زمانه فراموش کردهام
درد غریبی و غم تنهایی تو را
باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟
باید چه کرد این همه آقایی تو را؟
دل مردهام ولی به حسینیه آمدم
تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را
**
با گریه گفت زینب کبری، برادرم
سنگی شکسته روی تماشایی تو را
دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید
برهم زده بلاغت و شیوایی تو را
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
کنار طشت طلاست، فاطمه مهمان من
چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من
با چه دلی میزنی برلب من خیزران
کز همه دل میبرد، نغمهی قرآن من
گر چه تحمل کنم، ضربهی چوب تو را
تابِ مرا میبرد، گریهی طفلان من
تا که نگاه افکنم، بر رخ اطفال خود
دور زند دم به دم، دیدهی گریان من
تا نرود از اسف، صبر و قرارش ز کف
زینب من میشود، دست به دامان من
نالهی من بر ملاست، مقتل من کربلاست
شام بلا آمده، شام غریبان من
با چه گنه میکنی، لعل لبم را کبود؟
بر سر و صورت بس است، زخم فراوان من
سرم به شام بلا، زینت طشت طلا
زیر سم اسبها، پیکر عریان من
طشت ز سوز درون، سوخت و فریاد زد
چوب تو هم گریه کرد، بر لب عطشان من
سوز دل اهلِ دل، در نَفَس «میثم» است
در شرر شعر اوست، ناله و افغان من
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
چوب ستم و سرِ بُریده
والله قسم نـدیده «دیـده»
این لعل لبی که میزنی چوب
پیغمبــر اکـرمش مکیده
هر کس سر نی زدهست سنگش
قرآن ز دهان وی شنیده
آهسته بزن که پای این طشت
رنگ از رخ فاطمه پریده
آهسته بزن که دور این سر
سروِ قد مصطفی خمیده
آهسته بزن که ایستادند
یک مُشت، اسیرِ داغدیده
آهسته بزن که سینهاش را
از ضرب سنان «سنان» دریده
هم دشمنش از جفا زده سنگ
هم قـاتلش از قفـا بُریده
والله قسم گـریسته خـون
تیغی که بر این گلو رسیده
هم لب ز عطش دو چوبهی خشک
هم خونِ دل از دیده چکیده
کی دیده کنار مجلس می
قرآنِ به خاک و خون کشیده
از زخم، سرش گرفته بوسه
بادی که به صورتش وزیده
«میثم»! شررِ غمِ حسین است
روحی که به پیکرت دمیده
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
دوبیت از یک غزل
یکی نبود بگوید محلههای شلوغ
چه جای آمدن بچههای فاطمه است...
***
کجاست فاطمه؟! در شام ازدحام شده
عقیله وارد دروازهی عوام شده...
✍ #رضا_دین_پرور
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_شام
ای کاش شهیدان خدا زنده نبودند
عباس نمیدید که زینب تک و تنهاست
✍ #زهرا_آراسته_نیا
@navaye_asheghaan
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
خدا بخیر کند باز ازدحام شده
زمان روضهی جانسوز شهر شام شده
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@navaye_asheghaan
#خطبه_حضرت_زینب_س_در_کوفه
#خطبه_حضرت_زینب_س_در_شام
والایی قدرِ تو، نهان نتوان کرد
خورشیدِ تو را نمیتوان پنهان کرد
توفندگیِ خطبهی طوفانی تو
کاخ ستم یزید را ویران کرد
✍استاد #محمدعلی_مجاهدی
@navaye_asheghaan
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#مجلس_یزید_ملعون
یک روز، جگر برابرم آوردی
یک روز، سرِ برادرم آوردی
ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم
ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی
✍ #عارفه_دهقانی
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
سرت را دخترت تا دید در طشت
نگاه زخمیات لرزید در طشت
به جای دختر دلتنگ بابا
لبت را خیزران بوسید در طشت
✍ #حسن_کردی
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
طشت، حیرت زدهی نغمهی قرآن من است
خیزران اشکفشان، بر لب و دندان من است
دیدهی فاطمه بر چوب تو و طشت طلا
نگه دختر من، بر لب عطشان من است
چوب اگر میزنی اینقدر مزن زخم زبان!
پای این طشتِ طلا، فاطمه مهمان من است
زینبم گر نکند پاره گریبان چه کند
نگهش بر من و بر گریهی طفلان من است
هر که قرآن به زبان داشت لبش را بوسند
چوب و جام می تو، پاسخ قرآن من است
هفده زخم که بر صورت من میبینی
شاهد زندهای از زخم فراوان من است
خیزران بر لب من میزنی و میخندی
خندهات بر من و بر دیدهی گریان من است
مجلس عیش تو گردید حسینیّهی من
بزم شادیت پر از ناله و افغان من است
اینکه «میثم» نفسش شعله به دلها زده است
هر کلامش شرری از دل سوزان من است
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون؛ #حضرت_زینب_س_شام؛ #خطبه_حضرت_زینب_س_در_شام
چه مغرور است، گویا کشته شیری در شکارستان
چه میبالد به خود، انگار کاری کرده کارستان
گمان دارد که اینک لایق تقدیر و تعظیم است
به ظاهر در خیالش فاتح هفتاد اقلیم است
برای جشن خود، یک شهر را گِرد هم آورده
اسیرانی عزادار از بنی هاشم به صف کرده
شگفتا جایگاهی را که تاریک است و تابندهست
کنار دست خود خورشید را در طشتی افکندهست
به لب میخوانَد اشعاری، نمیدانم چه میگوید
کمی مست است انگاری، نمیدانم چه میگوید
چه آشوبیست در خاک و چه غوغاییست در افلاک
ولی اینجا همه لالاند امان از لقمهی ناپاک
صدایی ناگهان لرزاند کاخ ادعایش را
ورق را بازگرداند و به هم زد نقشههایش را
صدا بغضی فروخوردهست و آهی کهنه در سینه
مدینه بس نبود...، این بار، شهر شام و صد کینه
جلالش جلوهی پاکی و زخمش زخم هتاکیست
صدایی آسمانی دارد اما چادرش خاکیست
ز آه سردش آتش شعلهور شد در همه عالم
برایش گریه میکردند حتی نیزهداران هم
اسیری پای در زنجیر بود و بند بر گردن
چنان پیغمبری در کسوت روشنگری کردن
نماند از کاخ شاهانه، نشانی غیر ویرانه
تصور کن خلیل الله را در بین بُتخانه
به یک آن بین جمعیت شکست آوازهی نمرود
که زینب در جواب یاوهگوییهای او، فرمود:
نباید شامیان از شادی تو شادمان باشند
که همراه تو باید در جهنم جاودان باشند
روا باشد که ناموس علی در بند زنجیر است
کنیزانت ولی پشت سِتاری در امان باشند؟
سزاوار است لبهایی که میبوسید پیغمبر
به پیش چشم دختر بوسهگاه خیزران باشند؟
مزن بر طبل پیروزی که گر مردان ما رفتند
حریفانت از این پس، این زنان و کودکان باشند
عرب امروز اگر از داغ ما خاطر پریشان نیست
رسد روزی که در این غم عجمها روضهخوان باشند
خبر داری که این خون تا ابد همواره میجوشد؟
زمینش ریختی، اما زمین آن را نمینوشد
بدان این آتش عشق است و خاموشی نمیگیرد
تو خواهی مُرد و هرگز نام و یاد ما نمیمیرد
یزید از اعتبار افتاد و پایین آمد از منصب
ثمر داد انقلاب کربلا، در شام با زینب
✍ #سیدجعفر_حیدری
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
کی دیده کنار هم، جام می و قرآن را
جام می و قرآن و، چوب و لب عطشان را
ای فـاطمهی اطـهر! ای دختـر پیغمبـر!
در طشت طلا بنگر، وجه الـلَهِ سبحان را
فریاد که سوزاندند، آخر دل زینب را
افسوس که بشکستند، آن گوهر دندان را
زینب که ز صبر او، صبر آمده در حیرت
یک باره در آن مجلس، زد چاک، گریبان را
چوب و لب و دندان بود، زینب که پریشان بود
میکرد پریشانتر، گیسوی پریشان را
یارب جگرم شد خون، دیدم که یزیدِ دون
با چوب زند بوسه، لعل لب مهمان را
قلب نبی آزردند، در مجلسِ مِیْ بردند
هم آیهی تطهیر و، هم سورهی فرقان را
فریاد از آن چوب و، افسوس بر آن دندان
کز سوره جدا کردند، یک آیهی قرآن را
فریاد که از این غم، خون شد جگر عالم
آتش زدی ای «میثم»، این عالم امکان را
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_مدح؛ #حضرت_زینب_س_شام؛ #خطبه_حضرت_زینب_س_در_شام؛ #مجلس_یزید_ملعون
دختر شیر خدا در شام محشر کرده است
گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است
اوکه منبر رفته جدش بر جهازِ ناقهها
ناقهای را بیجهاز اینبار منبر کرده است
چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید
گرچه چشمش با سری نیزهنشین سر کرده است
بر فراز نیزهها رأس حسین بن علی
محض همراهی زینب، ترک پیکر کرده است
آستین یا چادر پاره، به هر صورت که هست
عصمت الله است و قطعاً فکر معجر کرده است
مرتضای نطقهایش کفر را بیچاره کرد
مکرِ کافر را بِإِذنِ الله، ابتر کرده است
**
بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید
چوب را نزدیک لبهای برادر کرده است
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_مدح
مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد
حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد
نیست شایستهی هر کس که بَرَد نامش را
نام او در خور لبهای مؤدب باشد
هرکسی مذهب و آئینی و دینی دارد
زینبی هرکه شود، صاحب مذهب باشد
تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند
شام گیرم که پر از خیبر و مرحب باشد
قُرب، همسویی عشق است و جنون در مقصود
هرکه با اوست از افراد مقرب باشد
او نشان داد که عزت ز مذلت دور است
به اسیری برود، باز مُحجب باشد...
✍ #محسن_ناصحی
@navaye_asheghaan
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#مجلس_یزید_ملعون
یک روز، جگر برابرم آوردی
یک روز، سرِ برادرم آوردی
ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم
ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی
✍ #عارفه_دهقانی
@navaye_asheghaan
995.6K
#زمینه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بند 1⃣
چشایِ تارم بابایی، غرق اشک و آهه
موهام سفیده، عوضش، گونههام سیاهه
سه سالمم نیست نیگا کن، قد من خمیده
تو لطمه خوردی، عوضش، رنگ من پریده
این چند روزه نبودی
اتفاقای بد افتاد
دستمو دادم به تقدیر
روی صورتم رد افتاد
پاشو/ مویِ سرمو ببین
پاشو/ بال و پرمو ببین
پاشو فدات شم
باشه/ هرچی تو بگی همون
باشه/ ولی نرو و بمون
پاشو فدات شم
بند 2⃣
نیازی نیست یـکی یکی، درداتو بدونم
همینکه با سر اومدی، رازتو میخونم
کسی اصن ایـنجا یکم، فکر بچهها نیست
آب از سرِ من که گذشت، عمه روبرا نیست
این چند روزه نبودی
عمهجون تو زحمت افتاد
دفتر سفیدی بود که
رویِ برگههاش خط افتاد
عمه/ سینه سپرِ همهس
عمه/ یادگار فاطمهس
عالَم فداش شه
عمه/ سپاه یه نفره
عمه/ واسه همه مادره
عالَم فداش شه
بند 3⃣
چشام سیاهی میره تا، مـیخوام از جا پاشم
شاید یه دردِ لاعلاجی گرفته باشم
موهای سوختهم بابایی، دیـگه تا کمر نیست
میخوام دوباره بپرم، اما بال و پر نیست
این چند روزه نبودی
حال و روزمو بدونی
وقتی اومدی که باید
فاتحه برام بخونی
پاشو/ دیگه تمومه سفر
دیگه/ همه غمامو بخر
دردت به جونم
خستهم/ بی تو جایی نمیرم
کاشکی/ کنار تو بمیرم
دردت به جونم
#ابوالفضل_جدیان_شربیانی
@navaye_asheghaan
4_5947443490550973707.mp3
1.81M
#اربعین
تا میبینم یه زائری راهی کربلا میشه
با زیارت نرفته ها دل همنوا میشه
اگر رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن
اگررفتی توی بین الحرمین یادم کن
میون سینه زنی وشوروشین یادم کن
یادم کن تو دلمه غم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم
التماس دعا زائر کربلا .....
بیخیال دنیام فقط غصه ی من شده همین
نمیشه انگار امسالم کربلا باشم اربعین
رسیدی به موکب امام رضا یادم کن
شب جمعه رسیدی به قتلگاه یادم کن
تل زینبیه وپایین پا یادم کن
باز روی لبمه قسم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم
التماس دعا زائر کربلا
@navaye_asheghaan
02.mp3
10.28M
مداحی #استودیویی ٫٫حَلَبیکُم٫٫
#اربعین
گروه نجوا
تنظیم کننده :جواد مکرمی
کربلایی اکبر راشد
کربلایی محسن نیک ضمیر
کربلایی سجادپاشایی
4. ماه نیمه شب.mp3
7.94M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#کربلایی_حسین_طاهری
پنهونه ماه نیمه شب من
توو تاریکی این شب ابری
نوکر می خونه موقع مرگش
ارباب اَبْکی لِظُلمَتِ قبری
لَحدو میزارن
پیرهنی رو که باهاش
سینه زد و میزارن
لَحدو میزارن
رو کفن پرچمِ
زینب مدد و میزارن
کفنو می بندن
با یه خورده پنبه
راهِ دهن و می بندن
کفنو می بندن
به سرش سربندِ
یا حسن و می بندن
( حسین ، حسین ...) تکرار
« تکراربند اول »
دنیا کوچیکه
واسه منی که
با آقایی مثل تو رفیقم
آرزومه وقتی که می میرم
پیشم باشی برا ، یه دقیقم
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
براش از شبایِ
روضه ی مُحرم میگن
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
از تنی که روی خاکا
شده درهم میگن
روضه خون ، میخونه
همه میرن و فقط
امام رضا می مونه
روضه خون ، میخونه
توی قبرم
واسه لبهای حسین گریونه
( حسین ، حسین ...) تکرار
#اوج
قلبم میگه
این عین یقینه
این عُقده نمی مونه توو سینه
پرچم یا حسن رو می بینیم
از بینُ الحرمین مدینه
فکرشم شیرینه
حرم امام حسین
توو قاب یک آئینه
چشمای من داره
حرم شلوغِ آقام حسن و
می بینه
حرمو می سازیم
ضریحو گُنبدو
بابُ الکرمو می سازیم
حرمو می سازیم
زیر ایوون ابالفضل
علَمو می سازیم
( حسن ، حسن ...) تکرار
1. یه دختر سه ساله.mp3
2M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
مداح محترم جناب آقای
#محمد_حسین_حدادیان
1392
یه دختر سه ساله
کُنج خرابه ی شام
همش بوونه میگیره
میگه بابامُ میخوام
یه دختری با باباش
به من میکرد اشاره
می گفت : ببین یتیمِ ،
دیگه بابا نداره
(رقیه ، رقیه
رقیه رقیه رقیه ) تکرار
اون دل شب ،عمو جون
توی صحرا یه گرگ بود
هیچّی برات نمیگم
دست عَدو بزرگ بود
یه دختر سه ساله
دیگه کتک نداره
نزن نامرد یتیمِ
اون که فدک نداره
(رقیه ، رقیه
رقیه رقیه رقیه ) تکرار
#نوحه_شب_سوم_محرم
#نوجوانان
1. کتک نداره.mp3
4.35M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#حاج_سعید_حدادیان
سه ساله دختر
كه كتك نداره
اونكه قباله فدك نداره
#محمد_حسین_حدادیان
#زمزمه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
سرم رفته از بس
سرم داد کشیدند
همه تازیونه به دست میرسیدند
#بابایی
یه امشب
میخوام تا خودِ صبح
کنارم بمونی ...
برام روضه ی مادرت رو بخونی
رقیه ، دیدم مادرم رو
که پشت در افتاد
دیدم مادرم ، پشت در
با سر افتاد
#زمزمه_امام_حسین
#علیه_السلام
پنهونه ماه نیمه شب من
توو تاریکی این شب ابری
نوکر می خونه موقع مرگش
ارباب اَبْکی لِظُلمَتِ قبری
لَحدو میزارن
پیرهنی رو که باهاش
سینه زد و میزارن
لَحدو میزارن
رو کفن پرچمِ
زینب مدد و میزارن
کفنو می بندن
با یه خورده پنبه
راهِ دهن و می بندن
کفنو می بندن
به سرش سربندِ
جانم حسن و می بندن
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
براش از شبایِ
روضه مُحرم میگن
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
از تنی که روی خاکا
شده درهم میگن
روضه خون ، میخونه
همه میرن و فقط
امام رضا می مونه
روضه خون ، میخونه
توی قبرم
واسه لبهای حسین گریونه
#تک_بیت
یابنَ شبیب ،جد مرا
بی هوا زدند
یابنَ شبیب ، جد مرا
با عصا زدند ...
#شاعر_علی_سپهری
صورتم رو ، به کربلا میکنم
از تهِ دل ، تو رو صدا میکنم
نمازم رو ، به گُنبد و حرمِ
پیکرِ بی سر ، اقتدا میکنم
🏴سبک نوحه زمینه ایام شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
#نوحه_حضرت_رقیه_س
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#بیاعمه_پیشم
🏴بند اول
بیا عمه پیشم
که برگشته بابام
چرا عمه آخه
توی طشته بابام
چرا عمه حالِش
دگرگونه بابام
چرا عمه لبهاش
پُر خونه بابام
کجا بوده بابام
که پیکر نداره
جای سالمم روی
این سر نداره
کجا بوده بابام
که خسته رسیده
بگو کی رگای
گلوشو بریده
هلال روی نی
خوش اومدی بابا
رو دامنم بشین
خسته شدی بابا
یا ابتا حسین
🏴بند دوم
چیه جرم منکه
خرابه نشینم
باچشمای کم سو
چجوری ببینم
به من میگن اینا
یتیمم بابایی
شدم خسته از این
زمونه کجایی
نبودی ببینی
چقد زجر کشیدم
به پشت سر تو
رو خارا دویدم
نبودی ببینی
توی معبرا من
گیر افتاده بودم
سرم داد کشیدن
زدن با کعب نی
بابایی به سرم
نگاهه اونا بود
همش به معجرم
یا ابتا حسین
🏴بند سوم
نمونده بابایی
برام دیگه جونی
که از تازیانه
دارم من نشونی
دیگه دختر تو
نداره توونی
مثه مادر تو
شدم قد کمونی
هنوز یادمه که
میگفتی عزیزی
برام معنی کن که
چی میشه؟کنیزی
بابا من کجا و
تو شام،این خرابه
مگه جای من توو
اون بزم شرابه
منو ببر بابا
میترسم از اینا
بیشتر از این نذار
زجر بکشم بابا
یا ابتا حسین
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
@navaye_asheghaan
4_5855215402946136693.mp3
3.18M
شده عنان گیر دلم
روضه
امام سجاد علیهالسلام
اسارت
دروازه ساعات
مهدی سماواتی
@navaye_asheghaan