سعدی خوانی(بوستان)
سفری به بوستان سعدی: گشتی در گلشن حکمت و معرفت
اشعار سعدی، گویی نغمهای آسمانی است که در گوش جان میریزد و ما را به سفری پربار در بوستان معرفت و حکمت رهنمون میشود. دوره آموزشی بوستان سعدی فرصتی است مغتنم برای انس با این گنجینه گرانبهای ادبیات فارسی و سیری در اندیشههای ژرف و پرمغز این شاعر نامدار.
در این دوره، با گشت و گذاری در بوستان، به گوهرهای ناب ادبی و آموزههای اخلاقی و اجتماعی آن میپردازیم و دریچهای نو به سوی فهم عمیقتر این اثر بیبدیل میگشاییم.
برخی از سرفصلهای این دوره عبارتند از:
▫️سعدی و جایگاه آن در ادبیات فارسی
▫️معرفی سعدی و ابعاد مختلف شخصیت او
▫️خوانش بوستان و شرح ابیات منتخب
▫️توجه به مضامین و ظرایف اخلاقی، اجتماعی و عرفانی بوستان
▫️بررسی سبک و زبان سعدی
سعدی خوانی برای چه کسانی مناسب است؟
🔸علاقهمندان به ادبیات فارسی، بهویژه شعر کلاسیک
🔸طلاب، دانشجویان و پژوهشگران رشتههای ادبیات فارسی و علوم انسانی
🔸معلمان و مربیان ادبیات
🔸افرادی که به دنبال ارتقای سطح دانش و معرفت خود هستند
با شرکت در این دوره، چه اتفاقی می افتد:
✔️با یکی از برجستهترین آثار ادبیات فارسی آشنا میشوید
✔️به درک عمیقتر و دقیقتر ابیات بوستان میرسید
✔️از آموزههای اخلاقی، اجتماعی و عرفانی این اثر بهرهمند میشوید
✔️با ظرافتهای سبک و زبان سعدی آشنا میشوید
✔️دانش و معرفت خود را در زمینه ادبیات فارسی ارتقا میدهید.
استاد دوره:
محمد تقی جلیلی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
زمان برگزاری:
از هفته آخر تیرماه ده جلسه هر هفته یک جلسه
محل برگزاری:
آنلاین
هزینه ثبت نام:
🌷رایگان🌷
روش ثبت نام و شرکت در دوره:
ارسال پیام به شناسه پشتیبان مدرسه @nebeshtan_admin
آشنایی با قلههای ادب فارسی مساویست با فربه کردن دانش، معرفت و فرهنگ
@nebeshtan
هدایت شده از مدرسه نبشتن
✔️ اگه تازه با کانال ما آشنا شدی و یا تازه میخوای نوشتن را شروع کنی، این مطالب را حتما بخون: 👇
فهرست برخی از مطالب آموزشی کانال
پنج نکته برای مهارت ارتقای نوشتن
راهکارهایی برای غلبه بر ترس از نوشتن
عادت یادداشت نویسی
در گوشهی دنج خودت بنویس!
چطور کتاب بخوانیم
ایدهای برای نوشتن ندارم
چطور به نوشتن عادت کنم
در اهمیت یادداشت روزانه
سرمایهگذاری با نوشتن
زمانهایی که نمیتوانم بنویسم
دیگه از من گذشته
#نکات_آموزشی
@nebeshtan
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از ورقگردانیِ وضع جهان غافل مَباش
صبح و شام این گلستان انقلاب رنگهاست
#بیدل
@nebeshtan
در فصل تو برگ و بار دارد دل ما
خاصیّت نوبهار دارد دل ما
آیینه که حیران نشود آینه نیست
با داغ تو اعتبار دارد دل ما
(زنده یاد، سید حسن حسینی)
روحی فداک یا #اباعبدالله
@nebeshtan
هدایت شده از سيدكاظم سیدباقری
Mohsen Chavoshi - Avaze Khoonn - 128 - musicsweb.ir.mp3
4.68M
🥀لاله واژگون
محسن چاوشی
****
با ما همراه باشید
https://eitaa.com/seyedbaqery
یک تمرین بسیار جذاب از آقای همینگوی
این مورد را توی کلاسها و کارگاههای تمرین، مخصوصا در مبحث توصیف زیاد گفتهام که «سعی کنید نشان دهید، نگویید»
حالا با تأکید بر این نکته، تمرینی را از ارنست همینگوی، نویسنده مشهور، برایتان آورده ام که بسیار جذاب و برای کسانی که به آن عمل کنند فوق العاده اثربخش خواهد بود. تمرینی که همینگوی برای تقویت مهارتهای مشاهدهای نویسنده بیان کرده است. این تمرین بر توصیف و تصویری کردن تجربیات بر روی کاغذ و بر اصل «نشان بده، نگو» تأکید دارد.
تمرین همینگوی سه مرحله دارد:
1.مشاهده:
- موقعیت یا صحنهای را برای مشاهده از نزدیک انتخاب کنید. آن مکان یا صحنه می تواند هر چیزی باشد مانند یک کافه شلوغ، یک پارک آرام، یا حتی افرادی که در ایستگاه اتوبوس منتظر هستند.
- به جزئیات توجه کنید: مناظر، صداها، بوها، بافتها و احساسات. به نحوه تعامل افراد، زبان بدن آنها و محیط اطراف خود توجه کنید.
2. بازتاب:
- پس از مشاهده، لحظهای به آنچه دیدهاید فکر کنید. تفاوتهای ظریف، لحظات ناگفته و احساسات زیربنایی را در نظر بگیرید.
- به این فکر کنید که چگونه میتوانید این مشاهدات را در نوشته خود منتقل کنید. چه کلمات، عبارات یا تشبیهات یا استعارههایی، جوهر آنچه را که شما شاهد آن بودید، نشان می دهند؟
3. نوشتن:
- حالا، مشاهدات خود را به کلمات تبدیل کنید. یک صحنه یا یک قطعه کوتاه بنویسید که به وضوح آنچه را مشاهده کرده اید به تصویر می کشد.
- از جزئیات خاص، افعال قوی و زبان حسی استفاده کنید. اجازه دهید خوانندگان شما صحنه را از طریق کلمات شما تجربه کنند.
این تمرین به شما کمک میکند تا تواناییهای توصیفی خود را تقویت کنید و خوانندگان خود را با نوشتار خود درگیر کنید.
#تمرین_نویسندگی
#از_نوشتن
@nebeshtan
این شرحِ بینهایت، کز زلفِ یار گفتند
حرفیست از هزاران، کاندر عبارت آمد
#حافظ
@nebeshtan
دشمن پیشرفت نه شکست است، نه موفقیت؛ دشمن پیشرفت بیحوصلگی، خستگی و نداشتن تمرکز است. دشمن پیشرفت تعهدنداشتن به روند است زیرا روند همهچیز است.
📘قدرت شروع ناقص، جیمز کلیر
@nebeshtan
اليوم نامت أعين بك لم تنم
و تسهدت اخری فعز منامها
(محمد رضا الازری)
امروز، چشمهائی كه از ترس تو نمیخوابيد، به خواب رفت و چشمهای ديگری بيدار ماند و خواب برای آنها دشوار گشت.
(نفس المهموم، ص 345)
روحی فداک یا عباس
روحی فداک یا اباعبدالله
@nebeshtan
Mohsen Chavoshi - Tekyeh Koochik.mp3
10.53M
ای ﺑﻨﺪ دل ﺣﻴﺪر ﻛﺮار #اﺑﺎاﻟﻔﻀﻞ
ﺑﻨﺪ ﺟﮕﺮم ﭘﺎره ﺷﺪ اﻧﮕﺎر اﺑﺎاﻟﻔﻀﻞ
(تکیهی کوچیک، #محسن_چاوشی)
@nebeshtan
کربلا برای من یک روایت است. یک روایت تماموکمال و بینقص که تمام عناصر آن با هنرمندی تمام چنین قصهای را ساختهاند که از پسِ سالها، نهتنها کلمههای آن فرسوده و خاکخوردهتر نمیشود که به برکت خون قهرمانانش، تازگی و تأثیرگذاریاش هزاربرابر میشود.
کربلا برای من یک روایت اصیل است که در دل خود هزار خردهروایت دارد. خردهروایتها یا همان قصههای کوچک جایگرفته در این حادثهٔ عظیم، میتواند قصه یا روایتِ هر کدام از ما باشد؛ کافیست خودمان را توی یکی از همین خردهروایتها پیدا کنیم.
من وقتهای زیادی توی قصهٔ مسلم، راهی کوفه شدهام. وقتهای زیادی جزو لشکر یزید بودهام و تردید به جان و دلم افتاده است. وقتهای زیادی گوشهٔ چادری به تماشای رباب نشستهام که گهوارهٔ خالی را تکانتکان میدهد و...
من هر سال، آدمِ یکی از همین قصههایِ کوچک سازندهٔ روایت بزرگی بهاسم کربلا شدهام و هر بار بخشی از خودم را بهتر و دقیقتر دیدهام.
با همهٔ اینها دوتا قصهٔ کوچک از این قصهٔ بزرگ است که همیشهٔخدا خودم را توی آنها دیدهام و هر بار با همین قصهها، دلم را به کاروان حسینبنعلی نزدیکتر کردهام؛ قصهٔ «وهب» و قصهٔ «حر».
من هر بار با قصهٔ وهب به رستگاری امیدوارتر شدهام و هرجا که کلیسا یا تمثالی از مسیح دیدهام، یادم به وهب افتاده و فکر کردهام که وهب وقتی حسین(ع) را داشت، بهجای گفتن «ایلی... ایلی کماسبقتنی» از سر تنهایی و همچون مسیح مصلوبشده، به چشمهای حسینبنعلی چشم دوخته و آرام در همیشهٔتاریخ خوابیده است؛ خوابی که او را همچنان از پسِ روزهای تاریخ برای زنی مثل من زنده نگه داشته تا حتی توی همان کلیسای خیابان استقلال استانبول هم با دیدن تمثال مسیح، چیزی من را وادار به یادآوری کربلا و قصهٔ وهب، مادر و همسرش کند.
و اما حر بن ریاحی... قصهٔ حر، قصهٔ امید است در اوج ناامیدی. قصهٔ بازگشت به وطن است در اوج تجربهٔ غربت. قصهٔ سروسامان یافتن است در اوج بیسروسامانی. قصهٔ حر، قصهٔ آبادیست بعد از ویرانی.
من هر بار که قصهٔ حر را خواندهام، دیدهام که بندِ پارهشدهٔ دلم به چیزی بزرگ، مقدس و مهربان متصل شده و عزت رفتهام همچون آبی که ریخته شده، دوباره، بهتر و ارزشمندتر به من برگشته است.
و در آخر، کربلا روایتهای زیادی دارد. این قصه، همان قصهای است که هر کس به زعم و قدرِ فهم خودش آن را جورِ متفاوتی روایت میکند. مداح و شاعر و روضهخوان و پژوهشگر و اسلامشناس یا حتی آباجانِ من که «سنه قوربان حسین» از زبانش نمیافتد، هر کدام بهاندازهٔ حد فهم خود عاشورا را روایت کردهاند و همهٔ این روایتها، اصلِ روایت و خردهروایت، همیشه من را مطمئن کرده که قصهٔ عاشورا، تنها قصهٔ این دنیاست که به شنوندهٔ آن، چه گریهکردن بلد باشد، چه گریهکردن از خاطرش رفته باشد، عزت و ارزشمندی میدهد. این قصهٔ تنها قصهای است که شنوندههای آنهم همچون قهرمانان قصه، ارج و قرب پیدا میکنند.
✍️ فاطمه بهروز فخر
@nebeshtan