مداحی_آنلاین_اشتیاق_امام_برای_رسیدن_مردم_به_او_استاد_عالی.mp3
2.6M
#سخنرانی
#امام_زمان
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اشتیاق امام زمان(عج) برای رسیدن مردم به او🌹
حجة الاسلام عالی🎤
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#شهدا
#امام_حسین
#محرم
#محفل_مداحان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نه زیر کولر بودن
نه مداح معروفی داشتن،
نه لباسشون یکدست سیاه بود،
نه بلندگو و سیستم آنچنانی گذاشته بودن،
نه طبل و...
یکی از بی ریا ترین عزاداری هایی که میشد دید.
#محفل_مداحان 👇
https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بابا حسین..
موی مرا کشیدن.. 😭
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#روضه_صبحگاهی
#حضرت_زینب
#اسارت
#محرم
#شام
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فرمودند: وقتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قنداقه ی زینب (سلام الله علیها) را به محضر رسول اکرم برد، این نوزاد عزیز فاطمه،چشم مبارک را برای هیچ یک دام از اهل بیت باز نکرد، و تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین قرار گرفت، چشم مبارک را گشود..
▪️در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید، چشمها را روی هم گذاشت و از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد..😭
گویی می خواست فرموده باشد که:
خواهر عزیز ! از این که این همه محبت به یتیمانم کرده ای، ممنون شما هستم..
و بیش از این مرا خجل مکن.. 😭
گیسو به دست باد رها کردنت بس است
اینگونه ای ستاره ی من دیدنت بس است
رأست به روی نیزه ولی بی تعادل است
یک سنگ هم به نیت افتادنت بس است
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#حضرت_زینب
#اسارت
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸از آیت الله سیبویه سئوال شد: کدام یک از روضه هاست که دل شما رو بیشتر می سوزونه؟
فرمودند:(اسیری بی بی زینب ،"صلّی الله علیکِ
🔸از مرحوم آقا شیخ جعفر شوشتری،رفع الله درجاته نقل شده،ایشان فرموده بودند:
دو مصیبت،دو غصه بود،که امام حسین و کشت،آقا رو از پا انداخت،
یکی غصه تشنگی بچه ها.. 😭
و یکی غصه اسیری عیال بود.. 😭
این دو مصیبت..
و این که آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف،خون گریه می کنه،مال همین اسیری عمه شون حضرت زینب سلام الله علیهاست،
اینم بعضی ها میگن ،امام زمان ارواحنا فداه می گن:یا جدا،اگه اشک چشمم تمام بشود، خون گریه می کنم،
من میگم:
▪️نه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از اول خون گریه می کنه،از اولش چشاش خونه..
🔸ایوب این قدر صبر کرد، همه سختی ها را تحمل کرد تا اونجا که حرف ناموس وسط اومد، گفت خدایا، دیگه نمی تونم صبر کنم..
▪️حرف زینب که می شه حرف ناموسیه، نمی شه واردش شد، فقط تصور کن یه خانم، نه عباسی نه قاسمی نه علی اکبری.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
May 11
#روضه_کوتاه
#امام_حسین
#شهدا
#حضرت_عباس
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
السلام علیک یا نورالله یا اباصالح المهدی
چشم به راهی خیلی سخته
تا به کی میخوای نیایی
چقد دنبالت بگردم
یه کلام بگو کجایی
تو قنوتی تو رکوعی
تو سجودی تو دعایی
شایدم الانه تنها
وسط بیابونایی
▪️گل نرگس کی میایی؟..
تویِ قلبت واسه ی ما
یه جا دست و پا کن آقا
تو بخوای می تونی ما رو
بین خوبا جا کن آقا
کسرِ شأن تِ می دونم
بگی نوکر من اینه
یه کاری با این دلم کن
که اینم به دل بشینه
کاری باری اگه داری
نوکرت نمرده آقا
اگه امری هست بفرما
میذارم به رویِ چشمام
🔸گفت رفیقم همچین که تو جبهه تیر خورد نفسایِ آخرش بود..
سرشُ گرفتم رو پاهام گذاشتم ..
دیدم لبایِ خشکش مثلِ ماهی بهم میخوره ..😭
اشاره کرد:
رفیق سرمو بذار رو زمین باشه (گفتم چرا عزیز دلم من رفیق تو بودم چرا آخه این حرفُ میزنی؟)
گفت: یادته می رفتیم تو روضه ها ، یه شب از آقام امام زمان قول گرفتم ، گفتم آقا من کسی رو ندارم..
شهدایِ کربلا رو همشونُ ابی عبدالله سرشونُ به دامن گرفت ..
شما امام حی و حاضرید، دوس دارم وقت جون دادن سرم رو پاهایِ شما باشه ..😭
سرمُ بذار زمین بلکه آقام بیاد ..
▪️ مهدی فاطمه قولش رد خور نداره ..
(یه چی بگم تو دلت این حرارتُ بیشتر کنم؟)
فقط تو این خانواده یه نفر خجالت زده شد ..😭
اونم همون آقایی بود که اهل خیمه گفتن حرف عمو نشد نداره ..😭
هر جا نشستی همه با هم..
یا صاحب الزمان ..ـ
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#امام_زمان
#حضرت_مادر
#کربلا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
گویند دعای مادر در حق فرزندش مستجابه👌
چه مادری بالاتر از شما؟
و چه فرزندی بهتر از آخرین یادگارتون مهدی (عج)...؟
و چه دعایی بهتر از آمدن دوران باشکوه ظهور ولایت مرتضی علی(ع)؟
ای که عجل گفتی و گشت اجابت مادر
عجلی گو تا رسد روز ظهور منتقم....
🌸اللهم عجل لولیک الفرج بحق مولاتنا الزینب🌸
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
49.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نوحه
#عربی
#اربعین
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
یا هل بزواری.. ❤️
پیشنهاد دانلود و نشر ✅
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#دیرراهب
#محرم
#شام
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹در كتاب فوادج الحسینه از حسین بن محمد بن احمد رازى و او از شیخ ابو سعید شامى نقل مى كند و معین الدین هم در روضة الشهداء از ابى سعید دمشقى روایت مى كند كه گفت من همراه آن جماعت بودم كه سر امام حسین علیه السلام و عیالات را به شام مى بردند.
🔸 نزدیك دمشق، شبانگاه به منزلى رسیدند كه در آنجا دیر محكمى بود كه نصرانیها در آنجا مسكن داشتند. شمر ملعون به در دیر آمد و بزرگ دیر را طلبید.
پیر دیر از بام حصار نظرى كرد دید بیابان را لشگرى بى پایان گرفته. پرسید: چه مى گوئید و چه مى خواهید.
شمر گفت: ما لشکر عبیدالله زیادیم، از كوفه به دمشق مى رویم.
پرسید: به چه كار متوجه شام شده اید؟
شمر گفت: شخصى در عراق بر یزید یاغى شده بود و ما به جنگ او رفتیم و او را با كسان او كشتیم.
▪️اكنون سرهاى ایشان را بر سر نیزه كرده ایم و عیال و اهل بیت او را اسیر كرده ایم و از براى امیرالمومنین یزید مى بریم.
آن مرد نصرانى نگاه بسوى سرها كرد دید هر یك مانند ستاره درخشان از آسمان نیزه طلوع كرده و تمام صحرا را روشن نموده.
شمر ملعون گفت: امشب مىخواهیم در دیر مستحصن شویم و فردا كوچ كنیم.
پیر مرد گفت: لشکر شما بیشمار است و دیر من گنجایش این را ندارد ولى از براى دفع دشمن و رفع ضرر سرها و اسرا را به دیر بیاورید و خود گرداگرد دیر باشید. شب را آتش بیفروزید و هشیار بمانید تا ایمن باشید.
شمر گفت: نیكو مى گوئى.
🔹پس سر امام را در صندوق محكم نهادند و قفل بر آن زدند و آوردند در میان دیر در اطاق نهادند. قفل بر در آن خانه زدند و رفتند.
🔸آن مرد نصرانى نگاه بسوى سرها كرد دید هر یك مانند ستاره درخشان از آسمان نیزه طلوع كرده و تمام صحرا را روشن نموده. نصرانى پرسید: سر بزرگ اینها كدامست؟
اشاره به سر مبارك امام كرد و رأس مبارك را نشان داد.
▪️هیبت و جلال آن حضرت، پیر نصرانى را مات نمود. سستى در اعضاء و جوارح او افتاد. گرد حزن و ملال در دلش نشست
🔹امام زین العابدین علیه السلام را با سایر اسیران در آنجا منزل دادند. چون پاره اى از شب گذشت راهب نصرانى بیرون آمد. دور آن اطاق كه سر بریده امام آفاق بود طواف مى كرد.
ناگاه دید آن خانه بى شمع و چراغ چنان روشن و منور است كه گویا صد هزار شمع و چراغ در آن افروخته اند. پیر راهب از آن عجائب تعجب كرد با خود گفت:
▪️این روشنى از كجا باشد در این خانه كه روشنى نبود. هنوز كه روز طالع نشده و آفتاب و ماه كه سر نزده است. یا رب این خورشید رخشان از كدامین كشور است.
از قضا در پهلوى آن خانه، خانه اى بود كه روزنه اى داشت. پیر در آن خانه در آمد و از آن روزنه نگاه كرد دید این روشنى از آن صندوق ساطع است و هر دم زیاد مى شود. كم كم روشنائى افزون مى گردید تا به جائى رسید كه هیچ دیده تاب مشاهده آن نور نداشت.
▪️بعد از غلبه آن نور سقف خانه شكافت. هودجی از نور به زمین آمد در میان آن هودج خاتونى نورانى بود كه مثل قرص خورشید بیرون آمد.
🔸كنیزان بسیارى كه به کنیزان دنیا نمى ماندند در اطراف وى حلقه زده بودند و چند كنیزى پاكیزه فریاد بر مى كشیدند كه: راه دهید راه دهید، مادر همه آدمیان حوا مى آید.
بعد از او هودجى دیگر با حوریان پرى پیكر آمدند و مى گفتند راه بدهید كه حرم خلیل، ساره خاتون مىآید.
🔹و همین طور هودج هایی همراه با حوریانی زیبارو یکی پس از دیگری می آمدند كه هاجر، مادر اسماعیل ذبیح ؛ كلثوم خواهر موسى كلیم ؛ آسیه خاتون، زوجه فرعون ؛ مریم، مادر عیسى در آنها بودند؛ سپس هودج دیگری با خروش عظیم و غوغا پیدا شد كه اینك خدیجه خاتون حرم سید انبیاء مىآید.
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
ادامه دارد...
#مقتل
#دیرراهب
#محرم
#شام
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸تمام این مخدرات و حوارى با گریه و زارى دور صندوق جمع شدند. دست آوردند در صندوق را گشودند.
سر پر خون امام مظلوم را بیرون آورده دست به دست دادند و زیارت مى كردند و صلوات مىفرستادند.
▪️نصرانى گوید: ناگاه دیدم ناله و زارى عظیم برپا شده كه گویا خانه از جا كنده شد. هودجى مثل چشمه خورشید در كمال نورانیت آمد.
كنیزانى با گریبان هاى دریده، پیراهن هاى مندرس و حریر و استبرق بر تن پاره كرده با موهاى افشان و گیسوان پریشان، حسین حسین گویان آمدند.
آن هودج را كنار صندوق بر زمین نهادند. ناگاه بانگى بر آن راهب زدند كه:
اى شیخ نصرانى نگاه مكن. زیرا فاطمه زهراء بانوی بانوان جهان، با موى پریشان از آسمان آمده، مى خواهد سر پسرش را زیارت كند.. 😭
پیر راهب گفت:
من از آن صیحه بیهوش افتادم. چون به هوش آمدم. حجابى پیش چشم خود دیدم كه دیگر اطاق و كسان در آن را نمى دیدم ولى صداى نوحه و ندبه ایشان را مى شنیدم كه همه ناله و زارى و بیقرارى داشتند.
لیكن در میان آن همه ناله و زارى صداى یك زنى به گوش من آمد. مثل مادرى كه بر پسرش نوحه كند. دیدم آن مخدره كه از همه بیشتر فغان داشت مى فرمود:
▪️«اى مظلوم مادر! اى شهید مادر! اى غریب مادر! و ای عطشان! آخر تو را لب تشنه كشتند. ای نور دیده! غمگین مباش كه من داد تو را از خصم مىستانم...»😭
پیر راهب از استماع ناله سیده زنان مدهوش افتاد. چون به هوش از آنان نشانى ندید.
▪️برخاست از آن خانه بیرون آمد. قفلى كه بر در آن خانه زده بودند. شكست وارد اطاق شد.
رفت به سر صندوق كه سر مطهر در او بود. او را برگشوده دید نور از آن سر ساطع بود. در پاى آن صندوق به خاك افتاد و بسیار گریست.
🔸پس سر را از صندوق بیرون آورده و با مشک و گلاب شست و شمع كافورى در اطراف سجاده روشن كرد. پس از روى حیرت نگاه به آن سر نورانى مى كرد و اشک مى بارید و آه سوزان از دل مى كشید. پس به زانوى ادب در آمد و رو به آن سر كرد. با گریه و زارى گفت:
▪️اى سر سروران عالم و اى مهتر اولاد آدم! یقین كردم كه تو از آن جماعتى كه صفات ایشان را در تورات موسى و انجیل عیسى خوانده ام هستى
به حق آن خدائى كه تو را این منزلت داده كه تمام محترمات عصمت و عزت و جلال به دیدن تو آمدند و از براى تو گریه و ناله كردند..
بگو كیستى؟
به فرمان خدا، سر مطهر امام حسین علیه السلام به سخن در آمد. گویا فرمود:
▪️اى راهب من ستم رسیده دوران و محنت زده جهانم. من كشته تیغ كوفیانم. آغشته به خون از شامیانم. آواره شهر و خاندانم. فرزند پیامبر زمانم..
راهب عرض كرد: فدایت شوم از این آشكارتر بفرما.
امام فرمود: اى راهب از حسب و نسب مى پرسى یا از تشنگى سوال مى كنى؟
اگر از نسب مى پرسى من فرزند پیغمبر برگزیده ام.
من پسر والى پسندیده ام.
آن سرور تمام مصائب خود را كه در عراق از كوفى پر نفاق دیده بود براى راهب بیان كرد و آن پیر تا صبح به آه و ناله به سر برد.
سپس از دیر خود در آمد و تمام اطرافیان خود را جمع كرد و آنچه دیده و شنیده بود همه را براى نصارى نقل كرد و اشک ریخت و همه را به گریه در آورد به نحوى كه همه گریبان ها چاك زدند و خاك بر سر ریختند.
همه به آن حالت نزد امام زین العابدین علیه السلام آمدند. چون چشم نصارى بر آن سرور افتاد دیدند یك مشت زن اسیر در قید و زنجیر به ریسمان بسته، اطفال پریشان حال به روى خاك خوابیده، در منزل ویرانه قرار دارند..😭
تمام ناله از دل بر آوردند و گریستند و گریبان دریدند. در قدم هاى امام سجاد علیه السلام افتادند.
كلمه شهادت بر زبان جارى نموده، مسلمان شدند.
🔸آن پیر نصرانى تمام واقعات را كه در عالم خلصه دیده بود براى امام نقل نموده و عرض كرد:
فدایت شوم ما را اذن ده تا از این دیر بیرون رویم بر سر این طایفه شبیخون آریم و دل خود را از ظلم این ظالمان خالى كنیم. اگر كشته شدیم جان هاى ما فداى شما باد.
🔹امام سجاد علیه السلام در حق ایشان دعاى خیر نمود، اسلام ایشان را قبول كرده، فرمود:
این طایفه را به خود واگذارید. زود است كه جزاى خود را ببینند و به سزاى خویش برسند، «و لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون»، و ما را جز تسلیم و رضا چاره اى نیست.
منبع:
کتاب «مقتل الحسین علیه السلام، از مدینه تا مدینه»، آیت الله سیدمحمدجواد ذهنى تهرانى.
التماس دعا...
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
ادامه دارد..
38.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
#زیارت
#اربعین
#جامونده
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شاید امسال بیایم حرمت یا شاید.. 😭
یک نگاهی به همان برگه بینداز حسین... ❤️
پیشنهاد دانلود و نشر ✅
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود❌