#سبک_مشترک
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#شب_چهارم
عشق ِخواهر شه عطشان دلمو ديگه نسوزان
بده رخصت اي برادر اي حسين جان تو رو قرآن تو رو قرآن
بده رخصت بچه هام برن به ميدون
التماست ميكنم با دلي محزون
من ميخوام گلام بشن فداي چشمات
همه هستي مو مي ريزم بپاي چشمات
كي ميگه ياور نداري تو مگه خواهر نداري؟
بميرم برات كه اشكات شده جاري بيقراري بيقراري
داغ اكبر دلتو صد پاره كرده
نگاه ِ خسته ي تو لبريز درده
دوس دارم منم يه سهمي داشته باشم
اجازه بدي خودم برات فداشم
نميام از خيمه بيرون نبيني منو پريشون
سختي ِداغ گلاي من ِدلخون شده آسون شده آسون
پس نميگيره كسي كه داده هديه
بچه هام فداي اصغر و رقيه
سر تو باشه سلامت، گل زهرا
به فداي سرِ تو تموم دنيا
#شب_پنجم
توي خيمه ميزدم بال تا كه افتادي تو گودال
زير دست و پاي اسبا شدي پامال رفتي از حال رفتي از حال
دستمو از دست ِعمه جون كشيدم
سوي مقتل بين دشمنا دويدم
دويدم فدابشم به چشم ِنازت
دويدم تا برسم به اين نمازت
بميرم غرقه ي خوني داري باز نماز ميخوني
تو ميخواي بلند شي از جا نميتووني نيمه جوني نيمه جوني
سپر بلات ميشم اي عمو جونم
من خودم فدات ميشم اي عمو جونم
زندگي بدون ِ تو معنا نداره
واي به حال ِ طفلي كه بابا نداره
دست من جدا شد اما به فداي سرت آقا
سر من به روي نيزه پيش ِسقا ميره بالا ميره بالا
آخرين شهيد دشت كربلاتم
طفلم اما مثل ِ قاسم مبتلاتم
مادرت اومده با قد ِ خميده
لحظه ي وصل ِ منو بابا رسيده
#شب_ششم
دل من غرق نيازه عمو جون بده اجازه
قصه ي كوچه دوباره شده تازه اين يه رازه اين يه رازه
نامه ي بابا دلت رو برد مدينه
اينقده گريه نكن عمه مي بينه
من ميخوام فدات بشم ، شبيه ِ اكبر
فداي نگات بشم ، شبيه ِ اكبر
من ز نسل مرتضايم حسن ِ كرب و بلايم
گرچه ابن الحسن اما مجتبايم آشنايم آشنايم
وارث مرد جمل اومده ميدون
مست احلي مِن عسل ، اومده ميدون
بي كلاه خود و زره مرد نبردم
با نواي ياعلي زلزله كردم
منو دوره كرده دشمن ميزنن با سنگ و آهن
شده از جراحت و زخم مثل ِ جوشن سينه ي من سينه ي من
رو سرم بارون سنگ مي باره اي واي
عمو زود بيا شدم صد پاره اي واي
دل ِ من به آرزوش رسيده اينجا
شده ام شبيه ِ اكبر ارباً اربا
بدني كه نيمه جونه روي خاك ِ بيابونه
از تنت رو نعل اسبا هست نشونه پر ِخونه پره خونه
كربلا بوي تن ِ تورو گرفته
شدي اي گل حسن سرخ و شكفته
بميرم كه قد كشيدي شدي رعنا
تو وضوي خون گرفتي شدي زيبا
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
رها كن عمه دو دستم رو وقت جهاده
🔹امشب روضه،روضه ی آقازاده ی امام حسنه،نمی تونی كم بذاری براش،نمی تونی
رها كن عمه دو دستم رو وقت جهاده
عمه جان..
عموی من با صورت از رو مركب فتاده
عموی بی لشكر من تنها مانده
عزیز زهرا زیر دست و پا مانده
موج خون عمه تن دریا مانده
عمه..
اگر چه من كودك و حساسم عمه
من آخرین شاگرد عباسم عمه
سر امامم رو خاك صحرا مانده
عمو جونم ای عمو جونم،عمو حسین
🔸گفت عمه:همه ی این تلاش من فقط برای عموم نیست،یه نگاه به عمه كرد،
گفت:
مخواه از من كه توی این خیمه ها بشینم
نمی تونم در اسارت عمه ام رو ببینم.. 😭
غیرتی ها
طاقت ندارم ببینم در بین غم
عمه ی خسته ام رو با مُشتی نامرد
ای امان،ای امان
بده اجازه بریزه خون من هم
عمه جان..
نقشه دارن برا سرا برا تموم اُسراء عمه عمه
برا تموم معجرا عمه عمه
ز بس كه میل عسل كرده ساغر آورده
نشانه سرخیِ خون برادر آورده
به وقت باختن جان مُقلِّد عباس
فقط نه دست و پای عمو سر آورده
شتاب كرده غیورانه سوی قُربانگاه
دلی برای سپردن به دلبر آورده
▪️دیگه داره كار سخت میشه
رسید و دید كه افتاده است و می زندش
به هرچه همره اش این فوج لشكر آورده
میان هل هله ها
یه جا از اون جاهایی كه هلهله كردن همین جاست،كنار گودال
میان هلهله ها با عموی خود می گفت
نگاه غربتت آه از دلم برآورده
هزار زخمه به هم باز كرده ات بینم
شكاف قلب تو اشك برادرت بینم
▪️عمو حسین،امشب اون هایی كه عرض ادب می كنن،از دو ناحیه دعای خیر براشون می رسه،یكی باباش امام حسنه،مدینه است،میگه خیر ببینی جوون،برا بچه ی غریب من داری ناله می زنی،اما عموشم حق پدری داشته گردنش،از اول چشم شو باز كرده رو دامن عمو بزرگ شده
ابی عبدالله دعات می كنه، چقدر این بیت روضه داره،اگه آدم خوب توجه كنه
▪️رسید دید بحر بن كعب ملعون شمشیر كشیده،دلاور امام حسنه،یازده سالشه،اما لرزه انداخت به جون دشمن..
فرمود:یابن الخبیثة،یابن الزانیة،أتقتل عمی،می خوای عموی من رو بكشی،
گفت:
چقدر خولی و شمر سنان نمی دانند
چه ها به روز شما داغ اكبر آورده
یعنی داغ اكبر تو رو می كشت عمو جان،احتیاجی نبود اینها بیان،منتظر باشن،از هم سبقت بگیرند،
بمیرم این همه سنگت زدن نامردم
چقدر پهلویت از نیزه پر در آورده
به چكمه اش كه لگد می زند به پهلویت
عمو تو را یقین یاد مادر آورده
هم باباش امام حسن تو كوچه دید،هم اینجا عبدالله كنار گودال، ای وای…😭
یه روزی توی محشر همه ما می ایستیم،وقتی مادرش زهرا می آد،سخت ترین روضه رو فاطمه تو محشر می خونه،میگه خدا،می خوام پسرم همون جوری كه سرش رو از تنش جدا كردن بیاد،همون طور وارد محشر بشه، اونجا باید با صیحه ی فاطمه ناله بزنی،حسین…😭
سپر برای تو بازوی كوچكم
دشمن اگر برای پهلوی تو خنجر آورده
گفت:داره یه چیزه میگه،پسر بچه است،همچین كه شمشیر رو آورد پایین،دید عبدالله دستش رو آورد جلو،دست آویز پوست شد،صدای ناله اش بلند شد،هم مادر و صدا زد هم عمو رو.. 😭
▪️وا اُماه،اما قشنگ ترش اینه، نگاه دقیقش اینه، عبدالله بن الحسن اینجا مادرش حضرت نجمه خاتون رو صدا نزده،به یقین باید این جور نگاه كنیم،همچین كه ضربه به بازو خورد،یاد مادر اُفتاد مدینه، وا اُماه،مادر دست تو رو هم شكستند مادر... 😭
برای تیر سه پهلوش من هم آوردم
به سینه ی تو گلویی كه اصغر آوردم
دو تا از تیرهای سه شعبه رو براتون گفته اند،همه می دونید،اینجا هم حرمله نانجیب ایستاده بود،بچه روی سینه ابی عبدالله است،عمق مصیبت اینجاست،چنان تیر سه شعبه زد، بچه رو سینه عمو دوخته شد،اگه عمه دنبالش اومده باشه، شاید اول این منظره رو زینب بالای گودال دیده.. 😭
▪️یه جای دیگه میخوام دلت رو ببرم،خدا كنه این بچه رو از سینه ی عمو جدا كرده باشن،اون موقعی كه با اسب ها اومدن،حسین…😭
اشكات رو كف دستت بگیر دستاتو بالا ببر،لحظه لحظه ی استجابت دعاست،خدا به خون گلوی عبدالله بن الحسن علیه السلام،خونی كه رو صورت وجه خدا پاشیده شد
خدا فرج امام زمان(عج)برسان
به آبروی ابی عبدالله علیه السلام،به آبروی امام حسن علیه السلام،به آبروی مادرشون حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها،خدا فرج امام زما(عج) برسان..
یا حسین...
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خورشید را به دیده شفق گونه دید و رفت
از دست ماه دست خودش را کشید و رفت
از خیمه ها کبوتر عاشق پرید ورفت
تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت
🔸دیدن یه آقازاده هی میخوره زمین،هی بلند میشه،آه،كجا میری عمه،وایسا لااقل یه زره تنت كنه عمه،داداش قاسمم زره اندازه اش نشد،من چرا زره بپوشم..
می رفت پا برهنه در آن عرصه ی جدال
می گفت عمه ، جان عمو کن مرا حلال
شب پنجمی باید بهتر ناله بزنی،چرا میگم ناله بزنی،چون روضه ی عبدالله روضه ی گوداله.. 😭
دارد به قتلگاه سرازیر می شود
یه بچه ی ده ساله چیكار میكنه اون وسط؟
مبهوت تیر و نیزه و شمشیر می شود
کم کم خمیده می شود پیر می شود
یک آن تعللی بکند دیر می شود
▪️دید عمو افتاده بی رمقه،نانجیب یه ضربه تو سر حسین زد،كلاه خود افتاد،گردن حسین نمایان شد،سر اباعبدالله پیدا شد،بحربن كعب ملعون،اسمش رو بردم تو دلت لعنتش كنی،بحربن كعب،دید سر حسین،برهنه شد،شمشیرش رو بلند كرد،الان سر حسین رو جدا كنم،
این بچه دید الان موقعشه،تا شمشیر بالا رفت،یه بچه ده ساله،مگر چقدر بازو داره؟دستش رو گرفت،جلوی شمشیر وااای
تا دستش رو زدن،بازوش رو زدند چی گفت:این بچه،وای من رو آتیش زده،تو رو نمی دونم،تا بازوش رو زدند،گفت:وای مادرم،مادرم.. 😭
▪️دو جور تفسیر میكنند،جفتش رو برات میگم،هر كدوم رو پسندیدی ناله بزن،بعضی ها میگن بچه،كودك،تو اوج سختی و صدمه،باید مادرش رو صدا بزنه،بچه همین طوره،از نظر روانی،وقتی حادثه ای براش پیش بیاد،مادرش رو صدا میزنه..
▪️اما من این رو قبول ندارم،من میگم این بچه ی امام حسنه،خون باباش تو رگاشه،آخه باباشم مادریه،باباشم تو كوچه ها دید یه مادری زمین خورد،آی امام حسنیا،از باباش یادگار داشت،افتاد تو بغل عمو.. 😭
دستش برید و گفت که ای وای مادرم
رنگش پرید و گفت که ای وای مادرم
آهی کشید و گفت که ای وای مادرم
در خون تپید و گفت که ای وای مادرم
كاشكی به همین جا تمومش میكردند،نمیخوام اسمش رو ببرم اما چه كنم،تا شب هفتم شاید زنده نباشم،بذار اسم این نامرد و ببرم،تا دیدن افتاده تو بغل حسین،داره جون میده،یه دفعه اومد نانجیب
دارم عین مقتل رو میخونم:
فرماح حرملة بن كاهل..
دیدن داره جون میده،نانجیب تیر سه شعبه زد،سر تو بغل حسین جدا شد،حسین…
▪️مدینه بگی ان شاءالله،..
حسین..من میگم وای از دل حسین،چی كشیدی حسین جان..
دیدی بعضی وقتها،بچه رزمنده ها میدونن،خیلی ها تو بغلشون شهید شدن،خیلی ها تو بغل حسین شهید شدن،اما بعضی شهادت ها از ذهن آدم نمیره،این همه از جنگ میگذره،بعضی ها هنوز میگن اون صحنه از یادم نمیره،نمیدونم اون صحنه میره یا نه،تا افتاد سر تو بغل حسین،نمیدونم،یاد داداش حسنش افتاد،اما خیلی طول نكشید،بگم یا نه؟
▪️نانجیب ها میخواستن سینه ی حسین و خلوت كنند،كسی رو سینه ی حسین نباشه.. 😭
سه مرتبه بگو یا حسین..
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هر کس دلش به کرببلا مبتلاتر است
در خیمه گاه سینه او کربلاتر است
هیأت برایم از همه جا خوبتر ولی
حال و هوای کرببلا با صفاتر است
ما با شب و بلا وغم آشنا ولی
شام وغم وبلای حرم آشناتر است
وقتی برای کرببلا گریه میکنیم
آری دعای فاطمه ما را سزاتر است
در شعله غمش همه دلها که سوختند
آن دل که شعله ورتر بشود کیمیاتر است
آتش گرفته ای که مَحرم به او شوی
مُحرم در آتش و غم بالاتر است
ما پیکر مقطع الاعضا ندیده ایم
هرچه بیان کنیم از آن بوریاتر است
ما را خلیل روضه ارباب خواستند
این انتصاب از همه مارا رواتر است
▪️دو شب توی محرم ما میریم گودال یكی عاشوراست،یكی هم امشب
تو بغل مادر بود جگر باباش امام حسن علیه السلام پاره شد، شب عاشورا همه دارند حرف میزنند، این بچه از سر و کول ابی عبدالله بالا میره
عزیز كرده ی حسین است،كسی بهش حرف نمیزنه،آرام آرام اشک عمو رو پاک میکنه ،دید قاسم داداشش حرف زد
▪️ وقتی عمو به قاسم فرمود :فردا به بلای عظیم تو را می کشن،عمو با همه حرف زد الا من،مگه من سرباز نیستم براش، لذا وقتی دید علی اصغر رو برد،فهمید كار رو باید انجام بده ،وقتی عمو شیر خوار رو سرباز حساب میكنه،منم باید برم..
▪️عمو من مثل بابام تحمل ندارم،اسارات مادرم و عمه هامو ببینم، منو با خودت ببر،من دق میكنم دستش را به دستش بست زینب،
▪️ فرمود :زینب جان این بچه رو دور كنید،این بچه نیاد ،این بچه بیاد می كشنش..
توی كربلا دو تا طفل دویدند سوی گودال، تا صدای ابی عبدالله رو شنیدند،اولیش یه بچه كوچیكتر بود،دوید از خیمه ها بیرون،یه نامردی گفت:الان داغش رو به دل مادرش میگذارم،اون بچه رو به شهادت رسان...😭
عبدالله تا این صحنه رو دید گفت: عمه من هم باید برم.. 😭
کشته ی دوست شدن در نظر مردان است
بس بلا بیشترش دور و بر مردان است
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک اینها جگر مردان است
همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند
این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است
بست عمامه همه یاد جمل افتادند
این پسر هر که باشد پسر مردان است
نیزه گرفتن که چنان چیزی نیست
دست بر دست گرفتن هنر مردان است
بگذارید ببینند خودش یک حسن است
حبس در خیمه شدن بر ضرر مردان است
گرچه إبن الحسنم پر شدم از ثارالله
بنویسید مرا یا بن ابی عبدالله
مصحف ما چه به هم ریخت تنت وای عمو
چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو
همه ی رخت تو غارت نشده پاره شده
بسته یک پارچه با پا زدنت وای عمو
آمدم تا که اجازه بدهی ویک یک
تیرها را بکشم از بدنت ای وای عمو
جان ندادی هنوز همه بالای سرت جمع شدند
چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو
آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم چه
بکشم از بدنت یا دهنت وای عمو
حسین جااان…😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
سلام بر عزیزان همراه کانال نوحوا علی الحسین
با لمس هشتک های👇
#شب_اول
#شب_دوم
#شب_سوم
#شب_چهارم
#شب_پنجم
#شب_ششم
#شب_هفتم
#شب_هشتم
#تاسوعا
#عاشورا
یا 👇
#محرم
#اربعین
به راحتی مطالب مرتبط را دسترسی پیدا کنید✅
ان شاءالله مطالب بقیه شب های محرم نیز بزودی در کانال بارگذاری خواهند شد 🏴
خادم شما
خواجه پور
التماس دعا🙏
دیگر از غصه دل بی شکیب.mp3
1.62M
#واحد
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1344
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دیگر از غصه دل بی شکیب است
عمه بنگر عمویم غریب است
غوطه ور در بین خون افتاده تنها
عمه جان دستم رها کن جان زهرا
عمه... شد خضاب از خونْ سر و روی امامم
عمه... کربلا پُر گشته از بوی امامم
عمه... می رَوَم سوی امامم
▪️ای عموجانم ثارالله
ای عمو آخرین یاور آمد
تا سر کوی تو با سر آمد
آمدم که تا ابد باشم کنارت
آمدم بوی حسن گیرد مزارت
جانا... من به پایت هست خود را می گذارم
جانا... این دل سرمست خود را می گذارم
جانا... دست خود را می گذارم
▪️ای عموجانم ثارالله
شاعر: بهمن عظیمی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
عمه زینب بین عمویم.mp3
1.53M
#نوحه
#عبدالله_بن_حسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1345
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عمه زینب بین عمویم مانده تنها بین میدان
دیده گریان،با تنی زار بر لبش نام شهیدان
▪️ای عمو جان،ای عمو جان
سایه ی او،بعد بابا،هر زمان رو،ی سرم بود
وقت سختی،پدرانه، همچو بابا، در برم بود
▪️ای عمو جان...
یک نفر باشد عمویم دشمنان دورش فراوان
طاقت ماندن ندارم کن رهایم سوی میدان
▪️ای عمو جان...
ای عمو جان آمدم که،چون سپر باشم برایت
تا کنم هم،چون برادر، جان نا قابل فدایت
▪️ای عمو جان....
بر روی صدر عمویش، جان او از، تن رها شد
آخرین سرباز دینش این یتیم مجتبی شد
▪️ای عمو جان...
شاعر:اسماعیل تقوایی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
عمه رهایم کن.mp3
957.1K
#واحد
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1346
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عمه رهایم کن روم سوی میدان
یاری عمو کنم همچون شهیدان
▪️واویلا واویلا واویلا واویلا
هل من معین گوید او وای از غریبی
نباشد بر ماندنم دیگر شکیبی
▪️واویلا....
ابن الحسن باشم و عبداللهم من
بعد از پدر مدیون ثاراللهم من
▪️واویلا...
سایه ی روی سرم جانم فدایت
آمده ام تا دهم دستم برایت
حرف از غریبی مزن ای نور عینم
منهم چو قاسم فدایی حسینم
▪️واویلا...
دستش جدا گشت وعمو را صدا کرد
مرغ روحش را عدو از تن رها کرد
عمو گرفتش او را بر روی سینه
ناله زد یا جداّ رو سوی مدینه
▪️واویلا...
شاعر: اسماعیل تقوایی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
دست عبدالله در دست عمه.mp3
1.08M
#نوحه
#عبدالله_بن_حسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1347
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دست عبدالله،در دست عمه،دارد نظاره،حال عمو جان
می بیند عمو، بنشسته بر خاک،رو سوی خیمه،با چشم گریان
▪️ای عمو جانم ای عمو جانم، ای عمو جانم،ای عمو جانم
گوید ای عمه،کن رها دستم،تا کنم یاری،عمو حسینم
بشنو صدای، هل من معینش،یاری ندارد،نور دو عینم
▪️ای عمو....
دشمن از هر سو،حمله آورده،با تیغ ونیزه،برعمو جانم
ترسم ای عمه،من که یتیمم،در کرببلا،بی عمو مانم
▪️ای عمو...
آمدم عمو، تا مثل قاسم،شهد شهادت ،نوشم برایت
همچو عمویم،در رهت افتد،دستم از پیکر،گردم فدایت
▪️ای عمو....
آه وواویلا،حسین مظلوم،پیکری بی جان،دارد درآغوش
کنار خیمه،زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش
شاعر:اسماعیل تقوایی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#دودمه
#عبدالله_بن_حسن
#شب_پنجم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اى عمو وقتش شده من هم فداى تو شوم
اى عمو جانم حسين (٢)
دوست دارم كه يكى از بچه هاى تو شوم
اى عمو جانم حسين (٢)
▪️▪️▪️▪️
از تبار مجتبى، از نسل ياس پرپرم
من ز نسل حيدرم (٢)
كودكم اما قوى تَر از چهل جنگاورم
من ز نسل حيدرم (٢)
▪️▪️▪️▪️
آمدم گودال امام خويش را يارى كنم
اى عموجانم حسين (٢)
چون علمدار تو من بى دست علمدارى كنم
اى عموجانم حسين (٢)
▪️▪️▪️▪️
لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم
سوى بابا مى روم (٢)
بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم
سوى بابا مى روم (٢)
▪️▪️▪️▪️
عاقبت تكليف را انجام دادم كاملا
آمدم بابا حسن (٢)
كربلا جنگاورى بر خود نديده مثل من
آمدم بابا حسن (٢)
▪️▪️▪️▪️
دست عبدالله مصداق يدالله مى شود
يا على حيدر مدد (٢)
عمه مى خواند برايش : (قل هو الله احد)
يا على حيدر مدد (٢)
▪️▪️▪️▪️
آمده تا راز دشمن را نمايد برملا
يا علىِ مرتضى (٢)
كربلا را تازه عبدالله كرده كربلا
يا علىِ مرتضى (٢)
▪️▪️▪️▪️
با دو چشمم ديدم آن خنجر نشسته بر گلو
ياحسين و ياحسين (٢)
كارى از دستم به جز اين بر نيامد اى عمو
ياحسين و ياحسين (٢)
▪️▪️▪️▪️
بنده عشقم، به پاى عشق تاوان مى دهم
اى عمو جانم حسين (٢)
چون على اصغر به روى سينه ات جان مى دهم
اى عمو جانم حسين (٢)
▪️▪️▪️▪️
چون پس از قاسم زمان خجلت من آمده
وقت رفتن آمده (٢)
نوبتى هم باشد اينک نوبت من آمده
وقت رفتن آمده (٢)
شاعر : پیمان طالبی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌